مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
اگر سوال شود که جوانی که میخواهد وقت بگذارد برای یک رشته تحصیلی، چه رشتهای و یا چه شغلی را انتخاب کند؛ یا برای چه چیزی سرمایهگذاری کند و چه خدمتی کند؟ امام حسین به او میگوید: در جایی سرمایهگذاری کن که دیگران احیاء شوند. رشتهای را انتخاب کن که بشود با آن دیگران را هدایت کرد؛ حتی اگر یک نفر هم را هدایت کنی با ارزش است.
معصوم یعنی کسی که تمام قیمتها به دست اوست و امکان جهل در او نیست. معدن علم خداست و به نص قرآن کریم، تمام محاسبات عددی و اندازه گیری کل شی در اختیار اوست. «کُلَّ شَیْءٍ اَحْصَیْناهُ فِی اِمامٍ مُبِینٍ[1]= و در لوح محفوظ و روشن خدا همه چیز را به شماره آوردهایم».
سیدالشهداء از شخصی میپرسد که کدام یک از این دو کار پیش تو محبوبتر است. «أیُّهُما أحَبُّ إلَیكَ: رَجُلٌ یَرومُ قَتلَ مِسكینٍ قَد ضَعُفَ تُنقِذُهُ مِن یَدِهِ أو ناصِبٌ یُریدُ إضلالَ مِسكینٍ مُؤمِنٍ مِن ضُعَفاءِ شیعَتِنا تَفتَحُ عَلَیهِ ما یَمتَنِعُ المِسكینُ بِهِ مِنهُ ویُفحِمُهُ ویَكسِرُهُ بِحُجَجِ اللّه ِ تَعالى قالَ: بَل إنقاذُ هذَا المِسكینِ المُؤمِنِ مِن یَدِ هذَا النّاصِبِ؛ إنَّ اللّهَ تَعالى یَقولُ: «مَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا؛ ومَن أحیَاها وأرشَدَها مِن كُفرٍ إلى إیمانٍ فَكَأَ نَّما أحیا النّاسَ جَمیعاً= حسین بن على علیه السلام به مردى فرمود: كدام یك از این دو كار نزد تو محبوب تر است: مردى مى خواهد مستمند ناتوانى را به قتل برساند. تو او را از دست آن مرد رها مى سازى؟ یا مرد ناصبى كه مى خواهد یکی از شیعیان ناتوان و كم اطلاع ما را گمراه سازد و تو باب استدلال و برهان هاىالهى را بر او مىگشایى تا جلوى گمراه ساختن او را بگیری و او را مجاب سازی و نظر باطل او را در هم بشكنی؟». مرد پاسخ داد: بلكه نجات دادن این مؤمن ناتوان از دست آن ناصبى؛ چرا كه خداوند متعال مىفرماید: «و هر كس یک نفر را زنده بدارد، چنان است كه گویى تمام مردم را زنده داشته است»؛ هر كس یک نفر را زنده كند و از كفر به سوى ایمان رهنمونش سازد، گویا همه مردم را زنده كرده است».
این حدیث خیلی میتواند در بودجهبندی کار فرهنگی با یا سایر فعالیتها کمک کند. مثلا برای بودجه بندی در آموزش و پرورش. کدام مهمتر است: آموزش یا پرورش؟ چند سالی است کشور ما در زمینه آموزش سرمایهگذاری زیاد میکند. حتی خانوادهها هم در تقویت 5 ژن: سلامت و زیبایی، هوش، عقل، اخلاق و معنویت، بیشتر برای هوش سرمایهگذاری میکنند. نتیجه چنین سرمایهگذاری در آموزش این میشود که مثلا معدل دانش آموزان بالا برود، کنکوریها زیاد شوند، دانشگاه بروند، دکتر و مهندس شوند، اما در حوزه پرورش هزینهای صرف نمیشود و بهای کمتری به آن داده میشود. اگر هم میشود، اصولی نیست. فقط ظاهر است. همان طور که چقدر هزینههای سوری برای کارهای معنوی و مذهبی میکنیم اما تاثی رزیادی ندارد. گاهی تاثیر عکس هم دارد.
در این روایت فوق حضرت اشاره به این دارد که با تعلیم حجج و براهین، استدلال را یاد بدهیم تا در مقابل شبهات قوی شوید تا بتوانید از دین دفاع کنید و دشمن اهل بیت را خاموش کنید و شکستش بدهید.
پول هزینه کردن برای جنبههای جمادی، گیاهی، حیوانی یا عقلی ارزشمند و ثواب هم دارد، ولی سرمایهگذاری در جنبه فوق عقل برای هدایت و رشد انسان بهتر است. چون دینشان قوی میشود، شکهایشان برطرف میشود، روح و اخلاقشان سالم میشود. پیامد این سرمایه گذاری این میشود که اختلافات خانوادگی از بین میرود، مردم با هم درگیری پیدا نمیکنند، بدن هم سالم میماند. چون بسیاری از سکتهها، سرطانها و بیماریها برای این است که روح سالم نیست.
مرگ، فقر و بیماری؛ مانع از طغیان و سرکشی انسان
در بسیاری از مراکز و سازمانها بودجههای مردم را برای کارهای فرهنگی هزینه میکنند ولی موثر نیست. به این معنا نمیتواند برای کسی که تحصیلاتش بالا رفته و ازدواج کرد، مشکلات روحی و معنوی نداشته باشد، چنین قدرت روحی به او نمیدهد.
نمیتواند کاری کند این آدمی که یک زمانی وضع مالیاش خراب بوده، نان شبش را نداشته بخورد، حالا که رسیده به آسایش طغیان نکند. قرآن کریم میفرماید: « كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى/ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى= حقا که انسان سركشى میكند/ همین كه خود را بى نیاز پندارد».
وجود مقدس سیدالشهدا (علیهالسلام) میفرماید: «لَوْلا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأْسَهُ لِشَىْ ءٍ: اَلْفَقْرُوَ الْمَرَضُ وَالْمَوْتُ؛ اگر سه چیز نبود انسان در مقابل هیچ چیز سر فرود نمىآورد: فقر و تنگدستى، بیمارى و مرگ».
انسان تا وقتی که سالم است، طغیان میکند اما مریض که میشود؛ توبه میکند، آرام میشود. باز که شفا پیدا کرد دوباره طغیانهایش شروع میشود. مثلا تا وقتی که پول ندارد، شاکر است. با بقیه درست رفتار میکند، قدر همسر و بچههایش را میداند. هرزگی ندارد، اما به محض این که وضع مالیاش خوب میشود، هوسهای خرید و بازار رفتن پیدا میکند. یک میلیارد تومان به دستش بدهی همه را یکجا خرج میکند. یکسره آرزو و هوس در انواع شهوات دارد.
در مرگ وقتی به بعضی افراد گفته میشود: سرطان داری، آرام میشود، اما به بعضی هم گفته میشود شروع به بیتابی و ناراحتی و غر زدن میکند. وقتی هم میگوییم وصیت نامه بنویس و اموالی را که داری برای آخرتت بفرست. نمیتواند. میگوید بگذار بمیرم بعداَ وارثم انجام میدهند. این فرستادن توسط دیگران بینهایت فرق دارد تا وقتی که خودت زنده باشی و با دست خودت بفرستی.
اما تا به برخی افراد میگویی سرطان گرفتی، نفسش آرام میشود، توبه میکند، روش زندگیاش را اصلاح میکند، با خدا آشتی میکند. پس با اشاره به حدیث سیدالشهداء اگر مرگ و بیماری و فقر نباشد، بشر طغیانگر است.
امام حسین (علیهالسلام) آرزومند خدمتگزارى چه کسی است؟
من به این عزیزان در این مراکز عرض کردم شما میلیارها تومان هزینه میکنید برای کار خیر اما چقدر از این پولها برای ساخته شدن آدمها صرف میشود و مردم هوشیار شوند.
شما در همین اربعین ببینید چقدر پولها صرف شکم مردم میشود اما چقدر هزینه میشود برای این که این جمعیت میلیونی که بفهمند حسین زمانشان غریب، آواره و طرد شده است و با حسین زمانشان آشتی کنند. فلسفه عزاداری و اربعین این است که شما لشکر امام زمانت باشی. فکر نکنید اربعین یک داستانی است که صرف این که مردم بروند و گریه و عرض ارادتی به سیدالشهدا کنند. باید دستشان را به دست امام زمان شان برسانند.
این کلام سیدالشهداست که آرزومند خدمتگزارى اوست: «لَو أَدرَكتُهُ لَخَدَمتُهُ أیَّامَ حَیاتِى؛ اگر او را درك كنم، تمام ایام عمرم را به او خدمت خواهم كرد»، پس من با حسین زمانم که هر روز هل من ناصر ینصرنی میگوید، در صلح و آشتی باشم. صرف این که 20 دفعه پیاده روی اربعین بروی، نباشد. بلکه تو باید خاصیتی برای امام زمان (علیهالسلام) داشته باشی یا نه! این مهم است که بالاخره یک جای از لشکر را پر کردهباشی. عضو این لشکر باشی. تحول، توبه، آشتی و پیوندی با حضرت داشته باشی.
قرآن میگوید: «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی وَ فُرادی[2]= دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید». تنها موعظه خدا این است که حالا اربعین رفتی و آمدی، آیا اهل قائم شدی؟ برای امام زمان در زندگیات قیام میکنی؟ اگر نیستی، هر چند ثواب و اجرش را میبری، ولی در لشکر نخواهی بود.
مسیحیها هم برای امام حسین موکب میزنند به نام موکب عیسی بن مریم یا موکبهایی که یهودیها دارند یا غیر مسلمانها. آنها هم ثوابش را میبرند. امام کریم است، هر کس هر کاری کند پاداش کارش را میدهند. ولی ما نمیخواهیم برای ثواب برویم، بلکه ما میخواهیم زندگی کنیم. ما قرار است به مقام محمودی که امام میخواهد، برسیم. ملاک ارتباط با معصوم، سنخیت و پیوند با اوست.
هر کسی یک نفر را زنده کند، گویی همه انسان ها را زنده کرده
امام حسین (علیهالسلام) در ادامه روایت، دلیل قرآنی میآورد: «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا= و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گویى تمام مردم را زنده داشته است». این ثواب کار فرهنگی است کسی که مردم را با دین و معارف احیا کند که هیچ کس جز خدا نمیتواند حسابش کند.
حضرت این آیه را این طور معنا میکند: «ومَن أحیَاها وأرشَدَها مِن كُفرٍ إلى إیمانٍ فَكَأَ نَّما أحیا النّاسَ جَمیعاً= هر كس كسى را زنده كند و او را از كفر به سوى ایمان رهنمون سازد، گویا همه مردم را پیش از آن كه آنان را با شمشیرهاى آهنین بكشد، زنده كرده است»، یعنی حیات روحی، حیات معنوی، حیات طیبه را به او بدهد.
قبلا گفته شد؛ ما 5 نوع حیات داریم: جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی، که قرآن اسم بخش فوق عقلی را حیات طیبه مینامد. «فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً= قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات میبخشیم» یعنی حیات انسانی. زنده است اما با سه معشوق زنده است: «الله، اهلبیت و جهاد». کسی که نفس کشیدنش از صبح تا شب برای این سه معشوق باشد، از حیات انسانی برخوردار است. کارهایش مثل دانشگاه رفتن، درس خواندن، ازدواج کردن، کار فرهنگی، کار علمی، کار اقتصادی، کار سیاسی، کار هنری، در راس همه این فعالیتهایش این سه معشوق است. عشق و ضربان قلبش با این سه معشوق میزند.
چرا سیدالشهداء در لحظه آخر خوشحال بود یا زینب کبری گفت: «ما رأیت الا جمیلا» یا چرا اصحاب عاشورا همه شاد بودند؟ چون سه عشق بر همه عشقهایشان غلبه داشت: «الله، اهلبیت و جهاد». این یک اصل مهم در چینشهای دل است. چنین فردی برای دنیا غصه نمیخورد. همیشه شاد و آرام است.
در ادامه روایت حضرت میفرماید: «مِن قَبلِ أن یَقتُلَهُم بِسُیوفِ الحَدیدِ= گویا همه مردم را پیش از آن كه آنان را با شمشیرهاى آهنین بكشد، زنده كرده است».
شما سراغ دارید که پیغمبر یا امیرالمومنین یا سیدالشهدا برای دنیا دست به شمشیر برده باشند؟ هر جا دین باشد، صلح است. خونریزیها، طلاقها، دزدیها، فسادها، احتکارها، قاچاقها، خودبرتربینیها همهی اینها برطرف میشود. شما با یوگا و ورزش و تمرین و تلقین و قرص و درمانهایی که امروز خیلیها توصیه میکنند نمیتوانید یک نفر را از آن وضعیت نجات بدهید. تنها چیزی که میتواند انسانها را آرام کند و جلوی تجاوزهایش را بگیرد به معنای واقعی، تقوا و ایمان است. در این آرامش است که انسان با عالم غیب محرم میشود. در رویت باز میشود، به آرامش و شادی و وصول و رؤیت و به خواب میرسی. تا وقتی که اینجور تو مینشینی علیه دیگران نقشهریزی میکنی، حرف میزنی، روی آرامش را نمیبینی.
بنابراین، حضرت میفرماید اگر کاری که بتواند یک نفر را احیا کند. اگر مردم بروند سرمایه گذاری در بخش فرهنگی کنند.
همه این مفاسد که الان شما در جامعه میبینید و روز به روز هم بیشتر میشود، برای این است که دین وجود ندارد. خداترسی، تقوا، ایمان و شرافت انسانی نیست. دقت کنید که ملاک قیمت گذاریها چیست و مشکلات جامعه از کجا ناشی میشود. پس اگر قرار است جوانی وقتی بگذارد که کدام رشته تحصیلی یا شغل را انتخاب کند یا سرمایهگذاری و خدمتی کند، امام حسین به او میگوید برو در جایی سرمایهگذاری کن که بقیه احیاء شوند. یک رشته میخواهی انتخاب کنی یک رشتهای بخوان که بشود با آن چهار نفر را هدایت کرد حتی اگر یک نفر هم را هدایت کنی.
[1] . سوره یس/آیه 12.
[2] . سوره سبا/آیه 46.
کلیدواژه ها:
آثار استاد
خدا به حق فاطمه الزهرا س خیرتان بدهد.
خدا را شکر و سپاس از دعای خیرتون.