مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
مصادیق تسبیح در عالم هستی
همه موجودات در عوالم هستی دارای تسبیح هستند و خدا را تسبیح می گویند. جمادات، گیاهان، حیوانات و ... همه در حال تسبیح پروردگار هستند. غفلت از تسبیح، موجب مرگ و نابودی شان می شود.
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود:« از دارایى هایتان با پرداخت زكات محافظت كنید؛ زیرا هیچ پرنده ای شكار نشد، مگر این كه تسبیحگویى خود را وانهاد .
یعنی هیچ صیدى شكار نمى شود و هیچ درختى قطع نمىشود، مگر به سبب تركِ تسبیح؛ و هر چیزى در آفرینش، تسبیح مىگوید تا آن گاه كه از بالاترین خلقتش ـ كه خداوند آن را آفریده است ـ تغییر كند [و از بین برود]. اگر صداى فرو شكستن دیوارها و سقف خانه هایتان را مى شنیدید، مى فهمیدید كه تسبیح مى گویند» .
تسبیح برای مال، دادن زکات آن است؛ زکات آن هم استفاده از آن مال، در راه درست می باشد. اما وقتی مال در راه درست خرج نشود و به سمت تجمل گرایی، کنز شدن و گنج شدن و ذخیره شدن برود، خاصیت خود را از دست می دهد. مال باید به بخش انسانی خدمت کند.
گفتیم تسبیح یعنی حرکت رو به رشد. مال زمانی از تسبیح و رشد می افتد که راکد باشد. حضرت خیلی دقیق می فرمایند که با پرداخت زکات، مالتان را حفظ کنید. اگر بخش انسانی و خیریه از آن خارج نشود، آن مال خاصیتی ندارد. برای همین است که در قرآن می فرماید: در قیامت آن را به پهلو و پیشانی های شان می چسبانند. زیرا اینها مال و ثروتشان را ذخیره کردند. جمع مال از راه حلال خوب است: اما نباید در یک جا راکد بماند.
زکات در همه شأن های انسان وجود دارد: در بخش جمادی، مثل پول و ثروت، پرداخت زکات و استفاده آن مال برای بخش انسانی است. در بخش گیاهی، عقلی و فوق عقلی، باید زکات آن را پرداخت. حفظ نعمت در هر بخشی باعث رشد آن بخش و تسبیح آن می شود. مال زمانی می تواند رشد کند و تسبیح داشته باشد که به درد بخش انسانی بخورد.
حضرت زکات را برای حفظ مال بیان می کند و مثال را از پرنده می آورد که هیچ پرنده ای شکار نشد، مگر این که تسبیح گویی خود را وانهاد.
در قرآن داریم:« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ[1]= آیا ندانسته اى كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى گویند و پرندگان [نیز] در حالى كه در آسمان پر گشوده اند [تسبیح او مى گویند] همه ستایش و نیایش خود را مى دانند و خدا به آنچه مى كنند داناست».
این که دانشمندان غربی می گویند حیوانات غریزی عمل می کنند و عقل ندارند، درست نیست. مثلا هدهد وقتی که حضرت سلیمان از او سوال کرد کجا بودی؟ گفت من نزد ملکه سبا بودم. حضرت سلیمان می گوید اگر دروغ بگویی تنبیهت می کنم. این یعنی حیوانات هم مثل ما عقل دارند و خوب و بد را انتخاب می کنند. می توانند دروغ بگویند و خوب و بد دارند.
جمادات هم اینطورند. حضرت علی می فرمایند: خدایا ابرهای مطیعت را برای ما بفرست، ابرهای سرکشت را نفرست. در جماداتی مثل سنگ نیز همین طور است. مثلا سنگ عقیق که عزیز می شود، برای این است که ولایت امیرالمؤمنین را زودتر از دیگر سنگها قبول کرد. همه موجودات تسبیح دارند. از این رو حضرت می فرماید، پرنده ای که تسبیحش را وانهاد و تنبلی کرد، شکار می شود.
گاهی وقتها موجودی با غفلت از تسبیح، حالت طبیعی خودش را از دست می دهد. مثل لباس. لباس وقتی کثیف می شود، تسبیحش را از دست می دهد و روی روحت و اعصابت اثر می گذارد. وقتی حمام می روی، چرا احساس نشاط می کنی؟ چون بدن از تسبیح افتاده بود و با حمام رفتن، دوباره حالت تسبیح می گیرد و با نشاط می شود. بدن از تسبیح بیفتد، سکته می کنید. آلزایمر و سرطان و پارکینسون و ام اس، به خاطر عدم تسبیح به وجود می آید. بدن از تسبیح می افتد و در نتیجه، گرفتار این بیماری ها می شود. زیرا گفتیم، تسبیح یعنی رشد و تعالی.
با از دست دادن تسبیح، کارکرد طبیعی از بین می رود. مثلا خون که سرطانی می شود، حالت خودش را از دست داده است؛ زیرا تسبیحش را از دست داده. یا دندان که جرم می گیرد، خاصیت دندان بودن و تسبیح را از دست می دهد و خراب می شود.
فرمودند اگر شما صدای فروشکستن سقف و دیوارهای خانه تان را می شنیدید، می فهمیدید که تسبیح می گویند. این خیلی دقیق است. سقف که تسبیحش از بین می رود، فرو می ریزد.
تمام اجل ها یعنی مدت زمان حیات که مشخص شده و عمر همه چهارپایان و همه جنبندگان زمین در گرو تسبیح گویی آنهاست. پس هر گاه تسبیح گویی شان به سر آید، خدا جان آنها را می گیرد و فرشته مرگ در این کار دستی ندارد جز اجرا. یعنی هر چیزی خاصیتش را که از دست داد می میرد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: قسم می خورم به خدا که آفرینش را آفرید و روزی را گسترانید که هیچ مالی در خشکی و دریا تلف نمی شود، مگر به سبب نپرداختن زکات. و هیچ صیدی در خشکی و دریا شکار نمی شود مگر به سببی که در آن روز تسبیح را ترک گفت.
هیچ مالی نیست در دریا و خشکی و هوا که ضایع شود، مگر این که صاحبش زکات را پرداخت نکرده. خمس یک بخش از پرداختهاست و زکات بخش دیگری است که باید پرداخت شود.
در جای دیگر حضرت نبی اکرم شبیه به همین حدیث بیان می کنند که در آخر آن می فرمایند: و لا دخل علی المرء مکروه الا بذنب و ما عفی الله عنه اکثر= هیچ مکروهی به کسی وارد نمی شود، مگر به سبب گناه. اما بخش زیادی از این گناهان را خدا می بخشد.
پس نگوییم، چرا این همه بلا سرم می آید. باید ببینی کجا مکروهی کرده ای؛ حتماً یک جا مکروهی انجام داده ای. در حالی که خدا بخش زیادی از آن را می بخشد و جزا نمی دهد. اگر می خواست جزا بدهد که دیگر زنده نبودی.
برای پاک شدن از گناهان و مکروهاتی که انجام داده ایم، بهترین راه استغفار است.
[1] . نور/41.
کلیدواژه ها:
آثار استاد