مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«اهل بیت» همه جا حضور دارند. هر چند که در حرم آنان بودن آثار بهتری دارد، اما برای ارتباط با آنان، شرط در حرم بودن لازم نیست، بلکه این دل است که باید همیشه به یاد آنها زنده باشد. برای اینکه «اهل» خدا و خانواده آسمانی باشیم، باید انس و علاقه و دلدادگی به آنها را در دنیا بیشتر کنیم.
زیارت جامعه کبیره همان طور که از نامش مشخص است، زیارت همه ی ائمه اطهار (علیهم السلام) است، یعنی زیارتی است که اگر به ملاقات هر یک از معصومین (علیهم السلام) بروید، می توانید آن را بخوانید. علت این که خطاب این زیارت به صورت جمعی است، این است که می توانید همه ائمه را در خطاب زیارت در نظر بگیرید. هر چند که می توانید با هر امامی خطاب به خود او صحبت کنید.
اما یک سوال مهم: آیا زیارت جامعه کبیره فقط باید در حرم ائمه معصومین خوانده شود، یا می توانیم با چند از دوستان و رفقا در خانه یا حسینیه ای جمع بشویم و زیارت جامعه بخوانیم؟ پاسخ این است که لازم نیست حتما در حرم خوانده شود، بلکه می توانیم هر جا باشیم چه به صورت فردی یا گروهی زیارت جامعه بخوانیم. همانطور که می توانیم سیدالشهداء را از دور زیارت کنیم. مثلا با خواندن زیارت عاشورا یا حتی می توانید پشت بام منزل برویم، رو به قبله بایستیم و بگوئیم: «السلام علیک یا اباعبدالله» این خودش نوعی زیارت است. چون حضرت همه جا حضور دارند. «انفسکم فی النفوس» به همین معنا است. اما نزدیکترین حرم ائمه در دل ماست و نیز نزدیکترین قبر ائمه در دل ماست. بنابراین، امام یک حضور زنده و واقعی در قلب ما می تواند داشته باشد. به شرطی که خودمان بخواهیم آن را زنده نگه داریم.
گاهی انسان کسی را دوست دارد، ولی به دور از اوست. یا از دنیا رفته، اما یاد او در دلش همیشه باقی است. گاهی هم نه تنها یادش را نگه می دارد، بلکه آن را زنده می پندارد که مرتبه بالاتر یاد است. وقتی توجه به امام را در دلت داشته باشی و آن را زنده نگه داری، او هم احاطه بر دل تو دارد. اتفاقا اثر این زنده نگه داشتن، خیلی بیشتر از لحظه ای است که شما رو در رو با اوصحبت می کنید.
گاهی می گوئیم: ای کاش زمانی بشود پرده ها کنار برود تا من آقا امام زمان را ببینم و رو در رو با او صحبت کنم. در حالی که حضرت نزدیکتر از یک رابطه ی فیزیکی با ما در ارتباط است. او حاضر و ناظر و شاهد بر اوضاع قلب ماست. شنواتر و بیناتر از هر کس دیگری است. این طور نیست که حتما ما نیاز به یک رابطه ی فیزیکی با او داشته باشیم. بلکه هر چقدر سطح معرفت مان بیشتر شود، پرده و حجاب ها هم برداشته می شود. فاصله را باید ما با قلب مان طی کنیم. ممکن است یک فردی در آمریکا باشد، ولی فاصله ای بین او و حرم امام حسین یا حرم امام رضا نداشته نباشد. چون فاصله ها را با قلبش طی کرده است.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه دعای زیبای دارند: «جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاكُمْ مِمَّنْ یَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الْأبْرَارِ بِرَحْمَتِهِ= خداوند ما و شما را به لطف و رحمت خود از كسانى قرار دهد كه با دل و جان براى رسیدن به سر منزل نیكان كوشش مىكنند». پس تلاش ها برای رسیدن، بهتراست که با قلب صورت می گیرد.
یکی از بزرگترین لذات، مقامات، وشرافت هایی که به برکت وجود امام هادی علیه السلام نصیب ما شده، این است که امام هادی برای ما دعائی قرار داد که هر لحظه بخواهیم، می توانیم به محضر 12 امام و 14 معصوم برسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم. این چیز کمی نیست. کدام ملت، کدام مذهب، کجای کره زمین چنین امکانی وجود دارد که شما بتوانید با خانواده آسمانی تان و با اولیای خودتان این چنین سخن بگویید. در هیچ جای دنیا چنین نعمتی وجود ندارد. این را کسانی بیشتر تایید می کنند که چند کشور دنیا را دیده اند.
انس و علاقه به اهل بیت به میزان اهلیت شما بستگی دارد
خیلی از کلمات هستند که در شبانه روز از آنها استفاده می کنیم، ولی معناهایشان را نمی فهمیم. فقط به معنی که عرف به آن توجه دارند، استفاده می کنیم، ولی درک درستی از معنای آن نداریم. مثلاً اگر از کسی بپرسند: «اهل کجایی؟» می گوید: اهل مشهدم. ولی اگر از او بپرسند از مشهد چه خبر، نمی تواند جواب بدهد. چون ممکن است در شهر دیگری زندگی کند.
در فراز «السلام علیکم یا اهل بیت النبوه= سلام بر شما ای اهل خانه ی نبوت»، یکی از واژه های مهم کلمه «اهل بیت» است.
کلمه «اهل بیت» در چند جای قرآن کریم آمده. از جمله در آیه 33 سوره احزاب: «إنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً» وصف های دیگری هم با کلمه «اهل» به کار رفته است. از جمله اهل خانه، اهل ذکر، اهل آخرت، اهل ایمان، اهل کفر، اهل جهنم و اهل بهشت که اگر معنای این ها را خوب بفهمیم، در خودسازی و سبک زندگی مان می تواند تاثیر خوبی داشته باشد.
توصیه می کنم به همه عزیزانی که کار مطالعاتی می کنند؛ به ویژه آنهائی که طلبه هستند، واژه های قرآنی و روایی را تخصصی یاد بگیرند و بفهمید.
بنابراین، اگر کسی مفردات قرآنی یا حدیثی را خوب بفهمد، سرعت پروازش خیلی بالا می رود. آن هایی که می خواهند قدرتمند بشوند و رشد خوبی داشته باشند و دغدغه زندگی سالم، تولد سالم به آخرت، قرب به خداوند و رسیدن به «هدف خلقت» را دارند، باید برای این کار سرمایه گذاری کنند و وقت بگذارند.
«اهل» در لغت به معنای انس و قرابت آمده. در کتاب التحقیق از مرحوم مصطفوی آمده: «هو الانس مع الاختصاص و التعلق= انسی که همراه با وابستگی و تعلق است» و «بیت» هم به معنای خانه است.
«بیت» هم به معنی خانه است. توجه داشته باشید که «دار» هم به معنی خانه است. پس چرا نمی گوییم «یا اهل دار النبوه»؟ هر دو واژه ی بیت و دار به معنی خانه هستند. ولی چرا «بیت» را به کار بردند؟ درک این مسئله خیلی مهم است.
«اهل» در اصطلاح قرآنی به معنی انس همراه با وابستگی و تعلق است. مثلاً همسر، فرزند، عروس، داماد، دایی، خاله، عمو اهل ما هستند. برای اینکه ما با آنها انس داریم، همراه با وابستگی و تعلق.
در قرآن کلمه اهل خیلی به کار برده شده است. بعد از این که معنای این کلمه را خوب فهمیدید، مترادف هایی که با اهل به کار برده شده، اگر دقت بیشتری کنید، درک دقیق تری از آنها پیدا می کنید. مثلا اهل الکتاب، اهل ذکر، اهل جهنم، اهل بهشت. چون در «اهل» تعلق و وابستگی شرط است.
این یک قاعده است که برای ارزیابی تان، چقدر شما اهلیت دارید. مثلا وقتی می گوییم: «اهل بهشت»، یعنی کسی که اهل بهشت است. اما خود بهشت درجاتی دارد. ممکن است یک شخص در بهشت در یک درجه باشد و همسایه تان درجه دیگری از بهشت. به هر دو درجه هم اهل بهشت می گویند، اما اینکه چقدر اهل بهشت هستید، به میزان «اهلیت» شما برمی گردد. توجه به این نکته خیلی مهم است. چون بعداً می خواهیم برای سیر و سلوک مان استفاده کنیم.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «السلمان منّا اهل البیت= سلمان از ما اهل بیت ع است». معصوم این ویژگی را برای هرکسی نمی گوید. چون کسانی بودند که از نظر فیزیکی به پیامبر خیلی نزدیک بودند، مثل همسران ایشان، فامیل ها و دامادهای حضرت. اما واقعاً انس و تعلقی به او نداشتند. پس شبهه نشود چرا یک کسی مثل سلمان از گرد راه می رسد، غریبه ی غریبه، ولی به چنین مقامی می رسد؛ یا یک کسی مثل اویس قرن که پیغمبر را ندید، ولی حضرت که به مدینه می آید، می فرماید: «بوی اویس می آید». درحالی که این دو نفر هیچ وقت همدیگر را تا آخر عمر ندیدند. اویسی که شدت انس و تعلقش به پیغمبر به قدری است که وقتی پیغمبر در جنگ دندانش می شکند، دندان او هم در آن فاصله می افتد. این تعلق افراد را می رساند.
پس برای اینکه تعلق به مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشیم، تعلق به شهدا، صدیقین، شهدا و صالحین داشته باشیم، تعلق با خدا داشته باشیم، باید انس و علاقه و تعلق مان را بیشتر کنیم. هر چه این انس در دنیا بیشتر باشد، جایگاه بهشتی بالاتری خواهید داشت.
در روز قیامت کسی به حضرت زهرا نزدیکتر است که رابطه اش در دنیا با حضرت بیشتر باشد. حتی عده ای در روز قیامت حساب و کتابی ندارند. چون تعلق و انس شان در دنیا با خدا بیشتر از همه بوده.
توجه کنید گاهی ارتباط زیاد است، اما تعلق و انسی در میان نیست. مثلاً پزشکان رابطه فیزیکی شان با مریض بیشتر از سایرین است. اما اهل مریض محسوب نمی شود، یا بالعکس. یا حتی شما ممکن است در طول روز با آدم هایی زیادی ارتباط بگیرید، اما انس و علاقه ای به آنها نداشته باشید. پس «اهل بودن» خیلی مهم است.
یکی از مصادیقی که قرآن به آن اشاره می کند، آیه 46 سوره هود است که خداوند در خطاب به نافرمانی پسر حضرت نوح می فرماید: «قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ= فرمود اى نوح او در حقیقت از كسان تو نیست» خدا می گوید پسرت اهل تو نیست. «اهل تو نیست» یعنی انس و تعلقی بین شما نیست. تو مؤمن هستی، تو پیغمبر اولوالعزمی ولی او کافر است. پس اهل تو نیست، تعلق به تو ندارد.
«ادواردو آنیه لی»ایتالیایی از یک خانواده صهیونیست است. اما نزد امام خمینی (ره) که می رسد، امام پیشانی او را می بوسد و در آخر هم شهید از دنیا می رود.
ما چقدر آمریکایی و اروپایی داریم که اهل اسلام و اهل امام زمان علیه السلام هستند و چقدر هم افرادی داریم که در قم و ری و مشهد زندگی می کنند، اما اهلِ اهل بیت نیستند.
یکی از اشکال هایی که به اصحاب پیغمبر و امیرالمومنین و ائمه می گرفتند، این بود که چرا شما ایرانی ها را تحویل می گیرید؟ یا آنها را بر ما ترجیح می دهید، آنها هم در احادیث گفتند که ایرانی ها بیشتر از شما اهل ما هستند.
این که مقام معظم رهبری می فرماید: خیلی از خانم هایی را که شما می بینید بدحجابند، اما اینها خودی هستند، در جبهه ی ما هستند، تعلق به ما دارند. این کلام درست است. هر چند ظاهرش، ظاهر شرعی نیست، ولی قلبش و وجودش تعلق به این خاندان، این جبهه و این پایگاه دارد. از آن طرف هم کسانی هستند که اصلاً بدحجاب هم نیستند و حتی پوشیه می زنند، اما اهل جبهه ی آمریکا هستند، اهل اسرائیل هستند، اهل جهنم هستند. پس میزان را انس، تعلق خاطر و دلدادگی شخص تعیین می کند.
در سیر و سلوک و حرکت به سمت ایمان و قرب به خداوند، آنچه تعیین کننده است، این نیست که تو 400 دفعه کربلا رفتی، حج رفتی و عبادت زیاد داری، بلکه آنچه تعیین کننده است، دل شماست. قرآن می فرماید: «انّ الله ینظر الی قلوبکم= خدا به دلتان نگاه می کند».
ممکن است کسی بگوید: من مکه نرفته ام، ولی وقتی عکسش را در تلویزیون می بینم حالم دگرگون می شود و در فراقش گریه می کنم. این زیارت است و قبول هم است.
بنابراین، اگر می خواهید اهلیت پیدا کنید، به جای این که صرفاً روی ظاهرتان سرمایه گذاری کنید، در قلب تان سرمایه گذاری کنید، یعنی باید این دل تعلق پیدا کند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد