مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
عایشه خجالت کشید و آن را نگرفت. من گفتم: دست رسول خدا را کوتاه مکن و ظرف شیر را بگیر و بنوش؛ عایشه با خجالت آن ظرف شیر را گرفت و نوشید.
اسماء بنت عمیس گفت: من و تعدادی دیگر از زنان در شب عروسی عایشه با پیامبر، نزد او بودیم و او را آماده می کردیم.وقتی که به خانه رسول خدا می رفتیم غذایی جز یک ظرف شیر آنجا نیافتیم. حضرت مقداری از شیر را نوشیدند و آن را به عایشه دادند.
عایشه خجالت کشید و آن را نگرفت. من گفتم: دست رسول خدا را کوتاه مکن و ظرف شیر را بگیر و بنوش؛ عایشه با خجالت آن ظرف شیر را گرفت و نوشید.
سپس پیامبر (ص) به او فرمودند: ظرف شیر را به همراهانت بده تا بنوشند. زنانی که همراه ما بودند گفتند که: ما میل نداریم.
پیامبر (ص) فرمود: بین گرسنگی و دروغ جمع نکنید (یعنی چرا هم دروغ می گوئید و هم گرسنگی را تحمل می کنید).من گفتم: ای رسول خدا آیا ما چیزی را میل داشته باشیم و بگوئیم میل نداریم دروغ گفته ایم؟ فرمود: دروغ اگر چه کوچک هم باشد در نامه اعمال نوشته می شود.(1)
1. شنیدنیهای تاریخ ص 294- محجةالبیضاء 5/249.
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
کلیدواژه ها:
آثار استاد