مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بحثمان در شرح زیارتنامه حضرت معصومه (سلامالله علیها) به این فقره رسید: «اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةِ؛ خدایا من رضای تو و سرای ابدیت را میخواهم». قبلاً این نکته را عرض کردیم که انسانها بسته به خواستههایشان قیمت پیدا میکنند. طلب حقیقیِ هرکس از خداوند، زندگی و تلاشهای او، قیمت او را مشخص میکند.
اگر یک نفر توقعش از خود و زندگیاش، عبودیت جاودانگی و حیاتِ جاودانه باشد، این همان انسان حقیقی با باطن انسانی است. در اینجا هم از خدا می خواهیم: «خدایا من رضای تو را میخواهم که تو از من راضی باشی»، این ثروت عظیم انسان است. انسان در هر مرحله از حیات باشد اما خدا از او راضی نباشد، سقط میشود. حرکت انسان به سمت برزخ و تولد سالم زمانی میتواند تضمین داشته باشد که با رضای خدا حرکت کند.
معصومین (علیهمالسلام)، چون در بهشت و بالاتر از بهشت هستند و به ما یک محبت و عاطفه ابدی و جاودانه دارند، تأکید زیادی به ما کردند که خودتان را به ما برسانید. حواستان باشد آخرت، ابدیت و جاودانگی از دستتان نرود. این را از خدا بخواهید و پیشِ ما بیایید. دائماً به ما این تذکر را میدهند که مواظب باشید در راه گم نشوید، مسیر دیگری را نروید، نزدِ ما بیایید و با ما باشید. این همان آخرتگرایی است که یک کسی باید عقربه دلش را دائماً به سمت ابدیت و آخرت نگه دارد که مبادا خدایی ناکرده به سمت چیز دیگری گرایش پیدا کند و سقط شود. این یک اصل است.
برای پایان دادن به این بحث یک روایت از امام رضا (علیهالسلام) خدمتتان عرض میکنم که فوقالعاده مهم است. بعد به فقره بعدی زیارتنامه میپردازیم.
حضرت فرمودند: «مَنْ ذَكَرَ الْمَوْتَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ لَهُ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه: اگر کسی یاد موت بیفتد و برایش آماده نباشد، خودش را مسخره کرده است».
به عنوان مثال، فردی قرار است در کنکورِ مهندسی قبول شود، اما ادبیات بخواند، یا کسی که قرار است به یک منطقه سردسیر برود ولی لوازم منطقه گرمسیر را برای خودش تحصیل کند. این زندگی، مسخرگی است.
زندگیِ مسخره زندگیِ بریده از ابدیت است. خیلی از آدمها هستند بعد از سی سال، چهل سال، پنجاه سال که از خودشان به قول امروزیها سونوگرافی میگیرند، میفهمند قلبی تشکیل ندادند، هنوز حرکتی به سمت آخرت و باطنسازی شروع نکردند. خیلی خطرناک است. امام رضا (علیهالسلام) او را مسخره معرفی میکند.
کسی که در ازدواج و تشکیل خانواده، کار اقتصادی، فعالیتهای اجتماعی- سیاسی یا فعالیتهای علمیاش، در جهت آماده شدنش برای آخرت نباشد، مسخرگی است. این را خوب دقت کنید.
شما اگر به مراکز بهزیستی بروید، عزیزانی میبینید که نه پدرشان و نه مادرشان معلوم نبود چه کسانی بودند، ولی به مقام شهادت رسیدند. یعنی «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ[1]» هستند. درست است عزت ظاهری دنیایی نداشتند اما نداشتن پدر و مادرشان مانع نشد از اینکه بتوانند حرکت جاودانه انجام بدهند. ولی خیلی از افراد بودند وضع مالیِ خوب، زیبایی، تحصیلات، موقعیت اجتماعی خوب داشتند اما سقط شدند. یعنی هیچ قلبی برای ابدیت تشکیل ندادند. تمام مدت عمرشان مشغول تحصیل چیزهایی بود که هیچکدام به درد فضای آخرت نمیخورد، فقط کارکرد دنیایی داشته است. به این زندگی، زندگیِ مسخره میگویند.
وفات عروسی مؤمن است. همان طور که در روایت نقل است: «الموت عرس المؤمن» اما کسی که برای آن آماده نیست، خودش را مسخره کرده است. یعنی تمام زندگی اش مسخره است. انسان چون در رحم دنیاست، هنوز آنطرف نرفته که معلوم شود چه خبر است، مسخرگی زندگی اش را به خوبی درک نمیکند. اما وقتی متولد شد، مشخص میشود. مثلِ آن مادری که بچه را به دنیا آورده، حالا فهمیده نصف بدنِ بچهاش دُم دارد یا از کمر به پایین آدم نیست.
مسخره یعنی اینکه تو هر لحظه ممکن است به وفاتت نزدیک شوی ولی برای ملکوت شوق نداشته باشی. حتی از اسمش هم بترسی.
حضرت معصومه (علیهاالسلام) مقام شفاعت دارند
اگر کسی بخواهد به حضرت معصومه (سلامالله علیها) معرفی شود، باید خودش را به او برساند تا معرفی شود. در فراز بعدی می خوانیم: «یافاطمةُ اشفعی لی فی الْجَنَّةِ؛ ای فاطمه، مرا در بهشت شفاعت کن». جمله «مرا در بهشت شفاعت کن» یک لطافتی دارد که عبارت است از این که ما در بهشت برای رسیدن به مقامات بالاتر به شفاعت احتیاج داریم، یعنی یک کسی باید بیاید دست ما را از یک مقامی بگیرد و به مقام دیگر ببرد.
«فَاِنَّ لَکَ عِندَاللهِ شَأناً مِنَ الشَّأنِ؛ بدرستی که تو پیش خدا شأنی از احترام داری». اندازه این شأن را امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «اگر دخترم فاطمه بخواهد همهی اهل محشر را شفاعت کند، خدا از او میپذیرد». این عظمت بانوست. او به راحتی به این مقام نرسیده است. بلکه سختترین امتحانات را پس داده تا جائی که میتواند شفاعت کند. قدرت شفاعتی یعنی از وجود این خانم میلیونها انسان نجات پیدا میکنند.
این آثارِ وجودیِ حضرت معصومه (سلامالله علیها) است. هنوز هم شفاعت میکنند. هر چیزی که در این کلاس، قبل از این کلاس، بعد از این کلاس، در دنیا نصیب ما میشود به برکت وجود حضرت است. یعنی ایشان هنوز که هنوز است دارد به تکتک ما فکر میکند و رابطه برقرار میکند. برای تکتک ما رزق آماده میکند. رزقهای ما در دستِ خانم خیلی زیاد است ولی نمیرویم بگیریم، مشکلمان این است؛ ما نمیرویم بگیریم چون رابطه صمیمی با ایشان نداریم.
ما تا ما باور نکنیم از خانواده اهل بیت علیهمالسلام هستیم، زندگیمان مسخره است. برنده کسی است که وقتی در این دنیا احساس تنهایی کرد، بتواند با خانواده آسمانیاش پُر کند.
شفاعت یعنی جفت شدن، یعنی باید سبک زندگیات را عاشقانه شبیه اهل بیت کنی. نمیتوان گفت یا فاطمهمعصومه من دوست ندارم شبیه شما شوم. میخواهم آزاد و راحت باشم، اما انتظار داشته باشی با او محشور شوی. معلوم است که رفاقت برقرار نمیشود. باید سبک زندگی معصومه (سلامالله علیها) را بپذیری تا آن شفاعت اتفاق بیافتد. پس داستانِ شفاعت از دنیا شروع میشود.
این زیارتنامه یک سلوکِ واقعی و سیرِ دقیقِ ریاضی است. عزیزان این موضوع به وقتگذاری، تمرکز، فکر کردن احتیاج دارد. یک آدمی که دلش هرزه است: در بخشهای اقتصادی، خوراکی، گیاهی، برای تشکیلات خانواده، سفر، کارهای علمیاش صد جور هوس دارد و از منِ اصلی اش خبر نیست، این زندگی مسخره میشود.
عزیزان، ما باید برای خودِ اصلیمان خلوت، تنهایی، تمرکز و فراقت داشته باشیم. این چیزی که هم پیامبر و هم سایر معصومین، تأکید زیادی به ما میکنند.
خلوت دل کان همایون خلوتی است خلوت سلطانِ صاحب حشمتی است
آدم با سلطان بنشیند خلوت کند، این خیلی قیمت دارد. تا ما آماده نشویم که خلوت کنیم و فراغت داشته باشیم. این نوع زندگی خوب نیست. پس برای بخش انسانیات خیلی از کارهایت را باید کنار بگذاری و بیموقع کاری را شروع نکنی که به خلوتِ انسانی و آسمانیات لطمه وارد شود.
[1] . سوره عمران، آیه 169.
کلیدواژه ها:
آثار استاد