www.montazer.ir
سه‌شنبه 14 می 2024
شناسه مطلب: 9342
زمان انتشار: 28 ژوئن 2018
7) رفتاری از ملائکه که الگوی خوبی برای ماست

نقش فرشتگان در اداره عالم، جلسه 7، 87/09/09

7) رفتاری از ملائکه که الگوی خوبی برای ماست

حضرت سجاد علیه السلام بر گروهی از ملائکه درود می فرستند که رفتار آنها الگوی خوبی برای ما می باشد. 

در فراز پنجم از دعای سوم می خوانیم: «و الذین یقولون اذا نظروا الی جهنم تزفر علی أهل معصیتک: سبحانک ما عبدناک حق عبادتک! فصل علیهم و علی الروحانیین من ملائکتک و اهل الزلفه عندک، و حمال الغیب الی رسلک و المؤتمنین علی وحیک = و نیز بر آن دسته از فرشتگان درود فرست که در آن هنگام که به جهنم می نگرند و آن را افروخته بر اهل معصیت می بینند، تو را تسبیح نموده و می گویند که ما تو را آن چنان که سزاوار تو است عبادت نکرده ایم! پس بر جمیع آنان و تمامی مجردات و روحانیون از ملائکه و اهل رحمت و پیام آوران غیب که بر پیامبران نازل می شوند و امین وحی تو می باشند، همواره رحمت و درود خود را نازل فرما

ملائکه که هیچ وقت از تسبیح پروردگار غافل نیستند، وقتی جهنم افروخته بر اهل معصیت را می بینند، تسبیح خود را ناچیز می شمارند.

«جهنم، هنگام دیدن گنهکاران شعله می کشد و اینان صدای بسیار مهیب و ترس آوری را از جهنم می شنوند، و آیه کریمه «إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَیُّظًا وَزَفِیرًا[1]= آتش جهنم چون تبهکاران را از دور می بیند؛ آن تبهکاران صدای وحشتناک و خشم آلود جهنم را می شنوند»؛ تصریح بر همین معنا دارد. ملائکه نیز چون صدای جهنم را می شنوند، به عبادت های خود توجه کرده و آن ها را کوچک دانسته و عرض می کنند: «سبحانک! ما عبدناک حق عبادتک». زیرا عبادت خود را لایق و شایسته شأن مقدس حضرت حق نمی بینند و خود و عبادت خود را حقیر می یابند». با توجه به این عمل فرشتگان، آیا تا کنون چنین حسی را نسبت به خداوند داشته ایم؟ آیا ما متوجه هستیم که دو رکعت نماز شایسته خدا نتوانسته ایم بخوانیم. حتی دو رکعت نماز پذیرفته هم نخوانده ایم. فرمود: اگر کسی دو رکعت نماز از او پذیرفته شود، اهل بهشت است. این کار فرشته ها الگویی است برای ما تا بیندیشیم که چقدر در عبادت ها کوتاهی کرده ایم. چقدر عبادتهای ما ضعف دارد. خدا به فریاد ما برسد. باید خیلی انسان با شکستگی و با شکسته دلی به درگاه خدا گریه کند و از خدا توفیق عبادت خوب و مناسب بخواهد.

همه مخلوقات خداوند با شعورند

در قیامت حیات و شعور همه چیز ظهور می یابد. اینجا هم همه چیز حیات و شعور دارند. برای اینکه همه اشیاء تجلی و ظهور خدا هستند. خدا هیچ شیء ساکن و شیء مرده ای را خلق نکرده؛ ما اصلا مرده در نظام خلقت نداریم. زمین زنده است و حیات و شعور و فهم دارد. قرآن می فرماید زمین در روز قیامت خود، اخبار خودش را می گوید[2].

در دعای عرفه سیدالشهدا (علیه السلام) می فرمایند اگر زمین اجازه داشت گناهکاران را می بلعید. در واقع جنبه مختار بودن زمین را کنار می گذارد، یعنی زمین شعور دارد، می فهمد؛ ولی اجازه ندارد کاری بکند. اگر اجازه داشت گناهکاران را می بلعید. در مورد قارون خداوند به زمین دستور می دهد که او و خانه اش را فرو ببر[3].  یا به دریا وحی می کند که آل فرعون و فرعون را بگیرد. ما اصلا موجود بدون شعور و موجود بدون حیات نداریم. چون همه موجودات تجلی خدا هستند و نمی شود تجلیات و صفات خدا را نداشته باشند. تمام موجودات اسماء و صفات خدا را دارند؛ ولی در هر موجودی یک یا چند اسم ظهور و غلبه دارد. ظهور اسماء در اشیا مختلف متفاوت است. مثلاً آدمی مهربان را در نظر بگیرید؛ این آدم خشم هم دارد؛ اما مهربانی، خنده و اخلاقش غلبه ی بیشتری دارد. سایر موجودات هم همینطور هستند.

می فرماید: در قیامت تمام اشیا و موجودات درک بالاتر و ظهور بیشتری از خودشان نشان می دهند؛ چون پرده های این عالم کنار رفته «و انّ الدار الاخرة لهی الحیوان = حیات آخرت، حیات حقیقی است». همه چیز حیات دار است و شما می توانید با هر چیز ارتباط برقرار کنید و با آنها سخن بگویید و می فرماید جهنم هم از این قاعده مستثنی نیست و شعور خاصی دارد. وقتی جهنمی ها و معصیت کار ها و تبهکاران را می بیند، به خشم می آید و صدایش را بلند می کند. چون در آخرت، تناسب ها هم خیلی ظهور می کند، مثلاً صحبتی که با آدم های بهشتی می کنند، همراه با ناز و نوازش است. حضرت عزرائیل با اکرام و مهربانی سراغ مؤمن می آید؛ همانند غلامی که با ارباب خودش سخن می گوید و با احترام دعوتش می کند و پنج تن آل عبا (علیهم السلام) را نشانش می دهد. در نظام برزخی هم دو فرشته ی «بشیر و مبشر» بالای سرش می روند و نه فرشگان نکیر و منکر» و دائما او را مورد ناز و نوازش قرار می دهند. مثل بچه ای که وقتی از مادر متولد می شود، مادر نسبت به او بینهایت مهربانی می کند؛ اطرافیان هم با او مهربان هستند؛ این بچه یک ذره ترس ندارد. وارد عالم جدیدی شده که برایش خیلی غریب است؛ ولی اطرافیان سعی می کنند ناز و نوازشش کنند. مؤمن هم همینطور است، آن اضطراب که دارد، طبیعی است و دائماً فرشته ها و معصومین علیهم السلام او را آرام می کنند.

جهنمی ها اینطور نیستند، از همین جا که می خواهند بمیرند، با درد و رنج و سختی می میرند و با شکنجه و عذاب از اینجا خارج می شوند. با شکنجه و توهین و تحقیر، به نظام برزخی منتقل می شوند و در آخرت هم وقتی جهنم آنها را می بیند، از شدت خشم فریاد می زند و آنها صدای خشم جهنم را می شنوند. این مهندسی خداست که دارد راجع به بهشت و جهنم سخن می گوید.

وقتی جهنم با دیدن آنها خشمگین می شود و فریاد می زند، فرشته هایی که این صحنه را می بینند، احساس ترس می کنند و می گویند: خدایا آن طور که شایسته تو بود ما عبادتت نکردیم. برای همین بود که امام سجاد به این دسته از فرشتگان درود می فرستد. حضرت سجاد بر این عده از فرشتگان درود می فرستد؛ زیرا از مقام بلندی برخوردار بوده و به سبحات و جمال و جلال الهی واقف اند.

حضرت بر فرشتگانی که واسطه ی غیب و انبیاء هستند درود می فرستد

دسته ای دیگری از ملائکه عبارتند از اهل قرب؛ و اینان مقدم بر دیگر فرشتگان می باشند؛ زیرا واسطه ی بین عالم غیب و انبیاء و انسانهای کامل بوده یا حامل وحی اند و از باطن عالم، حقایق الهی را به پیامبران و زبدگان از عبادالله می رسانند و خبر ها را بدون هیچ خستگی و یا اشتباه، به پیامبران اعلام می کنند.

برای انبیاء نیز راه دریافت معارف و حقایق، همان وحی است. پیامبر هم زمانی وحی را به صورت صد در صد صحیح و کامل دریافت نموده و با اطمینان تمام آن را نقل می کند.

ببینید در بحث هدایت انسان، وحی امر عقلانی و فطری است. کسی که شعور سالمی دارد، درک می کند که خداوند تبارک و تعالی، خالق این نظام، برای هدایت انسانها، از بین آنها نمایندگانی را به عنوان پیامبر انتخاب می کند که اهل عصمتند و پیام هدایت خودش را از طریق همین انبیاء به انسانها می رساند.

«وحی» یکی از سه شرط ایمان است. در اول سوره بقره، بعد از ایمان به غیب، می فرماید: و کسانی که ایمان دارند به آنچه که بر تو نازل شده. یعنی آن را قبول کرده اند و دلشان آن را پذیرفته است. ایمان به آنچه که بر پیامبر نازل شده، غیر از علم به خداوندو غیب است؛ غیر از علم بع غیب و انبیاء است. ایمان یعنی دل انسان باور کند که چنین چیزی اتفاق افتاده. یعنی اینکه دل انسان آرامش داشته باشد که خدا هست؛ وحی هست؛ قرآن کتاب آسمانی هست. پیامبر و ائمه را قبول کنند. به این ایمان می گویند. اینکه دل من، و نه عقل و ذهن من، بپذیرد. تا انسان دلش باور نکند مومن نیست.

«این وحی فقط اختصاص به انبیا دارد و سایر مردم از آن محرومند. از این رو، آنان باید به دنبال مکتب ایشان رفته و هر چه را پیامبران دستور می دهند، بدون هیچ گونه دغدغه ای بپذیرند. نکته قابل توجه در این جا این است که انبیا هرگز از دیگران تعلیم ندیده اند؛ زیرا اگر کسانی باشند که بتوانند به انبیا تعلیم دهند، خود حتماً باید نبی و رسول باشند. خدای متعال نیز با برقراری این رابطه خاص با انبیاء علیهم السلام در مردم ایجاد اطمینان می نماید تا دسیسه گران و مکاران، اعتقادات محکم مردم را خدشه دار نکنند و آنان را از بندگی خدا به بردگی خود نخوانند؛ زیرا این دسته همواره می خواهند که مردم در همان خط حرکت کنند که ساخته و پرداخته آنان است».

این نکته خیلی مهم است؛ زیرا کسانی که اعتقاد به انبیاء و خداوند ندارند، مجبورند تا آخر عمر مقلد انسانها و پیرو انسانهای گمراه و ضعیفی مثل خودشان باشند. شما سران مکاتب مختلف بشری را که در نظر بگیرید در طول تاریخ، همه به اشتباهات و ضعف خودشان اعتراف کرده اند.

« از این رو، ابوجهل فقط به زمان پیامبر اختصاص ندارد و در هر زمانی ابوجهل هایی را می توان پیدا کرد که صراط مستقیم را بد جلوه می دهند و راه های شیطانی را به مردم پیشنهاد می کنند؛ چنان که امروز هم می بینیم عده ای افراد کج اندیش، به نام آزادی مطلق، مردم را به بیراهه دعوت می کنند و قصد دارند تا مردم را از خدا دور و به شیطان نزدیک سازند. البته قطعاً خود آنان می دانند که در فساد و بدی هیچ گونه موفقیتی نیست؛ ولی اغراض شوم آنان در رها بودن مردم و قابل استعمار بودنشان محقق می گردد. از این رو، خدای متعال معارف و تعالیم خود را از سرچشمه زلال وحی و به وسیله انبیا به مردم تعلیم داده تا پیوسته قداست آن حقایق محفوظ بماند و کس دیگری با القا و ایجاد شک و دودلی، مردم را به بیراهه دعوت ننماید».

 من یک مثال بزنم: شما اگر تشنه باشید و بدانید آبی از سرچشمه ای در جریان است. شما ترجیح میدهی آب را از کجا بخوری؟ مسلم است از سر چشمه می خوری. از وسط راه نمی خوری که هزاران آلودگی ممکن است داشته باشد. انسانهای عاقل می فهمند و حق طبیعی شان این است که خداوند با آنها سخن بگوید. خدا برای شان راهنما بفرستد. معصوم با آنها سخن بگوید و به کمتر از معصوم هم راضی نیستند. علت این که شیعه از بزرگترین و دقیقترین مکتب برخوردارست همین است که مکتب شیعه‌، به کمتر از معصوم راضی نیست. چون غیر معصوم ممکن است، اشتباه کند. تازه اگر به علما هم اعتماد دارند، به خاطر معصومین علیهم السلام است. چون از قول معصوم و قرآن با ما سخن می گویند و از خودشان حرفی نمی زنند. اعتبار یک عالم، مرجع تقلید و ولی فقیه و اعتبار فتوایشان به این است که چقدر علم و اطلاعات آنان به معصوم و وحی بیشتربوده و خودشان به معصوم نزدیکتر باشند.

«امام سجاد (علیه السلام) با یادآوری عظمت کار این فرشتگان بر آنان سلام می کند تا مردم با تمام اطمینان به اطاعت خدا روی آورند،». عرضه می دارد: خدایا به فرشتگانی که وحی و اخبار غیب را به پیامبران می رسانند تا آنها بدون دغدغه و با اطمینان کامل به ما برسانند، درود و سلام خودت را برسان.

دسته ای از ملائکه که ویژه تقدیس و عبادت خداوند هستند

دسته ای از ملائکه ویژه خود خداوندند و خیلی ویژه و خاصند. این فرشته ها انرژی شان را از عبادت می گیرند. حضرت در فراز ششم دعای سوم صحیفه به آنها هم درود می فرستد.

فراز ششم:«و قبائل الملائکه الذین اختصصتهم لنفسک و اغنیتهم عن الطعام و الشراب بتقدیسک، و أسکنتهم بطون اطباق سماواتک، و الذین علی أرجائها اذا نزل الأمر بتمام وعدک و خزان المطر و زواجر السحاب = و نیز بر آن دسته از ملائکه درود بفرست که فقط در محضر خاص تو هستند و آنان را به سبب تقدیس خود، از شراب و طعام بی نیاز کردی و آن ها را در باطن آسمان ها جا دادی! و نیز بر آن دسته از فرشتگان دورد بفرست که در اطراف آسمان گسترده هستند و منتظر امر و وعده تو می باشند. آنان خزانه داران باران و محرک ابرها برای بارندگی هستند!».

این فرشتگان همواره در حال تقدیس خداوند بوده و بی نیاز از طعامند. همانطور که حضرت موسی(علیه السلام) 40 شبی که در کوه طور بود، چنان مشغول تقدیس الهی بود که آب و غذایش دست نخورده ماند و هیچ گرسنگی و تشنگی احساس نکرد. همه ی انسانها همین شأن فرشتگان را دارند و اگر آن را تقویت بکنند، می توانند نیاز های مادی را کم کنند. ما بزرگانی از اولیا خدا داشته ایم که اینها بیماری های سخت داشتند، ولی هر وقت که خودشان اراده می کردند؛ در زمانهایی مثل ایام حج و یا ایام خاص دیگر به بدن خود عنایت می کردند و بدن کاملا بهبود یافته و سالم و قدرتمند می شد. عبادت شان را انجام می دادند و بعدا به حکمت الهی دو باره آن مریضی را به خودشان بر می گرداندند. پس ما هم این شأن فرشته ای را داریم که اگر مشغول تقدیس حق تعالی شویم، از شراب و طعام بی نیاز می شویم. این امر، بسته به قدرت روح هر کس است.

در باطن عالم چه می گذرد؟

« و أسکنتهم بطون اطباق سماواتک»؛ چه اخباری امام سجاد(علیه السلام) از باطن عالم می دهد؟ وقتی می فرماید: این ها را در باطن های طبقات آسمانهای خودت جای ده»، سه اسم جمع آمده: «باطنهای، طبقه های، آسمان ها». یعنی ما آسمانهای طبقه طبقه داریم که باطن هایی دارند. مثلاً الان من و شما که اینجا نشسته ایم، فرشته ها هم هستند، ولی در باطن این دنیا هستند؛ البته در باطن نسبت به ما. آن طرف باطن اصلا معنا ندارد. آن طرف فقط ظهور هست. آن طرف برای ما باطن است. اینجا همه چی برای ما ظهور دارد؛ البته یکسری چیزهای مادی هست که برای ما ظهور ندارد و ما آنها را نمی بینیم؛ مثلِ امواج الکترونیک. مثلا یک نفر تلفن همراهش را روشن می کند و حرف می زند، شما امواج آن را نمی بینید. همین الان که من و شما اینجا نشسته ایم، میلیارد هاموج هست که حاوی تصاویر تلویزیونی است. این امواج از داخل من و شما و از دیوار، فرش ها، ستونها، از داخل سر من و شما، از داخل قلب و چشم من و شما دارد رد می شود و به دیگران می رسد. ولی ما درک نمی کنیم. ولی وجود دارد و دارد اتفاقهایی می افتد.

حالا اگر این امواج را یک مقدار لطیف ترش کنیم، می شوند فرشته ها. مگر می شود فرشته های مادی را انسان نبیند؟ این امواج رادیویی و تلویزیونی و مخابراتی و ماهواره ای هیچکدام را ما نمی بینیم. نور مادون قرمز را هم  نمی بینیم. نور ماوراء بنفش را نمی بینیم. ادارکش هم نمی کنیم. من و شما اینجا نشسته ایم و همه ساکتند؛ ولی صداهای زیادی از اینجا دارد رد می شود. اگر اینجا یک گیرنده بگذاریم یا یک تلویزیون روشن کنیم، چون تلویزیون هم یک گیرنده است، می بینیم که چه چیزهایی در این مسجد دارد پخش می شود و چه تصاویری در اینجا وجود دارد. حالا اگر این گیرنده را مرتب قوی کنی، می بینی برنامه های ماهواره ها را هم می گیرد. این به این معناست که همین حالا این تصاویر دارد پخش می شود و وجود دارند که با گیرنده های قوی می توانیم آنها را ببینیم. چون قوای ما محدود است، نمی تواند این مقدار لطافت را دریافت کند. هر چه لطیفتر شوند و دستگاهها و سیستم های لطیف تر بگذاریم، کم کم می بینیم خیلی چیزهای دیگر هم پخش می شوند. خیلی خبر هاهست که ما درکش نمی کنیم، نمی شنویم و فکر می کنیم اینجا سکوت هست. ولی عالم پر از هیاهو و پر از سر و صداست. شما هزار تا تلویزیون و بیش از هزار تا رادیو در اینجا بگذارید و تک تک امواج اینها را با ماهواره بگیرید؛ می بینید که هزار نوع تصویر و برنامه و دو سه هزار نوع امواج رادیویی پخش می شود. حال اگر این گیرنده ها از یک حدی بیشتر لطیف بشود، می بینیم که ملائکه هم هستند. ملائکه مادی یا ملائکه عالم ماده، مادی هستند، مثل همین امواجی که مادی هستند و اطراف ما وجود دارند. از ملائکه عالم ماده لطیف تر، ملائکه برزخی و از اینها لطیف تر، ملائکه عالم عقل و لطیف تر از اینها روحانیین هستند که  خداوند و امام سجاد (علیه السلام) از آنها یاد می کند. پس آسمانهای هفت گانه طبقات مختلف و بطون مختلف دارند.

ملائکه همین حالا و با ما هستند

این فرشته هایی که الان پیش ما و شما هستند، فاصله زمانی و مکانی با ما ندارند، مثل امواج رادیویی و تلویزیونی که الان در اطراف ما وجود دارند از داخل ما رد می شوند و ما وجود آنها را احساس نمی کنیم. ملائکه هم همین جا و در باطن و غیب هستند.

 وقتی «بطون» می گوییم فکر نکنید که منظور چند میلیارد سال نوری آن طرف تر از آسمانها جایی به نام برزخ هست؛ خیر برزخ همینجاست. باطن همین عالم، برزخ است. دنیا با آخرت با هم یکجا هستند، مثل رحم مادر و دنیا. رحم مادر و دنیا در یک جا هستند. ما برای جنین در رحم بطون هستیم و جنین در رحم هم برای ما باطن است چون دسترسی به آن بچه نداریم. ما برای خودمان ظهوریم؛ ولی برای جنین باطنیم. بچه که متولد شد، در باطن می آید. می بیند در این 9 ماه که هیچ صدایی نمی شنیده و هیچ خبری نبوده و در یک جای تنگی احساس تنهایی می کرده، هزاران نفر در یک فاصله ی بی فاصلگی داشتند او را رصد می کردند و از او سونوگرافی می گرفتند؛ ضربان قلبش را می شنیدند؛ ضربه های پایش را احساس می کردند و منتظرش بودند و از احوالات او کاملا خبردار بودند. بعد از چندسالی که بچه بزرگتر می شود و شعورش را پیدا می کند، مادر عکس های دوران جنینی (عکس های سونوگرافی) او را نشانش می دهد و می گوید آن موقع این شکلی بودی و الان به این شکل در آمده ای. همه ما هم همین طور هستیم. همه ی عوالم همین جا حضور دارند، همین لحظه که ما داریم صحبت می کنیم، آنها کلام ما را می شنوند و احوالات ما را می بینند و در نظر دارند. احاطه کامل به وجود ما دارند. اما ما چون آنها را ادراک نمی کنیم، می گوییم غیب و پنهان است. غیب یعنی آنچه که پنهان است. می گوییم امام زمان غائب است، یعنی ما او را نمی بینیم وگرنه حضرت حاضر است و می بیند.

خزانه داران باران و محرک ابرها

«و الذین علی أرجائها اذا نزل الأمر بتمام وعدک» امام سجاد (علیه السلام) می فرماید و نیز به آن دسته از فرشتگان که در اطراف آسمان گسترده هستند و منتظر امر و وعده ی تو می باشند درود نثار فرما.

همه جای این آسمان پر از این فرشته هاست که آنان خزانه داران باران و محرک ابر ها برای بارندگی هستند.

 با توجه به این اطلاعات تخصصی که امام زین العابدین می دهد، متوجه می شوید که چگونه در صحرای طبس وقتی که آمریکایی ها آمدند، طوفان شن شد. شما دیدید قدیم ها که می خواستند برنج یا عدس پاک کنند، سینی را تکانی می دادند و یک فوت می کردند، اشغالها کنار می رفت و همینطور دو باره تکان می دادند و فوت می کردند. همینطور در صحرای طبس یکی از این فرشته ها صورتش را می آورد جلو یک فوت کوچولو می کند و این شن ها بلند می شوند و به اسباب بازی ها و هواپیما های آمریکایی ها می خورند، بالگردها هم به همدیگر می خورند و زمین گیر می شوند.

برای ایجاد سونامی، خدا به یکی از این فرشته ها دستور می رسد که به یکی از  این دریا ها بزن و می زند و می بینیم که یک دفعه 30 متر آب این دریا ها بالا می آید و هزاران نفر کشته می شوند. فرشته خیلی قدرت دارند؛ فرشته یک اشاره کوچک، یک فوت آرام به اقیانوس بکند، 30 متر آب اقیانوس بالا می آید. اسماء جلاله ای هست که یک دفعه ظهور می کند و انسان به وحشت می افتد. آب با ارتفاع 30 متر یک دفعه در خشکی بیاید، چه اتفاقی می افتد؟ کل آب اقیانوسها در یک ناخنش جمع می شود. یک دفعه طوفان می فرستد، گاهی زلزله می فرستد. شما در قرآن سوره زلزال را نگاه کنید:«اذا زلزلت الارض زلزالها» زلزله برای فرشته ها یک کار سبک است یا تکان دادن کهکشانها؟ اینطور نیست که فرشته غایت قوایش را به کار بگیرد و اینجا یک زلزله ایجاد کند. شما دیدید اگر یک قطره آب روی یک مورچه بیافتد، مورچه می گوید یک دریا آب آمد و ما غرق شدیم. اگر با قطره چکان در لانه ی مورچه ها آب بچکانی، می گویند سیل آمد. اگر یک فوت کنید؛ لانه شان را می برد.

عنکبوت با تار هایش برای خود خانه می سازد. شما هم یک ضربه یا یک تکان کوچک بدهید، عنکبوت می گوید چه زلزله ی شدیدی آمد که خانه ی ما را کَند و برد. یا یک نوزاد 4- 5 ماهه اگر دستش بخورد به لانه عنکبوتها و آن را خراب کند، عنکبوتها نگاهش کنند می گویند این چه غولی است؟ بچه 4-5 ماهه به نظرشان یک غول می آید. این مثالها برای روشن شدن بحث است که خوب بتوانید تصور کنید. این فرشتگانی که در طبقات آسمانها هستند، اینها خزانه داران باران و محرک ابرها برای بارندگی هستند و منتظر وعده و امر خداوند می باشند و حضرت سجاد علیه السلام به این فرشتگان درود می فرستد.

 

[1] - سوره فرقان/12.

 

[2] - آیات 4 و 5 سوره زلزال.

[3] - سوره قصص/80.

میانگین (1 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed