مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
استاد شجاعی در ادامه تفسیر جمله ی«السلام علیکم یا اهل بیت النبوة» گفت: سلام» کلمه دعایی است. وقتی کسی به دیگری سلام میکند در واقع از خداوند برای او سلامتی آرزو میکند. از طرف دیگر سلام، اطمینان دادن به طرف مقابل است كه از جانب من آسوده باش و مطمئن كه ضرری به تو نخواهد رسید. مظهر كامل اسم «سلام» اهل بیت (علیهم السلام) هستند که سلام الهی را به همه انسان ها می رسانند.
قشنگ ترین کلمه ای است که شما بر زبان جاری می کنید، نام الله است. بعضی اسم های حق تعالی مربوط به ذات اوست. مثل حی، علیم، قادر. بعضی اسم ها، صفات حق تعالی هستند. بعضی اسم ها هم مربوط به مقام فعل او هستند. مثل غافر. یعنی خداوند در مقام کاری که می خواهد انجام دهد باید مخلوقی باشد تا گناهی کند و خدا ببخشد. در این صورت می گوییم خدا غافر است یا رازقیت که نیاز به مرزوق دارد.
«سلام» هم از اسماء فعل الهی است. یعنی نیاز به مظهر دارد و باید کسانی مظهر اسم سلام خداوند باشند. همان طور که عده ای مظهر رزق خدا هستند، عده ای مظهر ربوبیت و پرورش هستند.
پدر و مادر مظهر ربوبیت خداوند هستند. در قرآن می خوانیم: «وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا[1]= بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنان كه مرا در کوچکی پروردند». استاد هم رب شاگرد است. چون پرورنده اوست.
مظاهر کامل اسم حق تعالی، «اهل بیت (علیهم السلام)» هستند. چون اولین مخلوق خداوند هستند. خداوند همه نظام خلقت را از نور محمد و آل محمد علیهم السلام خلق کرده است. بنابراین، سلام الهی از طرف اهل بیت (علیهم السلام) به همه انسان ها می رسد.
وقتی پیغمبر (صلوات الله علیه) به معراج رفتند، چشم حضرت به گروهی از فرشته ها، انبیاء و مرسلین افتاد. حضرت در اولین نگاه به آن ها سلام می کند. پس خروجی پیغمبر در معراج، «سلام» است. پیامبری که اشرف مخلوقات است و تقدیرات الهی از این شخصیت به سایر مخلوقات می رسد. او کامل ترین مظهر اسم خداست.
سلام، اظهار ادب است. در حدیث قدسی خدا به پیغمبر می فرماید: «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: أَنَّ السَّلاَمَ وَ التَّحِیَّةَ وَ الرَّحْمَةَ وَ الْبَرَكَاتِ أَنْتَ وَ ذُرِّیَّتُكَ= خداوند به او وحی كرد: من سلام، تحیّت و رحمت هستم. تو و ذریه تو بركات هستید».
پس اگر کسی بخواهد در سیر و سلوک به مقام اهل بیت (علیهم السلام) برسد و با آن ها محشور شود، باید مسیر سلامت را طی کند که از ظاهر شروع می شود. یعنی بتواند در هر سه مرحله ی شریعت، طریقت، اخلاق و عقاید، خودش را سالم سازی کند و سلامت را در خود پیاده کند.
اگر «سلام و سلامتی» در دینداری کسی نباشد، دین به معنی حقیقی شکل نگرفته است
همه دستورات دین، با بند تسبیح به هم وصل می شوند. دانه های تسبیح، احکام شریعت است و بند آن، «سلامت و سالم بودن» است. چون در حرکت به سمت ابدیت، تولد به برزخ و قیامت، باید «قلب سلیم» داشته باشیم تا سالم به آن عالم متولد شویم.
سیستم فقه و رساله، سیستم سالم سازی است. وقتی می گویند از نجاسات پرهیز کنید، این خوردنی ها حرام هستند، این دیدنی ها و شنیدنی ها حرام هستند، اینها برای انسان تعیین حد و مرز می کند و این حد و مرز همان «سالم سازی» است. اما وقتی کسی از شریعت، یعنی رساله و فقه و حلال و حرام های الهی فاصله می گیرد، آسیب های متعددی مثل طلاق، مرگ و میر، بیماری، فقر و فساد افزایش می یابد.
مثلا نماز، خمس، زکات، روزه، حجاب و .. همه برای سلامت فرد و جامعه است. مرد و زن باید حجاب داشته باشند، و گرنه به سلامت خود و جامعه لطمه می زنند. سایر احکام دین هم برای سلامتی است.
«اخلاق» سلامت روحی ما را تضمین می کند. علم اخلاق می گوید: شما اگر بخواهی به بهشت و مقام اهل بیت برسی، نمی توانی حسود باشی. چون آدم حسود مریض است و بهشت جای افراد ناسالم نیست. بنابراین، انسان با علم اخلاق، روان و روحش را از فحشاهای باطنی نجات می دهد.
ما به وسیله ی شریعت، از فحشاهای ظاهری نجات پیدا می کنیم، ولی به وسیله ی اخلاق و طریقت، از فحشاهای باطنی که خطرناک تر هستند، نجات پیدا می کنیم. فرد زناکار در جهنم عذابش خیلی وحشتناک است و غیر قابل تصور. اما شخص حسود، بداخلاق، عصبی، پرخاشگر، زودرنج و خودشیفته، جهنمش هزاران سال طولانی تر و سخت تر از فرد زناکار است. امام (ره) می فرماید: «جهنم اخلاق عمیق تر، دردناکتر و طولانی تر از جهنم اعمال است». با این وصف، شریعت مربوط به ظاهر است و اخلاق مربوط به باطن انسان.
هیچ کس حق ندارد نسبت به کسی بدجنس و بدخواه باشد. چون در زندگی خیر نمی بیند. علت این که زندگی هایمان پیچیده شده و اعصابمان خرد است و آرامش نداریم، اضطراب داریم و خوابهای بد می بینیم، و علت این که روزیمان بسته می شود، این است که درون مان را اصلاح نکرده ایم. همه چیز در درون اتفاق می افتد. کلید همه ی خیر و شرها در درون خودمان است. پس ما اگر غصه می خوریم و می ترسیم، برای این است که در درون ترس داریم.
فرمول با عظمتی از امیرالمومنین علی (علیه السلام) هست که فرمودند: «مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ= هر كس درون خود را درست كند، خداوند ظاهر او را درست می گرداند». بنابراین، اگر با مادر شوهر یا پدر شوهرت اختلاف داری، با عروست یا با باجناقت یا با جاری ات اختلاف داری، یا با همسرت اختلاف داری، اول باید خودت را درست کنی. اگر درونت را درست کنی خدا بیرونت و روابط تو با دیگران را درست می کند. در درون خودت، به صلح و دوستی و محبت با طرف مقابلت برس تا بتوانی در بیرون هم ارتباط خوبی برقرار کنی.
نتیجه آن که، منشأ سلامتی خود ما هستیم. فلسفه دین در حیطه ی طریقت، اخلاق و شریعت، «سلامت ظاهر و باطن» است. باید اینها را سالم کنیم تا امنیت داشته باشیم و از زندگی لذت ببریم.
«کلمات» در سرنوشت انسان تأثیرگذارند
«کلمات» معنا دارند و بر اشیاء اثر می گذارند. یعنی همه اشیاء با «شنیدن» تحت تأثیر قرار می گیرند. چون شعور و تسبیح دارند. «یسبح لله ما فی السموات و الارض ولیکن لا تفقهون تسبیحهم= همه چیزهایی که در آسمان و زمین هستند، خدا را تسبیح می کنند، اما شما تسبیح آنها را در نمی یابید». آزمایش مولکول های آب معروف است. آزمایش شده که وقتی بر مولکول آب، اسم الله یا اسم های خوب دیگر گفته می شود، تغییر شکل زیبایی پیدا می کند، اما وقتی اسم شیطان بر آن برده می شود، شکل نامنظمی به خود می گیرد.
«کلمات» در پوست، مو، چشم، اعصاب، مغز و استخوان انسان تأثیر می گذارند. حتی نیت و کلمه ای که انسان می نویسد یا می گوید، تأثیرگذار است. حتی کسی که به گردنش صلیب آویزان می کند با کسی که اسم الله به گردنش دارد، یا قرآن همراهش هست، هر کدام از اینها در ساختار جسمی و روحی انسان اثر خاصی دارند.
«اسم» ها هم بر شخصیت انسان تاثیر میگذارند. بعضی والدین در نامگذاری فرزندان شان، اسماء الهی را انتخاب می کنند، برخی هم اسامی حیوانات یا گیاهان یا جمادات را روی فرزندشان می گذارند. هر کدام از این نام ها در روح و روان انسان تأثیر بسزایی می گذارد. چون شنیده می شود و به کار برده می شود.
قرآن تذکر می دهد که وقتی می خواهید با هم حرف بزنید، بهترین کلمات را انتخاب کنید: «وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَنُ[2]= به بندگانم بگو سخنی بگویند که نیکوتر است». قرآن نمی گوید کلمات خوب را انتخاب کنید، بلکه می فرماید بهترین کلمات را انتخاب کنید. چون در سرنوشت انسان تأثیرگذارند. امروزه اکثر درگیری ها، دعواهای فامیلی، خودکشی ها، افسردگی ها، زندان رفتن ها، قتل ها به خاطر کلمات بدی است که افراد از اطرافیانشان می شنوند. حتی طلاق ها هم به خاطر انتخاب کلمات نامناسبی است که زن و شوهر به کار می برند. یعنی کلمات نامناسب و ناگوار چنان تاثیری دارد که کار به تنفر و نفرت و دوری و جدایی و طلاق می کشاند.
پس مراقب باشید در ارتباط با طرف مقابل تان، کلماتی که استخدام می کنید، چه در نوشتن نامه و پیامک و چه در گفتارها، همیشه بهترین کلمات را انتخاب کنید. چون حرفهای خوب ، زمینه ی نفوذ شیطان، آلودگی ها، انحرافات، بیماری ها و تنش ها را از بین می برد.
صدای موسیقی بر روح و روان انسان تاثیر مثبت و منفی باقی می گذارد
«اصوات» نیز مانند «کلمات» دارای آثار خوب و بد هستند. گاهی موسیقی در دستگاهی نواخته می شود که آهنگش با شئون زمینی و حیوانی انسان تناسب دارد. این نوع از موسیقی حرام است، زیرا انسان را کوچک، ضعیف، حقیر و محدود بار می آورد. کسی که موسیقی حرام می شنود، روحیه اش خراب می شود. یکی از آثار موسیقی حرام، این است که برای انسان تزلزل شخصیتی می آورد. امروزه بخشی از موسیقی هائی که در رسانه ها پخش می شود و مردم گوش می کنند، مبتذل و حرام هستند. چون انسان را پست می کنند و شخصیت و منش او را به ذلت می کشاند.
گاهی هم موسیقی در دستگاهی نواخته می شود که متناسب با بخش های متعالی، یعنی بخش «فوق عقلی و الهی» انسان است. این نوع موسیقی به انسان قدرت، انرژی، امید و تعالی روح می دهد. این موسیقی معجزه می کند و تأثیر مثبتی بر روح و شخصیت انسان می گذارد و همه چیز او، از جمله اراده او را تقویت می کند. این نوع موسیقی، به انسان قدرت، امید و انرژی می دهد. حتی انسان را از طبیعت خارج کرده و تا بهشت می برد.
بنابراین، دستگاه های موسیقی هرکدام می توانند در سرنوشت انسان تاثیر مثبت یا منفی بگذارند. مثل عطرها که بعضی از آنها نشاط آورند و بعضی حالت تهوع ایجاد می کنند. رنگ ها هم این گونه هستند. در بحث روانشناسی رنگها می گویند: بعضی رنگها آرامش، شادی، قدرت و امید در انسان ایجاد می کند.
پس هر جلوه و ظهور حضرت حق در سرنوشت و ساختار شخصیتی انسان اثر گذار است. چون شعور و تسبیح دارند. این همان است که قرآن کریم می فرماید: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ[3]= آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، تسبیح خدا را مى گویند».
سلامت روح در گرو مهندسی عشق است
کسی که در چینش آرزوها و معشوق هایش، «الله، اهل بیت و جهاد»، اولویت اصلی و عشق او باشد، در همه ی جنبه های زندگی اش موفق است و خیر و برکت می بیند و به مظهر سلامت یعنی اهل بیت (علیهم السلام) نزدیک تر شده و به خدا شبیه تر می شود و مسیرش به سمت تکامل و رشد خواهد بود. اما اگر این طور نباشد، یعنی «مهندسی عشق» او مبتنی بر اولویت های انسانی و ارزشی نباشد، هر چقدر در شئونات پایینی موفق باشد، باز هم شکست می خورد. «مهندسی عشق» مثل سیستم بدن است که اگر مهندسی اش به هم بریزد، درد، سرطان، مرگ و میر و همه آسیب ها به انسان وارد می شود.
امروز در جامعه ما بیشترین طلاق ها در طبقات تحصیل کرده و پولدار صورت می گیرد. چون اینها به ساختار وجودی و مهندسی عشق خود، خیانت کرده اند، پس سالم نیستند و نمی توانند از پول و علم و تحصیلاتشان لذت ببرند و تعادل، شادی و آرامش داشته باشند. این یک اصل است.
اگر بخواهیم طبق حدیث «فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: أَنَّ السَّلاَمَ وَ التَّحِیَّةَ وَ الرَّحْمَةَ وَ الْبَرَكَاتِ أَنْتَ وَ ذُرِّیَّتُكَ= خداوند به او وحی كرد: من سلام، تحیّت و رحمت هستم. تو و ذریه تو بركات هستید»، به «سلامت، تحیت و برکت» برسیم، باید به اهل بیت (علیهم السلام) نزدیک شویم. در فراز جامعه کبیره می خوانیم: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِكُمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ= هركس اراده و آهنگ خدا كند، به وسیله شما آغاز می كند». یعنی هر کس اراده ی الله را داشته باشد، باید با اهل بیت شروع کند و با آنها باشد.
[1]. سوره اسراء/آیه 24.
[2] . سوره اسراء/آیه 53.
[3]. سوره جمعه/آیه 1.
کلیدواژه ها:
آثار استاد