www.montazer.ir
جمعه 20 سپتامبر 2024
شناسه مطلب: 2934
زمان انتشار: 13 ژولیه 2015
گفته های نامربوط

گفته های نامربوط

روزی ابلیس بر بالای کوهی در بیت المقدس به نام افیق بر حضرت عیسی (ع) ظاهر شد و قصد داشت او را بفریبد؛ از این رو گفت: ای عیسی! تو بزرگی که بدون پدر و مادر به وجود آمدی؟!

فرمود: بزرگ آن کسی است که مرا آفرید.

گفت: تویی که از خدایی در گهواره سخن گفتی؟ فرمود: عظمت از خداست که مرا به سخن درآورد.

گفت: تو بزرگی که از گِل شکل پرنده ای ساختی و آن را به پرواز درآوردی؟

فرمود: آنچه مسخر شد، از عظمت خداوند عطا شده است.

گفت: از بزرگی خدایی توست که بیماران را شفا می دهی؟

فرمود: خدا اجازه ی شفا به من داده است.

گفت: تو مرده ها را زنده می کنی؟

فرمود: به اجازه ی خدا زنده می کنم که مرا نیز، روزی او بمیراند.

گفت: تویی که روی آب راه می روی؟

فرمود: از بزرگی خداست که آب را زیر پاهایم رام کرده است.

گفت: تو از زمین و آسمان برتری و تقسیم کننده ی روزی خلق می باشی.

فرمود: منزه است خداوند عظیم، بزرگی کلماتش به وزن عرشش، و همه چیز به خواست اوست.

ابلیس فریادی کشید و عقب عقب رفت.(1)

 

1. ابلیس نامه 2/37- امالی صدوق مجلس 37.

منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب

کلیدواژه ها: ابلیس ، حضرت عیسی ،

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed