مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی دیگر از عوامل شادی، خوش اخلاقی است. امیرالمومنین علی (علیه السلام) که الگوی زنده و اسوه حسنه هستند، رمز زندگی گوارا و شیرین را در داشتن اخلاق حسنه برمی شمارد. لذا با گشاده رویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم، می توان شادی دنیا و آخرت را کسب نمود.
به گزارش منتظران منجی «عج»، در جلسه 12«بحث شادی» مورخ 95/1/28، استاد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که شرح آن در زیر آمده است:
حُسن خلق، راهی برای کسب بهترینها
در جلسه پیش گفتیم که طبق فرمایش امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، رزقی که نصیب انسان میشود، تابع نیتهای اوست. انسان بَدنیت، تنگی رزق و رزقهای آشفته دارد و هر آنچه از رزقها نصیبش گردد، چون به یک روح آلوده و بیمار و ضعیف وارد میشود، اثر تخریبی در زندگی و نفس او میگذارد. این فرد، حتی پاکترین و معنویترین روزیها را نیز، از بین میبرد. برعکس، هر آنچه نصیب فرد خوشنیت شود، اثر سازنده و مثبت در روح و نفس او برجای میگذارد.
امیرالمؤمنین«علیهالسلام» میفرمایند: هر آنچه انسان آرزو دارد، مانند امنیت بیرونی و فراخی روزی و... همه و همه با دو امر باطنی میسر میشود؛
1ـ حُسن نیت 2 ـ خوش اخلاقی
در مورد حسن نیت که به طور کامل صحبت کردیم و اما خوش اخلاقی
خوش اخلاقی
حضرت علی(علیهالسلام) میفرمایند:
«بِحُسن الاخلاق یَطیب العیش...»؛ با اخلاق خوش، زندگی پاک و خوش و نیکو میگردد.
انسانهای بداخلاق، بهترین نعمتها (همسر خوب، فرزند خوب، کار خوب...) را زائل و تباه میکنند. این افراد، حتی در حال عبادت هم لذت نمیبرند.
در روایت داریم؛ «سوءالخلق، ذنبٌ لا یغفر»؛ بداخلاقی، گناهی است که آمرزیده نمیشود.
البته این بداخلاقی، در صورتی است که خُلق فرد باشد یعنی به طور مداوم دارای خُلق بد (پرخاشگری، اخم و تندی و...) باشد و این امر، در وجودش تثبیت شده باشد...
مصادیق بداخلاقی
گاهی بداخلاقی یعنی عصبانیت و درندگی و تندی و گاهی، بداخلاقی شامل حسادت، زودرنجی، حساسیت، رقابت و... میباشد که در این صورت چنین فردی، علاوه بر نداشتن سلامت روحی، سلامت جسمی نیز ندارد.
بسیاری از مشکلات جسمی، عضلانی، استخوانی، دردها و... متعلق به این نوع اخلاق است. داشتن عُلو، حسادت، چشم و همچشمی، بدبینی و... سبب بیماری میشود. این فرد شاید در ظاهر خیلی عصبی و تند مزاج نباشد ولی در باطن، دارای انواع و اقسام خلق های بد و بیمار است.
در فرمایش دیگری حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند:
«ارض الناس، مَن کانت اخلاقه رضیته»؛ پسندیده ترین مردم، کسانی هستند که اخلاقهای پسندیده داشته باشند.
با اخلاق بد و آلوده، هیچگاه نمیتوان محبوب مردم بود و زندگی شادی داشت...
«لا عیش اَهنَأ مِن حسن الخلق»؛ هیچ زندگی ای، گواراتر از خوش خلقی نیست.
انسانی که در دنیا شاد و آرام است، آخرت آباد و شادی هم خواهد داشت و این شادی و آرامش در دنیا، میسر نمیشود مگر با خوش خلقی.
عیش و خوشی و دلِ خوش، فقط با خوش خلقی میسر میشود. این افراد هم از زندگی دنیا لذت میبرند و هم خود را برای آخرتی شاد و آرام آماده میکنند. آنان، نه گرفتاری دارند و نه دچار عذاب قبر میشوند زیرا فشار قبر به علت زودرنجی، حساسیت، حرص و بدبینی و عصبانیت و باطن آلوده ایجاد میشود. هرکدام از این رذائل، به فرمایش حضرت امام، چند هزار سال، گرفتاری در جهنم به دنبال دارد. پس باید به دنبال درمان این اخلاق ناپسند بود که در آخرت، راهی برای خلاصی وجود ندارد.
وقتی پیامبر(صلیالله علیه و آله و سلم) میفرمایند؛ بداخلاقی، گناهی است که آمرزیده نمیشود، پس این امر بسیار خطرناک است چون این خلق بد، تنها به فرد آسیب نمیزند بلکه تمام اطرافیان او را هم میآزارد. این فرد دائماً در حال چنگ زدن و تخریب روح اطرافیان خود است.
چون خُلق بد، مُسری و سرایتکننده است و تجاوز به افراد دیگر محسوب میشود، پس محاسبه این عمل بسیار سخت است و حق الناس محسوب میشود. بنابراین لازم است که انسان، بسیار جدی روی خویش کار کند.
متأسفانه با وجودی که خیلی از افراد، توانایی و لیاقت زندگی شاد و آرام را دارند ولی برای خود، وقت نمیگذارند و رسیدگی به امور دنیا، آنان را از درمان آلودگیهای باطنی خویش بازمیدارد. تا جایی که این خُلقهای ناپسند در وجودشان ریشه میدواند و کهنه میشود و درمانش بسیار مشکل میشود و همین امر سبب گرفتاری بسیاری برای خودشان و اطرافیان شان میگردد. این افراد، گاهی از اطرافیان و شرایط موجودشان میگریزند تا راهی برای خلاصی از گرفتاری هایشان بیابند غافل از اینکه آنچه آنان را میآزارد، تنها در وجود خودشان است و از آن گریزی نیست و تنها راه چاره، درمان است.
خصوصیت بعدی که بسیار کمککننده است، خوشبینی به خداوند و عالم است. بدبینی به روزگار، خداوند و زندگی دنیا، چون نیت را بد، و روح را بدبین میکند، آنچه را باید کسب کند، به دست نمیآورد. انسان بدبین، حتی با خدا هم نمیتواند کنار بیاید یعنی در ارتباطش با زیبایی مطلق، رأفت مطلق، رحمت مطلق، عفو مطلق، مغفرت مطلق، مشکل دارد. این فرد حتی در موقع ارتکاب گناه، گناهِ خود را از عفو خداوند، بزرگتر میداند و امیدی به بخشش ندارد و به «عفوک اعظم من ذنبی» اعتقاد ندارد.
خداوند می فرماید: من تابع نوع نگاه بندهام هستم. همانگونه که بنده به من نگاه کند، با او رفتار میکنم. پس حُسن ظن به اللّه، اهل بیت و اولیای دین داشته باشیم. در دعای شب عید فطر آمده است؛
خدایا ما نتوانستیم مانند اولیاء تو عبادت کنیم ولی تو به ما پاداشی مانند آنان عطا کن.
خداوند آنقدر بخشنده است که در آخرت، شیطان هم طمع میکند برای بخشش.
آثار بدبینی به خدا
بدبینی به خدا، باعث گرفتاری انسان میشود زیرا کسی که با اللّه، نتواند کنار بیاید، با هیچکس نمیتواند کنار بیاید. چنین فردی حتما به بندگان خدا هم بدبین است. این فرد، مطلقا آرامش ندارد. شاد نیست و از خودش، وحشت دارد. از تنهایی میهراسد. خواب راحتی ندارد چون در درونش، درگیر است و حتی با خودش هم نمیتواند کنار بیاید. این فرد، فقط به وسیله عوامل بیرونی معنا دارد. حتما باید کسی کنارش باشد، موسیقی گوش دهد، سرگرم باشد تا با خودش تنها نباشد. کسی که با خودش نمیتواند تنها باشد، مطلقا نمیتواند با اللّه خلوتی داشته باشد. این فرد، راهی به غیب ندارد. حتی موقع دعا خواندن، دعای جمعی را انتخاب میکند و توان خلوت ندارد. البته روح جمعی بسیار خوب است و باید وجود داشته باشد. پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله و سلم) در این باره میفرمایند: «علیکم بریاض الجنه»؛ برشما باد به باغ های بهشتی. پرسیدند، باغهای بهشتی چیست؟ فرمودند: «حَلَق َالذکر...»؛ حلقه های ذکر (اجتماعات) این جمعها، بهشت است و انسان را نورانی میکند ولی شخص باید آنقدر با خودش کنار بیاید که بتواند به «تنهایی» هم، با خداوند کنار بیاید و از خلوتش با اللّه، لذت ببرد.
غیب، نسبت به ما، مودت و رحمت دارد. نترسیم از ارتباط با غیب. از صحبت با امام زمان و ارتباط با ملائکه الله.
حسن ظن به خدا اگر نباشد، سوءظن به همه ایجاد میشود. در نتیجه کسی که با دیگران، مشکل دارد، حتما در ارتباطش با خداوند مشکل دارد و این مشکل با خداوند هم، ناشی از عدم شناخت حقیقی انسان است. اگر انسان خود حقیقیاش را که از جنس خداست، بشناسد و کشف کند، راهش به غیب باز میشود و همیشه آرامش، شادی، نشاط، امنیت، خوش اخلاقی، حسن نیت همراه اوست چون جنس انسان از روح خداوند است. «نفخت فیه من روحی»؛ انسانی که حامل روح خداوند است، باید این روح را به رسمیت بشناسد و آن را پرورش دهد. اگر این روح را نشناسیم یا دیر بشناسیم، مَنِ عقلی، حسی، وهمی و خیالی می آید و این مَنِ اصلی را از بین میبرد و آنقدر غرق نقشهای دنیایی (همسر بودن، مادر بودن و...) میشود که فراموش میکند، کودکی از جنس خدا، به امانت دارد که باید آن را پرورش داده و بزرگ کند.
ترسم که این تن که حائل است به جانم سقط کند، کودک عزیز روانم
در جلسه آینده، به حول و قوه الهی، احادیث مربوط به حسن ظن و داستانی در این رابطه که از وجود مقدس امام کاظم (علیهالسلام) به نقل از پدر بزرگوارشان است، را بیان خواهیم نمود.
کلیدواژه ها:
آثار استاد