www.montazer.ir
جمعه 17 می 2024
شناسه مطلب: 9278
زمان انتشار: 17 ژوئن 2018
2) تعریف «اسماء الهی» و رابطه آن با ملائکه الله

نقش فرشتگان در اداره عالم، جلسه 2، 87/06/23

2) تعریف «اسماء الهی» و رابطه آن با ملائکه الله

«اسم» یعنی، ترکیب ذات با صفت. مثلا شما الان یک ذات دارید که اگر صفت کتابت و نویسندگی را به شما اضافه کنند، اسم نویسنده در می آید. پس نویسندگی یک حقیقت، توان و فعلیتی در شماست که از ترکیب «ذات» با «صفت» حاصل شده است. نویسندگی یک هنر است و وقتی بخواهیم از این توان و کمال در محاورات تعبیری بیاوریم، مجبوریم یک کلمه برای آن انتخاب کنیم و بگوییم «نویسنده».

مثلاً شخصی که خلبان است و در عین حال جغرافی دان، چترباز و غواص هم هست، این یعنی چند کمال را با هم دارد. این کمالات در کجای نفس وجود دارد؟ یعنی اگر بدنش را بشکافیم، آیا می توانیم این کمالات را ببینیم؟ خیر نمی توانیم. برای این که این کمالات در بدنش نیست، اما در ذات و نفس او این کمالات هست. ما مجبوریم برای فهم این کمالات، لفظی را به کار ببریم که به این لفظ «اسم» می گویند.

فرشته ها ظهور اسماء و کمالات الهی هستند

وقتی که ما هزار اسم برای خدا به کار می بریم، یعنی این کمالات هزارگانه در خدا هست. فرشته ها هم ظهور آن کمالات هستند. یعنی زمانی که هر یک از اسماء الهی بخواهد در عالم واقعی عمل کند، با حضور فرشتگان و قوای آنان عمل می کند.

در قانون نیوتن می گوییم: «هر شیء حرکت مستقیم الخط یکنواخت خودش را یا حالت سکون خودش را همیشه حفظ خواهد کرد، مگر این که از خارج به آن نیرویی وارد شود و آن را در مسیری حرکت دهد». گاهی ممکن است بطور مرتب نیرویی به جسمی وارد شود و آن را ورز دهد تا به شکل دلخواه درآورد. مثل سفالگرها که سفال درست می کنند. در حالت اول، یک توده گل در دست سفال گر هست؛ بعد دست های هنرمند او ضمن این که چرخ را می چرخاند و این ﮔﻞ را شکل می دهد، بی حساب و کتاب و بدون قاعده حرکت نمی کند. وقتی یک پارچ یا یک گلدان درست می کند، هدف دارد. جهان خارج را می شناسد که در جهان خارجی چیزی به اسم پارچ لازم و قابل استفاده است و بعد از این که این گل خشک شد، کارایی داشته و کاربرد خارجی دارد. آن کسی که بر روی این نطفه و جنین کار می کند، تمام قوانین علمی دنیا را بلد است. یعنی از شیمی و فیزیک دنیا و از علم های خیلی پایین تر و ریزتر را هم اطلاع دارد. مثلا ما الان دانش نانوتکنولوژی داریم که خیلی ظریف است، اما در سال های بعد، یک دانش زمختی خواهد شد. مثل تکنولوژی که الآن یک علم زمخت است و در سالهای قبل علم ظریف و نویی بوده. اکنون نانوتکنولوژی علم ریزی به حساب می آید. اما چند سال دیگر، نانوتکنولوژی یک علم ساده و معمولی می شود. چون بشر به خلقت خداوند پی می برد و به علومی ریزتر از آن پی می برد. آن کسی که این کارها را انجام می دهد، تمام قوانین زیستی عالم در دست اوست.

پرسشی درباره یکی از کارهای فرشتگان

خانمی که سه قلو یا پنج قلو به دنیا می آورد، ببینید چه قدر فرشته دست در این کار دارند. سؤالی اینجا مطرح می شود این است که در قرار مکین و رحم مادر مگر چقدر فرشته جا می گیرد که کار ساخت و طراحی یک جنین را انجام دهد؟

پاسخ این است که اگر بخواهیم بچگانه فکر کنیم و با مقیاس فیزیکی فکر کنیم، مسلماً غیرقابل باور خواهد بود. اما می دانیم که وقتی در عالم خارج بخواهیم، ماکت بینی انسان را به طور کامل بسازیم و یک بینی را با تمام اجزای آن تحقق خارجی بدهیم، یک ساختمان 16 طبقه می شود. در کتابی خوانده بودم که وقتی بخواهیم بدن کامل انسان را بطور واقعی نشان دهیم، ساختمانی می شود که چند تن وزن آن است و چقدر حجم آن می شود. مثلا فقط طول سلول های عصب یک بدن کامل 5 دور، دور کره ی زمین می چرخد. یعنی آن کسی که این سیم پیچی را انجام می دهد و این عصب ها را آن جا می کشد، چقدر عصب در دستش هست و چقدر مهارت دارد!

در جلسه گذشته هم گفتیم که فقط یک فرشته نیست که این کارها را می کند، بلکه تعدادی از فرشته ها هستند که هر کدام کار خودشان را انجام می دهند. فعل های جمع که در قرآن به کار رفته نشان دهنده همین موضوع است. آنجا که خداوند می فرماید: ما این کار و آن کار را می کنیم. مثلا هزاران فرشته هستند که یک جنین را شکل می دهند و متولد می کنند. حال نحوه ی دَمِش روح که دیگر بماند که این دمش چگونه صورت می گیرد که این انسان می تواند خلیفة الله شود.

بحث فرشته ها بحث گسترده ای است که حداقل صد جلسه وقت می برد؛ آن هم برای یک دوره مقدماتی. این که در یک دعا امام سجاد 30 کار فرشته ها را برشمرده، واقعاً معجزه کرده است. قبلاً گفتیم که شناخت فرشته ها را باید از طریق معرفت نفس انجام دهیم. بهترین راه شناخت قوا خود انسان است.

شناخت نفس، مثال خوبی برای شناخت خداوند و فرشتگان است

اگر به طور طولی در نظر بگیریم یک مرکز اداره و تصمیم گیری در وجود ما هست که به آن عقل می گویند. بحث فوق عقل بماند، فعلاً کاری به آن نداریم. عقل متعلق به ذات است. شخصی که دیوانه است، ذات دارد یا ندارد؟ ذات دارد. عقل قوه ذات است. عقل وقتی اراده می کند کاری را انجام دهد، یعنی ذات انسان عقل او را به کار می گیرد. شخصی که دیوانه است، ذات دارد، اما ممکن است قوه عاقله او کار نکند. اگر قوه عاقله یا همان عقل کار کرد، در طولش تصمیم می گیرد، فکر می کند و این را به تصور در می آورد. مثلا من به شما می گویم که فلان عمل خیر امشب وارد شده است. شما چون بینش آخرتی دارید، ذات شما این را از طریق قوای شما می شنود. اول فکر می کند که می ارزد، بعد آن را تصور می کند؛ سپس شما تصمیم می گیرید که انجام دهید یا نه. بعد که تصمیم گرفتی انجام دهی، اراده می کنی و به قوای خودت دستور می دهی. قوای تو مظهر ذات تو هستند که تو را از جا بلند می کنند. چون هیکل انسان که ماده است، طبق قاعده ی نیوتن که گفتیم، نباید تکان بخورد. بدن مادی است و اگر آن را رها کنیم، مثل مرده می ماند و یک میلیون سال هم بگذرد، همین جا می ماند تا بپوسد. علت این که این هیکل 60 کیلویی می تواند بلند شود و این طرف و آن طرف بپرد و بدود، این است که یک چیزی خارج از این بدن به آن نیرو وارد می کند که همان قواست و ترجمه این قوا به فارسی می شود نیرو. حضرت آن را تعبیر به قوه کرد که در فارسی به آن نیرو می گوییم. این مرکز نیرو به قوا دستور می دهد و قوا مجبور هستند عمل بکنند. یعنی شما وقتی می خواهید ببینید، سرتان را بلند می کنید تا من را نگاه کنید یا حرف من را بشنوید. نمی توانید اراده کنید حرفی را بشنوید و گوش بگوید من نمی خواهم بشنوم. گوش مجبور است اطاعت کند و بشنود. یک موقع هست که به گوش دستور می دهید تا نشنود. این جا منحرفش می کنی و می گویی نمی خواهم این را بشنوم. یا زمانی که نمی خواهی ببینی، پلک ها را پایین می اندازی. وقتی دستور می دهی به پلک که پایین بیاید، پلک پایین می آید.

فرق بین ابزار و قوا

از ذات به پایین می آییم تا می رسیم به بدن که پایین ترین مظهر قوه است، همه ی این ها ظهورات آن ذات هستند. قوه غیر از بدن است. شما شب خواب که می بینید قوه بینایی و شنوایی دارید؛ حرف می شنوید؛ اما این غیر از گوش است. ما یک گوش داریم که ابزار یک قوه است و ما یک قوه داریم که قوه ی شنوایی است و کارش شنیدن است و حالا می خواهد در دنیا با ابزار دنیایی بشنود و چون در دنیا 20تا 20هزار فرکانس دارد برای شنیدن این 20 تا 20 هزار فرکانس یک گوش متناسب با آن فرکانس می خواهد که بشنود. اما اگر صدای خارج از این را بخواهد بشنود، از این گوش استفاده نمی کند. ولی قوه ی ما سر جای خودش است. برای همین شما وقتی خواب هستید، صدا را می شنوید، ولی صدا در سیستم فرکانس دنیا نیست. پس ما قوه داریم که آخرین مرحله ظهور آن قوه شده گوش؛ شده چشم. شب ها قوای بینایی شما کار می کند و خواب می بینید. یک شخص نابینا هم خواب می بیند. چشمش در بیرون و بیداری نمی بیند، ولی در خواب چیزهایی می بیند و قوه ی او کار می کند. ما راجع به قوا صحبت می کنیم که مظهر آن می شود بدن. بدن آخرین مرحله تجلی و ظهور نفس است . نفس، بدن را متناسب با خودش می سازد. نفس که تولید شد، برای خودش شروع می کند به سازمان دهی کردن. قوا را با خودش دارد و متناسب با این قوا بدن را برای خودش تولید می کند؛ چون می خواهد به این دنیا بیاید. چقدر ساده ما این حرف ها را می زنیم و رد می شویم. اگر روی یکی از آن ها فکر کنیم که این ماجرا چیست؟ یعنی چه؟ قوه از کجا آمده؟ اراده چیست؟ عقل و ذات و خیال و حس کدامند؟ تا بیاید برسد به بدن که این چیست؟ «ﺧﻠﻖ الله تعالی آدمﻋﻠﻰ صورﺗﻪ = خدا انسان را به صورت خودش خلق کرده است».

هر کدام از ما مثل خداییم. یعنی همه آن مراتب تجلی، در ما هم اتفاق می افتد. قوا به ذات نسبت داده می شوند و تعداد دارند و متعدد هستند. کارهایشان تنوع دارد. یکی سامعه است، فقط می شنود و کار دیگری نمی کند. دیگری باصره است و فقط می بیند. لامسه فقط لمس می کند. یکی شامه است، دیگری ذائقه است. قوا متعدد هستند و کارهای مختلف انجام می دهند. ولی به یک ذات برمی گردند.

مثلاً من این جا نشسته ام، یا خوابیده ام ولی خواب نمی بینم. هیچ کار دیگری هم نمی کنم. چشمانم بسته است و گوش هایم بسته است. هیچ چیز نمی شنوم و خودم مشغول خودم هستم. دیده اید یک وقت انسان مشغول خودش می شود؛ نه می بیند و نه می شنود و نه چیزی را حس می کند. ذات، به ذات مشغول است. گاهی با قوه عاقله فکر می کند. قوه ی سامعه در کجاست؟ آدم ناشی گوش را نشان می دهد. در صورتی که گوش ابزار است. شما وقتی صدا را می شنوید، با کجا صدا می شنوید؟ با گوش؛ ولی در خواب که گوش ات کار نمی کند. اما قوه می شنود؛ این قوه جا و مکان ندارد. سامعه، باصره و ... همه در ذات بوده و مجرد هستند. رابطه مکان و زمانی با هم ندارند. عقل همه جا هست. رسول الله(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در پشت سر که چشم ندارند، ولی پشت سرشان را هم می دیدند و هر کسی را که از پشت سر او حرکت می کرد، می دید. پس انتساب همه قوا به ذات است. وقتی ذات اراده می کند، قوا ظهور پیدا می کنند. اما اگر ذات اراده نکند که بشنود، اصلا ما سامعه ای نداریم. اصلا نیست. باصره، شامه، لامسه، ذائقه نیست. هر وقت ذات اراده می کند قوه می سازد و خلق می کند. قوه هم وقتی می خواهد با ماده در خارج سر و کار داشته باشد، از ابزار استفاده می کند.

عجب داستان حیرت انگیز و زیبایی است. داستان تجلی یک نفس در رحم مادر تا این که برای خودش این همه قوا درست می کند. «ﻓتبارک الله احسن الخالقین» چه ماجرایی؟! الان در طول تاریخ بشریت، دانشمندان همه سرکارند و حتی یکی از این ابزارها را نتوانستند بشناسند؛ قوا که بماند. بشر هنوز جرات نکرده که بگوید چشم را  کامل شناختم؛ گوش را شناختم.

ما با چه خدایی سر و کار داریم؟ بزرگان می فرمایند:«ﻣﻦ ﻋﺮﻑ نفسه فقد عرف رﺑﻪ». بعضی جاها گفته اند که این انحصار را می رساند، یعنی اگر کسی نفس را بشناسد، خدا را می شناسد. ما که در ابزارش عاجز هستیم، چگونه می توانیم ذات را بشناسیم؟ این ذات واقعا چیست؟ قوای فوق عقلانی دارد؛ قوای عقلانی دارد؛ قوای وهمی، قوای خیالی، قوای حسی دارد؛ ابزار دارد. ترکیب می کند و آن ها را در هم می ریزد و چه از آن در می آید؟ مثلاً یک طراح قالی که هزاران طرح می زند را نگاه کنید. این چه نفسی است که این همه خروجی دارد؟ یا کسی که یک کامپیوتر را طراحی می کند که چند میلیارد محاسبه را در ثانیه انجام می دهد، این تجلی چیست؟ خودش که انجام نمی دهد، برای نفس ما ابزار شده است. این چه نفسی است که موشک یا هواپیما می سازد. هیچ بشری بر روی کره ی زمین نمی تواند بگوید، من می توانم خروجی های نفس انسان را  بشناسم.

قوا منتسب به نفسند و ملائکه الله منتسب به الله

قوا همه به نفس نسبت داده می شوند. ملائکة الله هم همین هستند. وقتی می گوئیم ملائکة الله، یعنی نیروهای خدا. همانطور که شما همه قوا را دارید سامعه، باصره و ... و تجلی می کنید خداوند هم این گونه است.

حضرت در اولین خصوصیت فرشته ها می گوید: آنها هرگز از خدا خسته نمی شوند و دائما مشغول ذکر هستند. رکوع، سجود و قیام و قعود دارند؛ تسبیح و تکبیر و تحمید دارند. اگر کمی فکر کنید، می بینید ما هم می توانیم. من آدم های اینطوری دیده ام. کسی که 30 سال ذکر گفته و خسته هم نشده است. در خواب هم ذکر می گویند، خدا شاهد است. در خواب از این پهلو به آن پهلو که تکان می خوردند، یا یک پشه در خواب اذیت می کرد، حرکتی می کردند تا پشه برود، در خواب چندین ذکر و صلوات می فرستادند. «لا ﺗﺃﺧﺬه سنته و لا ﻧﻮم» یعنی خواب ندارند. نفس ما این جوری است. قوای ما دائما تصمیم می گیرند و کار می کنند، کدام یک از قوای شما معطل می ماند؟ در خواب هم قوای شما کار می کند. ابزار گوش شما نمی شنود، ولی قوه ی سامعه اش کار می کند. پس همان طور که قوای نفس از نفس صادر می شود، ملائکة الله هم از خدا صادر می شوند. چگونه صادر می شوند؟ چگونه مجرد هستند؟ چگونه کارشان با هم تداخل ندارد؟ پاسخ در خودتان است؛ به خودتان نگاه کنید؛ سامعه ات با شامه ات با ذائقه با باصره همه با هم کار می کنند، هیچ تداخل کاری هم ایجاد نمی شود. همه همدیگر را تکمیل می کنند و این نکته خیلی مهم است که تمام ملائکة الله وحدت هدف و کار دارند. یعنی از یک مرکز صادر می شوند.

مثلا شما رانندگی می کنید، در حال رانندگی یک چیزی می خورید، ضمن این که می خورید، با یک نفر بحث سیاسی می کنید. چشم، خیابان و جاده را دارد و اندازه ها را می سنجد. دست با دنده کار می کند و پاها با کلاج و ترمز و گاز کار می کنند. بعد بحث سیاسی هم می کند. ببینید چقدر کار انجام می دهد! همه هدفمند. این همه کار از نفس صادر می شود؛ یعنی «إنا لله» و همه آثارش به نفس ما برمی گردد«ﺇنا لله و انا الیه راجعون= ما از خداییم و به خدا باز می گردیم». در نفس شما هر لحظه داستان «ﺇنا الله الیه الراجعون» اتفاق می افتد. اما ما مثل ماهی هستیم که به آب عادت کرده و هیچ وقت آب را نمی شناسد. تا از آب خارج نشود، نمی داند چه اتفاقی دارد می افتد.

من مثل خدا در مرکز عرش خودم به همه قوا دستور می دهم. قوا کار می کنند؛ همان لحظه هم بر می گردند به خودم. همه را هم ذات انجام می دهد. این همه قوا کار می کنند؛ اما تداخلی ندارند؛ وحدت هدف هم دارند. این همه قوا کار می کنند و به یک مرجع بر می گردند.

خدا روی کره ی زمین 7 میلیارد کپی مثل خودش را ساخته است. همه مثل خدا ذات دارند. همه مثل خدا صفات دارند. مثل خدا افعال دارند. همه صدور، ورود، خروج، دستورات، عرش، کرسی، لوح و قلم همه اش یکی است. دوتا کلمه داریم، یکی لوح و دیگری قلم. باهم سازگاری دارند یا نه؟ لوح یعنی چه؟ یعنی آن چیزی که روی آن می نویسند. قلم چیست؟آن چیزی است که با آن می نویسند. در ماجرای گوش دادن یک سخنرانی هم قلم تو به کار می آید، یعنی همان کسی که صادر کننده است، قلم بود نوشت. یعنی دستور داد قوه ی سامعه خلق شد، قوه ی سامعه را نوشت، قوه ی باصره را نوشت. قلم است، خلق کرد همان لحظه روی خودش هم نوشته می شود. شما به یک صحنه نگاه کنید؛ خودت داری می نویسی. خالق، خودت هستی، لوح هم خودت هستی. تا این کارکردها را خوب یاد نگیرید. وقتی می خواهید وارد این دعا شوید، نمی فهمید که امام سجاد 30 کار برای فرشته ها ذکر می کنند، یعنی چه؟

یک وادی حیرت آوریست که نمی شود راجع به آن تند تند حرف زد و گفت. آدم را اخذ می کند؛ انسان را می گیرد. ما می گوییم 7 میلیارد اثر انگشت طراحی شده متفاوت که وقتی نگاه می کنید همه شبیه هم به نظر می رسند، ولی در دستگاه می بینید که یکی نیستند. اینها که اصلا چیزی نیست. بگو خدایا از زمانی که خلق کردی چند تا برگ درخت خلق کردی که همه شبیه هم به نظر می آیند، ولی در اصل هیچ کدام شبیه هم نیستند. اتم به اتم، الکترون به الکترون یک برگ را فرشته ها کنار هم می چینند. اینها به وسیله اسم «واصل» خداوند انجام می شود.

اصلا از دانشمندان و گیاه شناسانی که در این کار هستند،  بپرسید همه برگ ها را می شناسند؟ چند نوع برگ داریم، مدل برگ، طراحی برگ چند تاست؟ حال بروید روی شمارش آنها ، چند تا برگ خلق کرده است؟ چند تار مو خلق کرده است؟ چند چشم و گوش خلق کرده است که دو تا از آن ها هم مثل هم نیست. تعداد قیافه هایی که خدا خلق کرده است چقدر است؟ اسم «مصور» مگر چقدر تصویرگری می کند؟ تازه اینها چیزی نیستند. این ها که تجلی های دنیاست. خدا رحمت کند میرزا را که می گفت: دنیا یک ده میلیاردم برزخ است. در برزخ چه تصویرگری هایی داریم که این جا نزد آن، یک رحم کوچک است. این ها در مقابل برزخ اسباب بازی است.

امیرالمومنین (علیه‌السلام) فرمود: چقدر دنیا عظمت دارد و چقدر دنیا در مقابل آخرت کوچک است. همین عظمتی که الان شما می بینید و به ته آن نمی رسید. عمر بهشت و ته بهشت چقدر است؟ تا خدا خدایی کند بهشت هست. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: در بهشت بازاریست به نام بازار چهره، شما هر چیزی را دوست داشته باشید می بویید؛ می خرید و می آورید. من می ترسم بعضی از حرف ها را بزنم. جای آن بازار چهره کجاست؟ بازار چهره ای که میلیاردها میلیارد چهره و صورت در آن است، کجاست؟

 

فرشته

زهرا هاشمی (کاربر مهمان)

عالی بود چشم ادم باز میشه .خدا استاد خفظکند

عباس (کاربر مهمان)

خدا یارتان

عباس (کاربر مهمان)

خدا یارتان

عباس (کاربر مهمان)

خدا یارتان

میانگین (3 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed