مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی از توصیه های مهم خداوند به پیامبرش در شب معراج، یاد دائمی اوست. مواظب باشید کارهای خوبتان شما را از یاد خدا غافل نکند. انسان باید طوری در دنیا زندگی کند که هر جا لازم است، بتواند خدا را نشان بدهد. ارتباطات دنیایی ما به گونه ای نباشد که نتوانیم یاد خدا را بگوییم، نتوانیم انس با غیب و خانواده آسمانی داشته باشیم، نتوانیم اقامه نماز بکنیم. برای دوری از این رذیلت لازم است انسان مراقب و پاسبان دلش باشد.
یكى دیگر از توصیههاى خداوند به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله در شب معراج، بعد از کفایت در اقتصاد و مایحتاج معقول و مرسوم این است كه: « دُمْ عَلى ذِكْرى= مداومت کن به یاد من». فهم این مسئله شاید از نظر ذهنی و عقلی کار راحتی باشد؛ اما از نظر قلبی راحت نیست که انسان این توصیه الهی را برای خودش جدی بگیرد و بداند کلید همه مشکلات دنیایی و آخرتی و کلید سعادت دنیا و آخرت، "مداومت به ذکر الله" است. اگر کسی این را باور کرد، خوش به حالش. یعنی جزء انسانهای سعادتمند است. زیرا مداومت بر ذکر الله، بهترین حالت یک عبد است.
هیچ پرنده ای شکار نمیشود، مگر این که ذکر خدا را کنار میگذارد
امام صادق علیهالسلام میفرماید: هیچ پرندهای شکار نمیشود، مگر اینکه یاد خدا را فراموش کند. انسان هم همینطور است. انسانی که مداومت بر یاد خدا دارد، شیاطین جنی و انسی نمیتوانند بر او غلبه کنند. انسان در جایی ضربه میخورد و آسیب میبیند که یاد خدا را فراموش میکند. تمام بیماری های روحی و روانی ناشی از همین جاست. پس اینکه دائماً به ما تذکر میدهند که روابطتان را با دنیا درست تنظیم کنید، برای این است که از ذکر گفتن باز نمانید.
چرا خدا میگوید به حداقل های دنیا اکتفا کنید؟ علتش این است که حالت عبد بودن بنده به خطر نیفتد و مداومت بر ذکر خدا از بین نرود. اگر بندهای مداومت ذکرش از بین رفت، مثل این است که حرکتش در صراط مستقیم، از جهنم به سمت بهشت متوقف شود و در همان جهنم بماند. زیرا انسان در تمام لحظاتی که مداومت بر ذکرش را از دست میدهد، آسیب میبیند.
ما باید مراقبت فعالیت های «جمادی،گیاهی، حیوانی و عقلی» خود باشیم. چه بسا گاهی فعالیتهای علمی هم انسان را از یاد خدا دور میکند. مثلا طلبه است؛ اما انس با خدا ندارد، روحانی و عالِم است، اما انس با خدا ندارد. دوری از یاد خدا موجب خطرات متعددی است.
چقدر با خداوند تخاطب و ارتباط جدی داریم؟
در توصیه خداوند به پیامبرش، بحث از گناه و معصیت نیست؛ بلکه بحث بر سر این است که حتی انجام کارهای خوب، شما را نباید از یاد خدا باز بدارد. پس مواظب باشید که کارهای خوبتان هم شما را از یاد خدا غافلگیر نکند.
قرآن نماز را واجب کرده و میگوید: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِی= نماز را اقامه کن برای یاد من». دلیلش این است که اقامه نماز، برای یاد کردن من (خدا) است. هر کسی باید فکر کند که در طول روز، چند ثانیه و چند دقیقه ذهن و دلش را برای خدا می گذارد؟ بالأخره ما با همسرمان چند دقیقهای یا چند ساعتی ذهن و دلمان را مشغول می کنیم؛ با پدر و مادر و دوستان و فرزندان و کسان دیگر محاورات رودررو داریم؛ تخاطبهای جدی داریم. در کارهای دنیا هم همینطور. مسأله اساسی این است که ما چقدر با خداوند تخاطب و ارتباط جدی داریم؟ خیلیها فکر میکنند که این کار مخصوص ائمه بوده. مثلاً امیرالمؤمنین در شب، این مقدار بیدار بوده و نماز میخوانده؛ حضرت زهرا اینطور بوده؛ ائمه دیگر اینطور بودند؛ ولی اولیاء خدا و آدم حسابیها جور دیگری بودند. یعنی آنها هر جا هستند، مردم را به یاد خدا میاندازند.برای این است که اینها در دنیا و آخرت برتری پیدا میکردند. چنانکه امیرالمومنین علیهالسلام می فرماید: «فَضیلَةُ السادَةِ حُسنُ العِبادَةِ= فضیلت بزرگان به خاطر نیکویی عباداتشان بوده». آنها خیلی خوب عبادت میکردند. اما در مقابل اینها، عده کثیری هم هستند که صامت و ساکت هستند.
مثلاً وقتی به ما بگویند اگر دیشب نماز شب نخواندی، در روز قضایش را بخوان، برایمان خندهدار است. میگوییم حالا نخواندیم که نخواندیم. دیگر قضایش چی هست؟ اما وقتی سراغ زندگی بزرگان می رویم، میبینیم که آنها چقدر جدیت داشتند که نماز شب شان قضا نشود.
دائم در نماز بودن اهل بیت علیهمالسلام چگونه است؟
سبک زندگی اهل بیت علیهمالسلام را نگاه کنیم. آنها زندگی جهادی سنگینی داشتند؛ اما نگاه کنید که چطور اقامه نماز و ذکر الله میکردند. آنان بر اساس این آیه عمل می کردند که می فرماید: «فی صلاتهم دائمون= دائما در نمازند».
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «لَا یَزَالُ الْمُؤْمِنُ فِی صَلَاةٍ مَا كَانَ فِی ذِكْرِ اللَّهِ قَائِماً كَانَ أَوْ جَالِساً أَوْ مُضْطَجِعاً، إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَكَّرُونَ= مؤمن تا زمانى كه به یاد خدا باشد، ایستاده یا نشسته یا خفته، پیوسته در نماز است. خداوند متعال مى فرماید: «آنان كه خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته یاد مى كنند».
رزمندگان و اولیاء خودمان را نگاه کنیم. ما عذری برای تنبلی و سهلانگاری در این کار نداریم که بگوییم: مشغلهمان زیاد است یا نمیرسیم که قرآن و دعا و توسل و نماز شب بخوانیم. اینها همه بهانه و دروغ هستند. محال است کسی برای این چیزها وقت بگذارد و از کار و زندگیاش بیافتد. اگر وقت نمیگذارد، برای این است که توفیق ندارد و قلبش قساوت دارد که نمیتواند این گونه باشد. باید استغفار کنیم تا این مشکل برطرف بشود و ما به یاد خدا بیافتیم.
من شفاف به شما بگویم که ما تنبلی و بیحوصلگی میکنیم و صداقت نداریم. خود خدا میگوید: «کذبت= دروغ میگوید». اگر کسی فکر میکند که من را دوست دارد و از یاد من فرار میکند بخصوص شبها، نشان از ضعف شناخت و محبت خداست و چون این ضعف را داریم، لذتی از ذکر نمیبریم، قرآن و سجاده را هوس نمیکنیم، شاید تکلیفی هم بخوانیم از سر عذاب وجدان یا ترس یا از شوق بهشت؛ ولی لذت نمیبریم. ما برای یاد خدا متأسفانه این اشتیاق را نداریم. حالا در مراحل بعدی من می گویم که چگونه به ذکر خدا مداومت کنیم؟ چه چیزهایی کمک میکند به اینکه ما بتوانیم مداومت بر ذکر داشته باشیم. سخت هم نیست. ولی شما نگاه کنید هر روشی که خدا به ما میدهد، در آخر به این می رسیم که شما باید زهد بورزید.
«زهد» یعنی تنظیم رابطهات با امور دنیا
زهد یعنی طوری رابطهات را با چهار شأن وجودیت یعنی «جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی» تنظیم کنی که اگر هر چیزی از آنها را از تو گرفتند، به تو برنخورد و ناراحت نشوی و غصه نخوری. اگر غصه خوردی، معلوم است که فسق داری. اگرهم چیزی در این شآن ها به تو دادند، شاد نشوی. چون تو لذت بالاتر که همان شأن «فوق انسانی» است را داری. برای همین است که «زهد» اساس توصیه خداوند به پیامبر میشود و در قرآن می فرماید: «لِكَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ[1]= این به خاطر آن است كه برای آنچه از شما فوت شده تاسف نخورید، و به آنچه به شما داده است، دلبسته نشوید و شادمانی نکنید». خداوند هیچ متكبر فخرفروشی را دوست ندارد. پس باید داشتن دنیا خوشحالتان نکند و نداشتنش هم غمگین و افسرده و غصهدارتان نکند.
فرشته ها آن چیزی که می شنوند را می نویسند
«لاَ یَكْتُبُ الْمَلَكُ إِلاَّ مَا سَمِعَ،وَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ اذْكُرْ رَبَّكَ فِی نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً = فرشته ننویسد، جز آنچه را بشنود، و خداى عزوجل فرموده است: «و یاد كن پروردگار خویش را در درون خود، به زارى و ترس». مؤمن دائماً در نماز است تا زمانی که در حال یاد خداست. چه ایستاده، چه نشسته و چه خوابیده. مؤمن دائماً در یاد خداست. در رختخواب هم باشد، یاد خداست.
فرشتهها فقط آن چیزهایی را که ارتباط دارند از نظر شنیداری مینویسند. آن چیزی را که نمیشنوند، نمیتوانند بنویسند. خداوند یک بخشی برای فرشتهها به حرمت انسان گذاشته که فرشتهها از آن بخش به آن طرفتر را نمیتوانند نزدیک انسان بیایند. یعنی بعضی از گناهان را خدا به فرشتهها اصلاً نشان نمیدهد، و اصلاً فرشتهها متوجه نمیشوند.
در دعای کمیل هم داریم: «خفی منهم= از آنان مخفی است». این بشر گناه کرده و خدا میگوید این چیزی است که باید بین من و بنده ام باشد و فرشته متوجه نشود. میگوید ملک فقط آن چیزی را که میشنود، مینویسد. بعد حضرت در ادامه میفرماید « فَلاَ یَعْلَمُ ثَوَابَ ذَلِكَ اَلذِّكْرِ فِی نَفْسِ اَلرَّجُلِ غَیْرُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِعَظَمَتِهِ= پس بجز خداى عز و جل ثواب این ذكر را كه درون مرد باشد كسى نداند براى بزرگى آن ذكر». «اَلذِّكْرِ فِی نَفْسِ« را به آن اصطلاح "ذکر خفی" میگویند. هیچ کس جز خدا ثواب یک چنین ذکری را به خاطر عظمت این ذکر نمیداند.
دقت کنید توصیههای مکرر به زهد، برای این نیست که خدا میخواهد ما را اذیت کند. خیلی از آدمها وقتی که با این روایتها روبرو میشوند، فکر می کنند اسلام دست و پای ما را میبندد و دائم مزاحم ما میشود. می گویند چرا نباید هر کاری دلمان میخواهد بکنیم؟ درحالی که دعوت به زهد، برای این است که خدا بیشتر دوست دارد شما پیش او باشید. شرافت شما پیش او بودن است. خدا میخواهد بیشتر شبیه خودش بشوید. به یاد خدا بودن، شرف و آبرو می آورد. «یا من ذکره شرف للذاکرین= ای کسی که یادش برای ذاکرین شرف است». انسان در محضر خداست. همین برای انسان شرافت است.
بنابراین، خدا ما را به مقام زهد دعوت کرده و میگوید کمتر به دنیا بچسب؛ کمتر سرت را شلوغ کن؛ بیشتر با خودم باش. خوش به حال کسی که بیشتر در خدمت قرآن و اهل و بیت و امام زمان علیهالسلام است. خیلیها هستند که تا به آنها میگویی بیا خدمتی به امام زمان کن؛ میترسند. یعنی باید بنشینند فکر کنند که آیا باید خدمتی به حضرت بکند یا نه.
سرگرم شدن به ذكر خدا موجب زیادی رزق و روزی می شود
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «مَنْ رَضِیَ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى بِالْیَسِیرِ مِنَ اَلْمَعَاشِ رَضِیَ اَللَّهُ مِنْهُ بِالْیَسِیرِ مِنَ اَلْعَمَلِ = کسی که به درآمد کمی راضی باشد، خدا هم به عمل کم از او راضی است». یعنی اگر کسی دنیای پر رونقی را میخواهد، خدا هم خیلی به او سخت میگیرد. کسی که دنیای آبادی را میخواهد و برای دنیایش شرط دارد که من باید حتماً لباس و اتومبیل و خانهام آن چنان باشد. کسی که دائم شرط میگذارد و شرائط را بالاتر میبرد، خدا هم به او سخت میگیرد. ولی کسی که در معاشش سخت نگیرد و قانع باشد، خدا هم در عمل از او زود راضی میشود.
زبان عشق چگونه است؟
«زبان عشق» زبان عجیبی است که هیچ موجودی حتی دلسوزترینها که والدین باشند، از داشتن این زبان محرومند و فقط خدای مهربان است که چنین زبانی دارد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «ان الله عزوجلّ یقول: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ مَنْ شُغِلَ بِذِكْرِی عَنْ مَسْأَلَتِی أَعْطَیْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِی مَنْ سَأَلَنِی= خدا می گوید: كسی كه ذكر و یاد من، او را از بیانِ درخواست و حاجتِ خود باز دارد، به او بهتر از آن چیزی را كه به درخواست كننده عطا می كنم، عطا خواهم نمود».
این یعنی کسی که درخواستی از من دارد، اما موقعی که با من حرف می زند، درخواستش یادش برود، بهتر از آن درخواست را به او خواهم داد.
ذاکر خدا مثل جهادگر در راه خداست
امام صادق علیهالسلام می فرماید: «الذّاكِرُ لِلّه عَزّوجلَّ فِى الغافَلین كالمُقاتِلِ فى المُحارِبین= ذاكر خداوند عزوجل در میان غافلان، مثل جهادگر در راه خدا در بین جنگجویان است». مثل خانمی که در یک جوّ فامیلی که هیچ کس چادری نیست و همه بدحجاب هستند، او حجاب داشته باشد. یا کسی درجایی که همه بی نمازند، نمازش را اول وقت بخواند. این نوعی جهاد کردن است. نباید بگوید اینجا زشت است که من حجاب داشته باشم یا نماز را بخوانم، بهتر است بعداً بخوانم یا به جایی بروم که کسی نبیند. اتفاقاً این خوب است که تو بلند شوی از این جمع غفلتزده و اذان بگویی و آشکارا نمازت را بخوانی.
این یعنی نفس ذکر گفتن در فضاهای غفلت زده و آدمهای غفلت زده، جهاد در راه خداست و ثواب شهادت دارد.
بنابراین، انسان باید طوری با دنیا ارتباط بگیرد که هر جا لازم شد، خدا را نشان بدهد و بتواند شعار خدایی بدهد. ارتباطات دنیایی ما را خراب نکند که نتوانیم یاد خدا را بگوییم؛ نتوانیم انس با غیب و خانواده آسمانی داشته باشیم؛ نتوانیم اقامه نماز بکنیم. برای دوری از این نفاق و فسق، احتیاج به مراقبت دارییم. انسان باید مراقب و پاسبان دلش باشد.
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «أَبْعَدُ مَا یَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِذَا لَمْ یُهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ= دورترین حالتی که بنده از خداى عزوجل دارد، این است كه اندوهى جز براى شكم و فرج نداشته باشد». دورترین بنده به خدا کسی است کل فضای زندگیاش، خوردن و کار حیوانی باشد. درحالی که ما برای چیز دیگری به اینجا آمده ایم. خدا نمیگوید آنها را نداشته باشید، بلکه میگوید داشته باشید، فقط طوری نباشد که از یاد من بیافتید. مؤمن همان مقداری هم که برای دنیا لازم است را استفاده میکند و بیشتر برای آخرتش استفاده میکند. این هم بحث خیلی مهمی است و نیاز به مراقبت و برنامهریزی دارد.
قا/117
زهد و یاد خدا
[1] . سوره حدید/ آیه 23.
کلیدواژه ها:
آثار استاد