www.montazer.ir
یک‌شنبه 22 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 1031
زمان انتشار: 30 نوامبر 2014
«یاد خدا» عامل مهمی برای رفع غمهاست

راه های مبارزه با غم (جلسه 10) ، 92/06/23

«یاد خدا» عامل مهمی برای رفع غمهاست

عامل دیگر رفع غمها «یاد خدا» می باشد. یعنی ما «الهی» داریم که قائم به او هستیم. خدا وجودی جدای از خلقتش نیست بلکه خدا یعنی هستی مطلق که در میان همه وجود جاری است. هستی مطلق بر همه چیز احاطه دارد.

تا الان به این نتیجه رسیدیم که اساساً دنیا به گونه ای آفریده شده که غم به خودی خود سراغ انسان می‌آید ولی خداوند نعمت‌های زیادی برای انسان قرار داده که غم‌ها را خیلی جدی نگیرد و با غصه خوردن از پا درنیاید. عوامل شادی بسیار بیشتر از عوامل غم هستند. حضرت این‌گونه می‌فرمایند: «الدّنیا دول فما کان لک منها اتاک علی ضعفک، و ما کان منها علیک لم تدفعه بقوّتک، و من انقطع رجاؤهُ ممّا فات استراح بدنه و من رضی بما قسمه الله قرّت عینه» دنیا دست به دست می‌گردد و آنچه از دنیا قرار باشد به تو برسد اگر ناتوان هم باشی می‌رسد.

اگر چیزی به ضرورت باشد، نمی‌توانی آن را دفع کنی، پس کسی که از آنچه از دست داده قطع امید کند بدنش استراحت می‌کند و کسی که راضی به رزق خدا شود چشمش روشن می‌شود (شاد می‌شود) در همه عرصه‌های زندگی ما شاهد موقتی بودن دنیا هستیم. ما باید ماهیت جنینی خودمان و دارُ الممرّ بودن دنیا را بپذیریم. دیر یا زود نوبت رفتن ما از دنیا هم می‌رسد. تصور ماندن در دنیا یک خیال باطل است. رئیس جمهورها، وزرا و نمایندگان و ... را در نظر بگیریم از اول انقلاب تا الان چه قدر عوض شده و کسی جایش را به دیگری داده است. ما نه در دنیا ماندگاریم و نه چیزی از دنیا برای ما می‌ماند باید آماده باشیم: «انّا ان شاءالله بکم لاحقون» «انتم لنا سبق» «قطعاً اگر خدا بخواهد، خواهیم مرد و به برزخ ملحق خواهیم شد»، «شما از ما سبقت گرفتید» ما چنانچه که از رحم مادر مردیم و متولد به دنیا شدیم، در دنیا خواهیم مُرد و به برزخ تولد خواهیم یافت.

در دنیا از نطفگی آغاز شدیم و کودکی را طی کرده و مراتب مختلفمان شکوفا شده تا بحمدلله فوق عقلمان فعال شده و خدا را شناختیم. خداوند دائماً پشتیبان ماست و هرقدر پیش می‌رویم به کسی نزدیک‌تر می‌شویم که ما را از خودمان هم بیشتر دوست دارد به طوری که محرومیت‌ها و نعمت‌هایش هر دو لطف و رحمت است و تدریجاً ما به سمت «سلام» (یکی از نامهای خدا) پیش می‌رویم. هیچ نعمتی هم دائمی نیست اعم از بدن، همسر، فرزند، والدین، شغل و ... باور این موضوع قلب ما را آرام می‌کند. «انّکم الی الاخره صائرون و علی الله معرضون» حتماً شما به سوی آخرت در حال شدن (تبدیل شدن) هستید. ... خدا کند که به صورت انسانی برویم. دنیا اساساً نمی‌تواند کسی را که به فکر چنین تولدی است غصه دار کند. «شُغِل من الجنّه و النّار امامه» کسی که بهشت و جهنم مقابل اوست مشغول است. کسی که خودش را آماده بهشت نکند با باطن آن یعنی جهنم مواجه می‌شود. مانند بیماری بدن در دنیا که ناشی از عدم هماهنگی با شرایط دنیاست.

کسی که عینک می زند چشمانش با دنیا هماهنگ نیست و برای ایجاد هماهنگی عینک به چشم می زند. جهنم یک امر عارضی است. چنانچه بیمارستان در دنیا چنین ماهیتی دارد یعنی به طور معمول کسی به بیمارستان نمی‌رود ولی اگر تناسب بدنش با دنیا دچار اختلال شد باید برای برطرف کردن عارضه‌اش به بیمارستان مراجعه کند. ما باید خودمان را آماده ورود به آخرت کنیم که آغازش برزخ است، با وفات باید خودمان را آماده کنیم. پیامبر «صلی الله علیه و آله» می‌فرمایند: «من مات فقد قامت قیامته» کسی که مُرد قیامتش برپا می‌شود. پس فاصله زیادی نداریم تا جایی که علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «اقرب الشیء الاجل» نزدیک‌ترین چیز به انسان اجلش است.

بنابراین باید سعی کنیم به جای وقت تلف کردن و غصه‌های آینده دنیایی مان، به فکر تولد به صورت انسان باشیم. حضرت در ادامه می‌فرمایند: حتی اگر ناتوان هم باشی آنچه از دنیا که باید به تو برسد، خواهد رسید. چه بسا چیزهایی که تصورش هم نمی‌کردید و روزی‌تان شد و چه بسا چیزهایی که از دست داده‌اید. سلامتی، نعمت گران‌بهایی است که کسی با هزینه‌های میلیاردی نمی‌تواند آن را تهیه کند و ما در اختیار داریم. شخصی تعریف می‌کرد: با چند نفر دوست بوده که همگی وضع مالی‌شان خوب بود الا یک نفرشان که بی عرضه بود. به مرور زمان اوضاع اقتصادی بقیه هم خراب می‌شود. روزی همه میهمان دوست فقیرمان می‌شویم و شاهد خانه ای مجلل شده و تعجب می‌کنیم. ایشان اظهار می‌کنند که سابقاً سرایدار این خانه بوده و صاحب خانه در جای دیگر سکونت داشت و روزی به او پیشنهاد خرید این خانه را می‌نماید و با توجه به اینکه از وضع مالی او اطلاع داشت حاضر شد با اقساط خیلی کم و طولانی این خانه را به او بفروشد و به این صورت شخصی ناتوان به چنین منزلی دست می‌یابد.

کتاب «آخرین گفتارها» را به شما توصیه می‌کنم که آخرین سخنان در آخر عمر شخصیت‌های برجسته جهان در آن گردآوری شده است. اسکندر وصیت می‌کند: دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بفهمند من که جهانگیر بودم دست خالی از دنیا می‌روم. «یحیی برمکی» از مقربان درگاه هارون هدیه چند میلیون درهمی از هارون دریافت کرده بود، زمانی هارون بر او غضب کرده و دستور کشتن او و سوزاندن جنازه‌اش را می‌دهد و هزینه سوزاندن او چهار درهم شده بود. این از ماهیت چرخشی بودن دنیاست که انسان عاقل به آن دل نمی‌بندد و به قول امام باقر «علیه‌السلام» در دارایی و محرومیت خوش است.

حضرت در ادامه فرموده‌اند: اگر چیزی علیه تو پیش آید نمی‌توانی مانع شوی پس باید چه کار کنیم؟ می‌فرمایند: باید از آن قطع امید کنیم و اصلاً به آن فکر نکنیم تا بدن مان راحت شود. بعضی‌ها با کوچک‌ترین مشکلی از جمله بیماری به قدری به هم می‌ریزند که اصلاً بیماری آن‌ها را می‌کشد. همه مصائب هدیه‌های خدا هستند. حتی اگر ناشی از اشتباه خودمان هم باشند نباید غصه بخوریم. ما به خاطر گناه هم نباید غصه خورده و دیگران را هم نباید سرزنش کنیم. اگر بچه ای را از دست دادیم و یا جنینی سقط شد غصه نخوریم زیرا که تحت نظر حضرت زهرا «سلام الله علیها» و زیردست ساره رشد کرده و تربیت می‌شود؛ «الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون» کسانی که وقتی مصیبتی بر آن‌ها وارد می‌شود می گویند ما از خداییم و به سوی او می‌رویم. کسی که ماهیت دنیا و حقیقت خودش را بشناسد هیچ وقت غصه نمی‌خورد.

گاهی ما خودمان را «طبیعی» می‌بینیم لذا «منِ قلابی» را با حقیقت انسانی مان اشتباه می‌گیریم و به این وجود محدود اصالت می‌دهیم و با کوچک‌ترین ضربه ای که به آن وارد می‌شود به غصه می افتیم و سال‌ها ذهنمان مشغول آن موضوع می‌شود و در طی این سال‌ها نعمتهای بی شمار الهی را به دلیل مشغولیت نمی‌توانیم ببینیم. علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «لا تُشعِر قلبک الهم علی ما فات، فیشغَلَکَ عمّا هُو آت». خود را متوجه آنچه که از دست داده ای نکن که تو را از آنچه که به دست خواهی آورد غافل می‌کند. گذشته را به رخ کشیدن حمله از عقب شیطان است. اگر عزیزی را از دست دادیم البته که فراموش کردن آن‌ها دشوار است ولی یادمان باشد نزد خدای مهربان رفته است.

در مورد اموات باید دو نکته را بدانیم و آن اینکه بی قراری‌ها و غصه خوردن ما آن‌ها را بیشتر ناراحت می‌کند و ثانیاً آن‌ها بعد از مرگ بیشتر به ما احتیاج دارند و ما بیشتر می‌توانیم در حق آن‌ها لطف کنیم. اگر غصه می‌خورید که چرا فرزندتان نیست تا تربیتش کنید الان در برزخ می‌توانید به این امر بپردازید. اینکه آرزوی ازدواج آن‌ها را داشتیم مربوط به بخش حیوانی‌شان است و نزد خدا پشیزی نمی‌ارزد. حضرت معصومه ای که امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: دخترم معصومه به تنهایی می‌تواند شفاعت شیعیان را کرده و آن‌ها را وارد بهشت کند، تا آخر عمر همسر مناسبی برای ایشان یافت نشد. تمام خواهرانشان هم همین‌طور، و اساساً بسیاری از دختران ائمه «علیهم‌السلام» ازدواج نکردند. ازدواج، امتیاز انسانی نیست بلکه حیوانی بوده و اگر شرایط فراهم شد که الحمدلله و اگر نشد نباید غصه خورد و کمالات انسانی را فراموش کرده و از انس با معشوقمان باز بمانیم. به قول پیامبر «صلی الله علیه و اله» کمترین فایده غصه نخوردن راحتی بدن و سلامتی آن است. حرص زدن برای چیزهای اضافه درست نیست البته فرزند زیاد به شرط تربیت صحیح، نیکوست. مال اضافه هم اگر درست مصرف شود خوب است ولی اگر منجر به افزایش امکانات و تنوع و زیاده طلبی شود تبدیل به کنز شده و کنز هم عفونت می‌آورد. ولی اگر انسان به دست نیاورد، غصه نخورد.

پیامبر «صلی الله علیه و آله» به سلمان و ابوذر پول داد که خرج کنند وقتی گزارش خواست به آن‌ها فرمود: روی سنگ داغ گزارش خود را بدهند. سلمان گفت: صدقه داده و پایین آمد. ابوذر داشت توضیح می‌داد که هر مقداری را چه کرده پایش می‌سوخت. حضرت فرمودند: قیامت اینطور است که هرقدر بیشتر نعمت به شما داده شود گرفتاری‌تان بیشتر خواهد بود. مانند غذا که اگر اضافه آن را به دیگری بدهی به آخرتت فرستاده ای و اگر اضافه بخوری چربی اضافه شده و باید هزینه کنی تا آن‌ها را از بین ببری و یا باید ورزش کنی. در آخرت هم اضافه‌ها دردسر آفرین هستند. افکار و خیالات اضافه و آلوده در نفس ذخیره می‌شود. فیلم‌ها و سریال‌ها و مطالعات بی ارزش و غیر مفید، علاقه‌ها و عشق‌های بی‌مورد و ... در آخرت گرفتاری به همراه دارند تمام این‌ها اضافاتی هستند که در آنجا با درد از ما جدا می‌کنند مانند پزشک که مظهر نام سلام خداوند است و جهنم هم یکی از مظاهر «سلام» است. زیرا سلامتی به همراه دارد ولی عذاب آور است. بنابراین ما باید پیشگیری کنیم. اضافاتی که در ابعاد حسی، خیالی، وهمی و حتی عقلی دریافت می‌کنیم ما را گرفتار کرده و حجم عذاب آخرتی مان را می‌افزاید. علی «علیه‌السلام» فرموده‌اند: علم فراتر از آن است که بخواهید همه آن را فرا بگیرید لذا به مفیدترین‌ها بپردازید. آنچه که می‌آموزیم باید برای دنیا و آخرتمان یا یکی از آن‌ها مؤثر باشد. «رُمان» اگر بخش‌های عقلی و فوق عقلی را فعال کند مفید است. خیال‌هایی هستند که شاد کننده‌اند باید به آن‌ها بپردازیم. بنابراین ما باید به آنچه خدا داده راضی شویم تا شاد شویم. بسیاری از شرایط زندگی از دست ما خارج است و قسمتمان بوده نباید غصه بخوریم بلکه از قوه تبدیل استفاده کنیم اگر عزیزی را از دست داده‌ایم کاری کنیم که هنگام مرگ به گونه ای زندگی کرده باشیم که به خوبی به او ملحق شده و در کنار او باشیم و نیز تا فرصت داریم هر کاری از دستمان برمی آید برایش انجام دهیم که هرگز خدمت پس از مرگ با خدمت زمان حیات قابل مقایسه نیست این اقدامات ما یکی از مصادیق تبدیل است.

تبدیل یعنی درست نگاه کردن و به نفع خود استفاده کردن، ناسزای دیگران را با عفو تبدیل به خوبی کنیم مانند بازیافت زباله. ظلم دیگران را به خدا واگذار کنیم. اگر کاری هم از دستمان برای مقابله بر می‌آید نباید بکنیم زیرا می‌خواهیم شبیه خدا شویم. «یَنبغی للعاقل ان یخاطب الجاهل مخاطبه الطبیب المریض» شایسته است که برخورد عاقل با جاهل مانند برخورد پزشک با بیمار باشد. هرقدر بیماری مریض سخت‌تر باشد طبیب برخوردش مهربان‌تر است. خداوند تمام تضادها را برای اینکه ما قدرت تبدیل پیدا کنیم قرار داده است ولی ما غصه می‌خوریم.

عامل دیگر رفع غم‌ها «یاد خدا» می‌باشد. یعنی ما «الهی» داریم که قائم به او هستیم. خدا وجودی جدای از خلقتش نیست بلکه خدا یعنی هستی مطلق که در میان همه وجود جاری است. هستی مطلق بر همه چیز احاطه دارد تا جایی که می‌فرماید: «نحن اقرب الیه من حبل الورید» خدا از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است بلکه از آن بالاتر که بین ما و قلبمان حائل می‌شود؛ «انّ الله یحوُلُ بین المرء و قلبه» ما پر از خداییم. در تمام مراتبمان اعم از حسی، خیالی، وهمی و عقلی و فوق عقلی خودمان حضور داریم.

وقتی لیوان را در دست می‌گیریم عصب دستمان آن را لمس می‌کند ولی حقیقت ما آن را حس می‌کند و حس ما از دست ما به لیوان نزدیک‌تر است زیرا حس امری مجرد است. «الله» کسی است که برای شناختش نیاز به واسطه نداریم چون حضور مطلق و ظهور مطلق است. ما هم ظهوری از ظهوراتش هستیم. خدا حضور مطلق در همه ظهوراتش است. خدا تقسیم پذیر نیست و در همه موجودات با همه اسمائش حضور دارد. ما ظهور الله و مملوک او هستیم و تمام اسمائش در ما حضور دارد با رحمان، رحیم، غفور و مرتاح و کریم و ... خداوند حسن حال دارد: «غیّر سوء حالنا به حسن حالک» اگر بخواهیم می‌توانیم از او استفاده کنیم. در «بسم الله الرحمن الرحیم» ما با «الله» به عنوان کمال مطلق مواجه هستیم. «رحمان» است. «رحیم» هم است یعنی علاوه بر مهربانی عام، محبت ویژه دارد و می‌توان با او رابطه خصوصی برقرار کرد. «الحمدلله رب العالمین» همه زیبایی‌های عالم از کسی است که ربّ «مالک مدبر» هم است. رب همه عوالم نه این جهان. درباره این جهان که دانشمندان تا کنون بیش از صد میلیارد کهکشان شناسایی کرده‌اند. ما متعلق به زمینی هستیم که جزئی از منظومه شمسی که بخش کوچکی از کهکشان راه شیری است می‌باشد. عالم برزخ و جبروت و ... که عظمتشان بی نهایت فوق دنیاست همه و همه توسط خداوند اداره می‌شوند. چنین الهی می‌تواند آرامش و شادی فوق‌العاده‌ای به ما بدهد. «بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الرحمن الرحیم،...» این دو ویژگی به حدی مهم هستند که تکرار شده‌اند. «... مالک یوم الدین...» صاحب و مالک روز جزاست. این وجود با عظمت وقتی اینگونه شناخته شد می گوییم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین...» فقط او را عبادت و اطاعت می‌کنیم و معصومینی که ظهورات کامل او هستند را پیروی می‌نماییم. اگر از غیر ایشان اطاعت کنیم احمق هستیم؛ «... و من یرغب عن مله ابراهیم الا من سفه نفسه؟...» و فقط از تو کمک می‌طلبیم. با وجود چنین خدایی، کوچکی و حماقت است که گرفتار توجهات و پاسخ‌های مثبت دیگران باشیم. نبی اکرم «صلی الله علیه و اله» می‌فرمایند: «قول لا حول و لا قوه الا بالله فیه شفاء من تسعه و تسعین داء ادناهم الهمّ.» قول لا حول و لا قوه الا بالله، نود و نه بیماری را شفاء می‌دهد که کمترین آن‌ها اندوه است.

در هر کاری احساس ناتوانی کردیم از این ذکر کمک بگیریم. البته به شرط اینکه توجه داشته باشیم که منظورمان «الله» حقیقی است که نه ظلم می‌کند و نه اشتباه و بسیار هم به ما مهربان است، نه خدای ساخته و پرداخته ذهن خودمان. اگر او را نشناسیم محتاج دیگران می‌شویم و مثلاً می گوییم که ما را سحر کرده‌اند! و باید به دنبال کسی باشیم که بطلان سحر بداند و آن را باطل کند!

ما اگر خودمان را شناخته باشیم می‌فهمیم که خدا ما را طوری آفریده که با یک «الله» هزاران سحر را باطل می‌کنیم. یک آیه الکرسی و چهار قل ما را حفاظت می‌کنند به شرط اینکه بفهمیم چه می‌خوانیم. «آلیس الله به کاف عبده؟» (جلسه آینده درباره حدیث اخیر و نیز خیالهای زیبای آسمانی جهت نشاط دائمی سخن خواهیم گفت.)

 

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed