مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
امام به خداوند عرضه می دارد : «و اسرافیل صاحب الصور، الشاخص الذی ینتظر منک الاذن، و حلول الأمر فیتبه بالنفخة صرعی رهائن القبور و میکائیل ذوالجاه عندک، و المکان الرفیع من طاعتک و جبریل الأمین علی وحیک المطاع فی أهل سماواتک، المکین لدیک، المقرب عندک = خدایا درود بفرست بر ملک مقرب خود اسرافیل، صاحب صور که آماده اذن و رسیدن امر از طرف تو است که با نفخه خود، آنان را که در گورها قرار دارند را بیدار کند! و همچنین درود بفرست بر میکائیل، ملک مقرب مطیع و صاحب جلال و مقام رفیع و نیز درود بفرست بر جبرئیل، امین وحی و صاحب مقام که جملگی فرشتگان اهل سماوات در اطاعت او هستند و نزد تو مقام بلند و مرتبه و مقربی دارد»!
4 فرشته ی الهی در واقع تمام کار های عالم را انجام می دهند. این 4 فرشته با ده ها و صد ها میلیون فرشته ی دیگر که در استخدام اینها هستند که گردانندگان عالم به حساب می آیند. حضرت ارکان و شغل هایی که این فرشته ها دارند را بیان می کند.
صور چیست و حضرت اسرافیل چگونه در آن می دمد؟
حضرت اولین فرشته ای که نام می برند حضرت اسرافیل علیه السلام است. اسرافیل در صوری می دمد که ساکنان عالم برزخ به واسطه آن از قبور برخاسته و با نفخه دیگر به عالم محشر راه پیدا می کنند.
کار اسرافیل این است که وقتی مردم دنیا به برزخ منتقل شدند، با دمیدن در صور ،همه را برای قیامت آماده می کند. با یک بار دمیدن او در صور، هر چه که هست از بین می روند و با دمیدن دیگر، همه برای قیامت آماده می شوند؛ یعنی ساکنان عالم برزخ، با دمیدن در صور از قبور برخاسته و با دمیدن دوم، به عالم محشر راه پیدا می کنند.
در روایتی از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که وسعت دهانه ی صور، به اندازه وسعت آسمانها و زمین است. حال ببینید خود حضرت اسرافیل چه قدر عظمت دارد و چه قدر احاطه دارد و چه قدر بزرگ است که صورش اندازه ی همه ی آسمانها و زمین است. اما بیان دمیدن در صور، به این معنی نیست که حضرت اسرافیل بوقی را در دهان گذاشته و در آن می دمند؛ بلکه این مسئله برای فهم ما به این صورت بیان شده و از مقوله ی «معقول به محسوس» است. یعنی مساله ی عقلی را به مساله حسی تبدیل می کند تا ما بفهمیم.
«از این گونه تعبیرها که در روایت آمده و آثاری که در قرآن کریم و ادعیه برای این مسئله بیان شده، در می یابیم که در کلمه ی صور و نفخه، نوعی تشبیه معقول به محسوس به کار رفته است که برای بیان اصل مسئله این تشبیه نقش مهمی را دارد. ما می دانیم که بازتاب صور، برانگیخته شدن جمیع انسانهاست.». این تشبیه ها در قرآن زیاد هست. مثلا: « ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ = سپس خدا بر عرش قرار گرفت»؛ یا می فرماید:« بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ= بلکه هر دو دست او گشاده است»؛ یا در نهج البلاغه می فرماید:« فَإنَّ یَدَ اللهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ =دست خدا با جماعت است». خدا جسم نیست که دست و یا چشم و ... داشته باشد. اگر چنین می گوید، برای این است که ما بتوانیم درکی داشته باشیم. معقول را به محسوس تشبیه می کند تا ما از طریق محسوس این را بفهمیم.
«ما می دانیم که بازتاب صور، برانگیخته شدن جمیع انسانهاست». چون شیپور زدن یا دمیدن در بوق، نشان دهنده اتفاقی است که دارد می افتد. در جنگها هم شیپور می زدند و به وسیله آن، سربازان را صدا می کردند که آماده ی انجام کاری باشند. یک شیپورچی کنار فرمانده بود که هر وقت می خواست سربازان برای هرنوع از عملیاتی آماده بشوند، یک نوع خاصی شیپور می زد. مثلا برای حمله نوع خاصی شیپور می زد. شیپور برای عقب نشینی نوع دیگری بود. یعنی این شیپور زدن، برانگیختگی داشت و این حس را ایجاد می کرد که باید حمله کنند یا باید عقب نشینی کنند یا باید آماده کار دیگری بشوند. این تشبیه معقول به محسوس است که همه این را می فهمند. پس منظور از دمش اسرافیل در صور این است که اسرافیل چنان تحریکی در نظام خلقت ایجاد می کند که میلیارد ها انسان از اول خلقت تا نزدیک قیامت که به برزخ رفته اند، آماده می شوند. احاطه اسرافیل به برزخ، آن قدر زیاد است که با یک دمش او همه برای ورود به محشر و قیامت آمده می شوند.
شیپوری که از دگرگونی حیرت آور دنیا خبر می دهد
«نفخه ی صور» در حقیقت نوعی تنبیه و آگاهی برای برزخیان است که با دگرگونی عجیب و حیرت آوری یکباره خود را آماده ی ورود به عرصه ی قیامت می بینند. از این دگرگونی فوق العاده که هیچ نام و نشانی از آن موجود نیست، جز اینکه تعبیر به نفخ صور کنیم، تعبیر بهتری نداریم.
تعبیر های روایی دیگری هم که در این زمینه آمده، غالبا در همین حال و هواست. تبدیل عالم برزخ به عالم قیامت که در دو مرحله صورت می گیرد، از حیرت آور ترین و هولناک ترین مراحل و مراتب عالم برزخ است که امید است خدای منان از همه ی ما در آن روز عظیم دستگیری نماید.
در واقع، ناگهان در دنیا تحولی ایجاد می شود که این صورت دنیایی و صورت کل چینش مادی عالم، به هم می ریزد. مثل تولد یک جنین می ماند؛ تولد، جنین را که 9 ماه در رحم مادر عادت کرده، یک دفعه با فشار و درد، به عالمی میلیاردها برابر بزرگتر و زیباتر و جذابتر از رحم مادر می فرستد که اطرافش آدم های زیادی هستند. بعد کم کم تازه از آن حالت بی حسی و بی هوشی در می آید؛ ذره ذره اطراف را می بیند؛ مادری می بیند، پدری می بیند، خواهر ها و برادرها و دنیا را می بیند.
ما هم وقتی از اینجا می خواهیم برویم در برزخ، همین طور است. ما را با وفات که فقط یک انتقال است، یک دفعه به برزخ منتقل می کنند. در یک لحظه، می بینید این بدن رها می شود و شما وارد یک عالم جدید می شوید و تازه آنجا انسان می فهمد که عظمت، نعمت، بزرگی و قدرت یعنی چه. در عالمی با این عظمت که بزرگی اش نسبت به دنیا مثل بزرگی کل این دنیاست، نسبت به رحم مادر؛ اسرافیل چه تسلط و قدرتی دارد که می تواند نظام برزخی را به نظام قیامتی تبدیل کند؟
در قرآن هم شما می بینید که تبدیل شدن به نظام برزخی چقدر مقدمات دارد. «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ؛ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ = هنگامی که خورشید تاریک شود و ستاره ها تیره شوند» شوخی نیست که خورشید یک دفعه نورش را از دست می دهد و ستاره ها تیره می شوند و تعادل شان به هم می خورد. ماه می آید در زمین، خورشید و زمین به هم می خورند. کل این نظام به همدیگر می پیچد. قرآن می گوید: « یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ كَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ[1] = روزى كه آسمان را همچون پیچیدن صفحه نامه ها در هم مى پیچیم». در قدیم نامه ها را لوله می کردند و می بستند که هیچ چیز آن معلوم نمی شد. خداوند می فرماید ما آسمان را اینگونه می پیچیم. آن وقت همین زمین تبدیل می شود به شکل برزخی خودش: « یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ[2] = روزى كه زمین به غیر این زمین مبدل گردد». یعنی زمین باطن برزخی و ملکوتی خودش را نشان می دهد. چون می دانیم هر چه که در عالم وجود دارد 2 صورت دارد، یک صورت خلقی دارد و یک صورت امری. یک صورت مادی و دنیایی دارد و یک صورت ملکوتی. باطنها الان معلوم نیست. وقتی هر مال حرامی می خورید، مثل مال یتیم، همان لحظه دارید آتش می خورید. این طور نیست که بعدا آتش بشود. همان لحظه آتش است. اولیای الهی وقتی که نگاه می کنند، همان لحظه همین آتش خوردن او را می بینند. ولی چون در چهره ی ملکوتی است الان نه سوزش دارد و نه درد دارد. مثل رحم مادر می ماند. در رحم مادر بچه وقتی کور می شود، چون ملکوت و باطنش دنیاست؛ متوجه آن کوری در رحم نمی شود و دردی را حس نمی کند. اما وقتی می آید به این دنیا، همه چیز آشکار شده و کوری عذاب آور می شود.
استاد اخلاقی داشتیم که می فرمودند در تبریز که بودم یک روز کلاس اخلاقی داشتم، شنیدم، کسی مرا صدا می کند. چند بار مرا صدا کرد. اما هر بار نگاه کردم دیدم کسی نیست. بعد یک گوشه خیابان را نگاه کردم، دیدم یک حیوان که یک سمور است، آن طرف خیابان ایستاده. فهمیدم صدا از اوست و او در حقیقت یک آدم است، اما من دارم او را به این شکل می بینم. با من سلام و علیک کرد و گفت: اجازه هست در کلاسهای شما شرکت کنم. گفتم: تشریف بیاورید. فهمیدم این آدم گناهی داشته و به این صورت درآمده. یعنی او همین الان همین طوری است؛ نه اینکه بعدا به این شکل تبدیل می شود. همه ما الان یک ظاهر بشری داریم. بشر یعنی صورت جسمی؛ یعنی پوست انسانی. ولی نسبت به نوع اخلاق و ملکاتی که بر ما الان حاکم است، باطنی داریم. گاهی این باطن ترکیبی است و از چند حیوان ترکیب می شود. یک قسمت بوزینه، قسمت دیگر سگ و خوک و ... بستگی به این دارد که چه خلق هایی بر انسان تسلط دارند. پس این عالم هم یک ملکوت و باطنی دارد که اداره اش می کند. این ملکوت همانطور که گفتیم، توسط «مدبرات امر» اداره می شود. اما ملکوت و باطن عالم با صور اسرافیل و با تصرف او پدیدار می شود. با صور اسرافیل زمین و کل فضا، کیهانها، کهکشانها حالت مادی شان را از دست می دهند و برچیده می شوند و آن باطن ملکوتی شان ظهور پیدا می کند.
در نظام برزخ هم همینطور است؛ ناگهان با تصرف اسرافیل (علیه السلام) همه در صحنه قیامت آماده می شوند. البته این بحث خیلی مفصل است؛ اما در همین حدی که در اینجا گفتیم بس است.
حضرت میکائیل مامور پیدایش، رشد و رزق رسانی کائنات است
«در روایات حضرت میکائیل را مامور رزق، رشد و نمو اشجار و نباتات و پیدایش جانداران و حرکتهای عظیم افلاک و کرات، پیدایش دگرگونی های جوی و حرکت دریاها و پیدایش ابرها و بارش باران و گردش فصول دانسته و دارای اعوان و انصار بسیاری است که خود حدیث مفصلی دارد و تفصیل آن مجال وسیع دیگری را می طلبد».
یعنی حرکت یک بذر از زمانی که کاشته می شود، حرکت یک نطفه در رحم مادر از زمانی که در «قرار مکین» قرار می گیرد تا رویش کند و تا بشود یک بچه کامل. تک تک درختها، برگها، گلها، همه ی اینها کار حضرت میکائیل (علیه السلام) و اعوان و انصار اوست. این که چقدر اعوان و انصار دارد؟ قابل احصاء نیست. آن را فقط خدا می داند. معادن حرکت دارند، برای این که ذره ای در معادن تبدیل به کربن شود، باید چند میلیون سال روی آن کار بشود. یک ماده ای که در دریا به آن کوچکی است، تا وقتی که تبدیل به نفت شود، سالها طول می کشد. یک ذره سالها طول می کشد تا تبدیل به الماس، یاقوت، زمرّد، فیروزه، عقیق، آهن و ...بشود.
حضرت میکائیل (علیه السلام) ارزاق همه ی موجودات را می دهد. کرمی که در دل اقیانوس است، آن تک سلولی که در دل اقیانوس است، غذایش را از میکائیل می گیرد. ماهی ها و نهنگ هایی که روزی چند تُن ماهی می خورند، همینطورند. همه ی گیاهان، معادن، کرات، چرخش آنها، نظم آنها، همه این کارها و محاسبات را میکائیل (علیه السلام) انجام می دهد. در آسمان و زمین یک اتم نداریم که مخفی و بلا تکلیف باشد. اما ما همین طور ساده نگاه می کنیم. این حجاب عادت موجب جهل ما شده است. شما اگر از حجاب عادت در بیایید، دیگر کفری ندارید. یک بار انسان از خودش سوال کند. «نیوتن» یک بار از خودش سوال کرد که این سیب برای چی افتاد؟ همین باعث شد که فرشته ی جاذبه را کشف کرد و محاسبات و فرمولش را هم در آوردند. در صورتی که میلیونها آدم افتادن سیب را دیده بودند.
عظمت خالق و جهان خلقت
آدم باید از حجاب عادت دربیاید و درست نگاه کند، 8 هزار سال میلیونها دانشمند، روی این بدن تحقیق کرده اند که آن را کامل بشناسند، ولی نتوانسته اند. ما عادی نگاه کرده ایم، دائم بدن خود را دیده ایم؛ ناخن را گرفته ایم؛ غذای مان را خورده ایم؛ اما فکر نکرده ایم که این تبدیل چه طوری صورت می گیرد؟ چی کسی این تبدیل را انجام می دهد و از ما چه می خواهد؟ ما را به کجا دعوت می کند و تکلیف ما چیست؟ وظیفه ی ما در زندگی چیست؟ ما اصلا برای چه آفریده شده ایم؟ بشر فعلاً در حال بازی کردن است. ستاره شناسان می گویند ما چند هزار سال در فضا فعلاً توانسته ایم چند میلیون ستاره را شناسایی کنیم. این صد ها میلیون ستاره، کهکشان، کیهان، سحابی ها، کرات و ... را چه کسی اداره می کند؟ نظم ریاضی آنها چگونه است که تا این اندازه دقیق و حیرت آور در حال انجام است. زمین و همسایه هایش دور یک خورشید، هر کدام قمر های خودشان را دارند. قمر های شان هم دور خودشان می چرخند و همه اینها در کهکشان راه شیری هستند که 10-12 میلیون سال نوری فقط عرض آن است. یعنی 10-12 میلیون سال طول می کشد یک نفر با سرعت 300 هزار کیلومتر در ثانیه حرکت کند تا عرض آن را بپیماید. وقتی در نماز می گوییم: «الله اکبر»، باید بدانیم، به چه کسی می گوییم. جلوی چه کسی با تعظیم خم می شویم و می گوییم:«سبحان ربی العظیم و بحمده»؟ در سجده روی پای چه کسی می افتیم و می گوییم: «سبحان ربی الاعلی و بحمده». «اعلی»؟ اینها یعنی چه؟ آدم باید سالها فکر کند، مطالعه کند، تا یک رکوع خوب را به جا آورد. برای همین بود که فرمود: اگر دو رکعت نماز از کسی پذیرفته شود، او اهل نجات است. آدم باید سالهای سال تلاش کند تا جلوی این خدا با همه ی قلبش خم شود و بگوید: «سبحان ربی العظیم و بحمده». عظیم این است. رحمن، رحیم، غفور، جواد، کریم، رزاق این است. آن گاه انسان این عظمت را که درک می کند و می بیند، بعد می فهمد چه قدر بد و بچه گانه زندگی می کند. برای چه چیز هایی خوشحال می شود و برای چه چیز هایی غصه می خورد. ساعتی اگر انسان روی همین نظام خلقت فکر کند، بیش از 70 سال عبادت در نفس انسان اثر دارد. رشد و نمو اشجار و نباتات، پیدایش جانداران، حرکتهای عظیم افلاک و کرات، پیدایش دگرگونی های جوی و حرکت دریاها، پیدایش ابرها و بارش باران. فرمود: دانه به دانه برف و باران شمارش شده است. مثلا ابری که می فرستد با اندازه ی ریاضی معین شده که مثلاً 10 میلیارد دانه قطره روی این منطقه بریز. این قطره ها هم دانه دانه صاحب، یعنی موکل دارند. که این قطره کجا بریزد، مشخص است. چه تشریفات عظیمی، شکلهای برفها را دیده اید؟ آنها چند ضلعی هستند؟ فرشته ها تک تک دانه های برف را طراحی و نقاشی می کنند. بعد مثل گل روی ما می ریزند. اینگونه نیست که ابری بالای سر ما شکل بگیرد و منجمد شود و دانه های برف همینطوری بریزد. این همه توسط میکائیل تدبیر می شود.
جبرائیل، امین وحی الهی است
قرآن در وصف حضرت جبرئیل می فرماید:« إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ[3] = كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است». « ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِینٍ = نیرومندی [كه] پیش خداوند عرش بلندپایگاه است»؛ « مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ= در آنجا [هم] مطاع [و هم] امین است». او نزد خدای عرش، دارای قوت و قدرت بسیار بوده و فرمانروا در بین ملائکه و امین در ابلاغ وحی است.
همه میلیارد ها میلیارد فرشته ای که تعداد شان خیلی بیشتر از ماست، تحت فرمان جبرئیل (علیه السلام) هستند. چه سلطنتی؟! ملائکه زمینی، ملائکه جبروتی، ملائکه برزخی. ان شاءالله زمانی برسد که حوزه ها پیشرفت کنند و پایان نامه های دانشگاه ها در مورد فرشتگانی مثل اسرافیل، میکائیل، جبرئیل و عزرائیل و... باشد. الان از کسی بپرسی، دکترای چی داری؟ می گوید: دکترای شناخت هگل دارم؛ دکترای کانت دارم؛ دکترای دکارت دارم؛ دکترای دکارت دارم. امیدواریم زمانی آن قدر رشد کنیم که یک نفر بگوید من دکترای دعای اول امام سجاد(علیه السلام) را دارم. من پروفسور هستم در دعای سوم امام سجاد (علیه السلام). ان شا الله زمانی برسد که کسی ادعای دکترای امام حسین شناسی را داشته باشد. دیگری دکترای مهدویت شناسی داشته باشد.
خیر و شرهای عالم اتفاقی نیست
در عالم هیچ تصادف و اتفاقی نداریم. اینکه الان سر کلاس صحیفه نشسته ایم، تصادفی و اتفاقی و شانسی نبوده است.
چگونه می توانیم سپاسگزار خدا باشیم که به جای گوش دادن به چرندیاتی که دیگران مشغول آن هستند و باید در قیامت پاسخ گو باشند؛ ما آمده ایم تا صحیفه بخوانیم؟ چه طوری دل ما نرم شده که بیاییم صحیفه بخوانیم؟ گاهی انسان با خودش جنایتی می کند و یک تصمیم هایی در زندگی اش می گیرد که وقتی تا 60 سال به او بگویید قرآن، خدا، نماز، صحیفه، حالش به هم می خورد. یعنی این قدر آدم مسموم می شود.
گاهی انسان مرتکب گناهی می شود که دیدنی ها و شنیدنی هایی انتخاب می کند که نباید بکند؛ خیالاتی می کند که نباید بکند و یک دفعه 40 سال روحیه اش به هم می ریزد. 40 سال مسمومیت پیدا می کند تا 40 سال وقتی به او می گویی خدا، قرآن، دین، پیغمبر، معاد، آخرت، ابدیت، قبر، شب اول قبر، گیج می زند و اصلا نمی فهمد تو داری چی می گویی. اصلا رغبتی به اینها ندارد.
گاهی آدمها با معاصی که در حق خود می کنند، ذائقه شان خراب می شود. این کلاسی که شما الان نشسته اید و در این مسجد چیزهایی را که می خوانید، چند میلیون سال بعد از قیامت، تازه عده ای در بهشت می نشینند و اینها را می خوانند. چند میلیون سال بعد از قیامت در بهشت، تازه ذائقه شان باز می شود.
حضرت اسرافیل/ میکائیل/جبرائیل
[1] - سوره انبیاء/104.
[2] - سوره ابراهیم/ 48.
[3] - سوره تکویر/ 19-21.
کلیدواژه ها:
آثار استاد