مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
زیارت اهل بیت و معصومین (علیهم السلام) در جایگاه خانواده آسمانی هر انسانی، راهی برای انس به حق تعالی است. زیارت سبب دوری از تنهائی و غم و دلشوره های دنیایی است و زمینه احیاء دل را فراهم میکند.
معشوق حقیقی انسان
زیارت از ریشه «زَوَرَ» است. اصل این واژه به معنای میل و عدول از چیزی است. زائر را از آن جهت زائر می گویند که وقتی به زیارت می رود از غیر عدول می کند و به منظور اکرام و انس که به زیارت و ملاقاتش دارد، از همه چیز رو بر می گرداند.
در تقسیم بندی کمالات، وقتی راجع به انسان سخن گفته می شود، شعار بخش فوق عقلی اش، فقط «لااله الا الله» است؛ یعنی «معشوقی نیست مگر الله».
سؤالی که ایجاد می شود این است که این معشوق یعنی «الله» مال کیست؟ در جواب باید گفت: «الله» معشوق بخش «فوق عقلانی» انسان است؛ چون از جنس خداست. لذا این روح، فقط روح الهی را می طلبد و وطن اصلی خود را می خواهد. پس همه دستوارت یدن برای این است که ما به وطن اصلی خودمان یعنی الله برگردیم.
"الله"، اله انسان است. یعنی چیزی که انسان به سویش حرکت می کند. پس باید برایش عشق بازی کرد. وقتی به نزدش می رویم، باید خود را زینت کنیم.
میزان انسانیت، بسته به درجه انس و ارتباط های غیبی ما به خدا
اندازه ی انسانیت ما به اندازه ی قابلیت و توانائی های ما برای انس با الله و خانواده آسمانی ما و ارتباط های غیبی ما دارد. پس این که من چقدر انسان هستم، این به میزان انس ما به غیب بستگی دارد که شامل خانواده آسمانی (اهل بیت) و چهار گروهی دارد که قرآن معرفی می کند: انبیاء، صدیقین، شهدا و صلحا.
این که من دانشمند هستم یا رئیس جمهور، یا استاد ، یا مجتهد و .... هیچ کدام نشانه انسانیت ما نیست، بلکه همه ابزاری برای بخش بی نهایت طلب ما هستند.
در واقع، «انس با غیب» اصل و قیمت انسان است. به هیچ قیمتی نباید خود حقیقی را به راحتی فروخت. چون هر نوع فخر فروشی، جهنم ساز است.
به این سوال مهم باید جواب داد که چرا به این دنیا آمده ایم! درحالی که ما فرزند اهل بیت هستیم. ولی الان در کجای ارتباط با آنها هستیم!
پس انس، اصل قیمت و ریشه ماست. به هیچ چیز دیگر دلمان را نفروشیم که جهنمی می شویم. دل را به لذات دنیا خوش نکنیم. مثل داشتن همسر، فرزند، شغل، موقعیت و... چون عیار، خلوص و درجه انسانیت یک انسان «انس با حق تعالی خانواده آسمانی، انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین» است.
زیارت، انس و شرافت به انسان می دهد
یکی از آثار مهم زیارت؛ «انس» است. انسان به طور طبیعی دوست دارد با کسی یا کسانی مأنوس باشد و از تنهائی بیزار است. تنها و غریب بودن، با ذات انسان سازگاری ندارد؛ چون انسان اساساً موجود عاطفی است و همدم می خواهد.
انسان با هم سنخ خودش آرامش پیدا می کند و باید با جنس خودش انس بگیرد، اما وقتی که کسی نمی تواند با سایر آدم ها انس بگیرد و این نیاز خودش را سیر کند؛ به غیر هم جنس خود روی می آورد. چرا در غرب، فرهنگ انس با حیوانات رواج پیدا کرده است؟ برای این است که آنها نتوانسته اند با همجنس خود انس بگیرند. برخی غربی ها حتی موقع احوال پرسی از طرف مقابل می پرسند: «حال سگت چطوره؟».
اینها در حقیقت دارند گدایی عاطفه می کنند. اوج ذلت و بدبختی یک آدم، این است که «گدای عاطفه» باشد. از این رو، زمانی از انس های پائینی بی نیاز می شویم که انس برتر و نهائی را قوی کنیم. پس زیارت یکی از خواصش این است که به ما عزت، قدرت، شخصیت و شرافت می دهد. زایرت انس گیری با شخصیت های برتر است.
قشنگ ترین حس زیارت، رهایی از غم و غصه های دنیایی است
زیارت ارضا کننده درون انسان است. در حقیقت در زیارت، کسانی را ملاقات می کنیم که معادل قیمت خود حقیقی ما هستند.
در زیارت عاشورا به خدا می گوییم: «وَأسْألُهُ أنْ یُبَلِّغَنِی الْمقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللهِ= از خدا می خواهم مرا با شما به مقام محمود برساند در نزد خدا». نه کمتر از شما. یعنی میخواهم با شما باشم.
حس قشنگی که در زیارت به دست می آید، جبران شدن احساس تتهائی ها است، یعنی تمام دلشوره ها و غصه ها در حرم جبران می شود. اما وقتی اهل بیت و خانواده آسمانی و انس با آنان را رها کنیم، یعنی ملاقاتی صورت نگرفته است و گرفتار علاقه های افرادی می شویم که مثل خودمان هستند و این علاقه ها فشار و له شدگی برای انسان می آورد.
دل حریم خداست. وقتی غریبه ای وارد دل و معشوق ما می شود، دیگر کسالت و بی اشتهایی سراغمان می آید که باعث پوسیدگی درون و از بین رفتن آن می شود. پس قشنگی زیارت این است که چون اهل بیت سلاطین دنیا و آخرت هستند، در ملاقات شان همه دلتنگی ها و ضعف های انسان برطرف می گردد و در کنار آنها هیچ غمی نداریم.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
بسيار زيبا و كمك كننده براى فهم معنىِ زندگى.