www.montazer.ir
شنبه 5 اکتبر 2024
شناسه مطلب: 3239
زمان انتشار: 4 اوت 2015
گمانمان نیکی با ماست

گمانمان نیکی با ماست

هنگامی که پیامبر در سال هشتم هجری مکه را فتح کرد، سعد بن عباده فریاد زد: امروز روز کشتار و روز اسارت اهل مکه است، خداوند قریش را خوار خواهد کرد.

ابوسفیان خدمت پیامبر (ص) آمد و عرض کرد:

آیا دستور کشتار قوم خود را داده ای؟ چون سعد بن عباده این چنین می گوید:

پیامبر (ص) در میان جمعیت ایستاد و فرمود: امروز روز لطف و مرحمت است، و پرچم را به دست علی بن ابیطالب داد و فرمود: فریاد کن امروز روز مرحمت است.

اشخاص دیگر از طرف پیامبر مأمور شدند که هر کس داخل خانه ی ابوسفیان گردد و یا سلاح خود را بیاندازد یا در خانه اش را بندد، ایمن است!

وقتی پیامبر وارد مکه شد، در مسجد الحرام دست خود را به دو طرف درب مسجد گرفته و جملاتی از توحید و نصرت و پیروزی گفت و بعد فرمود: ای قریش! خیال می کنید با شما چه معامله می کنم؟

گفتند: گمانمان این است تو جز نیکی و خوبی با ما رفتار نخواهی نکرد، تو برادری کریم و پسر برادری بزرگوار هستی!

پیامبر گریه کرد و فرمود: بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را می بخشد، بروید که همه تان آزادشدگان هستید.(2)

 

 

2. پند تاریخ 2/94- شجره طوبی، ص 112

منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

 

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed