مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
آفرینش خلقت زمین و آسمان، بنا بر تاکید قرآن به خاطر انسان است. حال اگر انسان اسیر چیزهایی شود که به خاطر آنها خلق نشده، در واقع خودش را تنزل داده و این علامت سقوط اوست. از طرفی خـداونـد بـراى تربیت انسان، دائما او را بـا امـور مـخـتـلفـى مـىآزمـایـد. از جمله «امـوال و فـرزنـدان» که می تواند دشمن او باشد و او را از یاد خدا غافل کند.
انسان چون دارای شئون مختلف «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» است، الهها و معشوقهای پنجگانه را هم دارد. یعنی هم معشوق های جمادی دارد، هم گیاهی، هم حیوانی، هم عقلانی و هم فوق عقلانی.
باطن انسانی زمانی شکل میگیرد و انسان به رستگاری میرسد که سه معشوق در رأس همه معشوقهایش در قلبش حاکم باشد: «الله، اهل بیت و جهاد». اگر انسان بتواند در طول زندگیاش از این سه معشوق دلش مراقبت کند و آنها را در رأس همه معشوقهایش نگه دارد، دنیا برایش شیرین میشود و تعادلش در صراط حفظ میشود. علت این که مردم نمیتوانند از دنیای خودشان لذت ببرند و به آسایش و آرامش برسند، این است که به دنیا مستقل نگاه میکنند، نه به عنوان ابزار. یعنی غایت خودشان را در رسیدن به لذات دنیایی میدانند و این نگاه باعث میشود که نتوانند به لذت و آرامش به معنای واقعی برسند.
قرآن کریم در بارهی هدف از آفرینش دنیا میفرماید: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً= اوست خدایی که آنچه که در زمین است را برای شما خلق کرد». در جای دیگر میفرماید: «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً= او آنچه در آسمانها و در زمین است، همه را از سوی خودش مسخّر شما ساخته»، یعنی غایت آفرینش خلقت زمین و آسمان شما هستید. حال اگر انسان اسیر چیزهایی شود که به خاطر آن خلق نشده، در واقع خودش را تنزل داده و این علامت سقوط اوست.
حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: «کمْ مِنْ عَقْلٍ أسِیرٍ تَحْتَ هَوَى أمِیرٍ= چه بسیار عقل هایی که اسیر هوای غالب شان هستند». یعنی شخص هر چه فکرش مبتنی بر هوی و هوس باشد، بر همان اساس تصمیم میگیرد و نقشه میریزد و همه چیز بر ضد خودش تمام میشود.
این که از 5 ازدواج 4 مورد آن به شکست میرسد علتش چیست؟ مگر آنها عقل و شعور ندارند؟ چه بسا بیشترشان طبقات تحصیل کرده هستند، اما چرا با این که تحصیل کرده و درس خوانده اند، اما نمیتوانند از همسر، فرزند، مال و نعمتهای عالی که خداوند به آنها داده، لذت ببرند؟ چرا دلهایشان پر از غصه، اضطراب و تلخی است؟ چون مهندسی معشوق دلشان را به درستی انجام نداده اند، یعنی چیزهایی که غایت نیستند را هدف قرار داده اند و اسیرش شدهاند. اما اگر این کمالات را وسیلهای برای عشق برتر یعنی عشق به جاودانگی و ابدیت یا عشق انسانی بدانید، همیشه دنیای لذت بخشی خواهید داشت. پس شرط این که بتوانید از دنیا لذت ببرید و اذیت نشوید و حرص و جوش و غصه نخورید و عصبانی نشوید، زودرنج و حساس نباشید، این است که به دنیا به طور مستقل نگاه نکنید.
دل به این و آن مده ای بوالهوس/ دل به آن ده کان دلت دادست و بس
کمبودهای زندگی سرمایه ابدی انسان هستند
کمبودهای زندگی نه تنها نباید موجب غم و ناراحتی شما بشود، بلکه باید موجب شادی شما بشود. غم و شادی در این خصوص بسته به نوع نگاه شما به دنیاست.
وقتی شما دنیا را اینطور بشناسی که یک امر ناثابتی است و دائماً در حال تزلزل و تحول و انفجار بوده و دائماً قبض و بسط دارد، دل به آن نمیدهی. در غیر این صورت، دلت دائماً ناآرام خواهد بود. اما اگر دلت را به جایی دادی که ثابت است، آرام خواهی بود. هر چیزی را ازدست بدهی و فقیر هم بشوی، ازدواج کنی یا نکنی، بچهدار بشوی یا نشوی، در فلان کار موفق بشوی یا نشوی، در هر صورت دل تو ثابت و آرام خواهد ماند. چون وصل به معشوقی هستی که حقیقی است و حرکتت به سمت جاودانگی تضمین شده است. اگر چنین هستی، پس با قدرت و استحکام در مسیر حرکت کن و از محرومیتها و نداشتههایت نه تنها ناراحت نباش، بلکه از آنها به عنوان یک سرمایه بهره ببر. چون داری برای یک نظام جاودانه زندگی می کنی.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «لو تَعْلَمونَ ما ذُخِرَ لکم، ما حَزِنْتُم علی ما زوِی عنکم = اگر آنچه را برای شما ذخیره شده میشناختید، بر آنچه از شما گرفته شده غمگین نمیشدید».
اگر چیزی از شما گرفته شد به جاودانگی میپیوندد. یعنی بینهایت به پایت حساب میشود. برای کسی که این نگاه را به دنیا دارد، اصلاً از دست دادن معنایی ندارد. این تفکری است که اسلام و قرآن به ما یاد میدهد.
اکثر افراد در داشتههایشان دنبال سعادت میگردند، در حالی که سعادت و خوشبختی در نداشتنها، کمبودها و مصائب است. این جاست که کلام زینب کبری (سلام الله علیها) معنا پیدا می کند که فرمود: «ما رأیت الا جمیلا= چیزی جز زیبایی ندیدم». چون همهاش دریافت و سرمایه است. در حقیقت عاشورا روزی است که همه آمدند به خدا تقدیم کنند که ماندگار شوند.
بنابراین، از وجود یک انسان، فقط آن عملی مبارک است که با او توانسته ابدیت و آخرتش را بسازد و با آن توانسته انسان شود.
کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی به نفع شماست. اگر توانستی از اینها به جاودانگی برسی، شما برنده هستی. پول، فعالیتهای بدنی، وقتی که صرف میکنی، فعالیتهای حیوانی و اجتماعی، فعالیتهای علمی و هر چیزی که صرف ابدیت میکنی، شما برنده هستی.
اما باید دید که چقدر از عمر، جوانی، استعدادهای ما بهشت ساز شده؟ جنین در رحم مادر هر چه که غذا دریافت میکند و به اندام تبدیل میکند، برنده است. چون در دنیا آن اندامها را لازم دارد. دست، پا، گوش، چشم، سلسله اعصاب، همه اینها سرمایه اوست. چون میخواهد در نظام بی نهایت بزرگتر، زیباتر و کاملتر از رحم مادر، از آنها استفاده کند.
این سوال را همیشه از خود بپرسیم که من چقدر از جوانی ام، عمرم، استعدادهایم صرف خدا شده؟ این خیلی مهم است. کدام یک از 5 شان وجودی (جمادی، گیاهی، حیوانی،عقلی و فوق عقلی) من ابدیت را برایم ساخته است؟ اگر ساخته شده، پس ظهورش باید شادی و آرامش باشد. اگر کسی واقعا آخرت سازی کرده، باید آدم شاد و آرام، مهربان و با عاطفه باشد، اما اگر نساخته باشد، در آخرت هم چیزی ندارد. پر از درد و رنج، اضطراب و غم و غصه است. دائم در حسرت و احساس حقارت و پوچی به سر میبرد. در نتیجه در زندگی جاودانه اش هم چیزی ندارد.
همسر و فرزندی که تو را از یاد خدا غافل کند، دشمن توهستند
اگر دیدیم که همسر و فرزندمان ما را از یاد خدا غافل میکند، بدانیم که آنها دشمن ما هستند. قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ= ای کسانی که ایمان آوردید، بعضی از همسران و فرزندان تان دشمن شما هستند، برحذر باشید».
«برحذر باشید» یعنی مواظب باشید که به گونهای با همسر، فرزندان و اموالتان ارتباط نداشته باشید که آخرتتان را به خطر بیندازند.
در تقسیم بندی قرآن، انسان یا مومن است یا فاسق. فاسق ها هم به پنج دسته تقسیم میشدند: جماد، کمتر از جماد، حیوان، کمتر از حیوان و شیطان.
هر انسانی که باعث غفلت ابدیت ما شود، فرقی نمیکند؛ همسر، فرزند، پدر و مادر، هر کسی باشد، شیطان است. چقدر مردها که نسبت به همسرانشان شیطان هستند و چقدر زن ها که نسبت به شوهران شان شیطان اند.
«إن من ازواجکم و اولادکم» می فرماید بعضی از همسران و نه همه و نیز بعضی از فرزندانتان دشمن شما هستند، پس «فاحذروهم» یعنی به خاطر آنها جهنم نروید.
در خانه اگر بخواهد معصیت یا حرامی صورت بگیرد، اجازه ندهید. مثل لقمه حرام، شنیدنی های حرام، به ویژه ماهواره.
یکی از بزرگان میگفت: شما سم بده به بچهات بخورد و بمیرد بهتر از این است که ماهواره در خانه ات بیاوری. کسی که پای ماهواره مینشیند مگر میتواند روح سالم داشته باشد. امکان هم ندارد بتواند سالم به برزخ متولد شود. هر توجیهی هم داشته باشد، احمقانه است و بگوید در من اثر ندارد دروغ گفته و علمی نیست. مگر میشود اثر نگذارد؟ هر فیلمی که نگاه کنید بخشی از نفس شما میشود و میماند.
مگر میشود جنین در رحم مادر چیزی بخورد و جزء او نشود. اگر مادر سیگار بکشد روی جنین اثر می گذارد. اگر مادر داروی بد مصرف کند، بر جنین اثر میگذارد.
همه ادراکات انسان اعم از حس، بو، لمس، دیدنی و شنیدنی در نفس تاثیر گذارند. آن وقت کسی بگوید من ماهواره نگاه میکنم ولی در من اثر ندارد، امکان ندارد. این دشمن توست.
وقتی پدر و مادر در مقابل خواسته نادرست فرزندش کوتاه میآیند و باج میدهند، در حقیقت به اسارت بچهاش در میآید. بیموقع تلفن همراه خریدن، بیموقع تبلت خریدن، بیموقع اینترنت گرفتن باعث بدبختی پدر و مادر میشود.
«ان من ازواجکم» یعنی همسر را به گونهای دوست داشته باش که به خاطر او مجبور نشوی در مقابل خدا، قوانین و احکام الهی بایستی. این که همسرم گفته من دوست ندارم تو این طور لباس بپوشی. این درست نیست. همسر نمیتواند بگوید لباسی بپوش که از نظر خدا و شرع مورد تائید نباشد. لباس پوشیدن در شرع مقدس شرایط خاصی دارد. البته اگر در محیط خانه است هر طور همسرت میخواهد باشی، باش، اما در محیط بیرونی و اجتماع، محیط دلبخواه فرد نیست که بگوییم هر لباسی دلم خواست میپوشم. این حق الناس است.
«عدو» یعنی کسی که به حریم انسانی تو تجاوز میکند. متجاوز است. بهشت، آخرت و ابدیتت تو را نابود میکند. این که ما بیاییم به خاطر پدر و مادر یا خواهر و برادر یا فرزند یا همسرمان مال حرام کسب کنیم، اصلا چنین اجازه ای نداریم.
همه ایمان، شرافت و عشق یک شخص به این است که حاضر باشد به خاطر معشوقش دیگران از او ناراحت شوند.
عشق همیشه در داراییها نیست، بسیاری از موارد عشق بازی در نداشتنها و از دست دادنهاست. همهی کسانی که میخواهند عشقشان را به معشوقشان ثابت کنند، در نداشتنها، محرومیتها و در فداکاریها ثابت میکنند.
این که دیگران چطور فکر میکنند، خیلی خطرناک است. انسان اگر چینش معشوقهایش را درست انجام داده باشد دیگر آنجایی که وظیفه شرعی است با مردم کاری ندارد. ممکن است مردم خیلی حرفها بزنند، ولی عزت و احترام و آبرو دست خداست.
خدا در مورد اموال و فرزندان از شما امتحان می گیرد
هیچ انسانی نیست که خداوند او را برای رشد دادن، امتحان نکند.یکی از امتحانها درمورد اموال و فرزندان است. قرآن میفرماید: « أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ= اموال و فرزندانتان فقط وسیله آزمایش شما هستند و اجر عظیم نزد خداست».
«عظیم» کلمه خیلی بزرگی است. خدایی که دنیا را آفریده، آخرت را هم آفریده. همان خدا میگوید دنیا حقیر است، بیقیمت است، پست است، بازیچه است، اما به ابدیت که میرسد میگوید عظیم است.
خدا میگوید: «هر چیزی که به شما میدهیم، در همان چیز شما را آزمایش میکنیم». مواظب باشید هیچ یک از کمالات جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و حتی کمالات معنوی، شما را از خدا دور نکند. گاهی انسان با نماز خواندن از خدا دور میشود. گاهی ممکن است انسان با جبهه رفتن، سابقه انقلابی، سادات بودن و مجتهد بودن، از خدا دور شود.
یکی از مصادیق فتنه این است که انسان به خاطر خوبیهایش خود را برتر از دیگران ببیند. اگر کسی به خاطر ایمان، تقوا، علم و تلاشهایش، خودش را برتر از دیگران دید، باخته است، چون گرفتار «علو» و برتری طلبی شده است. مثلا معصیت کاری را میبیند که ظاهرش هم پر از آلودگی است، به ذهنش بیاید که من از او بهترم.
فتنه یعنی انسان کمالی گیرش بیاید که با آن کمال به دیگران پز بدهد. اگر با کمالات احساس برتری کنی، دل کسی را بشکنی، باختهای. آن نعمت برایت نار میشود و دیگر نمیتوانی از آن نور دریافت کنی.
علو و خودبرتربینی در هر چیزی خطرناک است. خودشیفتگی، به خصوص خودشیفتگیهای مذهبی خطرناک است. اگر فکر کنی «من چون جبهه رفته ام، نماز شب میخوانم، توفیق کارهای عبادی و معنوی و خدمت به اسلام را داشتهام یا کسی که دچار خودشیفتگی علمی شود و مثلا فکر کند «من دکترم، مهندسم، پروفسورم، استادم، مجتهدم، علامه هستم» اگر با اینها فخرفروشی کنی، همینها تو را جهنمی میکنند. در روایت داریم انسان با بند کفشش هم با دیگری پز بدهد به بهشت راه ندارد. چون اسیر آنها شده. یعنی دلش آزاد نیست. برای همین هم وقتی از او گرفته میشود؛ افسرده شده و غصه می خورد. اینها فتنه میشود.
شما همسر شهید ححجی را دیدید. این بانوی بزرگوار با آن کمالات در اوج جوانی، وقتی همسرش آنطور به شهادت رسیده میگوید فرزندم را هم طوری تربیت میکنم که همین راه را برود. این خانم قهرمان است. این کسی نیست که شوهرش برایش از الله و از اهل بیت و جهاد بالاتر باشد. عشقهای زمینی خوب و عالی هستند. هر چه بیشتر بهتر، اما نه بیشتر از الله، اهل بیت و جهاد. اما کسی که به زندگی چسبید و نتوانست از آنها دل بکند، این همان است که زندگی برایش مایه فتنه و دشمنی شده است.
اصول دین/توحید/آفرینش/انسان/آزمایشات الهی
کلیدواژه ها:
آثار استاد
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته. در پاراگراف 15، در قسمتی که 5 شأن وجودی در پرانتز نوشته شده، احتمالاً ((نباتی)) باید حذف بشه و احتمالاً ((فوق عقلی)) باید اضافه بشه. در پاراگراف 31، در جمله قرآنی، شاید باید به جای کلمه ((أنّما))، کلمه ((إنّما)) نوشته بشه. اگه درست گفته ام، خواهشمندم که هر چه سریعتر اصلاح کنید. جزاکم الله خیراً.
<p>با سلام و تشکر، کلمه «أنّما» (همزه با فتحه) درست می باشد.</p> <p> </p>