مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دین عامل حیات انسانی است. انسانی که تلاش میکند ولی دین ندارد، از حیات طیبه برخوردار نیست. پس کسی که برای انسانیت مردم سرمایه گذاری کند و آنها را به خانواده آسمانی شان وصل میکند، مثل برتری خورشید با ستاره سهی است. ثواب چنین فردی قصرهای بهشتی است.
انسان ابعاد وجودی مختلفی دارد: جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلانی و فوق عقلانی یا انسانی که فقط هم اصالت با این بخش است. سایر بخشهای وجودی مقدمه و وسیله برای رشد بخش فوق عقل هستند. جاودانگی انسان به همین بخش است. هر شأنی معشوق، آرمان و آرزوهای خاص خودش را دارد. مثلا معشوق جمادی، پول و ثروت و اشیاء است، معشوق گیاهی تغذیه و رشد و تولید مثل است، معشوقهای حیوانی گرایش به ازدواج، همسرگزینی، تشکیل خانواده، امور اجتماعی و سیاسی است. معشوق عقلانی گرایشات علمی دارد. همه این معشوقها مقدمهی بخش فوق عقلانی ما هستند که معشوقش کمال بی نهایت، الله تبارک و تعالی است.
دین مجموعه معارفی است که توسط قرآن و معصومین برای بهرهمندی ما ارسال شده، یعنی قوانینی که کمک کند ما به گونهای باشیم که به رشد انسانی برسیم. بنابراین، انسان بدون دین، به هیچ وجه حیات انسانی پیدا نمیکند. هر چه هم پیدا کند مربوط به شئون پایین تر اوست. دین مخصوص حیات انسانی است.
قرآن هم در سوره انفال آیه 29اشاره میکند: «اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم= ای کسانی که ایمان آوردهاید! اجابت کنید خدا و رسولش را زمانی که شما را میخوانند بدانچه زندهتان میسازد». یعنی فرمانبرداری از خدا و رسول، موجب حیات جدیدی به نام حیات انسانی میشود و این حیات، حیاتی است که در گرو استجابت دین است. پس دین است که ما را احیا میکند به حیات طیبه و انسانی. آن کس که دین ندارد، محال است از حیات انسانی برخوردار باشد.
مؤمن از حیات انسانی برخوردار است
مهمترین عمل در زندگی، بهرهمند شدن از دین است. انسان هر چقدر زحمتکش و انسان خوبی باشد، اما اگر دین نداشته باشد، هرگز به مقام ایمان نمیرسد. درست است که به خاطر خوب بودن و تلاشش به او ثواب میدهند، اما مقام مؤمن مقام دیگری است.
ایمان واقعی زمانی به دست میآید که انسان از روی اختیار، «الله» را به عنوان معشوق و اله خود و نیز متخصصین معصومی که انسان را به الله میرسانند و جهاد در راه خدا را میپذیرد. فقط در این صورت انسان باطن انسانی پیدا میکند. حالا چنین انسانی دین به کارش میآید. یعنی دین در او حیات طیبه ایجاد میکند. پس مهمترین نیاز انسان روی زمین جدای از آب، هوا، غذا، لباس، همسر و پوشاک، دین است. چون دین عامل حیات انسانی است. اما اگر انسان عامل حیات انسانی اش را از دست بدهد، فلسفهی وجودیاش را از دست میدهد و ماندنش روی زمین، دیگر بیقیمت و بیارزش خواهد بود و مردهای بیش نخواهد بود. قرآن صریحا میگوید: «إِنَّک لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی[1]= مسلماً تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی»، یعنی ای پیامبر آدمهایی که مردهاند، نمیتوانی کلام حق را به آنها بفهمانی. پس کسی که دین ندارد از نظر خدا مرده است.
اهل خیر کسی است که برای انسانیت مردم سرمایه گذاری کند
آدمهایی هستند که اهل خیراند، یعنی در زمینههای مختلف به دیگران کمک میکنند. هرچقدر شأن چنین افرادی بالاتر باشد، خیری که به دیگران میرسانند، ارزشش بیشتر است.
گاهی شما در بخش جمادی به کسی خیر میرسانید. این ارزشمند است و نزد خدا پاداش دارد. گاهی در به بخش گیاهی خدمت میکنید. مثل خدمت رسانی در زمینه درمان و پزشکی. این هم ثواب زیادی دارد. گاهی این خیر رساندن در بخش حیوانی است. مثلا هزینه جهیزیه و ازدواج کسی را پرداخت میکنید. زمانی هم نیازهای علمی کسی را برطرف میکنید. مثلا ساختن مدرسه و دانشگاه تا مردم باسواد بشوند یا فرهنگ شان بالا برود. اینها همه ثواب دارد، اما بزرگترین ثواب، ثوابی است که در بخش انسانی انجام شود، یعنی اگر پولی خرج میکنید در جایی هزینه کنید که این پول برای کمک به این که انسانها بفهمند انسان هستند، بچههای اهلبیتند، عضو خانواده اهلبیت اند، خرج شود.
البته یک چیزی در اینجا بگویم که برداشت اشتباه نشود. گاهی ما صرف نظر از ایمان، خیر میرسانیم. در اینجا هدف درجه بندی دارد. گاهی مؤمنی نیاز اقتصادی یا نیاز گیاهی یا نیاز حیوانی یا نیاز علمی دارد. کمک کردن به مؤمن در هر کدام از این بخش ها در واقع کمک کردن به بخش انسانی اوست. چون مؤمن است سایر بخشهایش هم احترام دارد. اما کمک کردن به مؤمن غیر از کمک کردن به فاسق است. شما در انفاق به مؤمن، یک انسان را نجات میدهی و این غیر از کمک به فاسق است که باطن انسانی و حیات طیبه ندارد.
مثل این که شما در نجات یک گل و حیوان ماندهاید که کدامش را نجات بدهید؟ بدانید که اولویت با حیوان است. چون از حیات بالاتری برخوردار است.
پس بهترین راه هزینه کردن پول و بهترین خدمت کردنها در جایی است که انسانها بیدار شوند. بفهمند که بچههای اهلبیت اند و این بچهها به خانواده آسمانیشان وصل شوند. ثواب بالاتر از این وجود ندارد که کسی یتیم معنوی، یتیم فرهنگی و یتیم دینی را به خانواده آسمانیاش برساند.
ممکن است کسی پول نداشتهباشد، اما دوست دارد کمک کند. هر کمالی داشتهباشی میتوانی هزینه کنی. عالم و دانشمند هستی، از کلامت استفاده کن. اگر عالم نیستی، کتاب، مقاله، جزوه، فیلم یا سی دی که در دست داری آن را به دیگران برسان. ثوابش آنقدر زیاد است که قابل محاسبه نیست.
یتیم آل پیامبر کسی است که از خانواده آسمانی اش دور افتاده
سیدالشهداء (علیهالسلام) یتیم واقعی را چنین معرفی میکند: «فَضلُ كافِلِ یَتیمِ آلِ محمّدٍ المُنقَطِعِ عَن مَوالِیهِ النّاشِبِ فی رُتبَةِ الجَهلِ یُخرِجُهُ مِن جَهلِهِ و یُوضِحُ لَهُ ما اشتَبَهَ علَیهِ على فَضلِ كافِلِ یَتیمٍ یُطعِمُهُ و یَسقیهِ كَفَضلِ الشَّمسِ علَى السُّهى= برترى كسى كه یتیم آل محمّد را كه از سرپرستان خود جدا شده و در جهل فرو رفته است سرپرستى كند و او را از جهل بیرون آورد و امور مشتبه را براى او روشن سازد، بر كسى كه یتیمى را سرپرستى كند و به او آب و غذا دهد، مانند برترى خورشید بر ستاره سُهى است».
معصوم علیهالسلام میفرماید: یتیم آل پیامبر کسی است که ما را نمیشناسد؛ نمیداند ما خانوادهاصلیاش هستیم؛ نمیداند حضرت زهرا مادر حقیقی اوست؛ نمیداند ائمه پدران حقیقی او و مهمتر از پدر و مادر زمینیاش هستند.
حتی عزیزان اهل سنت هم بچههای اهلبیت اند. مسیحیها، یهودیها یا افرادی که دین ندارند، نور اهلبیت را در وجودشان دارند، ولی این نور فعال نیست. در اثر ظلم زمانه، استضعاف زمانه، جنایت جنایتکاران و فعالیتهای تبلیغی و فرهنگی طاغوتها نمیدانند چطور آفریده شدهاند و کی هستند.
«النّاشِبِ فی رُتبَةِ الجَهلِ= و در جهل فرو رفته»، یعنی اینها نمیدانند واقعا برای چی خلق شدهاند و از کجا آمدهاند. نمی دانند قیمتش آنها پدری امام حسین (علیه السلام) است. برخی افراد قیمتشان را در پول یا زیبائی بدن یا بچه دار شدن یا ازدواج کردن یا همسر داشتن یا مدرک تحصیلی می دانند. این افراد همه عمرشان را برای کسب چنین آرزوهائی صرف می کنند. در حالی که قیمت تک تک ما رسیدن و تشبه به امام و متخصص معصوم است.
در زیارت عاشورا به امام می گوییم: « اسئله ان یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله= من آن مقامی که شما پیش خدا دارید را می خواهم».
خدا میرزا اسماعیل دولابی را رحمت کند که فرمود: «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، اما نگفتند هر کدام از شما یک حسین بن علی هستید. گذاشتند تا خودتان بفهمید که هرکدام از شما یک حسین بن علی هستید. این قیمت بسیار بالایی است. کسی می تواند هم درجه ی پیغمبر باشد یا با امام حسین محشور شود که همه آرزوها و آرمانهایش در دنیا ازدواج کردن، خانه داشتن، مدرک تحصیلی نباشد. بلکه وقتی به او بگویند آرزویت چیست؟ بگوید «اسئله ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الاخره» هر کجا شما سروران هستید من میخواهم با شما باشم. بین این دو انسان تفاوت زیادی هست. چون انسانها از نوع آرزوهایشان قیمت شان به دست میآید. قرآن انسانها را به دو گروه مؤمن و فاسق تقسیم بندی میکند. مؤمن سه آرزوی اصلی دارد: «الله، اهلبیت و جهاد». فاسق هم آرزوهایش کمالات پایینی و محدود دنیایی است. سه کمال مؤمن نامحدودند، اما بقیه کمالات محدودند.
جملهی «و یُوضِحُ لَهُ ما اشتَبَهَ»، یعنی آن چیزهایی که برایشان مشتبه شده واضح کند. شبهات و سوالاتشان را جواب بدهد، گرههای فکری و وجودیشان را باز کند.
کمک به یتیم معنوی در مقابل سایر کمکها، مثل برتری خورشید با ستاره سهی است
«على فَضلِ كافِلِ یَتیمٍ یُطعِمُهُ و یَسقیهِ كَفَضلِ الشَّمسِ علَى السُّهى= بر كسى كه یتیمى را سرپرستى كند و به او آب و غذا دهد، مانند برترى خورشید بر ستاره سُهى است ».
الان دورترین ستارهها نورشان برای ما معلوم نیست. چون نور خورشید که عامل حیات ماست، اجازه نمیدهد نور سایر ستارهها را ببینیم. حضرت میفرماید فضیلت آدمی که دین را به مردم توضیح میدهد و آنها را به ما وصل میکند، نسبت به سایر فضایل، مثل فضیلت خورشید نسبت به دورترین ستارههاست. توجه کنید که این آدم چقدر پیش خدا و اهلبیت محبوب است که بچههای اهلبیت را نجات میدهد و آنها را به اهلبیت میرساند و هر کدام از ما چقدر میتوانیم در این زمینه نقش داشتهباشیم.
لازم نیست حتما پول داشتهباشیم. بلکه از هر طریقی که میتوانیم و این وظیفه شرعی ماست هر کس بتواند در این راه فرهنگی پول کمک کند و نکند معصیت و ظلم کرده و به امام زمان خیانت کرده، اگر پول نداریم میتوانیم با یک کتاب و سی دی چند نفر را راهنمایی کنم و احیا میکنیم. ثواب این کار کمتر از ثواب آن آیت الله یا استاد نیست. هر چه به آن آیت الله بدهند به او هم میدهند. این واسطهگری است.
قرآن میفرماید: « وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا[2] = و هـر كـس نفسی را زنـده كـنـد، گویا همه مردم را زنده كردهاست». ثواب فعالیت فرهنگی را جز خدا کسی نمیتواند حساب کند. پس هر کدام از ما باید بتوانیم دهها صدها و هزارها نفر را هدایت کنیم.
اگر بخواهیم قصرهای بهشتی نصیبمان شود باید در آموزش علوم الهی و هدایت دیگران سهیم باشیم
امام حسین (علیهالسلام) فرمودند:«مَن كَفلَ لَنا یَتیما قَطَعَتهُ عَنّا مَحَبَّتُنا باستِتارِنا، فَواساهُ مِن عُلومِنا الّتی سَقَطَت إلَیهِ حتّى أرشَدَهُ و هَداهُ = هر كس یتیمى از ما را كه به سببِ در خفا و استتار بودن ما، به ما دسترسى ندارد، سرپرستى كند و از علوم ما كه نصیب او شدهاست در اختیار وى بگذارد و او را راهنمایى و هدایت كند». بعضی ائمه مستور بودند. مردم نمیتوانستند به راحتی با آنها در ارتباط باشند یا به دیدن ائمه آنها برود. گاهی افراد خون میدادند تا به خدمت امام برسند.
دقت کنید! یتیم اهلبیت فقط شیعه نیست. همه عزیزان اهل سنت، یهودیها، مسیحیها و کسانی که اصلاً دین ندارند و نمیدانند پدر و مادر حقیقیشان ائمه هستند، اینها هم یتیم اهلبیت اند. یهودیها، مسیحیها، هندوها و عزیزان اهل سنت که در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند و دهها و صدها کیلومتر پیاده میروند؛ اگر اینها میدانستند امام حسین بابای حقیقیشان است، پیوند قشنگی بین آنها و اهلبیت برقرار میشد.
کوتاهی، تنبلی، بخل، بیحوصلگی، بیفکری و بیهمتیهای ما باعث شده که مردم دنیا این حقیقت را ندانند. ما این را راحت به دست آوردهایم، ولی قدرش را نمیدانیم و نمیگذاریم به بقیه هم برسد. این ظلم بزرگی است که امروز ما میکنیم.
روز قیامت امام حسین به ما خطاب میکند که تو میتوانستی کاری کنی که هزاران یتیم اهلبیت به ما برسند و ما را پیدا کنند، چرا نکردی؟ ما چه جوابی داریم به حضرت بدهیم؟
این که میگویم هر کدام از ما باید فکر کنیم نسبت به امام زمان چه مسئولیتی داریم، چه جایگاهی داریم، چه کاری میتوانیم بکنیم، برای همین است. هر کسی باید فکر کند امروز چه کاری میتواند بکند.
چرا هر وقت به ما تذکرات انسانی میدهند، ما شانه خالی میکنیم و بهانههای مختلف میآوریم؟ میگوییم وقت ندارم، پول ندارم، امکانات ندارم، نمیتوانم از اعتبارم استفاده کنم.
چرا ما خودمان را آزاد نمیکنیم؟ ما برای کمالات دنیایی وقت و پول هزینه میکنیم و دنیایمان را آباد میکنیم، ولی برای خدا و اهلبیت و خودمان وقت نداریم.
حالا اگر کسی شیعه یا مسلمانی را که به خاطر مخفی بودن ما رابطهاش با ما قطع شده، از علوم الهی بهرهمند کند تا این که ارشادش کند، رشد پیدا کند و هدایت شود، خداوند به او میگوید: « قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ : أیُّها العَبدُ الكَریمُ المُواسِی، أنا أولى بِالكَرَمِ مِنكَ اِجعَلوا لَهُ یا مَلائكتی فی الجِنانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرفٍ عَلَّمَهُ ألفَ ألفِ قَصرٍ و ضُمُّوا إلَیها ما یَلیقُ بِها مِن سائرِ النِّعَمِ= خداوند عزّ و جلّ فرماید: اى بنده كریم و غمخوار! من به كرم و بخشندگى از تو سزاوارترم. اى فرشتگان من! به تعداد هر حرفى كه به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشتها برایش بسازید و از دیگر نعمتهایى كه در خور این قصرهاست به آنها اضافه كنید».
جملهی «ای بندهی کریم من»، یعنی تو کرامت کردی که این کار را کردی. از علم و دانشت و سرمایهات که من در اختیارت گذاشتم، بیدریغ در اختیار دیگران گذاشتی تا مثل تو عالم و بزرگ شوند، حسادت نکردی، تنگ نظری نکردی و کریمانه به همه رساندی. پس من شایستهتر از تو هستم که به تو کرم کنم. تو این کار را کردی حالا ببین من خدا چه کار میکنم.
«اِجعَلوا لَهُ یا مَلائكتی فی الجِنانِ بِعَدَدِ كُلِّ حَرفٍ عَلَّمَهُ ألفَ ألفِ قَصرٍ و ضُمُّوا إلَیها ما یَلیقُ بِها مِن سائرِ النِّعَمِ= اى فرشتگان من! به تعداد هر حرفى كه به او آموخته است، هزار هزار قصر در بهشتها برایش بسازید و از دیگر نعمتهایى كه در خور این قصرهاست به آنها اضافه كنید». هر چه که او میخواهد و دوست دارد و شایستهاش است، به او بدهید. این خداست. خدائی که در دنیا این همه نعمت در دست و پای ما ریخته، آنجا ببینید چه کار میکند. هیچ کس هم نمیتواند بشمارد.
یک میلیون قصر به چه درد ما میخورد؟
جنین در رحم مادر فقط غذا میخورد. ولی وقتی به دنیا میآید، میبینید که اشتهای بینهایت دارد. صدها میوه، گیاه، خوراکی در دنیا وجود دارد و همه را هم میخواهد استفاده میکند. هزاران نوع دیگر هم خودش اختراع میکند، ولی باز کمش است. تنوع طلب میشود، در بهشت هزاران نوع تنوع میوه، غذا و لذت وجود دارد.
دنیا به همان اندازه که پیشرفته ترو بزرگتر و وسیعتر از رحم مادر است، نیازهایش هم نسبت به رحم مادر بالاتر است. بهشت هم همینطور است. در آنجا یک میلیون قصر برای ما کم است. چون قرار است برای همیشه و ابدی و جاودانه در آنجا بمانیم. شوخی نیست. برای آدمی که قرار است تا بینهایت که خدا زنده است با خدا زندگی کند، داشتن چند قصر برایش خیلی کم است.
جهاد فرهنگی/ حیات طیبه/ نشانه های مومن/نسبت/یتیم/
[1] . سوره نمل/آیه 80.
[2] . سوره مائده/آیه 32.
کلیدواژه ها:
آثار استاد