www.montazer.ir
جمعه 22 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 10017
زمان انتشار: 2 فوریه 2019
یکی از موانع شادی، آرزو و تمناهای نادرست انسان است

شادی (مرزداران)؛ جلسه 7؛ 97/10/15

یکی از موانع شادی، آرزو و تمناهای نادرست انسان است

آرزو داشتن، خوب است؛ به شرطی که متناسب با ساختار «فوق عقلانی» انسان تنظیم شده باشد. آدم هوس‌بازی که دائم آرزوهای غیر منطقی دارد، نمی‌تواند شادی‌هایش را درست تنظیم کند، هیچ کس و هیچ روانپزشکی نمی‌تواند به او کمک کند.

گفتیم ساختار وجودی انسان، دارای ۵ بخش «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی یا فوق تجرد» است و بخش فوق عقلی ما، بی‌نهایت‌طلب است. به این معنا که انسان در برخورد با هر کمالی، بعد از مدتی زده می‌شود. یعنی یک چیز بهتر، بالاتر و قوی‌تر را می‌خواهد و حد یقف ندارد. علت آن این است که بخش فوق عقلانی انسان بی‌نهایت‌طلب است. پس فقط عاشق کمال مطلق و بی‌نهایت الله تبارک و تعالی است. اگر روحش را با الله که کمال مطلق و بی‌نهایت است، پیوند بدهد، همیشه آرام است و نه تنها بخش‌های پایینی مزاحمش نمی­‌شوند؛ بلکه کمکش می‌کنند و از این بخش‌ها لذت می‌برد و تجدید نیرو می‌کند برای شکوفا کردن استعدادهای بخش فوق عقلی. مثلاً همه لذتهایی که از پولدار بودن، لذت‌های خوراکی، لذت‌های گیاهی، لذت‌های جنسی، لذت‌های حیوانی، لذت‌های اجتماعی و لذت‌های علمی و عقلی می‌برد، نیرو می‌گیرد برای هدف اصلی که پربار کردن و تقویت کردن بخش فوق عقلی است. ولی اگر نتواند با خود، یعنی «فوق عقل» و معشوق اصلی­‌اش رابطه برقرار کند، آن بی‌نهایت‌طلبی در بخش‌های پایینی قرار می­‌گیرد و انسان از اول تا آخر عمرش، یکسره دچار آرزو و هوس باقی می‌ماند و همیشه احساس حقارت و کمبود می‌کند و این کمبودها یکسره آزارش می‌دهند و هر چه هم که به چیزهای بالاتر برسد، هیچ وقت او را آرام نمی‌کند. یعنی هیچ وقت فکر نمی‌کند چقدر خوشبخت‌‌تر از دیگران است و نمی‌تواند این را ببیند. دائماً روحش احساس گدایی می‌کند، چون اساساً قرار بوده با بی‌نهایت پیوند برقرار کند؛ اما با بی‌نهایت پیوند برقرار نکرده و ناراضی است و این نارضایتی دائماً او را اذیت می‌کند.

پس اگر کسی ارزش خودش را شناخت و فهمید که انسان یعنی چه و فهمید که خانم یا آقا یا حیوان نیست، بلکه اینها بخشی از وجود اوست، آرزوهایش فراتر از جنسیت می‌رود. اگر فراتر از جنسیت رفت و چینش آرزوها و معشوق‌هایش را درست انجام داد، در این صورت از جنسیتش هم خیلی لذت می‌برد. بنابراین، اگر ازدواج کند یا نکند، بچه‌دار باشد یا نباشد، کمالات پایینی اش در هر سطحی باشد، او انسانی کاملاً آرام و شاد است. امّا اگر نتواند از اول، آن عشق حقیقی را پیدا کند و آرزوهایش را درست و منطقی چینش و مهندسی کند، از هیچ کدام از کمالات پایینی‌اش هم لذت نمی‌برد. مثلا اگر در بخش کمالات «انسانی و عقلی» به درجه دکترا هم رسیده باشد، نمی‌تواند از آن، لذت ببرد.یا این که خیلی از افراد آرزوی قبولی کنکور را دارند تا بتوانند درس بخوانند و دانشگاه بروند. می‌بینیم که به این آرزویش هم رسیده؛ ولی نه تنها خوشبخت و آرام و شاد نیست؛ بلکه از نظر فکری داغون است. ازدواج هم که می‌کند همین طور است. پس در مباحث انسان‌شناسی یک بحث مفصلی داریم در بحث تنظیم آرزوها و تمناها که اگر انسان روحش را تربیت نکند، روحش هرزه می‌شود، یعنی چنین آدمی هر چه دارد، باز هم گدا و فقیر است. بنابراین، انسان اول باید آرزوهایش را تنظیم کند و این‌ هم در سایه خودشناسی به دست می‌آید.

«آرزوهای دور و غیر منطقی»غم آور بوده و عقل را ضایع می­‌کند

با توجه به مقدمه فوق، به سراغ اصل فرمول‌هایمان برویم. اولین فرمول از امیرالمؤمنین علیه‌السلام است که فرمودند: «وَ اعْلَمُوا عِبَادَاللهَ إنَّ الأملَ یُذْهِبُ العقلَ= بدانید ای بندگان خدا! آرزوها عقل شما را از بین می‌‌برد». آدمی که دائماً درگیر آرزو است، عقلش خوب کار نمی‌کند. چون نسبت به آن موردی که آرزو دارد، شیفتگی پیدا می‌کند و به منطقی بودن و نبودنش توجه نمی‌کند.

علاقه و شیفتگی انسان به یک چیز، او را کر و کور می‌کند، یعنی فقط می‌گوید من می‌خواهم به این چیز برسم. می‌گوید من این گوشی را می‌خواهم؛ این اتوموبیل را می‌خواهم؛ این خانه را می‌خواهم؛ این لوستر را می‌خواهم؛ این مبل را می‌خواهم؛ این فرش را می‌خواهم؛ فلان کس را می خواهم. این خواستن ها موجب می شود که انسان قدرت تفکر و تعقلش را از دست بدهد و نتواند خوب فکر کند که آیا واقعاً این مصلحتش هست و به سودش هست یا ضررش.

 ببینید عشق نمک زندگی است و خوب است؛ ولی عشق هم باید عقلانی باشد. اگر عشق را عقلانی نکنید، نمی‌ماند. برای همین 80% عاشقان نسبت به معشوقشان به تنفر می‌رسند. چون با آن ریاضی برخورد نکرده‌اند. یعنی حواسشان نبوده که عشق یک موجود زنده است. مثل گُل، ماهی، یک حیوان، عشق یک موجود زنده است و ریاضیات و قاعده و فرمول دارد. اگر نفهمی که این چطوری می‌ماند و چه رفتاری باید با آن داشته باشی، از دست می‌رود و به تنفر می‌انجامد. پس باید کنترل شده سراغ آرزو بروید.

برای مطالعه بحث مرتبط و مکمل با این بخش، بحث جذاب «مهندسی آرزوها» را مطالعه بفرمایید.  

آرزوها، وعده دروغ می دهند

«وَ یُكَذِّبُ الْوَعْد= وعده دروغ مى‌­دهد». آرزوهای غیر منطقی، هم دروغ زیاد به تو می‌گویند و هم دروغگویت می‌کنند. وقتی شما آرزو داری به چیزی برسی، مجبوری برای رسیدن به آن، خیلی به خودت دروغ بگویی. عاشق چیزهایی می‌شوی که دست نیافتنی هستند. چیزهایی را می‌خواهی که هرگز به آن نمی‌رسی و اصلاً مصلحت تو در آن نیست؛ ولی هوسش را می‌کنی.

یکی از خصوصیت‌های شخصیت جاهل این است: «رَغْبَتُکَ فِی الْمُسْتَحیل مِن اَعظَمِ الْجَهل= آدم جاهل، عاشق چیزهایی می‌شود که به آن نمی‌رسد». یعنی هوس چیز‌هایی را می‌کند که دست‌یافتنی نیستند، رغبت می‌کند به چیزهایی که امکان به دست آوردنش را ندارد؛ ولی این کار را می‌کند.

انسان با آرزوها خیلی سروکار دارد. یعنی یکسره به بقیه دروغ می‌گوید. چون می‌خواهد به آرزویش برسد. مثلاً می‌خواهد با کسی ازدواج کند، مجبور است در موردش دروغ بگوید که طرف مقابل قبول کند که با او ازدواج کند. با وجود اینکه می‌داند طرف مقابل، کسی نیست که بشود عشق پایدار با او داشت. ولی به خودش دروغ می‌گوید. پس آرزوها به تو وعده می‌دهند. اما عمل و وفا نمی‌‌کنند و خود آدم هم یواش یواش همینطور می‌شود. یعنی به آدم‌های دیگر، وعده می‌دهد و عمل نمی‌کند و دیگران را هم سر کار می گذارد. زنش، فرزندش، شوهرش، خواهر و برادر و دوستان خودش و همه را درگیر هوس‌های خودش می‌کند.

آرزو، عامل غفلت و گمراهی انسان است

«وَ یَحُثُّ عَلَى الْغَفْلَ= غفلت بسیار به بار مى‌آورد» آرزو انسان را به غفلت از خود حقیقی‌اش، غفلت از ابدیتش، غفلت از فلسفۀ زندگی‌اش، غفلت از بخش‌های حتی دنیایی­‌اش تشویق می‌کند. ما چقدر مردانی در این جامعه داریم که به خاطر هوس‌های مختلفی که دارند، زندگی‌شان از هم می‌پاشد. چون یکسره هوس و آرزوهای دست‌نیافتنی برای خودشان بافته اند و می‌خواهند به آنها برسند. با تداوم این وضع، به جایی می‌رسند که یک موقع می‌بینی ناموسش را از دست داده، یا بچه‌اش از دست رفته‌است. حتی از خودش هم غافل می‌شود. وقتی به خودش نرسد، چطور می‌تواند شادی و آرامش داشته باشد.

گفتیم در خصوصیات دنیایی دو چیز شرط اصلی هستند: "شادی و آرامش". آدمی که نمی‌تواند شاد و آرام باشد، یعنی مریض است. او هم دنیایش را از دست می‌دهد، هم آخرتش را. چون در دین آمده که برای هر دفعه غمی که شما می‌خورید، معصیتی به پای شما نوشته می‌شود. فقط زنا و شراب و قمار و دزدی که گناه نیست.

یکی از گناهان، مقایسه ی وضع خود با دیگران و چشم و هم‌چشمی و در نتیجه، غصه خوردن و احساس حقارت کردن است. اینها همه معصیت هستند. مثل بقیه معصیت‌ها، جرم این معصیت‌ها هم بدتر از زنا و شراب و قمار و چیزهای دیگر است. زندگی باید شاد باشد. اما او تحت عنوان این آرزوها یکسره شادی خودش و خانواده‌اش را نابود می‌کند. خیلی موقعیت‌ها دارد، ولی نمی‌تواند از آنها استفاده کند.

آرزوها، حسرت آور و فریبنده هستند

«وَ یُورِثُ الْحَسْرَة= و حسرت بر جاى مى‌گذارد». یکی از آفت‌های این جور آرزوها این است که دائماً حسرت و حقارت و کمبود دارد. دائم می‌گوید این را ندارم، آن را ندارم. این آدم به خیلی از آرزوهایش هم نمی‌رسد.

«فَاكْذِبُوا الْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُور= پس، آرزو را دروغ بشمارید كه آرزو فریبنده است». آرزوهایتان را تکذیب کنید. اگر هوس‌های مختلف سراغ شما آمد، آنها را کنار بگذارید و تکذیبش کنید، چون فریبنده هستند.

شوهر می‌‌گوید تو قشنگ هستی، من از تو خوشم می‌آید، قیافه‌ات خوب است. من از تو راضی هستم؛ اما زن می‌گوید: «نه؛ من باید بروم عمل کنم».

آرزومند، گناهكار بوده و یکسره در غم است

«وَ إِنَّ صَاحِبَهُ مَأْزُورٌ= و آرزومند، گناهكار است». آدم آرزومند گناهکار است و وزر و وبال زیادی دارد. چون مثل یک آدم بی‌جنبه و گدای بی‌شخصیت، یکسره هوس‌های طبیعی دارد. یک سره، هوس های «جمادی، یا گیاهی، یا حیوانی، یا علمی» دارد. این اگر از اول، خودش را با یک بی‌نهایت وصل می‌کرد، با همۀ قشنگی‌ها، زیبایی‌ها و کمالات، اصلاً یک شخصیت قدرتمند و ثابتی پیدا می‌کرد که هرزه‌دل نمی‌شد. یعنی اینطور نمی‌شد که هر چیزی بتواند بر او غلبه کند. نمی‌گفت که این را می‌خواهم، آن را می‌خواهم، این را بخرم، آن را بخرم.بعضی از این افراد، یکسره در اینترنت و جاهای دیگر می‌گردند، ببینند کجا چی هست تا برود آن را تهیه کند.

حاصل آرزوها، افسوس و نابودی است

امیرالمومنین علیه‌السلام نیز می‌فرمایند: «حَاصِلُ اَلْأَمَانِیِّ اَلْأَسَف= حاصل آرزوها، افسوس است »، نتیجۀ آرزوهای باطل افسوس است. ما آرزوهای خوب و معقولی داریم که انسان می‌تواند به آنها برسد؛ اما باید دقت کند که اینها یک وسیله هستند برای ارتباط با بی‌نهایت، ارتباط با خود اصلی‌. برای شادی و آرامش کودک عزیز روانت، و من اصلی‌ات. یعنی اگر حواست نباشد، خود اینها هدف می‌شود و خطرناک خواهند بود.

آرزو هدف نیست، ولی کسی که به آن، به صورت هدف نگاه می‌کند، گیر است و همیشه تأسف‌ها و حسرت‌های مختلف دارد.

«وَ ثَمَرَتُهُ اَلتَّلَف» ثمره‌ آرزوها این است که انسان نابود می‌شود. یعنی سرمایۀ جاودانی و حیات ابدیش را از دست می‌دهد برای این که مثلاً دو تا خانه داشته باشد، یک باغ داشته باشد و......

اگر قرار است آدم آرزویی بکند، باید بهشتی را آرزو کند که واقعیت داشته باشد و جاودانه و ماندگار باشد و حسرت نداشته باشد. ممکن است موقع مردن، خیلی چیزها داشته باشد؛ ولی نمی‌تواند هیچ کدام را با خودش ببرد. پس انسان باید آرزوها را مدیریت کند.

از موانع شکر، دنبال کردن آرزوهای غیر منطقی است

امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «تَجَنَّبُوا الْمُنَى فَإِنَّهَا تُذْهِبُ‏ بَهْجَةَ مَا خُوِّلْتُمْ= از آرزوها بپرهیزید که شادی نعمتهایی را که داده شده‌اید را از بین می‌برند». آرزوها لذت و جلوۀ نعمت‌هایی که خدا به شما داده را از بین می‌برند. یعنی گاهی افراد، چیزهای خوبی دارند که می‌توانند از آنها لذت ببرند؛ مثلاً امنیت دارند، یا کسی الان سر خانه و زندگی­‌اش است، بچه دارد، شکمش سیر است، وقت دارد، استعداد دارد، خیلی چیزهاست که می‌تواند از آن لذت ببرد؛ ولی چون درگیر آرزوها و هوس‌های زیاد است، همان چیزهایی که خدا به او داده را هم قدر نمی‌داند و اصلاً شکرش را به جا نمی‌آورد و از آنها لذتی نمی‌برد.

شکر، نعمتی است که اگر سراغ کسی آمد، به هیچ وجه آرامش ذهنی و شادی و متانتش را از دست نمی‌دهد. شکر، انسان را خیلی قوی می‌کند. شکر، یک جور واکسینه کردن است. وقتی شکر را به خودت تزریق کردی، شیطان دیگر نمی‌تواند به سراغت بیاید و خاطرات گذشته، به هیچ وجه اذیتت نمی‌کند. علت این که بعضی افراد، خاطرات گذشته پرحسرت‌ آنها را می‌کشد یا دلشوره‌هایی برای آینده دارند، این است که ناشکر هستند. خداوند اینقدر نعمت به کسی می‌دهد که با گذشته ی خیلی بد یا آینده‌ای که شاید نمی‌داند چیست، بتواند همیشه آرام و شاد باشد.

اما وقتی تو شکرت را از دست دادی، حتی از همسر خوبت نمی‌توانی لذت ببری، دائم از او ایراد می‌گیری و خوبی‌هایش را نمی‌بینی و فوائد وجودیش را نمی‌بینی، فقط بدی‌هایش را می‌بینی.

این نکته خیلی مهم است و در ذهن‌تان باشد که هوس‌بازی‌ها نمی‌گذارد انسان از آنچه که دارد، راضی باشد. مثلاً پدر و مادرها یکسره هوس‌های خودشان را به فرزندشان تحمیل می‌کنند و می‌گویند تو باید درس بخوانی؛ تو باید دکتر بشوی؛ تو باید مهندس بشوی؛ تو باید نمره‌ات 20 باشد. این بچه 19 هم که می‌گیرد، از ترس پدر و مادر، دائما غصه می‌خورد که الان من چطوری بروم خانه بگویم 19 شدم؟ چطوری بروم به پدرم بگویم 18 شدم؟ این پدر نادان فرزندش را خُل می‌کند. خود پدر و مادر هم باعث می شوند، یک عالم هوس‌هایشان را به خانواده‌ تحمیل ‌کنند. به زنش، فرزندش، شوهرش. با چنین وضعی، اصلاً نمی‌تواند از آن وضعیتی که دارد، لذت ببرد.

می‌فرماید: «وَ تَسْتَصْغِرُونَ بِهَا مَوَاهِبَ اللهِ تَعَالَى عِنْدَكُم‏= و به خاطر آن آرزوها، موهبتهای خداوند به خودتان را کوچک می­‌شمارید». یعنی خدا به شما نعمت‌های عظیمی می‌دهد، مثل نعمت‌های ابدی، جاودانه، انسانی و ماندگار؛ اما قدرش را نمی‌دانید و آنها را کوچک می‌شمارید؛ چون درگیر کمالهای جمادی یا گیاهی هستید.

در روایت داریم هیچ حسرتی در روز قیامت بالاتر از این نیست که انسان می‌توانست در دنیا شب و روز با خود خدا رابطۀ شخصی داشته باشد. اما چون دردنیا با خدا این رابطه را نداشته، در آنجا هم خدا با او یک کلمه حرف نمی‌زند. این همان است که قرآن می فرماید:« وَلَا یُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ= و خدا با آنها در روز قیامت، صحبتی نمی‌کند و حتی به آنها نگاه هم نمی‌کند». یعنی هر چه صدا می‌کند، هیچ کس نمی‌شنود. همچنین یکی از بدترین شکنجه‌ها این است که ما آن طرف با کری محشور می‌شویم. هیچ کس صدای ما را نمی‌شنود. چون در دنیا کر بودیم. همانطور که آیه قرآن است: «أَتَتْكَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ كَذلِكَ الْیَوْمَ تُنْسى[1]‏= بدین گونه آیات ما برای تو آمد و همه را به فراموشی سپردی، و امروز هم تو فراموش (و بی‌بهره) خواهی شد».

می‌فرماید این همه نعمت به پایت ریختم، این همه عشق پایت ریختم و بهترین بندگانم را برای تو فرستادم؛ اما کشته شدند و خونشان ریخته شد به خاطر تو. اما تو من را فراموش کردی، امروز هم من تو را فراموش می‌کنم.

باید بدانی که خدا تو را برای (لا اله الا الله) آفرید، یعنی رسیدن به بی‌نهایت، یعنی شبیه خودش شدن، یعنی مثل خودش بشوی که هر چه را اراده کنی خودت آن را بیافرینی، بفهم برای چه به این دنیا آمده ای. فرمولش این است که شما باید آرزوهای چهارگانه را براساس آرزوی اصلی‌ات تنظیم کنی. یعنی اگر چیزی تو را از رسیدن به آن مقام انسانی باز می‌دارد، هوس‌ات را کنار بگذار. اگر هوس‌هایت کمک می‌کنند که تو در بخش عشق، قوی‌تر بشوی، خوب است؛ ولی اگر قرار است تو را از خانواده‌ات دور کنند، نه.

ما باید خودمان را بشناسیم و آرزوهایمان را به قیمت خودمان انتخاب کنیم. آرزوهای هر آدمی قیمت یک آدم را مشخص می‌کند. نوع هوس‌ها، دغدغه‌ها و آرزوهای هر انسانی می‌فهماند که او الان در مرحله جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی یا انسانی است. پس آرزوهایت را بشمار.

قرآن سه آرزو را در رأس همۀ آرزوها قرار داده و می‌گوید اگر اینها در رأس همۀ آرزوهایت بود، آرزوهای  پایینی‌ات هم مبارک و قشنگ و ماندگار خواهند بود. آرزوهای جمادی، گیاهی و حیوانی. آنها هم خیلی خوب هستند. ولی این سه تا را بگذار در رأس آن آرزوهایت که همه مبارک باشد. اگر می خواهی با کار اقتصادی جهنم نروی، اگر می خواهی داغون و تحقیر نشوی، این سه عشق انسانی را در رأس همه عشق‌هایت بگذار:

اولین عشق) اولین عشق، «الله» است. یعنی «لا اله الا الله» را جدی بگو. وقتی می‌گویی «لا اله الا الله» یعنی من دلبر و معشوقی غیر از خدا ندارم. وقتی می‌گویی: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له» راست بگو که شهادت می‌دهم که من دلبر و معشوقی غیر از خدا ندارم. معشوق یکتایی است که حریف ندارد.

دومین عشق) دومین عشق، «اهل بیت» هستند. نگذار رابطه‌ات با آنها خراب بشود. چون تو هم در دنیا و هم در نظام جاودانه، به زندگی با خانواده اصلیت احتیاج داری..

سومین عشق) «جهاد در راه خدا»، یعنی تلاش‌هایت را به خدا بفروش. تلاش کن که حیات انسانی پیدا کنی، تلاش که جاودانه باشی.

«فِیمَا وَهَّمْتُمْ بِهِ أَنْفُسَكُم‏= و با خیالپردازی درباره آرزوها حسرتها, به دنبال شما می‌آیند». در قول‌هایی که به خودتان دادید و توهّم کردید، در خیالبافی‌هایی که کردید و به خودتان قول دادید، وقتی که ببینید نتیجه‌ای ندارد، دچار حسرت می‌شوید.

پس اگر نتوانید آرزوهایتان را کنترل کنید، یکسره به خودتان و به دیگران، قول‌های غلط یا دروغ و وعده‌های خیالی زیادی می‌دهید. از لذت‌هایی که دیگران ندارند و تو داری، نمی‌توانی لذت ببری؛ از نعمت‌هایی که دیگران ندارند، تو نمی‌توانی لذت ببری.

آدم هوس‌باز و آدمی که دائما آرزو دارد، آدمی که نمی تواند شادی‌هایش را تنظیم کند، هیچ کس و هیچ روانپزشکی نمی‌تواند به او کمک کند.

قا/130

موانع شادی/ آرزو و تمناها/شکر

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed