www.montazer.ir
دوشنبه 25 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 10009
زمان انتشار: 29 ژانویه 2019
«ساسة العباد»، یعنی سیاست‌گذاران بندگان خدا

شرح زیارت جامعه کبیره؛ جلسه 87؛ 97/11/04

«ساسة العباد»، یعنی سیاست‌گذاران بندگان خدا

«ساسة العباد»، یک بحث کاملاً سیاسی است و ما تلاش می کنیم در این بحث، یک دوره مبانی سیاسی اسلام را توضیح دهیم.

اهلبیت علیهم‌السلام تنها کسانی هستند که شایستگی زمامداری و سیاست را دارند و خدا پادشاه مردم و سیاست‌گذار مردم است. ظهور سیاست و پادشاهی خداوند تبارک و تعالی، در مدیریت و امامت سیاسی و اجتماعی اهلبیت علیهم‌السلام است. اسلام نمی‌تواند با حاکمیت و حکومت کار نداشته باشد. چون انسانها برای هدف والایی خلق شده اند که آن هم تشبه به حق تعالی و تخلق به اخلاق الهی است. این تشبه، چه در جامعه فردی و چه در جامعه جهانی، جز با حکومت الهی امکانپذیر نیست. اگر کسی تحت حاکمیت خدا قرار نگرفت، باید در زیر لوای طاغوت زندگی کند. این همان معنای خارج شدن از نور به سمت ظلمت است.

کلمه «ساسة» جمع سائس، از مصدر سیاست است. سیاست در لغت، به معنای تدبیر کردن و مدیریت کردن بوده که در بخش حکمت عملی است. حکمت را در قدیم به دو قسمت نظری و عملی تقسیم می‌کردند. حکمت عملی شامل تدبیر منزل، سیاست مدن و اخلاق است.

«ساسة العباد» یعنی سیاست‌مداران بندگان، سیاست‌گذاران بندگان خدا. پس معلوم است منظور از تدبیر، تدبیر اجتماعی یا مدیریت اجتماعی است. به همان معنای مدیریت سیاسی. این جنبه از تدبیر به صفت مَلِک بودن خداوند تبارک و تعالی برمی‌گردد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ* مَلِكِ النَّاسِ». مَلِک غیر از مَلَک است. مَلَک یعنی فرشته و مَلِک یعنی پادشاه. یکی از اسمهای الهی هم "مَلِک" است. یعنی خدا پادشاه مردم و سیاست‌گذار مردم است و مردم در تحت حاکمیت خدا زندگی می‌کنند. این قضیه جنبه سیاسی دارد و ظهور سیاست و پادشاهی خداوند تبارک و تعالی، مدیریت و امامت سیاسی و اجتماعی اهل بیت (علیهمالسّلام) است. در واقع اهلبیت مظهر اسم "مَلِک بودن" خداوند در روی زمین هستند.

اگر خدا ریاست رییس هر حکومتی را امضا نکند، او سلطان ظالم است

تمام پادشاهان و رؤسای جمهوری که خدا ریاست جمهوری‌شان را امضا نمی‌کند، پادشاه ظالم هستند. یعنی در حکومتی که خدا پادشاه ناس است: «مَلِكِ النَّاسِ»، حاکمیت سیاسی هم فقط به دستور خداست. یعنی کسی نمی‌تواند بدون اجازهی خدا، خود را در حیطه حکومت بر مردم قرار دهد. در هر سرزمینی باشد فرقی نمی‌کند: ایران باشد یا آمریکا؛ عراق باشد یا افغانستان؛ اروپا باشد یا آفریقا. هیچکس نمی‌تواند بگوید من رئیس جمهور و پادشاه شما مردم هستم. تمام پادشاهان و رؤسای جمهوری که خدا ریاست جمهوری‌شان را امضا نمی‌کند، پادشاه ظلم هستند و از طرف خدا نیستند و خداوند به ریاست و پادشاهی آنها راضی نیست. چون در حکومت خدا، حاکم کسی است که قرار است رئیس مردم باشد. شرط رئیس بودن، این است که باید از طریق یک قانون الهی ریاست او تأیید شده باشد؛ و گرنه ریاستش ظلم است. این یک قانون خیلی مهمی است که باید آن را بدانیم. برای همین بود که امام خمینی ره فرمود: بر هر مسلمانی واجب است که با حاکم جور مبارزه کند. یعنی با هر حاکمی که غیر از حکومت الهی عمل می کند باید مبارزه کرد.

اکنون، تنها جایی که روی کره زمین، حاکمش از این طریق انتخاب می‌شود، یعنی باذن الله است، ایران است. جای دیگری حاکمی نیست که از طریق شرع مقدس انتخاب شود. مردم باید با امام جامعه بیعت کنند. اگر بیعت کردند، بقیه مدیریت‌های زیرمجموعه امامت، با قانون‌گذاری که قانون اساسی‌اش را مجتهدین و خبرگان نوشته اند، اداره می‌شود. اینکه در اجرا بعضی چیزها غلط از آب در می‌آید، مربوط به ضعف جامعه است. این که میبینیم التقاط وجود دارد و یک مقدار از قانون، شرعی است و یک مقدار غیر شرعی است و همه قوانین دین رعایت نمی‌­شود، این مربوط به ضعف جامعه است.

فرق حکومت امامزمان علیه‌السلام با حکومت ولیفقیه یا حکومت‌های دیگر، این است که وقتی حضرت ظهور می‌کند، تمام سیاست‌ گذاری‌ها را خودشان بطور کامل اجرا می‌کنند و می‌گویند من تحت حاکمیت هیچ یک از قانون‌های جهان نیستم. تحت ولایت هیچ طاغوتی نیستم. درحالی که الان سیاست طاغوتها در کشورمان اثر دارند. جامعه جهانی و قوانین بین‌المللی اجازه نمی‌دهند قانون اسلام را کامل اجرا کنیم. ما فقط بخش کوچکی از قانون اسلام را رعایت می‌کنیم و بخش مهمش را نمی‌گذارند اجرا کنیم. یعنی قوانین بین‌المللی چنین اجازه‌ای را به ما نمی‌دهند که ما بخواهیم این کار را انجام بدهیم.

بنابراین، منظور از «وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ» یعنی تمام بندگان خدا احتیاج به سیاستمدار و پادشاه دارند و اهل بیت علیهم‌السلام تنها کسانی هستند که شایستگی حکومت و حاکمیت بر مردم را دارند.

ولی فقیه کیست؟

در عصر غیبت اهل بیت، ولیفقیه می‌تواند با قانونی که اهلبیت گفتهاند، حاکم باشد. اگر ما الان ولایت فقیه داریم، تنها برهه ای است که بعد از پیغمبر ولایت فقیه غیر معصوم حاکم است. البته این نوع ولایت فقیه در زمان خود ائمه هم بوده. یعنی یک فقیه از بین چند تن از فقهای شیعه به انتخاب خاص یا عام، به کشورهای مختلف اعزام می‌شدند و به جای معصوم علیه‌السلام فرمانروایی می‌کردند. حکمشان هم حکم معصوم بود. هیچ فرقی هم نمی‌کرد.

ائمه از طرف خودشان، کسانی را به عنوان ولیفقیه به جاهای مختلف میفرستادند. مثلاً امیرالمؤمنین سلمان را به مدائن فرستاد. حضرت، «محمد بن ابی بکر» و مالک اشتر را به مصر فرستاد و .... پس حاکمی که فقه می‌داند، یعنی قوانین شرعی را خوب می‌داند و از طرف معصوم حاکمیت دارد، چنین کسی را ولی فقیه می‌گویند. اینها یاد آور جملهی امام خمینی ره است که فرمود: ولایت فقیه، همان ولایت رسول الله است.

امام حسن عسکری علیه‌السلام به نصب عام، فقها را جانشین خودش اعلام کرد و گفت: اگر فقیهی که این شرائط را داشته باشد: «فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ» مردم همه باید تابع او باشند. امام صادق علیه‌السلام نیز همین حدیث را فرمودند: و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه= و اما هر یک از فقهاء که خوددار و حافظ دین خود و مخالف هوای نفس و مطیع فرمان مولای خود باشد، عوام باید از او تقلید کنند».

امام زمان علیه‌السلام نیز فرمودند: «فإنه حجتی علیکم[1]»  او حجت من بر شماست و من هم حجت خدا بر شما هستم.

عبد، تسلیمی است که از روی عشق و اختیار انجام می شود

در فقرهی «ساسة العباد»، عباد یعنی بندگان خدا. همه ما بندگان خدا هستیم. کلمه "عبد" زمانی به کار برده می‌شود که نهایت تزلل، فروتنی و تسلیم در مقابل کسی اتفاق بیافتد. ما ذاتاً عبد خدا هستیم و چون خدا به ما اختیار داده، می‌توانیم عبد باشیم و می‌توانیم نباشیم؛ ولی از نظر باطنی، همه وجودمان و همه چیزمان در اختیار خداست. هستی و حیات و زندگی و نفس کشیدن مان و حتی یک پلک زدن ما دست خداست. ما همه فقیر به درگاه خدا هستیم: «أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّه[2]= شما به خدا نیازمندید». ما آن به آن، به عنایت خدا احتیاج داریم. این زمین و آسمان هم که در قرآن آمده که عبد خدا هستند، به این معناست که تحت تسخیر خداوند هستند. این عبدی که ما برایش آفریده شده ایم و به ما هم می‌گویند عبد خدا باشید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ= جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت»، تسلیمی است که از روی عشق و اختیار انجام می‌شود. مثل اینکه انسان وقتی در کلاس زبان یا کامپیوتر یا هنری شرکت میکند، عاشقانه و از روی اختیار، خودش را تسلیم استاد می‌کند تا آن فن و اسم و مهارت را یاد بگیرد. خداوند ما را آفریده که با اختیار و عشق، خودمان را در اختیار او قرار بدهیم تا شبیه او بشویم، تا تمام اسم­ها و توانش را به ما بدهد.

پس اگر می‌خواهید شبیه به الله شوید، باید عبد باشید. عبد بودن یعنی همه دستورها و فرمول‌هایی که خدا می‌گوید را رعایت کن. یعنی انسان در تمام اعمال، اخلاق، بصیرت­ و اعتقاداتش شبیه مولای خودش باشد. یعنی هر چه را که خدا می‌بیند، او هم می‌بیند. یعنی نظرش با نظر خدا یکی است.

هدف خلقت انسان چیست و چرا ما به سیاست‌مدار و حکومت احتیاج داریم؟ در اسلام سیاست و حکومت به چه معنا است؟ منظور از حکومت سیاسی چیست؟ آیا اسلام با سیاست کار دارد یا دین فردی است که هر کس برای خودش عبادتی بکند و با سیاست کاری نداشته باشد؟

اگر اسلام توجهی به سیاست نداشته باشد، دینش دیگر دین نیست. اسلام نمی‌تواند با حاکمیت و حکومت کار نداشته باشد. حاکمیت و حکومت در اسلام، مسأله خیلی مهمی است. چون انسانها برای هدف والایی خلق شده اند. آن هدف تشبه به حق تعالی و تخلق به اخلاق الهی است و این چه در جامعه فردی و چه در جامعه جهانی، جز با حکومت امکان­پذیر نیست. باید شرائطش فراهم بشود. اگر جایی حکومت الهی نبود و دین در سیاست دخالت نکرد و سیاست تابع دین نبود، حاکمیت طاغوتی خواهد بود و در حاکمیت ظالمین و طاغوتها مردم به فساد و غفلت و گمراهی کشیده می‌شوند.

اسلام برای عموم مردم برنامه دارد تا همه بتوانند تحت حاکمیت سیاسی، آزادی فوق عقلانی پیدا کنند. ما هم عدالت داریم و هم آزادی. عدالت در همه امور مثل امور «جمادی، مالی، اقتصادی، گیاهی، غذایی، حیوانی یا اجتماعی سیاسی و عدالت علمی و عدالت معنوی» را داریم.

در عدالت معنوی همه مردم باید در کشورشان حق و توان داشته باشند که خودشان را به غیب و اهل بیت برسانند و مانعی سر راهشان نباشد.

در هر پنج بخش «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» عدالت و آزادی باید رعایت بشود. حکومت و زمینی که نمی‌گذارد مردم به خانواده آسمانی‌شان ملحق بشوند، آنجا حاکمیت با طاغوت است. هر جایی که جلوی آزادی معنوی یا آزادی انسانی و فوق عقلانی انسانها گرفته می­‌شود، حاکمیتش طاغوت است؛ حتی اگر یک آخوند باشد، فرقی نمی‌کند. پس حاکمیت سیاسی در اسلام به چه درد می‌خورد؟ به این درد میخورد که مردم بتوانند به آزادی و عدالت «جمادی، گیاهی، حیوانی و و انسانی و علمی» برسند تا زمینه فراهم بشود برای آزادی «فوق انسانی و فوق عقلی» که همان ماموریت اصلی پیامبران و ائمه معصومین علیهم‌السلام بوده است.

باید ثروت و استاد و کتاب و جلسات و دانشکده‌ها و حوزه‌های علمی کافی وجود داشته باشد تا مردم بتوانند در این مراکز، خودشان را به غیب و خانواده آسمانی‌شان برسانند و رشد انسانی پیدا کنند.

پس حاصل کلام اینکه طاغوت به معنای طغیان‌گر و طغیان کرده و کسی که حاکمیت را از بخش «فوق عقلانی و فطری» گرفته. از طرفی چون انسانها برای آن هدف والا خلق شده اند و همه برای شبیه شدن به الله و رسیدن به اهل بیت و رسیدن به مقام اهل بیت مساوی هستند، اسلام در سیاست دخالت می‌کند تا زمینه‌ای فراهم بشود که در اجتماع جلوی آزادیهای انسانی و معنوی گرفته نشود و همه بتوانند به انسانیت و هدف خلقتشان برسند.

حکومت طاغوت حکومت به بند کشیدن انسان هاست

در قرآن کریم این تعبیر که ما به الله برسیم را رسیدن به نور تعبیر کردهاست. مرحله حرکت از حالت جمادی که ماده است، یعنی ظلمانی‌ترین اشیاء شروع میشود و بعد به گیاه می‌رسد. گیاه نورانی‌تر از جماد است، چون در آن حیات و رشد وجود دارد و شعورش خیلی بیشتر است. سپس مرحله حیوانی است که حیوان نورانی‌تر از آن دو است. چون در حیوان احساسات و درک فوق‌العاده زیادی وجود دارد، عواطف و وجدان و حیات و غیرت و خدمت به هم‌نوع و مهربانی و رأفت وجود دارد. مرحله بعد، انسان است که عقل و جنبه فرشته‌ای دارد که خیلی نورانیتر از مراتب قبلی می‌شود. در آخر به مقام فوق انسانی می‌رسیم که نورش بیشتر از مراحل قبلی است. این همان است که جنسش از جنس محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله است.

 انسان وقتی متصل به الله می‌شود، آنجا نور و قدرتش بیشتر است. پس در واقع حرکت انسان از تاریکی و ظلمت به سوی نور است: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ[3]= خداوند ولی كسانى است كه ایمان آورده‏ اند. آنان را از تاریكی‌ها به سوى روشنایى به در مى ­برد و كسانى كه كفر ورزیده‏ اند، ولی شان طاغوتند كه آنان را از روشنایى به سوى تاریكیها به در مى‏برند». پس خدا ولیّ کسانی است که تحت حاکمیت او هستند، و آنها را به سمت نور میبرد و کسانی که کفر ورزیده اند، ولیّ آنها طاغوت است. هر جا حاکمیت با آدم‌های بی‌دین باشد، مردم را مادی‌تر می‌کنند، یعنی در یک سیر قهقرایی و عقبگرد، انسان را حیوان‌تر یا گیاه‌تر یا جمادتر میکنند. هر جا حاکمیت طاغوت باشد، محصولش تاریکی است. محصولش این است که انسانها اسیر می‌شوند در قید کمالات حیوانی، گیاهی یا جمادی.

«یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدِیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ[4]= خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه های سلامت هدایت می کند و به فرمان خود، از تاریکی­ها به سوی روشنایی می­برد و آنها را به سوی راه راست رهبری می نماید». این آیه اشاره می­‌کند به این که هر کس واقعاً بخواهد به یک رابطه رضایت‌آمیز و خوبی با الله برسد، خدا راه‌های سلامتی را به آنها معرفی می‌کند.

گفتیم رابطه دنیا با آخرت، مثل رابطه رحم مادر با دنیاست. زندگی سعادتمند، آن زندگی است که سالم باشد و شخص با قلب سالم بتواند وارد برزخ بشود. کسی می‌تواند با روح سالم وارد بهشت بشود که انسان، بهشت و جهنم را بشناسد و بر همه فرمولها و قوانین حاکم باشد. مثل آن قدرت فوق‌العاده و بی‌نظیری که یک جنین را در رحم مادر نگه می دارد. جنین به گونه‌ای خودش را مدیریت می‌کند که سالم به دنیا بیاید. آنجایی که جنین سالم به دنیا نمی‌آید، مادر یا محیط، یک جایی خلاف آن فرمول­های بارداری عمل می‌کند. یعنی آسیبی می‌بیند یا انحرافی در آن ایجاد می‌شود که دیگر سالم به دنیا نمی‌آید. و گرنه یک شعوری بر رحم مادر حاکم است و همان شعور، با فرمولهایی که دارد، بچه را هدایت می‌کند.

پس هر کس دنبال رابطه رضایت‌آمیز با خداست، می‌خواهد هم در دنیا راضی باشد و هم در آخرت، خدا به او راه‌های سلامتی را یاد می‌دهد.

در ادامه آیه میفرماید که خارج میکند مردم را به سوی نور. پس ما آفریده شدهایم برای اینکه به نور برسیم. اگر قرار باشد انسان نورانی شود، اسلام حاکمیت را به دست می‌گیرد تا در سایه حاکم اسلامی مثل ولی فقیه یا امام زمان علیه‌السلام، افراد فرصت داشته باشند رشد معنوی کنند.

معجزه جمهوری اسلامی، تولید ثروت انسانی است

بعضی افراد سوال میکنند که جمهوری اسلامی برای ما چه کرده؟ اول این که جمهوری اسلامی در هر چهار بخش «جمادی، گیاهی، حیوانی و علمی» بیشتر از دوران‌های تاریخی گذشته، به مردم خیر رسانده. شما وضعیت دانشگاه‌های قبل از انقلاب را ببینید، وضع الان را هم ببینید. کشوری که در فقر مطلق بود و هیچ صنعتی نداشت، الان ببینید چگونه است؟ رشد به سوی عدالت در همه روستاها و شهرستانها در حال حرکت است. اگر مسئولین بی‌توجهی می‌کنند و ظلم می‌کنند که می‌کنند، باز پخش است؛ عدالتش همه جانبه است، ظلمش هم همه جانبه است، کاری با این نداریم. یعنی هر گاه مسوولان انقلابی برسر کار بودند، ما رشد داشته ایم و بالعکس.

مهمترین کاری که جمهوری اسلامی کرده این بوده که «انسان» تربیت کرده. این کار، در طول تاریخ بی‌نظیر بوده و هیچ وقت، نه در زمان ائمه نه در قبل از ائمه، حتی در زمان انبیاء، هیچ وقت به اندازه این 40 سال انسان تربیت نشده، یعنی اینقدر ثروت انسانی برای ارتباط با غیب تولید نشده است. شما کجای عالم چنین چیزی را سراغ دارید؟

هیچ وقت در روی زمین به این میزان، انسان‌های خوب تربیت نشده اند. انسان‌هایی که بتوانند تا بهشت و بالاتر از بهشت بروند. این معجزه انقلاب و جمهوری اسلامی و ولی فقیه است. ولی فقیه اگر نباشد، انسانها بزرگترین فلسفه خلقتشان را از دست می‌دهند. شما تحت حاکمیت ولایت فقیه، آزادی فطری پیدا می‌کنید و بدون دردسر و بدون مشکلات می‌توانید راه غیب را طی کنید. اگر ولی فقیه را بردارید، دوباره طاغوتها حاکم می‌شوند، بعد مگر کسی می‌تواند به راحتی، آزادی معنوی و فکری و انسانی داشته باشد.

وقتی کسی با الله ارتباط نداشت، رحمانیت ندارد. وقتی رحمانیت نداشت، خودخواه می‌شود. وقتی خودخواه شد، حزب و گروه و خانواده و فامیل خودش را می‌بیند. مثلاً نماینده مجلس قوانین فاسد وضع می‌کند و به نفع پولدارها قدم برمیدارد یا استاندار و فرماندار و رئیس جمهور و وزیر، قوانین طاغوتی را دنبال می‌کند.

ان‌شاءالله جلسه بعد یک مقدار عمیق‌تر وارد فلسفه سیاسی اسلام و اینکه چرا اسلام با سیاست و حکومت کار دارد خواهیم شد. چون اسلام دین سیاست و حکومت است و اساساً اسلام بدون سیاست و حکومت به نتیجه نمی‌رسد. اگر قرار باشد همه مردم آزادی و امکانات و ثروت و رشد پنجگانه را داشته باشند، باید تحت حاکمیت و حکومت اسلامی و دولت اسلامی باشند، نه فقط حکومت اسلامی. ما الان در وقت حکومت اسلامی هستیم دولت اسلامی هنوز نداریم. تحت حکومت اسلامی و دولت اسلامی این رشد برای همه فراهم می­‌شود.

چقدر در زندگی به سمت نورانیت حرکت می کنیم؟

در قرآن میخوانیم: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور[5]= کتابی است که ما نازل کردیم برای تو، تا مردم را از تاریکی‌ها به سوی نور خارج کنی».

الله آن نور مطلق است. مردم آمده اند نورانی بشوند و به نور برسند. قرآن آمده که ما را نورانی کند. حالا چه بگویم از کسانی که خودشان را آنقدر به تاریکی­‌ها مشغول کرده اند که فرصت نمی‌کنند روزی 50 آیه قرآن بخوانند. حضرت فرمود: 50 آیه قرآن خواندن هر روز برای هر مسلمانی واجب است.

محال است کسی بگوید من نمی‌رسم 50 آیه بخوانم. در این شبکه‌های مجازی چه کار می‌کنی؟! چقدر وقتت در این شبکه های بیخود و هرز گرفته می‌شود؟ پای تلویزیون چکار می‌کنی؟ چقدر کتاب و روزنامه می‌خوانی؟ پس اینکه می‌گوید نمی‌رسم، دروغ است. وقتی با قرآن فاصله داریم، یعنی آنقدر خودمان را مشغول طبیعت و دنیا کردهایم که نمی‌توانیم قرآن بخوانیم، یعنی به سمت نورانیت نمی‌خواهیم حرکت کنیم.

قرآن روز قیامت، بعضی افراد را لعنت و نفرین می‌کند که خدایا این بنده تو من را ضایع کرد، چون هر روز می‌توانست با من ارتباط داشته باشد و نداشت. تو هم ضایعش کن.

قرآن شافع مشفع است، یعنی وقتی شفاعت کند، شفاعتش قبول است. نفرین هم بکند، نفرین‌اش قبول است. در در سبک زندگی‌مان از صبح که بلند می‌شویم تا شب، آیا به سمت نور حرکت می‌کنیم یا نه؟ چقدر برای قرآن وقت میگذاریم و با آن انس داریم؟ از آن بالاتر، ما چقدر در طول روز برای خدا و امام زمان علیه‌السلام هستیم؟ درحالی که علامت نورانیت این است که انسان روز به روز روشن‌تر و نورانی‌تر بشود.

قا/128

شرح زیارت جامعه کبیره/وساسه العباد

آرشیو مباحث استاد شجاعی

فروشگاه آنلاین با محصولات ناب 


[1] . وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ‌ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ= اما وقایعی که رخ خواهد داد به روایان احادیث رجوع کنید ما پس همانا آنها حجت بر شما هستند و من خدا بر آنها هستم».

[2] . سوره فاطر/ آیه 15.

[3] . سوره بقره/ آیه 257.

[4] . سوره مائده/ آیه 16.

[5] . سوره ابراهیم/ آیه 1.

صوت

1 - «ساسة العباد»، یعنی سیاست‌گذاران بندگان خدا

پیوست

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed