مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
لازم است در طول شبانه روز، وقتی را به تغذیه بخش روح، اختصاص دهیم تا در مقابل ویروسها و آفتهای خیالی و وهمی، در امان باشیم. اگر بدن قدرتمند باشد، در مقابل ویروسها و میکروبها و آلودگیها میتواند مقاومت کند و مریض نشود. برای مقاوم بودن، یکی از راهها تغذیه مناسب است. در جسم اگر کسی تغذیه مناسب بکند، کمتر مریض می شود . حتی اگر مریض شد، با غذا درمانش می کنند.در روح هم قضیه همینطور است، ما نیاز به غذا داریم و غذای ما یاد خداست. حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «مُداوِمة الذِکر قُوت الاَرواح و مِفتاحُ الصَلاح»[1] = دائم به ياد خدا بودن و ذكر حق را بر دل و زبان داشتن، قوّت روح قدسى انسان است و كليد هر خير و صلاح.
اگر کسی بخواهد در بخش خیال و وهم که حیطه نفوذ شیطان است در امان بماند، باید بخشهای بالاتر از وهم که «بخش عقلانی و فوق عقلانی» است را تقویت کند. شما وقتی خیال قشنگ و لذیذی میکنید، از این خیال، لذت می برید و روحتان تازه می شود.
وقتی میگوییم یاد، یعنی یادی که در آن لذت، توجه و آرامش داشته باشید. اساساً کسانی که اهل یاد خدا هستند و با مراکز «تولید یاد خدا» ارتباط دارند، کمتر در معرض حمله شیطان قرار میگیرند.
کسانی که دچار افسردگی، غصه، ترس، اضطراب، زودرنجی، حساسیت، درگیری، طلاق و گرفتاریهای دیگر هستند، ارتباطشان با یاد خدا و ارتباط خصوصی و جمعیشان با مراکز تولید یاد خدا، یعنی پاتوقهای فطری و مراکز فطرتگراها، بزمها و مهمانیهای فطری؛ ضعیف است یا اصلاً ارتباط ندارند.
امروزه در غرب، چه در بخش بیماریهای روانی و چه در بخش بیماریهای جسمی، ایماندرمانی می کنند. برای اینکه واقعاً ارتباط با ماوراء طبیعت، هم جسم انسان را قوی و سالم نگه می دارد و هم روح انسان را.
عدم توانایی در ارتباط با خدا، نشانه فقر و بیماری است
یک عده گدایی و بدبختی و بیچارگی را به این می دانند که لباس خوب نپوشند یا غذای خوب نخورند. فکر می کنند این بیشخصیتی است. اما در بخش انسانی و روحی، بیشخصیتی یعنی اینکه یک نفر ثروت، جان و عُرضه نداشته باشد، از عالیترین غذاهای روحی استفاده کند. حتی اگر کسی از نظر ظاهری ثروتمندترین آدم عالم باشد، گدا، فقیر و بدبخت و بیچاره است. چون نمیتواند از غذا استفاده کند. یعنی تحمل، کشش، اشتها برای استفاده از عالیترین غذای انسان که یاد خدا و قرآن است را ندارد. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند:قرآن، سفره ضیافت خداست، پس تا می توانید، از ضیافت خدا استفاده کنید.[2] بزرگان نیز فرموده اند: قرآن شراب است. یعنی برای انسان، از تمام سختیها و مشکلات غفلت می آورد و مستکننده است. حالا کسی که عُرضه ندارد با قرآن مست شود و لذت ببرد، روحش آسیب میبیند. اگر سوءتغذیه داشتید، آسیب میبینید.
پدر و مادر، بچه ای راکه کم اشتها و بیاشتهاست، به بیمارستان می برند و به دکتر نشان می دهند و می گویند: آقای دکتر! این بچه غذا نمی خورد و کوچک مانده، چون پدر و مادرش نگرانند، دکتر باید او را درمان کند، تا اشتهایش سر جایش بیاید. بعضی برای یاد خدا اشتها ندارند. چون آلودگی دارند، سنخیت شان با خدا ضعیف شده، نمی توانند نماز و قرآن و یاد خدا را بخورند و با ماوراء طبیعت ارتباط برقرار کنند. مثل زکام است که وقتی سراغ انسان آمد، دیگر از غذا بدش می آید و نمی تواند غذا بخورد، می گوید: بی اشتها شده ام و از بوی غذا هم متنفر هستم. کسی که نمی تواند در بخش روحانی غذا بخورد و از خدا لذت ببرد، یقیناً مریض است. قرآن از او تعبیر به مرده می کند. چون انسان اگر تشنه باشد، باید از آب خوشش بیاید. اگر از آب هم خوشش نیاید، مریضی اتفاق افتاده و خواهد مرد.
روح هم همینطور است. اگر غذای معنوی نخورد یا از لذیذترین غذاهای معنوی خوشش نیاید، معلوم است که بیماری دارد. در عالم ما چیزهای لذیذ، زیبا و دوست داشتنی زیاد داریم. اما منشأ همه این زیباییها و لذات خداست. خدا کاملترین، لذیذترین، شیرینترین، جذابترین و زیباترین موجود است. اینکه ما نمی توانیم از او لذت ببریم، نشانه ی بیماری است و باید خودمان را درمان کنیم.
یاد خدا و لذت بردن از او، مانع تسلط شیطان می شود
وقتی نتوانید از خدا لذت ببرید، نشانه ی این است که بخش روحی شما که باید بر توهمات و خیالات شما مسلط باشد، غذا نخورده و زورش به خیالات نمی رسد.
می گوید هر کاری میکنم که این فکر را از سرم بیرون کنم، نمی توانم. هر کاری می کنم که خوابهای بد نبینم نمی شود. هر کاری می کنم بدبین نباشم نمی توانم. هر کاری می کنم حسود نباشم، نمی توانم. هر کاری می کنم، فکرهای شیطانی را از سرم بیرون کنم، نمی توانم.
این نمی توانم به خاطر این است که ما به این بخش غذا نداده ایم. بعد می خواهیم بدون قدرت و غذا با یک پهلوان بجنگیم. طبیعی است که زمین می خوریم و نمی توانیم حریف وسوسهها و کیدهای شیطان شویم. اما اگر تغذیه کنیم، برایمان قدرت ایجاد می شود و نمی گذارد شیطان بر ما اثر بگذارد. مثل بدن قوی که وقتی ویروس می آید، قوی است و مریض نمی شود. وقتی ما بخشهای عقلانی و فوق عقلانی که مربوط به خیال و وهم مان است را تغذیه نمی کنیم، چطور می خواهیم در مقابل بخشهای پایینی مقاومت کنند. این انتظار و توقع بی جایی است.
شیطان ترفندهای ریز و ماهرانه ای به کار می برد. ولی خداوند در قرآن می فرماید: ان کید الشیطان کان ضعیفا=کید شیطان ضعیف است». جاهایی که ما از او می خوریم به خاطر ضعف خودمان است. اگر قوی باشیم، کیدهایش برایمان مشخص و شفاف می شود و نمیتواند ما را به چیزهایی که خودمان هم میفهمیم بد است، دعوت می کند. پیامهایش خیلی شفاف است. زیرا با مزاج یک آدم قوی و سالم جور در نمی آید.
اگر به کسی که غذای خوب خورده، غذای کثیف و آلوده پیشنهاد کنند، متنفر می شود و آن را پس می زند. زمانی ما از گناه یا خیالات فاسد لذت می بریم و افکار منفی را جذب می کنیم که در آن طرف، غذا نخورده باشیم. چون وقتی غذای پاک نباشد، آدم غذای آلوده را می خورد. اما وقتی آدم غذای پاک می خورد، وقتی غذای آلوده و کثیف جلویش بگذارند، حالش به هم می خورد. پس ما اگر عابد شیطان می شویم و حرفش را گوش میکنیم و به سراغش می رویم، علتش این است که در بخش عبادی خودمان کوتاهی کرده ایم. علتش این است که سراغ چیزهای عالی و قشنگ و بزرگ نرفتهایم و غذاهای خوب نخورده ایم. برای همین است که خداوند می فرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»[4] = و هر کس از یاد خدا رویگردان شود، شیطان را به سراغ او می فرستیم، پس شیطان همواره قرین اوست». کسی که دوری می کند و از یاد خدا یعنی از یاد اصل خودش، از یاد هدف اصلی خودش، از یاد ریشه خودش، از یاد معشوق خودش، از یاد هدف خلقت و معنای زندگیاش غفلت میکند، شیطانی بر او حاکم می شود که قرینش است. همانطور که دیو چو بیرون رود، فرشته در آید. فرشته هم برود، دیو می آید.
شیطان، به دوستان خدا خدمت هم می کند
اگر ظرف وجودیات را با چیزهای بزرگ و مهم و زیبا پر کردی، دیگر جا برای چیزهای کثیف و آلوده نداری. امام صادق(علیهالسلام) می فرماید: معامله کن با شیطان، مانند معامله غریب با سگ چوپان که چون سگ به سوی او حمله کند، ناچار از شر او به صاحب سگ که چوپان است پناهنده خواهد شد.
یعنی شیطان سگ خداست. کسانی که با خدا غریبه هستند را می گزد. اما آشناها را کاری ندارد. شیطان، نه تنها با کسانی که با خدا رفیق هستند، نمی تواند کاری بکند، بلکه به آنها خدمت هم می کند. در بحث فلسفه خلقت، گفتیم که فلسفه خلقت شیطان، کمک به انسانهاست برای اینکه بتوانند مسیر عشق به خدا و مسیر عبودیت را قویتر و بهتر طی کنند.
لازمه خلقت انسان این است که شیطان کنارش باشد تا تمرینش بدهد و بتواند رشد کند. مثل یک مربی که باید کنار دانشآموز باشد تا اذیتش کند و به او بگوید: اینها را بنویس و تمرین کن. غلطهایش را بگیرد و نمره کم به او بدهد و تهدید کند تا دانش آموز مجبور شود درس بخواند. شیطان نیز، اینطوری ما را تقویت می کند و بالا می برد. تنبلها و آنهایی که خیال رشد و درس خواندن ندارند و رفوزه هستند، از او می خورند و گرنه کنار یک مربی سختگیر، همه کسانی که همت دارند، رشد می کنند. آنهایی که خیال شدن و رشد کردن ندارند، قرینشان شیطان است.
بعد حضرت می فرماید: «پس تو نیز، هنگام وسوسه و حمله شیطان که می خواهد تو را از راه حق منحرف کرده و از ذکر پروردگار متعال منحرف سازد، به خدا پناهنده شو تا تو را در صراط حق و حقیقت پایدار کرده و با توجه و یاری او، بر باطن بد و وسوسه های شیطان غالب و مسلط شوی تا حمله نکند.»
توکل و ایمان به خدا، باعث نجات انسان می شود
وقتی سراغ اصل و ریشه خودت یعنی خدا بروی، دیگر قوی هستی و از چیزی نمی ترسی؛ چون خدا شر دشمن ظالم را از سر تو برطرف می سازد.
خداوند در قرآن می فرماید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ»[6] = محققا شیطان را هرگز بر کسانی که به خدا ایمان آورده و بر پروردگار خود توکل و اعتماد میکنند، تسلط نخواهد بود». یعنی آنقدر رفیق خدا هستند و خدا را در کارشان وکیل می گیرند و به خدا توکل و تکیه میکنند که شیطان هرگز روی اینطور آدمها تسلطی ندارد.
نمونهاش میلیاردها انسانی هستند که از دست شیطان نجات پیدا کرده اند و سر از بهشت در آوردند؛ چرا که ایمان و توکل به خدا داشتند. وقتی شما با منشأ قدرت ارتباط داشته باشید، دشمن ضعیف میشود. «إِنَّ كَیْدَ الشَّیْطانِ كانَ ضَعِیفاً» [7]= مکر و سیاست شیطان، بسیار سست و ضعیف است.
پس یاد خدا، عبادت، نماز، قرآن خواندن با توجه به محتوا و معنا، جلسات و مراکز ذکر، مثل حرمها، مساجد، حسینیهها، هیئتها، به خصوص مجلس سیدالشهداء(علیه السلام) میتواند ما را نجات بدهد و واکسینه کند. امام صادق (علیهالسلام) فرمود:«کلنا سفن النجاة ولکن سفینة جدی الحسین أوسع وفی لجج البحار أسرع»[8] = همه ما اهل بیت، کشتی نجاتیم؛ ولی کشتی جدم حسین (علیهالسلام) وسیع تر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است.
همه ما فرزند حقیقی ائمه، به خصوص امام زمان هستیم
پیوند با امام حسین و امام زمان(علیهمالسلام) انسان را در زندگی بسیار قدرتمند و شاد و موفق میکند. اگر ارتباط درستی با سیدالشهداء و وجود مقدس آقا امام زمان(علیهمالسلام) که پدر ماست و ما را بینهایت دوست دارد، برقرار کنیم، هر چند هم آلوده باشیم، بسیار قوی و قدرتمند می شویم.
در بیشتر اوقات شخص احساس می کند که امام زمان به او هیچ علاقهای ندارد. البته اینطور نیست و این یک وسوسه شیطان است. امام زمان پدر ما است. یک پدر و مادر مهربان که وقتی بچهشان اشتباه هم می کند، هیچ وقت از او متنفر نمی شوند. از کار بدش چرا؛ ولی از خودش نه. همیشه دوستش دارند و در را هم برای او باز می گذارند تا برگردد. هیچ وقت بچه را بیرون نمیکنند. امام زمان میلیاردها برابر بیشتر از پدر و مادر طبیعی، ما را دوست دارد. پدر حقیقی ماست چون روح انسانی ما از امام زمان است.
ما بدنمان از پدر و مادرمان است. روحمان که از پدر و مادرمان نیست. ما فرزند حقیقی امام زمان هستیم. بیش از آنکه فرزند پدر و مادرمان باشیم، فرزند امام زمان(علیهالسلام) هستیم. فرزند حقیقیاش هم هستیم؛ نه فرزند مجازی و اصطلاحی. وقتی فرزند حقیقی اش باشیم، هیچ وقت نسبت به ما بیتوجه نیست.
در توقیعی که از ناحیه امام عصر (عج) برای شیخ مفید (ره) صادر شد حضرت فرمودند: «إنّا غَیرُ مُحمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم»[9] = ما هرگز در مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم و هیچ وقت یاد شما را فراموش نمی کنیم». تکتک شما را امام زمان به اسم و با همه جزئیات میشناسد و به همه توجه دارد. اصلاً «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری» [10]= به یُمن وجود امام زمان، موجودات روزی می خورند». و به یمن ایشان اموراتمان را می گذرانیم و مورد توجه ویژه حضرت هستیم.
شیطان در حمله از عقب به انسان، بین من و خدا، یا بین من و امام زمان، یا بین من و معصومین، دو به هم زنی می کند. یعنی کاری میکند که اگر یک موقع از من گناهی سر بزند، اینقدر خودم را آلوده ببینم که با آنها قهر کنم و بگویم دیگر نمی توانم با اینها دوست باشم. این حرف مال شیطان است. بچهها ۱۰۰ جور اشتباه می کنند، اما بعد می آیند خودشان را بغل پدر یا مادرشان میاندازند. جای دیگری نمی روند و رابطهشان را هم با والدین شان قطع نمی کنند. باید با امام زمان اینطور بود. یعنی اگر اشتباه هم کردیم، برای جبران اشتباه فقط باید به دامن خودشان، به وجود مقدس سیدالشهدا و آقا امام زمان(ع) و به محضر خداوند مهربان، پناه ببریم.
خواندن نمازهای یومیه، ما را تطهیر می کند
امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «ابلیس لعنۀ الله علیه لشکر شبانه خود را در وقتی که آفتاب غروب میکند پراکنده میسازد و همچنین لشکر روزانه خود را در وقتی که صبح طلوع میکند پراکنده می کند. پس در این دو ساعت، یعنی موقعی که می خواهد شب بشود و موقعی که میخواهد صبح بشود، زیاد ذکر خدا بگویید.» [11] برای همین ما نماز مغرب و عشا داریم و نماز صبح داریم. وسط روز موقع ظهر هم چون اوج مشغله است و ممکن است خیلی آلودگی در کار و مشغله ایجاد شود، ترمز را می گیرید و به سراغ خدا می روید و تغذیه روحی می شوید.
اگر آلودگی هست، در این ارتباط پاک می شوید و نیرو می گیرید و فکرهای منفی کنار می رود. زندگی را با انرژی مثبت، خیلی عالی ادامه می دهید تا مغرب. مغرب دوباره خودتان را شستشو می دهید.
رسول خدا (صلی الله و علیه و آله وسلم)فرمودند: نمازهای پنجگانه همانند نهر آب گوارائی جلوی درب خانه شماست. اگر کسی هر روز خود را ۵ بار در آن بشوید، هیچگونه چرکی باقی نمی ماند.[12]
بنابراین، یکی از خاصیت های نماز این است که شما به محض اینکه سلام نماز را می دهید، گناهان قبلی تان بخشیده می شود. «الصَّلاۀُ کَفارَۀٌ أما قَبلَها» نماز پوشاننده ی گناهان قبلی است». یعنی اگر اشتباه و لغزش وگناهی بوده، با نماز بخشیده و پاک می شوید. حضرت در ادامه می فرمایند: «در این دو ساعت، زیاد یاد خدا کنید و از شر ابلیس و لشکر او به خدا پناه ببرید. به درستی که این دو ساعت، از ساعات غفلت است. زیرا بیشتر مردم در این دو ساعت، خدا را به فراموشی می سپارند. پس مراقب باشید از خدا غافل نشوید که به سبب این غفلت، به دام صیاد پلید ابلیس ملعون گرفتار می شوید.»
انسان باید در حزب خدا و سرباز خدا باشد
امام صادق (علیه السلام) می فرماید:«انْ كَانَالشَّیطانُ عَدُوّاً فَالْغَفْلَةُ لِمَاذَا؛ اگر شیطان، دشمن اسلام است (كه هست)، پس غفلت براى چیست؟»[14]
ما دشمنی داریم که در ما تولید افکار منفی میکند. باید از او فرار کنیم و به جایی برویم که انرژی بگیریم. ما باید مأمن و پناهگاه داشته باشیم. و گرنه شیطان طائف است. صبح حمله می کند. شب حمله می کند. در خواب حمله می کند. من اگر مأمن و پناهگاه نداشته باشم، شیطان آهسته آهسته افکار من را شکل می دهد و خودم جزء اعوان و انصار و لشکرش می شوم و شیطان به وسیله من انسانهای دیگر را هم آلوده می کند. بین اینکه انسان سرباز خدا باشد یا سرباز شیطان باشد، خیلی فرق هست. ما باید خیلی به این نکته فکر کنیم که آیا من کسی هستم که شیطان به وسیله من دیگران را منحرف می کند، یا کسی هستم که سرباز خدا هستم؟
در دعای روز سه شنبه می خوانیم؛«اَللّهُمَّ اجعَلنی مِن جُندِک؛ اَللّهُمَّ اجعَلنی مِن حِزبِک [15] = خدایا مرا از لشگر خودت قرار بده؛ خدایا مرا از حزب خودت قرار بده». اگر بتوانم به امنیت دیگران کمک کنم، خودم در امنیت هستم. این کجا که یک نفر وجودش، انسانهای دیگر را به بهشت ببرد و آن کجا که یک نفر وجودش وسیله شیطان و سنگر شیطان بشود و شیطان از ناحیه او انسانهای دیگر را به جهنم بکشاند.
خیلی بین این دو فرق هست. هر کسی باید فکر کند که من عضو حزب شیطان هستم یا در حزب خدا و سرباز خدا و علیه حزب شیطان هستم.
قیمت انسان به پولدار بودن و خوشگل بودن و دکتر و مهندس بودن و وزیر و وکیل بودن نیست. قیمت هر کس به این است که وقتی خودش را ارزیابی می کند، ببیند آیا الان اگر بمیرد، در حزب خدا میمیرد یا در حزب شیطان؟
«أقرَبُ الشَّیء الأجَل= نزدیکترین چیز به انسان اجل است». پیامبر اکرم ( صلی لله علیه و آله وسلم ) فرمودند: موت، نزدیكترین چیزها است به آدمى و او، آن را دورتر از همه چیز قیاس مىكند و چه جرأت عظیمى است كه انسان دارد بر نفس خود، با وجود ضعف بنیه و خلقت، و فكر عاقبت را نمىكند. [16] مرگ از همه کس و همه کار و از هر تصمیمی به من نزدیکتر است. شما در تلویزیون استاد بزرگواری را دیدیدکه در مراسم تجلیل خودش پشت میز نشسته و همانجا سکته می کند و به رحمت خدا می رود. این خیلی مهم است که انسان اول حسابش را تصفیه کند. یعنی بداند اگر یک موقع اجلش رسید، فکر کند که آیا من جهنم می روم یا بهشت؟ سالم متولد می شوم یا ناقص؟ جزء حزب الله هستم یا حزب الشیطان؟ جزء سربازهای خدا هستم یا سربازهای شیطان؟
انسان برای پاک کردن خود، به شراب و میکده نیاز دارد
ما به پناهگاه احتیاج داریم. به پاتوقهای معنوی و میکدههای معنوی نیاز داریم که در آن میکدهها مست کنیم و خود را شستشو دهیم و پاک شویم. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»[17] = پروردگارشان به آنها شراب پاک کننده می نوشاند».
شراب پاک کننده تنها در بهشت نیست، همینجا نیز هست. نماز شراب پاک کننده است. امام حسین شراب پاک کننده است. بزرگان فرمودند: قرآن برای مؤمن شراب است. حرم انسان را پاک می کند. جبهه رفتن و با وضعیت شهدا آشنا شدن و اردوهای راهیان نور انسان را پاک می کند. آدم خوب و مؤمن و دوست خوب، انسان را پاک میکند. بنابراین، ما نباید گدا زندگی کنیم؛ نباید بدبخت و فقیر باشیم. انسان باید ثروتمند باشد و اشرافی زندگی کند. اشرافی یعنی من خودم کلی شراب دارم، ۱۰۰ جای دیگر میکده سراغ دارم که تا آلودگی ببینم، زود می توانم خودم را در آنها شستشو بدهم. امکانات زیادی دارم و هیچ وقت به قحطی نمی خورم. رفیقان ودوستان خوب، اساتید خوب، فضاهای خوب، مکانهای خوب، همه را سراغ دارم.
انسان یک فهرست تهیه کند که در کجاها چه میکدههایی برقرار است. چه نوع میوههایی، چه نوع غذاهایی آنجا صرف می شود.مثلاَ الان در این میکده جامعه کبیره می خوانند ولی من نمی فهمم و نمی توانم ارتباط برقرار کنم. اشکال ندارد. فقط جامعه کبیره نیست. ۱۰۰ تا شراب دیگر هم هست. هزاران میکده ما داریم. تفسیر قرآن، حدیث، شعرهای عرفانی، روضه امام حسین، صحیفه سجادیه، دعای کمیل، زیارت عاشورا، آل یاسین، دعای ندبه و... شما وقتی به عطرفروشی می روید، ۱۰۰ جور عطر به شامه شما خوب در نمی آید، اما یکی از آنها شما را می گیرد و با همان صفا می کنید و به شما نشاط می دهد.
نوع معشوق، لذت و هوس، قیمت و حزب انسان را مشخص می کند
خداوند در سیستم دینی خودش، مجالس و پاتوقهای فطرتگراها را طراحی کرده است. کسانی آنجا رفت و آمد می کنند که قیمت خودشان را می دانند و می خواهند پیش خدا و ائمه بروند. اما آنهایی که این جور چیزها را در لیاقت خودشان نمی دانند و ضعیف و فقیر هستند و جایی برای خودشان در آنجا نمیبینند، به مجالس شیطان می روند. یک نفر می گوید: من اشرافی هستم و خیلی قیمت دارم و می خواهم تعطیلات عید را به حج عمره بروم، کربلا بروم، مشهد بروم، شمال و کوه و دشت هم که برود، در آنجا لذتهای معنوی خودش را می برد و با مظاهر خدا آشنا می شود.
ولی یک نفر که قیمتش پایین است، اصلاً در شأن و قیمت خودش نمیبیند که با بزرگان و سلاطین عالم بگردد. با خدا، معصومین، سلطان آخرت امام حسین و سلطان دنیا امام زمان(ع) رفت و آمد کند و با اینها بپرد. او کثیفترین جاها و کثیفترین آدمها را برای گذراندن ایام تعطیلات خودش انتخاب می کند. قبلاً گفتیم قیمت آدمها به هوسها و معشوقها و نوع خوراک شان است. اگر می خواهی بفهمی قیمتت چقدر است، ببین عاشق چه هستی و از چه خوشت می آید و با چه کسانی می پری؟ رفیقان و دوستانت چه کسانی هستند؟ چه کسانی دوستت دارند؟ این خیلی مهم است که من بدانم چه کسانی دوستم دارند و چه کسانی از من بدشان می آید. این خیلی قیمتی است که بدها با من دشمن باشند. حزب شیطان از من متنفر باشد. این خیلی خوب است که شیطانیها و اعوان و انصار شیطان و طبیعت گراها از من متنفر باشند. به من فحش بدهند و علیه من تبلیغات کنند. این خودش یک قیمت است. «منفور بودن» خیلی وقتها ثروت است. متهم شدن ثروت است. مسخره شدن ثروت است. مثل پیغمبر که به او دیوانه و ساحر می گفتند و هزار تهمت دیگر به او می زدند.
ما از نوع انتخابها، ارتباطات، رفتارها و افکارمان می توانیم بفهمیم که قیمتمان چقدر است و عضو کدام حزب هستیم و مسیری که تا الان طی کرده ایم، چه مسیری بوده. هر کس هم می تواند قیمت خودش را بفهمد.
گر گلست اندیشهی تو گلشنی ور بود خاری تو هیمهی گلخنی
نوع معشوقها، نوع هوسها، نوع لذتها به شما می گوید که شما چه کسی هستید. لاپوشانی هم ندارد. سر خودت را هم نمی توانی کلاه بگذاری. اگر سراغ صورتهای مقدس بروی، ولی باطناً از چیزهای کثیف خوشت بیاید، باز مال آن حزب هستی و قیمتت این طوری به دستت می آید.
امکانات فطری، همیشه بسیار بیشتر از امکانات گمراهی است
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:«مَن أعتَصَمَ بِالله لَم یَضُرُهُ شَیطان»[18]= هر کس واقعاً به خداوند پناه ببرد، شیطان هرگز به او لطمه و ضرر نمی زند». امکاناتی که خداوند در دنیا ریخته تا ما هدایت بشویم، میلیاردها برابر بیشتر از امکاناتی است که حزب شیطان برای ما می ریزد. برای همین در قرآن می فرماید: آنهایی که سراغ حزب شیطان می روند، خودشان می خواهند و دوست دارند و گرنه اینطرف که راه کاملاً باز است.
من برای تبلیغات که به اروپا و کشورهای مختلف می روم، در آنجا دختر و پسرهایی میبینم که چقدر معنویت دارند. به قول مقام معظم رهبری جوانهای آمریکا مثل انبیاء هستند. آنها جزء بهترین دوستان خدا و امام زمان هستند.
امام سجاد(علیه السلام) به خداوند عرض می کند: «إنَّ الرّاحِلَ إلَیک قَریبُ المَسافَۀ[19] = خدایا کسی که می خواهد پیش تو بیاید، مسیرش کوتاه است». آشتی کردن با خدا، تشریفات ندارد. خیلی زود می شود با خدا آشتی کرد. خیلی زود و راحت می شود گذشته را جبران کرد. خدا امکانات برای ما زیاد گذاشته است.
خدا ترس ندارد؛ ملاقات با خدا آمادگی می خواهد
ترس از خدا و آخرت، یعنی ترس از خودت. خداوند رحمت مطلق، زیبایی مطلق، مهربانی مطلق است. ملاقات با این رحمت مطلق، ملاقات قشنگی است.
دریا ترس دارد، وقتی شنا بلد نباشی. ارتباط برقرار کردن با آن را یاد بگیر و از آن لذت ببر. وقتی بدون یادگرفتن و امکانات، به سمتش می روی، می ترسی خفهات کند. ما وقتی که یاد نمی گیریم ملاقات با خدا را چطور انجام بدهیم، این ترس دارد. خود خدا هم فرموده از خدا بترسید، آن موقع که به ملاقاتش بدون آمادگی می آیید. چون آن موقع، ملاقات برایتان جهنم می شود.
مثل امتحان و درس و دانشگاه است. اگر درس بخوانم و ارتباط با درس و دانشگاه برقرار کنم، خوب است. ولی اگر درس نخوانم، مشروط شدنهایش، انسان را اذیت و تحقیر می کند.
ترس از قیامت و قبر، مثل ترس از امتحان و نتیجهاش است. مثل ترس از یک سفر است. یک موقع هست من می خواهم سفر تجاری بروم که منافعم در آن سفر است. اگر آنقدر بترسم که دیگر غصهدار شوم و نتوانم کار تجاری بکنم، در واقع خلاف مقصود عمل کرده ام.
می گویند شخصی در یک مسابقه ورزشی «دوپینگ» کرده بود. ولی آخر از همه رسید. وقتی به او گفتند: چطور شد؟ تو که دوپینگ کرده بودی؟ باید اول می شدی؟ گفت می خواستم نفهمند، که دوپینگ کرده ام. این زرنگبازیها به درد نمی خورد. ترسهای اینطوری، ترسهای جاهلانه است.
خدا منشأ همه زیباییهاست. خدا ترس ندارد. مادری که می ترسد بچهاش ناقص به دنیا بیاید، ترسش معقول است. باید مراقبتهای قبل از انعقاد نطفه و مراقبتهای بارداری را انجام دهد تا بچه اش سالم به دنیا بیاید.
اما اگر آنقدر بترسد که اساساً به فکر بچه نباشد و غمزده و پژمرده باشد، همین غم و پژمردگی و استرسهایی که دارد، بچه را ناقص می کند و موقع تولد، محصول خوبی دریافت نمی کند.
پینوشت ها:
[1] تصنیف غرر
[2] میزان الحکمه/ ج 10/ ص 4812
[4] قرآن کریم / سوره زخرف / آیه 36
[6] قرآن کریم / سوره نحل / آیه 99
[7] قرآن کریم / سوره نساء / آیه 76
[8] بحار الانوار/ ج ۲۶/ ص ۳۲۲ / حدیث ۱۴
[9] احتجاج/ ج2/ ص497 ؛ بحارالانوار/ ج53/ ص175
[10] همان / دعاى عدیله / ص۱۷۶و۱۷۷
[11] منبعی یافت نشد.
[12] کنز العمال / ج 7 / حدیث 18931
[14]بحارالانوار، جلد 75، صفحه 190
[15] مفاتیح الجنان
[16] مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان/ 508
[17] قرآن کریم / سوره انسان / آیه 21
[18] غرر الحکم/ ج 5/ ص 214/ چاپ دانشگاه.
[19] دعای ابو حمزه ثمالی
کلیدواژه ها:
آثار استاد