مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند انبیاء را مبعوث کرد که هم مبشر باشند به رحمت خدا، ابدیت، آخرت، بهشت و بالاتر از بهشت و هم بیم دهنده از این که تخلف نکنند؛ به خودشان ظلم نکنند؛ این فیض عظیم را از دست ندهند و حیات طیبه و جاودانه و آخرت و ابدیت را از دست ندهند. پس انبیا جدا از این که نبی هستند، رسول هم هستند و خداوند برای هر امتی رسولی فرستاده و این رسول است که حرف آخر را می زند و برمردم اتمام حجت می کند.
بحثمان در شرح زیارت جامعه کبیره به فقره «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرساله» رسید. در نبوت دو معنا ذکر شد. یکی به معنای علو، برتری، رشد و اوج گرفتن بود و دیگری به معنای «خبر». یعنی کسی که می تواند از خداوند تبارک و تعالی یا از عالم غیب خبر بگیرد.
در معنای «موضع رسالة» هم گفته شد که دو نوع رسالت وجود دارد: یک رسالت انسانی به این معنا که برخی انسانها از طرف خدا رسول میشوند و دیگری رسالت طبیعی و عام. مثل رسالتی که فرشته ها یا حیوانات یا باد یا حتی اشیاء عالم دارند که از طرف خداوند برای انجام مأموریتهای طبیعی یا غیر طبیعی فرستاده میشوند. همچنین بیان شد که از نظر لغوی نبوت مقدمهی رسالت است. یعنی شخص اول باید نبی بشود، بعد به مقام رسول برسد. در واقع رابطهی بین نبوت و رسالت، رابطهی عام و خاص من وجه است. همهی رسولها نبی هستند؛ اما همهی نبیها رسول نیستند. ما انبیائی داریم که رسالت و پیام رسانی ندارند، اما نبی هستند. یعنی فقط خبر را گرفتند یا اوج دادند. اما رسول کسی است که فرستاده خداست و پیامی برای مردم دارد.
برای تعریف دقیق و روشن از نبی و رسول آیاتی از قرآن کریم را مورد بررسی قرار می دهیم.
در سوره بقره آیه 213 خداوند میفرماید: «فبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ= پس خدا انبیایی را برانگیخت تا مردم را بشارت و بیم دهند». خداوند در این آیه برای انبیاء هم پیام رسانی و هم رسالت را جزء وظایف شان می داند.
خداوند انبیاء را مبعوث کرد که هم مبشر باشند به رحمت خدا، ابدیت، آخرت، بهشت و بالاتر از بهشت و هم بترسانند. ترس از این که تخلف نکنند و به خودشان ظلم نکنند، این فیض عظیم را از دست ندهند، حیات جاودانه، آخرت و ابدیت را از دست ندهند، حیات طیبه را از دست ندهند. پس انبیاء کار رسالتی دارند. یعنی جدای از این که نبی هستند، رسول هم هستند.
پس وقتی میگوییم انبیاء کار رسالتی دارند، منظور معنای دومش است که به معنای خبرگیری بود. با توجه به معنای دوم نبوت، آنان مأموریت رسالتی هم دارند.
آیه دیگر در مورد حضرت موسی است. آیه ی 51 سوره مریم که میفرماید: «وَاذْكُرْ فِی الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِیًّا= و در این كتاب از موسى یاد كن زیرا كه او پاكدل و فرستاده بود و پیامبر».
«مخلصاً» یعنی حضرت موسی همه وجودش را وقف خدا کرده بود. بعد میفرماید: «وَكَانَ رَسُولًا نَبِیًّا»، یعنی اول رسول، بعد نبی است.
این معنا را باید بگیریم که اول نبوت هست بعد رسالت. باید اول میگفت: «کان نبیاً رسولاً» ولی گفت رسولی که نبی هم هست. بنابراین، ما نمیتوانیم آن معنای لغوی را که بگیریم که بحث کردیم که اول نبوت هست، بعد رسالت. نبوت به معنای اولیاش درست در میآید. در نبوت اول شخص باید اوج و ارتفاع بگیرد تا به نبوت برسد تا بعد خبرگیری کند و بعد رسالت داشته باشد. این از نظر لغوی درست است، ولی این که ما بگوییم همه انبیاء، رسول نبودند و همچنین نبی خبر میگیرد، اما نمیدهد و رسول خبر را میگیرد و میدهد. غلط است.
مثال بعد، آیه 52 سوره حج است. «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ= و ما پیش از تو هیچ رسول و پیمبری نفرستادیم». خداوند برای انبیاء مثل رسولان رسالت قائل است. یعنی میگوید آنها هم رسالت داشتند. پس ارسال هم به رسول تعلق گرفته و هم به نبی، یعنی هم نبی ها مرسل و فرستاده شده هستند و هم رسولان.
خدا هیچ امتی را بلاتکلیف نمی گذارد
اگر بخواهیم از بین تعاریف و توضیحاتی که درباره «فرق نبی و رسول» گفته شد، یک تفاوت جدی و درست از نبی و رسول به دست بیاوریم، باید به سوره ی یونس، آیه 47 مراجعه کرد که این تفاوت را به طور شفاف بیان کرده و می فرماید: «وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ= و هر امتى را پیامبرى است». این یک قاعدهی عمومی است. همه امتها بدون استثناء پیامبر و رسول داشتند. پس کسی نگوید سرخ پوستها؛ چینیها؛ آمریکائیها؛ اروپائیها؛ هندیها و روسها چطور میشوند؟ وقتی پیغمبر میگوید: 124 هزار نفر نبی و 313 رسول بوده. ما فقط در کل قرآن از این جمعیت کثیر اسم 25 نفر از آنها را داریم. در روایت هم تعدادی هستند، اما نام همه آنها برده نشده است.
اگر کسی بگوید که خدا برای امتها رسول نفرستاده، در حقیقت خدا را نشناخته. مگر میشود خدا امتها را بلاتکلیف بگذارد.
خداوند اول برنامهی انسان را آفریده، یعنی مربی و رسولان را؛ بعد انسان را خلق کرده. (الرَّحْمَنُ/ عَلَّمَ الْقُرْآنَ/ خَلَقَ الْإِنْسَانَ= [خداى] رحمان/ قرآن را یاد داد/ انسان را آفرید». خداوند قبل از خلقت انسان، اول برنامه زندگیاش یعنی قرآن را به انبیاء و اهلبیت علیهمالسلام تعلیم داده، بعد آدم آفریده شدهاست. این که پیغمبر فرمود: «كُنْتُ نَبِیًّا وَآدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَالطِّینِ= من پیامبر بودم، در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود»، یعنی پیامبر همان صادر نخستین و همان مثل اعلائی که اولین جلوه ی خداوند است. نور پیامبر و اهل بیت قبل از هر مخلوق دیگری آفریده شده. سایر مخلوقات همچون فرشته ها و سایر عوالم، بعد از آفرینش مثل اعلی آفریده شده اند.
پس عظمت خلقت انسان و مقام انسان به گونهای است که خداوند برنامهی خلقتی او یعنی قرآن را فرستاده است. بعد پیامبر و امامی که قرار است انسانها را هدایت کند را میآفریند. همچنین به عنوان اولین شخص خلقت، پیغمبر را میآفریند، یعنی جدای از این که نور اهلبیت و مقام اهلبیت جلوتر از همهی انبیاست، اولین مخلوقی که ساختار فیزیکی پیدا میکند و به دنیا میآید، حضرت آدم علیهالسلام است.
اولین پیغمبر آدم است تا سایر افراد مثل حوا، هابیل و قابیل و دیگران بلاتکلیف نباشند. آن هم پیغمبری به عظمت حضرت آدم که کمتر پیغمبری در بین انبیایی که در قرآن ذکر شده و در روایت هم داریم به عظمت حضرت آدم باشد. برای این که خدا میفرماید: «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا[1]= و خدا همه اسماء را به آدم یاد داد». این حرف بزرگی است. درجهی حضرت آدم سلاماللهعلیه بسیار بالاست. خداوند او را کاملاً مسلح و مجهزش کرده و به زمین فرستاده. آن داستان بهشت و خوردن از آن شجره ممنوعه، در روی زمین اتفاق نیفتاده است، بلکه مربوط به عالم برزخ است. یعنی قبل از این که به زمین بیاید، روی زمین در جایگاه پیامبر و معصوم آمده. پس همه انسانها نیاز به مربی و راهنما دارند.
قرآن هم همین را میگوید: «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ= و هر گروهی را رهبری هست». ما برای هر قومی هادی آفریدیم. در هر جای این کره زمین، همیشه جای پای انبیاء الهی بوده. ان شاءالله که وجود مقدس امام زمان علیهالسلام تشریف بیاورند و ظهور کنند، این عزیزان را به ما معرفی میکنند و قبرهایشان را هم به ما نشان خواهند داد که برای هر قومی چه پیامبرانی بوده است.
خدا با همه قوم ها در طول تاریخ اتمام حجت دارد
قرآن کریم میفرماید: «فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ[2]= هر گاه رسول شان بین آنها آمد، میان آنها حکم به عدل می شود و بر هیچ کس ستم نخواهد شد». در این آیه فرق دیگری از نبی و رسول را بیان میکند. رسول پیام میآورد، و رسالت دارد، اما بالاتر از نبی است. چون حرف آخر و حجت های نهایی و قضاوت با رسول است.
در آیه دیگر میفرماید: «رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاّ یَكُونَ لِلنّاسِ عَلَى اللّه حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ[3]= پیامبرانی که بشارتدهنده و هشداردهنده بودند تا برای مردم پس از [فرستادن] پیامبران در مقابل خدا حجّتی نباشد». خداوند رسولهایی فرستاد که هم بشارت میدهند و هم میترسانند. علت این که خدا رسولان را فرستاده، این است که هیچ کس بهانهای نداشتهباشد که به خدا بگوید خدایا پیامبرت کو؟ چطور با من اتمام حجت کردی؟ پیامت کو که من هدایت شوم؟ من اگر پیام پیامبرت به من میرسید، هدایت میشدم. تو برایم پیغمبر نفرستادی. برای این که مردم بر خدا حجت نداشته باشند، خداوند رسولان را فرستاده و اتمام حجتها هم در طول تاریخ برای همه انسانها شده است.
پس رسول یک جایگاه و مأموریت ویژه ای نسبت به انبیاء دارد و جایگاه ویژه شان اتمام حجت و قضاوت است و این که آیا بر سر امتی عذاب یا رحمت ویژهای نازل شود یا نه. هر جا که عذاب نازل شده، بعد از اتمام حجت رسولان بوده است، نه بعد از اتمام حجت نبی. چون حرف آخر، حرف نهایی، اتمام حجت نهایی، قضاوت نهایی با رسولان است. اما انبیاء پیام را میآورند و آن را میرسانند.
یک فرق دیگری هم در جلد یکم از اصول کافی بین نبی و رسول گفته شده که نبی صدای فرشته را میشنود، وحی به او نازل میشود، اما فرشتهی وحی را یعنی حضرت جبرئیل علیهالسلام را نمیبیند، اما رسول اینطور نیست. رسول میتواند فرشته را ببیند و ارتباط بگیرد. پس رسول بالاتر است. برای همین هم پیامبر وقتی که به رسالت مبعوث شد، برای اولین بار حضرت جبرئیل علیهالسلام را میبیند. وقتی هم به رسالت نهایی مبعوث میشود، پرده کنار میرود و فرشته را میبیند و آن ملاقات صورت میگیرد. البته دقت کنید ملاقات، ملاقات رسالتی است.
چه کار کنیم که بر ما هم وحی نازل بشود؟
اگر کسی به رسالت رسید، به تعبیر امام باقر علیهالسلام میتواند فرشتهی وحی را ببیند. فرشتهی وحی، یعنی جبرئیل علیهالسلام که پیام میآورد. راه دیدن فرشتهها یا ارتباط با فرشتهها به روی ما بسته نیست. راه وحی به روی همه ما باز است. البته این وحی، وحی رسالتی نیست. اما هر کدام از انسان ها میتوانند مثل مادر موسی به این قدرت برسند که به او هم وحی بشود. یعنی خدا توسط فرشته با او سخن بگوید. اما از پشت پرده یا خواب یا صدا. اما چرا ما نمیشنویم یا نمیبینیم؟ به خاطر دلبستگیهای جمادی یا نباتی یا حیوانی یا عقلانی که داریم. به خاطر این که نمیتوانیم طهارت پیدا نمیکنیم. این همان آیه شریفهی «لایمسه الا المتطهرون= هیچ کس حقیقت قرآن را درک نمیکند مگر مطهرون». این موانع بر سر راه ما هست که آن دریافتهای نورانی و معنوی را نمیتوانیم کسب کنیم.
پس برای ما هم امکان پذیر هست که ما نبوت به معنای اول را داشته باشیم. یعنی جنان اوج بگیریم که وحی هم به ما برسد. نه وحی رسالتی. ما میتوانیم با خدا، انبیا، معصومین، فرشته و اولیای الهی ارتباط بگیریم. دیدن فرشتهها در همین عالم قطعاَ شدنی است. ولی ما باید این را از مرز رسالت جدا کنیم. این به طهارت ما بستگی دارد، به وقت گذاری ما بستگی دارد. به این که ذهن و فکرمان خالی باشد. دلمان را خالی کنیم از مشغلههای دنیایی. وقتی دلت خالی شد، ظرفیت باز میشود، آن وقت خبرهای معنوی و زیبا را میشنوی، اما اگر موفق نیستیم، به خاطر شلوغی و بی تمرکزی ما است.
زیارت جامعه کبیره/ فرق نبی و رسول/
[1] . سوره بقره/آیه 31.
[2] . سوره یونس /آیه 47.
[3] . سوره نساء/آیه 165.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام خدمت استاد گرامی.ممنونم از تمام زحمات شما همکاران عزیزتان.گله ایی داشتم .چرا بحث جامعه کبیره را در کانال تلگرام قطع کردید.؟یا علی.
<p>باسلام و تشکر از نظر جنابعالی. انشاله مورد بررسی قرار می گیرد.</p>
بسیار عالی بود
<p>باسلام و تشکر.</p>