مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند برای حفظ حیات کودک عزیز روان بعضی عبادات مانند نماز و روزه ماه مبارک رمضان را واجب کرده است. اما متأسفانه مردم چند ساعتی را تحمل میکنند تا جهنم نروند ولی هنگام افطار چندبرابر جبران کرده و به عبارتی از خداوند انتقام میگیرند.
همانطور که قبلاً عرض کردیم: میزان غم و شادی هر شخص تعیین کننده درجه ایمان او میباشد. البته غمهایی هم هستند که سازنده و رشد دهنده انسان میباشند.
در اینجا ریشه غمهای مذموم زندگی و روشهای کاهش آنها را بیان میکنیم. اگر ما نتوانیم خودمان را به شادی و آرامش برسانیم هم دنیا و هم آخرتمان تباه میشود. هرگاه احساس حقارت، حسادت، زودرنجی و تکبر و ... به انسان دست میدهد حجم زیادی از فشار قبر برای انسان ذخیره میکند.
«غم» حالتی است که در اثر فقدان یا احساس فقدان چیزی برای انسان حاصل میگردد. اول باید بررسی کنیم که علاقه و عشق از کجا برای انسان به وجود میآید و چگونه چیزی برای انسان جالب توجه میشود. اساساً انسان سراغ چیزی میرود و عاشق کسی یا چیزی میشود که آن را نداشته و به آن نیاز دارد و با این محبت و علاقه خلاء انسان را پر میکند و در واقع آن چیز کمال داشته و منشأ اثر میباشد. اگر از چیزی تعریف میکنیم مجذوب کمالش شدهایم و از توصیف آن لذت میبریم؛ «وصف العیش، نصف العیش» وجود به طور کلی لذت به همراه دارد اعم از وجود ذهنی یا خارجی.
اساساً ذات انسان شیفته و عاشق کمال است. اولین مخلوق خداوند «مثل اعلی» است که همان حقیقت انسان میباشد و به آن نور محمد «صلی الله علیه و آله و سلم» نیز می گویند و شبیهترین موجود به خداوند است و انسان از این نور آفریده شده است فرق این نور با خدا در این است که خدا ذات دارد و این حقیقت ذات نداشته و قائم به الله است اما عالیترین کمالات حق تعالی را در حد خود خداوند داراست. حقیقت نفخه الهی با تنزل به عالم ماده و طی مراحل مختلف کمالاتش را از دست داده و فقط دارای ظرفیت بی نهایت است که به نطفه تعلق میگیرد. در معاد ما به نزد خداوند باز میگردیم و بازگشت به این معناست که ما قبلاً در آنجا (نزد خدا) بودهایم و الان سیر بازگشت را طی میکنیم. میل و علاقه ای که در نهاد ما وجود دارد ما را به تحسین کمالات وا میدارد و بالاترین رغبت ما به کمال بی نهایت یا «الله» است.
بنابراین انسان به همه کمالات که مربوط به قوای حس، خیال، وهم، عقل و فوق عقل، علاقهمند بوده و عشق میورزد، اما اصالت با کمالات فوق عقل است که بی نهایت است. پس اگر انسان از همان اول با بی نهایت پیوند برقرار کرد و انسانیتش را اشباع کرد هرگز دچار فقدان نبوده و این احساس کمال و دارایی انسان را سرشار از شادی و آرامش مینماید، اما اگر با کمالی غیر از الله پیوند بخورد همیشه از فقدانها و ضعفها غمگین است زیرا آن کمالات اولاً ناقص هستند و ثانیاً ماندگار نمیباشند. به همین دلیل قرآن تنها عامل آرامش را پیوند با الله بیان میکند: «الا بذکرالله تطمئن القلوب» کسی که با الله پیوند نخورده با از دست دادن کمالات حسی از قبیل مسکن، اتومبیل و پول
و... یا کمالات خیالی مانند زیبایی و تجملات، یا کمالات وهمی محبت اطرافیان، شهرت و مقام و ... و یا کمالات عقلی مانند کسب علم و اطلاعات، دچار فقدان شده و غصه میخورد. البته فقط عده بسیار کمی هستند که غمِ بخش فوق عقلانی یا آسمانی را دارند. دلتنگی برای خانواده حقیقی بسیار مقدس است. فقط همین غم است که شادی آفرین است و اشک ناشی از این غم، سرد است ولی گریههای دنیایی با اشک گرم توأم است. «قرّه عین» در واقع خنکی دیدگان است. غصهها یا مربوط به حس، خیال، وهم و عقل میباشند و یا مربوط به فوق عقل هستند.
قیمت و شرافت هر انسانی برابر با قیمت چیزی است که برای آن غصه خورده، و عزت یا حقارتش را به سبب وجدان و یا فقدان آن چیز احساس میکند. کسانی که با ثروت، زیبایی، شهرت و مقام و یا رتبه علمی احساس افتخار میکنند حیوان و یا کمتر از حیوان هستند؛ «ثُمّ قَسَت قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره او اشدّ قسوه...» کسانی که به واسطه کمالاتِ پایین تر از فوق عقل به دیگران افتخار کند به بهشت راه نمییابد.
از بین کسانی که کاندیدای رسیدن به مقامی میشوند به ندرت میتوان کسی را یافت که هدفش ادای تکلیف الهی باشد و برای همین است که غالباً اگر رأی نیاورند دروغ گفته و اختلاف و فتنه ایجاد میکنند. امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «الرّغبه فی الدنیا تورث الغمّ و الحزن، و الزهد فی الدنیا راحه القلب و البدن» میل به دنیا (دنیاطلبی) غم و حزن به همراه دارد و زهد نسبت به دنیا راحتی دل و بدن است. چه بسا کسانی هدفشان از کسب مدارج علمی رسیدن به ثروت و مقام بالاتر است و خودشان را به زحمت زیاد میاندازند ولی کسانی هم هستند که از کمالات علمی جهت رسیدن به اهداف فوق عقلی بهره میگیرند. من معمولاً به دانشجویان توصیه میکنم که کمتر واحد بگیرند و برای رسیدگی به فوق عقلشان وقت بگذارند.
بعضیها اظهار میکنند: مثلاً پنجاه آیه در روز نمیتوانند قرائت قرآن داشته باشند در صورتی که روزانه وقت بسیاری را بابت کارهای بیهوده از دست میدهند. کسانی هستند که مستطیع شدهاند ولی به دلیل ترسها و نگرانیها و یا دلبستگی های دنیایی از سفر حج امتناع کردهاند. در روایت آمده: کسی که حج نمیرود به دین اسلام نخواهد مُرد. بعضیها می گویند ما وقت نمیکنیم زیارت ائمه «علیهمالسلام» برویم، این دروغ بزرگی است. اگر هزینه را بهانه کنند میبینیم اگر قدری از هزینههای اضافی کم میکردند میتوانستند زیارت بروند. با این بی توجهیها کودک روان ما ضعیف شده و از بین میرود:
ترسم که این تن که حائل است به جانم سقط کند کودک عزیز روانم
خداوند برای حفظ حیات کودک عزیز روان بعضی عبادات مانند نماز و روزه ماه مبارک رمضان را واجب کرده است. اما متأسفانه مردم چند ساعتی را تحمل میکنند تا جهنم نروند ولی هنگام افطار چندبرابر جبران کرده و به عبارتی از خداوند انتقام میگیرند. حضرت میفرمایند: چه بسا افراد دهها سال روزه بگیرند ولی بهره ای از آن نبرند.
بخش حیوانی اجازه نمیدهد که بخش انسانی بهره ای برده و رشدی کند. اگر واجباتی را هم از ترس جهنم انجام داده و از حرامی پرهیز کند منجر به رشد او نمیگردد. نماز یعنی عبادتی که در آن فقط خدا را بخواهیم. طبق فرمایش حضرت رغبت به دنیا غم و حزن به همراه دارد. متأسفانه به غلط زهد را ترک دنیا معنا کردهاند. در روایات کسب ثروت مورد مدح قرار گرفته تا آنجا که فرمودند از ما نیست کسی که جمع کردن مال را دوست نداشته باشد. کسی که اهل زیبایی و تجمل نباشد لطافت پیدا نمیکند.
رسیدن به مقام و شهرت، و کسب درجات علمی هم بسیار پسندیده است ولی قرآن برای اینکه ما دچار حزن و اندوه نشویم دو شرط برای ما قرار داده است؛ اولاً به تغذیه بخش انسانی لطمه وارد نشده و ثانیاً کم و زیاد آنها برای انسان اهمیت نداشته باشد. بلکه بخش فوق عقل باید مهمترین دغدغه ما باشد. هنگام ازدواج به کمالات بخشهای پایینی همسر توجه کرده و اصل را در نظر نمیگیریم که عقل و دین و اخلاق میباشند، در صورتی که قرار است انسان از این شخص صاحب فرزند شود و در آینده فرزند آنها از اینکه او پدر یا مادری که ژنهای ضعیف داشته برای او انتخاب کردهاند گله و شکایت خواهند کرد. ما یادمان رفته که باید در دنیا تحت ربوبیت حق تعالی به ابدیت باز گردیم و داستان زندگی ما بعد از وفاتمان شروع میشود. دغدغههای فوق عقلی ما حتی جزء فرعیات زندگی ما نمیباشند. کسی موفق است که هم کمالات دنیایی را در نظر بگیرد و هم آخرتی را؛ «و منهم من یقول ربّنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار» کسانی که به آخرت اهمیت نمیدهند غصههایشان صرفاً دنیایی است. ما خواه ناخواه به نظام ابدی منتقل خواهیم شد و برای آنجا نیاز به آذوقه و توشه داریم.
علی «علیهالسلام» میفرمایند: «آه، آه من قلّه الزّاد و طول الطّریق» آه آه از کمی توشه و طولانی بودن راه. عاقل کسی است که هر آنچه دارد در مسیر مسافرت مصرف نمیکند: ولی متأسفانه ما بیشتر دارایی خود را در دنیا که ماهیت رحمی داشته و گذرگاهی بیش نیست هزینه مینماییم و دست خالی وارد برزخ میشویم.
کسانی که در خانههایشان ماهواره استفاده میکنند بخش انسانی شان تعطیل است و در حق فرزندانشان جنایت میکنند و هر گناهی را که مرتکب شوند والدین حتماً مؤاخذه خواهند شد. اینترنت پای متدینین و افراد قوی را میلغزاند چه رسد به جوانان و نوجوانان. قرآن از ما میخواهد از دنیا بهره ببریم بدون اینکه انسانیتمان را تعطیل کنیم. اتفاقاً قرآن مؤمن را شایسته بهره برداری از نعمتهای دنیا میداند چون فقط او انسان حقیقی است اندازه و حلال بودن در بهره برداری از دنیا دو شرط اساسی است. دانشجویی که در امتحان تقلب میکند در آینده لقمه ای که با توجه به مدرک تحصیلیاش کسب میکند حلال نیست. علم اگر برای علم تحصیل میشود تقلب معنا ندارد مگر اینکه برای دنیا باشد.
زهد یعنی: «لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم» به خاطر آنچه که از دست دادهاید ناراحت نشوید و برای آنچه که به دست آوردهاید شادی نکنید. غصه فقط باید برای آسمان باشد و بس. باید برای برزخمان دغدغه داشته باشیم. لذتمان هم باید رنگ آخرتی داشته باشد. لذتی که مؤمن از نعمتهای دنیا میبرد خیلی متفاوت است با بهره برداری غیر مؤمن، زیرا با آرامش و عشق به حق تعالی به مظاهر او عشق میورزد و به خاطر هیچ یک از آنها با خدا و آسمان قهر نمیکند.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
کلیدواژه ها:
آثار استاد