مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
دو نوع شفاعت خواهی وجود دارد: شفاعت خواهی یک فرد جهنمی برای خروج از جهنم، و شفاعت خواهی یک بهشتی برای درک درجات بالاتر بهشتی. بنابراین، وقتی که یک آدم بهشتی از حضرت شفاعت خواهی میکند، در حقیقت دوست دارد، به درجات بالاتر بهشت برسد و با اهل بیت علیهم السلام همجوار شود.
در فرازی از زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) می خوانیم: «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ= یا فاطمه شفاعت کن مرا در بهشت».
اینجا حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) را به اسم صدا میکنیم. چقدر خوب است که این درجه از صمیمیت و مهربانی بین ما برقرار باشد و با اسم صدا کنیم که یا فاطمه شفاعت کن مرا در بهشت. این مال افراد بهشتی است.
این جور شفاعت خواهی یک لطافتی دارد. چون شما در اول زیارت به خانم گفتی: «عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكُمْ فِی الْجَنَّةِ = خدا من و شما را در بهشت به همدیگر معرفی کند». پس اگر کسی بخواهد در بهشت به حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) معرفی شود، باید در این جا خودش را به حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) برساند. اگر در آنجا دستمان به حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) برسد، لحظهی روبرو شدن ما با این بانوی بزرگوار، خیلی لحظه باشکوهی است.
«عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكُمْ فِی الْجَنَّةِ» یعنی خدا بین ما و شما آشنایی ایجاد کند. اول باید این شناخت و معرفت حاصل شود تا در فراز بعدی بتوانی بگویی: در بهشت مرا شفاعت کن. یک وقت شخصی جهنمی است و میگوید: «مرا شفاعت کن تا به جهنم نروم. یعنی مرا از جهنم نجات بده». یک موقع شخص بهشتی است و میگوید: «مرا در بهشت شفاعت کن». ما در بهشت هم باید به مدارج بالا برویم و نیاز به شفاعت داریم، یک کسی باید دست ما را بگیرد و از یک مقام به مقام دیگر ببرد.
ما از حضرت درخواست شفاعت میکنیم و میگوییم: «فَإِنَّ لَكِ عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ=تو نزد خدا شان و جایگاه بلندی داری» از تو درخواست شفاعت می کنیم، چون تو پیش خدا یک شأنی از احترام و عظمت و مقبولیت داری. این شأن بالای تو آنقدر است که امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمود: «اگر دخترم فاطمه همه اهل محشر را شفاعت کند، خدا از او می پذیرد».
آنها مفتی به این مقام نرسیده اند و عزیز کردهی بیجا هم نیستند، بلکه آنها سخت ترین امتحانات را پس دادهاند. تلاشهایی کرده اند تا قدرت شفاعت پیدا کرده اند. یعنی از قِبَلِ وجود این خانم میلیونها نفر انسان نجات پیدا میکنند. اگر به زندگی شان نگاه کنیم، آیا در زندگی ایشان چنین اتفاقی افتاده یا نه؟ ما الان میلیونها عالم داریم که از قِبل خانم به این درجات علمی رسیده اند. ما انقلاب اسلامی را داریم. دهها میلیون انسان شیعه شده اند و دارند شیعه میشوند.
این آثار وجودی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) است که هنوز هم ما داریم استفاده میکنیم و هنوز هم خانم حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به تک تک ما فکر میکند؛ با تک تک ما رابطه دارد؛ برای تک تک ما رزق آماده میکند. رزق های ما دست خانم خیلی زیاد است، چون رابطه ما با ایشان صمیمی است برای ما رزق های زیادی آماده میکنند. اما مشکل ما این است که نمیرویم بگیریم. یعنی در ذهن من و فکر من و آرزوهای من و ارزشی که برای خودم قائلم، این مسئله جا نیفتاده که تا نمرده ام باید با حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) دوست شوم؛ صمیمی شوم؛ اهل شفاعتش شوم. برعکس، در ذهن من این است که بروم با آدم های کوچک رفیق شوم. محرومیت از این بزرگان را تنهایی و بدبختی نمیدانم، چون هنوز وارد برزخ نشدهام که ببینم چه خبر است و این بزرگان در آنجا چه پادشاهی دارند. قیمت یک آدم با هوس ها و انتخاب هایش معلوم می شود.
تا ما باور نکنیم از خانواده اهل بیتیم و تا ما این ها را به عنوان دوستان حقیقی دنیایی مان ثبت نکرده باشیم در دل مان، زندگی ما یک زندگی مسخره است. تا در دنیا با آنها جفت نشویم، به جایی نمیرسیم. چون «شفاعت» یعنی «جفت شدن». پس وقتی میگوییم:«اشفعی لی فی الجنه». یعنی خانم بیاید و دست تو را بگیرد و ببرد.
این لطف آنان مثل کار یک مربی و معلم است که خودش را در سطح دانش آموز پایین میآورد و با حد پایینِ فهم شاگرد پیوند میخورد و دست شاگرد را میگیرد و با خودش به مقام بالاتر میبرد. شفاعت این گونه شکل میگیرد. یعنی باید با مربی و استاد بروی تا به تو درس رشد و پرواز بدهد. یعنی باید دل بدهی و همراهش بروی. شفاعت یعنی سبک زندگی ات را عاشقانه شبیه آنها کنی. نمیشود بگویی، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) راو سبک زندگی شان را دوست ندارم، و بعد بخواهی با آنها محشور شوی.
پس داستان شفاعت از دنیا شروع می شود. شما وقتی می خواهید به علم یک استاد نائل شوید، خودتان را در معرض شفاعت او قرار می دهید. شفاعت یعنی تو برو و نزدیک شو، خوب گوش کن و یاد بگیر و عمل کن، تا شبیه استادت شوی. اهل بیت (علیهم السلام) مربیان ما هستند. ما باید خوب گوش کنیم.
وقتی خدمت خانم می روید، اول با انبیاء آشنایت می کند. انبیاء، صدیقین، صالحین و شهدا. اینها در زیارتنامه ایشان است. میگوید، اول با انبیا حرف بزن. تو زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) رفتی، ولی باید از انبیا شروع کنی. زیارت حضرت، یک سلوک واقعی و یک سیر دقیق ریاضی است. فهمیدن و رسیدن به این سلوک، احتیاج به وقت گذاری و تمرکز و فکر کردن و تمرین دارد.
این طور می شود که زیارت هر کس با دیگری فرق می کند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد