www.montazer.ir
سه‌شنبه 26 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 1034
زمان انتشار: 30 نوامبر 2014
عوامل برطرف کننده غم در زندگی روزمره

راه های مبارزه با غم (جلسه 13) ، 92/08/04

عوامل برطرف کننده غم در زندگی روزمره

«غسل الثیاب یذهب الهمّ و الحزن» شستن لباس غم و اندوه را از بین می‌برد. اساساً نوع، جنس، تنگی و پاکی لباس در انسان مؤثر است که در اینجا شستن لباس ذکر شده است. البته منظور تمیزی لباس است ولی شستن لباس و ظرف و ... جنبه تفریح دارد .

بحث درباره عوامل برطرف کننده حزن بود. آخرین مورد تأثیرات اجسام بر جسم و روح انسان بود. جسم و روح انسان دو حقیقت مجزا نبوده بلکه جسم و بدن، شأن و مرتبه ای از نفس ماست.

نفخه ای که از حق تعالی در ما دمیده می‌شود حدوث و به وجود آمدنش جسمانی است. در واقع نطفه ای که در رحم مادر به وجود می‌آید، ارتقاء و کمالش به دریافت و ظهوری روحانی است و تعلق روح به جسم، تعلق به شأنی از شئون خودش است. انسان یک حقیقت واحدی است متشکل از جسم و روح که روح به جسم یا بدن مادی تعلق دارد. بدن انسان تأثیرگذاری مستقیم بر نفس دارد. ما بی نهایت روابط فیزیکی داریم که آزاردهنده یا لذت بخش هستند زیرا بر نفس اثر مستقیم دارند. البته حالات دردآور و یا لذت بخش هم که متوجه روح می‌شوند جسم را تحت تأثیر قرار می‌دهند. بدن ما از عناصری که تا کنون کشف شده تشکیل شده است؛ آهن، مس، روی، کلسیم و فسفر. ساختار بدن در روح اثر دارد. روح یا نفس از جنس خداست و خواب ندارد؛ «... لا تأخذوه سنه و لا نوم...» خدا را چرت و خواب فرا نمی‌گیرد. وقتی بدن خواب است نفس همواره فعال بوده و صادرات و واردات خودش را دارد. فلذا اگر بیش از حد بخوابد پزشک جسم او را بررسی کرده و وضعیت کبد و ترشح هورمون‌ها را کنترل می‌کند و اقدام به درمان می‌نماید. خستگی، گرسنگی و تشنگی و ... بر نفس اثر گذاشته و آن را کلافه و بی حوصله می‌کند.

نفس مجرد است. بنابراین نمی‌توان گفت داخل بدن است یا خارج آن، بلکه یک نحو تعلق است. مثلاً ما وقتی کسی را دوست داریم یا کینه ای از شخصی در دل داریم، این حالات به نفس ما تعلق دارد و وجود فیزیکی ندارند. تمام اتفاقاتی که برای بدن می افتد در نفس، اثر دارد و هر قدر که ما بهداشت بدن را افزایش دهیم روح آرام تر و راحت تر است و هر قدر تعادلش بر هم می‌خورد در نفس هم بی قراری، ناراحتی و اضطراب، بی حوصلگی و عصبانیت و درد ایجاد می‌گردد. «درد» را روح ادراک می‌کند.

کسانی که اهل ورزش هستند از سلامت جسمانی و روحانی بیشتری برخوردارند. بانشاط، امیدوار هستند و اساساً نوع نگاهشان به زندگی متفاوت است. اگر تعادل عناصر تشکیل دهنده بدن به هم بخورد در ما تولید کسالت و بی حوصلگی می‌کند، کم کاری و یا پرکاری تیروئید (از غدد مهم بدن) بازتاب‌های روانی بر ما دارد، در حال حاضر هورمون‌هایی در بدن انسان شناسایی شده‌اند که اگر ترشح نشوند شخص اضطراب شبانه دارد و دچار کابوس و ترس از مرگ می‌گردد. البته تقویت روح باعث غلبه بر ضعفهای بدنی می‌شود ولی بهتر است که سلامت جسم را تأمین کنیم تا به طور طبیعی روح آرام باشد. کسی که ایمانش قوی است ولی قدرت غلبه بر اضطراب‌هایش را ندارد باید کمبودهایش را جبران کند تا بدنش سالم بوده و روحش را نیازارد. بنابراین تغذیه سالم بر نشاط افراد بسیار اثر دارد. به همین دلیل است که توصیه به مصرف انواع میوه‌ها و لو یکبار شده است تنوع در مصرف، هم نیاز بدن را تأمین می‌کند و هم مانع دل‌زدگی می‌شود.

البته نکته مهم این است که ما نباید گرفتار طعم‌ها باشیم و اگر بدنمان نیاز به موادی دارد که طعم مطلوبی ندارد باید بر نفس خود غلبه کرده و آن را مصرف کنیم. بعضی‌ها حاضرند تا مرگ پیش بروند ولی مثلاً روغن بادام تلخ که پزشک برایش تجویز کرده را نخورند چون بدمزه است.

قهوه را خداوند تلخ آفریده لازم نیست حتماً با شکر خورده شود. فلفل‌های دلمه ای رنگهای مختلف داشته که همین باعث خواص گوناگون می‌گردد و باید مصرف شوند. سیستم بدن ما به گونه ای است که هم به امور مادی و هم به امور معنوی حساسیت نشان می‌دهد. زمانی که ما ماده ای را مصرف می‌کنیم آثار آن در حافظه ما ضبط می‌گردد و هرگاه بدن دچار کمبودی در آن زمینه شود خاطره آن یادآوری، و شخص به صورت هوس آن را تقاضا کرده، فلذا تهیه نموده و استفاده می‌کند.

گاهی انسان در زمستان هوس یک میوه تابستانی می‌کند این نشان دهنده نیاز بدن است که البته منحصر به آن نیست شاید در خوراکی‌های دیگر نیز یافت شود؛ اما چون نفس آن را تجربه کرده و در خاطرش حفظ است به آن گرایش می‌یابد. به همین دلیل توصیه شده دعاهای مفاتیح را حداقل یکبار البته با ترجمه بخوانید. زیرا نفس این‌ها را در خودش ضبط می‌نماید و به خودی خود در حالات مختلف نیازش را تشخیص داده و به سراغ همان دعا می‌رود. در ارتباطات هم نفس همین طور عمل می‌کند وقتی نیاز به برقراری رابطه ماوراء طبیعی دارد بررسی می‌کند چگونه نیازش برطرف گردد. مانند دلتنگی برای یک شخص که نفس تعیین می‌کند چه نوع رابطه ای او را اشباع می‌کند. گاهی یک پیامک، گاهی تماس و صحبت کردن، ولی گاهی نمی‌تواند به این‌ها اکتفا کند بلکه باید ملاقات صورت گیرد و یا رابطه فیزیکی مانند دست دادن و در آغوش گرفتن برقرار گردد. بعضی اوقات با انواع هنر مثل موسیقی، نفس چنین رابطه ای برقرار و احساس نیاز می‌کند. یک موسیقی فطری و یا گاهی یک روضه نیاز انسان را تأمین می‌کند. اینکه انسان طلب رفتن به کدام حرم، شنیدن چه روضه ای و مناجات با چه معصوم یا ولی خدایی را دارد بستگی به حالات روحی و نیاز دارد.

در تأمین نیازهای بدن هم باید تنوع را رعایت کنیم اما متأسفانه در حال حاضر بیشترین گوشت‌هایی که ما مصرف می‌کنیم گوشت گوسفند و گوساله و مرغ است که البته مرغ در میان گوشت‌ها نازل‌ترین ارزش غذایی را داشته و در روایات از آن به عنوان خوکِ حیوانات حلال گوشت نامبرده شده است. ضمن اینکه در حال حاضر هورمون هم دارد، در صورتی که گوشت شتر که در روایات هم تأکید شده خواص زیادی داشته و طبیعتش هم گرم است خیلی مناسب است گوشت کبک، بلدرچین و شتر مرغ و ... خواص زیادی دارد. سعی کنیم از همه این‌ها استفاده نماییم. عطرها هم تأثیرات مختلفی دارند اعم از عطر گرم، سرد، شیرین و تلخ. عطر هم مانند موسیقی معنی دارد ولی «یعنی» ندارد. به این معنا که هر کدام از انواع عطر و موسیقی معنا و حالت خاصی را در انسان پدید می‌آورند ولی نمی‌توان «یعنی» آن را بیان کرد. فلذا در نمایش هر صحنه ای موسیقی متناسب با آن را پخش می‌کنند. گاهی اثر یک عطر انسان را غمگین کرده ولی عطر دیگر نشاط آور و امیدبخش بوده و برخی عطرها هم کاملاً خنثی هستند. در میان عطرهای مطبوع هر کدام حالتی خاص ایجاد کرده و هر کدام ممکن است یاد خاطره ای خوش را در انسان زنده کند. امام صادق (ع) نیز می‌فرماید: «شَکَی نَبِیٌّ مِنَ الْاَنْبِیَاءِ اِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْغَمَّ، فَأمَرَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَکْلِ الْعِنَب؛ یکی از پیامبران از غم و اندوه به درگاه خداوند شکوه کرد؛ خداوند به او دستور داد انگور تناول کند.»

برای مطالعه بیشتر کلیک کنید.

توصیه شده که قبل از خوردن میوه اول رایحه آن را استشمام کنید. سقراط می‌گوید: من تا وقتی بوی سیب را حس می‌کنم نمی‌میرم. تا این حد برای بدن لازم و مفید است. همه میوه‌ها اینطور هستند. خداوند همه این‌ها را حکیمانه آفریده است. خوردن غذا در ظرف مسی سلامتی به همراه داشته و در ظروف روی و تفلون آثار سوء به همراه دارد. انسان از آشامیدن آب در ظروف سفالی لذت ویژه می‌برد و البته آثار مثبت هم دارد. بنابراین وقتی پیامبری به خدا از غم شکایت می‌کند خداوند امر به خوردن انگور می‌نماید؛ امام صادق «علیه‌السلام» فرموده‌اند: «شکی نبیّ مِن الاَنبیاءِ الی الله عزوجل الغمّ فأمره الله عزوجل بأَکلِ العِنَب» حضرت نوح «علیه‌السلام» غمگین شدند و خداوند به او امر کرد انگور سیاه بخورد تا غمش برطرف شود. در روایات بر انگور سیاه تأکید بیشتر شده است که البته منحصر به آن نیست و ممکن است خوراکی‌های دیگر هم چنین باشند. «من وجد همّاً و لا یدری ما هو، فلیغسل رأسه...» کسی که در خودش همی می‌بیند که نمی‌داند (دلیلش) چیست پس سرش را بشوید. گاهی انسان کلافه است ولی همین که در یخچال را باز می‌کند بین همه خوراکی‌ها، مورد خاصی نظرش را جلب می‌نماید که به آن نیاز دارد از آن استفاده کرده و به او نشاط دست می‌دهد.

«غسل الثیاب یذهب الهمّ و الحزن» شستن لباس غم و اندوه را از بین می‌برد. اساساً نوع، جنس، تنگی و پاکی لباس در انسان مؤثر است که در اینجا شستن لباس ذکر شده است. البته منظور تمیزی لباس است ولی شستن لباس و ظرف و ... جنبه تفریح دارد و خانم‌ها معمولاً از کار کردن لذت برده و به نشاط می‌رسند هر چند که برای ایشان ثواب منظور شده و کفاره گناهانشان هم است. شسستن دست قبل از غذا و بعد از آن و مسواک کردن در انسان انبساط ایجاد می‌کند. استحمام شبانه را از این جهت توصیه می‌کنیم که خستگی را از بدن خارج کرده و جسم و روح به آرامش می‌رسد و باعث می‌شود صبح‌ها یکی دو ساعت زودتر بیدار شویم چون جبران خستگی روزانه را تا حدی می‌نماید. استحمام و ورزش به برکت عمر کمک می‌کنند.

در اینجا به حزن‌های بدون دلیل می‌پردازیم که دو قسم هستند یکی مواردی است که دلیل دارد ولی ما دلیلش را نمی‌دانیم و با خوردن میوه ای یا عوض کردن لباسی یا استفاده از عطر و موسیقی ای برطرف می‌شوند. قسم دوم غم‌هایی هستند که دلایل مادی و فیزیکی ندارند بلکه عواملشان متافیزیکی، روحی و معنوی هستند. مانند اینکه وقتی انسان مرتکب گناه شود دچار غمی می‌شود که از آثار گناه بر روح است. چنانچه اگر انسان غذای آلوده مصرف کند دچار بیماری می‌شود و اصلاً امکان ندارد بدن واکنش نشان ندهد. بدن ساختاری ریاضی دارد و این ساختار کاملاً معصوم است بنابراین در به هم زدن ریاضیاتش، واکنش نشان می‌دهد. اینکه ما از گل لذت می‌بریم علاوه بر رنگ، طراوت و زیبایی آن، تقارن، توازن و هارمونی حاکم بر آن است. در یک خانم گاهی آرایش مو او را کاملاً متفاوت می‌کند با یک مدل، بسیار زیبا و تحسین برانگیز و با مدلی دیگر نفرت انگیز می‌شود. مدل‌های زشت، زیبا، وزین و سخیف و ... چگونه ادراک می‌شوند؟ خداوند برای هر چیز اندازه و ریاضیات خاص قرار داده است: «قد جعل الله لکلّ شی قدراً»، «الذی احصی کلشی عدداً» بدن هم یک سیستم ریاضی است و وجود عناصر در آن حتی میلی گِرَمش هم اثر دارد. ریزترین شیء وقتی وارد بدن شود بدن احساس درد می‌کند و وقتی خارج می‌شود آرام می‌گیرد. ساختار روح از بدن هم دقیق تر و ظریف تر است. گاهی حتی یک ذکر یا نماز بی موقع و قرآن در بدن واکنش منفی ایجاد می‌کند. گاهی در حرم ایستادن و سکوت بهتر از خواندن نماز و دعاست چون ممکن است روح آمادگی نداشته باشد.

گاهی وقت نماز است ولی انسان آمادگی ندارد البته نه از حیث بی ادبی و بی میلی به خدا بلکه باید به شرایط خاصی برسد مثلاً چایی بنوشد، میوه ای خورده و یا استحمام نماید و یا عطر زده و لباس عوض کند. از جمله مواردی که نفس با آن سازگار نیست گناه است ( اعم از گناه در بخش حس، خیال، وهم و عقل و فوق عقل) و انسان به هم می‌ریزد و ممکن است تا دیوانگی هم پیش برود. یکی دیگر از عوامل حزن آور، ارتباطاتی است که نفس با جاهایی برقرار می‌کند که درکشان نمی‌کند مانند وقتی که برای فرزند در شهری دیگر اتفاقی رخ داده است مادر به دلشوره می افتد به این دلیل است که وجودشان وحدت داشته و در دو قالب مختلف است (وحدت نفس). چنانچه همه ما یک نفر هستیم و با بدن‌های مختلف از هم جدا شده‌ایم. به همین دلیل خداوند در قرآن می‌فرماید: «ان احسنتم، احسنتم لانفسکم و ان اسأتم فلها» اگر نیکی کنید به خودتان نیکی کرده‌اید و اگر بدی کنید نیز چنین است. شما فرض کنید وقتی وارد حرم می‌شوید و کسی برای خواندن زیارت به همراهی شما نیاز دارد و شما او را اجابت می‌کنید، در فرصت باقیمانده کیفیت زیارتتان خیلی افزایش می‌یابد در واقع شما این لطف را در حق خودتان انجام داده‌اید. نفس‌ها یکی بوده و اتحاد وجودی دارند: «الارواح جنود مجنّده» گاهی در نفس تقسیم بندی گروهی وجود دارد. مثلاً انسان احساس سنخیت و کشش قلبی نسبت به شخص و یا استادی از اساتیدش را می‌کند. در واقع در تقسیم بندی عالم بالا در یک دسته قرار داشته‌اند.
ذره ذره کاندرین ارض و سماست                   جنس خود را همچو کاه و کهرباست
نوریان مر نوریان را طالب‌اند                           ناریان مر ناریان را جاذب‌اند

اگر غصه ای برای نفس‌هایی که انسان با آن‌ها اتحاد و ارتباط دارد، ایجاد شود در او اثر داشته و او هم غصه دار می‌گردد. گاهی انسان دلش برای کسی پر می زند و با او تماس می‌گیرد و او هم اظهارمی کند که دلتنگ او بوده و در واقع این رابطه کاملاً دو طرفه بوده و دل‌ها را به هم مربوط کرده است. همانطور که ما در فیزیک قانون اینرسی (جسم همواره حالت سکون یا حرکت خودش را حفظ می‌کند مگر اینکه نیرویی از خارج به او وارد شود) داریم در ماوراءالطبیعه هم همینطور است اگر به ناگاه حس دلتنگی و شوق دیدار نسبت به کسی در دلمان پدید آمد حتماً از آن طرف نیرو و حالتی بر ما وارد شده است. لذا درباره ذکر، نماز، حرم، مسجد و ... اگر حس بی قراری به ما دست داد از آن طرف خبری است و ما را فرا خوانده‌اند./ لیلی از مجنون بسی مجنون تر است

ابوبصیر نقل می‌کند: خدمت امام صادق «علیه‌السلام» عرض کردم: فدایت شوم ای پسر رسول خدا «صلی الله علیه و اله» گاهی بدون دلیل محزون می‌شوم. حضرت پاسخ می‌فرمایند: حزن و سرور (ناگهانی) از جانب ما به شما می‌رسد. جان حضرت در جان ماست وقتی بچه گریه می‌کند و یا از چیزی زجر می‌کشد مادر به شدت آزار می‌بیند چون جان بچه در جان مادر است. حضرت در ادامه می‌فرمایند: اگر حزن و سروری به ما برسد بر شما هم وارد می‌شود برای اینکه ما و شما از نور خدای عز و جل هستیم.

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed