www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 11262
زمان انتشار: 30 سپتامبر 2019
کمک به مردم، پلی برای بهشتی شدن است

خانواده آسمانی؛ جلسه 514؛ 1398/07/04

کمک به مردم، پلی برای بهشتی شدن است

کسانی در سرای بهشت ماندگارند که اهل خدمت به مردم باشند. در ایمان‌شان ماندگار باشند و در تغییر حالت­ها و دگرگونی احوال، ایمانشان را از دست ندهند.

یک قطعه دیگر از دعاهای حضرت سجاد (علیه‌السلام) را در مورد بهشت و امنیت بهشت برای شما می‌خوانم که مربوط به بحث «دارالمقامه» است.

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی وَ جَمِیعَ‏ إِخْوَانِی‏ بِكَ‏ مُؤْمِنِینَ‏= بار خدایا بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و مرا و همه برادرانم را باورمند به خودت قرار بده».

حضرت سجاد (علیه‌السلام) این سنت را رعایت کرده که اگر از خدا یک خواسته داشته باشید، خواسته‌تان را بین دو صلوات بگویید. چون صلوات دعای مستجاب است، وسطی را هم خدا به اجابت می‌پذیرد.

دعای حضرت سجاد (علیه‌السلام) فوق‌العاده مهم است. زیرا اولاً نحوه دعا کردن را به ما یاد می‌دهد که چطور دعا کنیم و چه چیزهایی را بخواهیم. ثانیاً می‌خواهد بگوید که آینده‌ات چیست. مؤمن نیز باید آینده خودش را این­گونه ببیند. درغیر این­صورت، نه از دنیا لذت می‌برد و نه شاد و آرام خواهد بود.

زیبایی این دعا این است که حضرت هم برای خودش دعا می‌کند و هم برای دیگران. اینکه شما هر چیز خوبی را می‌خواهید، آن را برای دیگران هم بخواهید، باعث می‌شود که انسان شبیه خداوند بشود، یعنی کریم بار بیاید.

حضرت فرمود: اگر کسی بتواند کاری را انجام بدهد و انجام ندهد، حتی اگر بهشتی هم باشد، خدا یک مار را می‌فرستد و همانجا او را نیش می­‌زند. به او می‌گویند تو می‌توانستی کار کسی را انجام بدهی و انجام ندادی. می‌توانستی به کسی کمک کنی و نکردی. پس کمک کردن خیلی مهم است.

یک موقع انسان واقعاً در وسعش نیست که بتواند کاری را انجام بدهد، او تکلیفی ندارد. اما اگر واقعاً وسعش باشد، هر کاری می‌تواند باید انجام بدهد. حتی باید فکر کند که چه کار می‌تواند واقعاً انجام بدهد. بین خود و خدا باید یک آرامش قلبی داشته باشد.

گاهی در خواستی را به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌گفتند، ولی واقعاً نمی‌توانست کاری انجام بدهد. می‌گفت: هیچ کاری نمی‌توانم انجام بدهم. فقط می‌توانم برای شما دعا کنم.

جوهره آدم‌ها در تحولات روزگار شناخته می‌شود

«وَ عَلَى‏ الْإِسْلَامِ‏ ثَابِتِین‏= و پا بر جا در اسلام»، حضرت این گونه به ما یاد می‌دهد که آن چیزی را که می‌شنویم، باور کنیم؛ آیات خدا را باور کنیم؛ احکام الهی و شریعت را باور کنیم؛ حقیقت و طریقت را باور کنیم. اینها خیلی مهم هستند و اگر کسی بتواند حق و حقایق، شریعت، طریقت و حقیقت را باور کند، او آدم فوق‌العاده بزرگی است.

بعضی­ها با چهار سفر خارجی، با یک ازدواج، با آشنا شدن با آدم‌های مختلف، با محل جدید، با شغل و کار  اسلام و دین‌شان به باد می‌رود. خیلی‌ها هستند با ماهواره و شبکه‌های مجازی کلاً شخصیت‌شان زیر و رو می‌شوند. چون از اول ثابت نبودند، ایمان استقراری نداشتند. ایمان‌شان مستودع است.

در روایت داریم ایمان دو جور است: ایمان مستقر، ایمان مستودع. ایمان مستقر ایمانی است که استقرار دارد و در هیچ شرائطی از انسان گرفته نمی‌شود، یعنی در هر محیط و جمعی ایمانش سر جایش است. به هیچ وجه اعتقاد و باور و رفتار و حیا و غیرتش از او گرفته نمی‌شود. اما بعضیها ایمان مستودع دارند، یعنی ایمان خداحافظی‌کننده، ایمانی که زود وداع می‌کند. خانواده همسر و فک و فامیل روی او تأثیر می‌گذارند.

خیلی از شخصیت‌های فعلی ما را ببینید. در گذشته چقدر انقلابی بودند و حرف‌های آنچنانی می‌زدند. الان شما نگاه کنید، همه آن حرفها اصلاً یادشان رفته. نه تنها یادشان رفته؛ بلکه آن حرفها را مسخره می‌کنند. لذا حضرت علی (علیه‌السلام) فرمود:«فی تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ، و الأیّامُ تُوضِحُ لكَ السَّرائرَ الكامِنَةَ= در دگرگونی ‌هاى احوال و زمانه است كه گوهر مردان شناخته مى‏‌شود، و روزگار نیّت‌هاى پنهان را براى تو آشكار مى ‏سازد».

امام صادق علیه‌السلام فرمود: غربال می‌شوید، غربال می‌شوید و غربال می‌شوید. یعنی خدا هیچ کس را در حالت ثابت نمی‌گذارد. اگر فقیر است، ثروت به او می‌دهد. ثروتمند است او را فقیر می‌کند. زیباست، زشتش می‌کند. مریض می‌شود، پیری زودرس پیدا می‌کند، معلولیت پیدا می‌کند، سرطان می‌گیرد، فلان کس می‌میرد، طلاق می‌گیرد، تحولات در زندگی همه آدمها وجود دارد. ثابت بودن خیلی قیمت دارد که انسان ثابت باشد. چون تو می‌خواهی یک جای ثابت بروی.

معنای ماندگاری در بهشت یعنی کسانی در سرای ماندگاری می‌روند که در ایمان‌شان ماندگار باشند. در تغییر حالت‌ها و دگرگونی احوال، ایمان‌شان را از دست ندهند. او آدم بهشتی است. اگر می‌خواهی بدانی بهشتی هستی یا نه! بعد از وفات بلافاصله وارد بهشت می‌شوی یا نه! یا اینکه می‌روی در آن خانه ماندگاری می‌مانی یا نه! ببین اگر تغییر و تحولات در زندگی‌ات اتفاق می‌افتد، ایمانت ثابت می‌ماند یا نه! این یک قاعده است. ببین آن موقع که مثلاً سیکل هستی با الان که لیسانس یا دکترا گرفتی و خودت استاد شدی، شخصیتت همان آدم قبلی است یا نه!

حواستان باشد دنیا دار قرار نیست. دار ممر است، یعنی همه چیز از دستت در می‌رود و عبور می‌کند، همسرت عبور می‌کند، پدر و مادرت عبور می‌کنند و می‌روند بچه‌هایت از تو عبور می‌کنند، مقام، زیبایی، سلامتی، نشاط، محبوبیت، عزت، آبرو همه چیز عبور می‌کند و می‌رود. چیزی دستت نمی‌ماند. این را اول بدان که جای عبور است. خودت هم عبور می‌کنی. فقط یک چیز به انسان قدرت می‌دهد، هنر این است. او لایق بهشت است: «لَا تَحْصُلُ‏ الْجَنَّةُ بِالتَّمَنِّی‏= بهشت با تمنا و آرزو به دست نمی‌آید». خدا می‌گوید: من این بهشت که «دار المقامه» هست، به کسی می‌دهم که ایمانش ثابت نگه دارد.

طالب بهشت به دنبال تنظیم سبک زندگی است

«وَ لِلْجَنَّةِ طَالِبِین‏= و طالب بهشتمان کن». طالب، غیر از هوس و غیر از عمل است. ما یک موقع آرزو داریم، یک موقع طالب هستیم. نگاه کنید اکثر آدم­ها که هر شغلی دارند وقتی در بچگی­‌شان به آنها می‌گفتند که آرزویت چیست؟ همه می‌گفتند: می‌خواهیم دکتر و مهندس شویم. ولی الان شدند یا نشدند؟ آرزو با طلب و اراده دو چیز متفاوت است. الان به همه می‌گویند می‌خواهید بهشت بروید؟ همه قبول می‌کنند. به کافر هم بگویید، می‌گوید می‌خواهم بهشت بروم.

طالب بهشت سبک زندگی‌اش با دیگر افراد معمولی فرق دارد. اولین کاری که او می‌کند سبک زندگی‌اش را بهشتی می‌کند. کلام و رفتارش را بهشتی می‌کند. پدر و مادر داری‌اش را بهشتی می‌کند. لقمه و اقتصادش را بهشتی می‌کند. اصلاً نمی‌گذارد حرام سراغش بیاید و از جهنم فاصله می­‌گیرد.

انسان باید از خدا همیشه این طلب بهشتی بودن را بکند، یعنی به خدا بگوید: خدایا من بهشتت را می‌خواهم. اگر گریه‌اش گرفت بگوید خدایا من بهشتت را می‌خواهم. طلب یعنی تنظیم سبک زندگی برای تولد سالم.

بهشت «دارالسلامه» است. مثل جنینی که در رحم مادر است. اگر مادری می‌خواهد بچه‌اش سالم متولد بشود کاملاً شرائط را رعایت می­‌کند. هر چیزی را نمی‌خورد، به هر چیزی نگاه نمی‌کند، هر چیزی را نمی‌شنود، هر چیزی را خیال نمی‌کند، هر دارویی را نمی‌خورد، حتی غذاهای حلال را که می‌داند برای جنین ضرر دارد، استفاده نمی‌کند. ما هم باید همین طور هستیم. نمی‌توانیم هر طور که دلمان خواست، زندگی کنیم. چون خداوند همه چیز را قانونمند قرار داده. باید قوانین خلقت را رعایت کنیم. 

مؤمنانی که با بهترین عبادت به بهشت فردوس می­رسند

«وَ لِلْفِرْدَوْسِ‏ وَارِثِین‏= ما را وارث فردوس کن». شما یک موقع به خدا می‌گویی: خدایا مشکل مسکن و زمین من را حل کن، دعا، نذر و نیاز می‌کنیم که خدایا این حل بشود. حضرت می‌گوید: خدایا ما را وارث بهشت قرار بده. این طلب باید در شخصیت یک آدم تثبیت شود.

یک موقع انسان کار خیری انجام می‌دهد با بی‌رغبتی، ثواب هم می‌برد؛ ولی بهشت ضعیف گیرش می‌آید. چون عملش ضعیف است. ولی یک موقع انسان یک کار عاشقانه انجام می‌دهد، یک کاری می‌خواهد برای امام و امام زمان (علیه‌السلام) و اسلام انجام بدهد، بهترین چیزها را انتخاب می‌کند و می‌دهد. بیشترین پول را می‌دهد، بهترین چیزهایی که در دنیا دارد، هدیه به امام زمان (علیه‌السلام) می‌کند. این کیفیت را بالا می‌­برد. خدا هم کیفیت را بالا می‌برد.

خیلی‌ها در استفاده از بهشت عجله دارند. مثلا در نماز، ذکر گفتن، دعا خواندن و... . اصلاً لذتی نمی‌برد. می‌تواند راحت تعمق کند و از خدا لذت ببرد. خدا هم می‌گوید: 1 ـ تو هر چقدر پیش من بمانی از عمرت حساب نمی‌شود 2 ـ هر چه می‌خواهی و عجله داری که می‌خواهی به خاطرش من را ترک کنی و از پیش من بروی دست من است، خودم به تو می‌دهم. باز هم انسان عجله می‌کند.

خلاصه آنهایی که دینداری هول هولی و عجله‌ای دارند، نماز عجله‌ای دارند، قرآن خواندن و حرمشان هول هولی است. آن طرف هم بهشت می‌روند اما همه چیز در بهشتش هول هولی و عجله‌ای است.

طالب بهشت و وارث فردوس کیفیت عبادت را بالا می‌برد. دو رکعت نماز می‌خواند. ولی به اندازه ده رکعت نماز دیگران است. چون در حال لذت است. اصلاً دوست ندارد به این راحتی رهایش کند. باید این را به نفس‌ چشاند.

لباس اهل بهشت از جنس حریر و استبرق است

«وَ مِنْ ثِیَابِ السُّنْدُسِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ لَابِسِین‏= آنان كه جامه هاى پرنیان نازك و دیباى سِتَبر مى پوشند». حریر و استبرق پارچه‌های بهشتی هستند. این پارچه‌ها لمس کردن و پوشیدنشان برای انسان فوق‌العاده لذتبخش است. حریری که در دنیا به مردان گفته می‌شود نباید بپوشند و برای زنان اشکال ندارد، آنجا لباس حریر دارند، اما حریر بهشتی،: «وَ لِباسُهُمْ فیها حَریر[1]= و لباس آنها در بهشت از حریر است». آن لباس پوشیدنش یک تشخص، تعین و یک چیزی به انسان می‌دهد. پوشیدن لباس، آن هم لباس بهشتی یک حظ و لذت و مقام و شخصیت و منشی به آدم می‌‌دهد. اصلاً وقتی آدم می‌پوشد یکطور دیگر می‌شود. لباس در شخصیت انسان تأثیر دارد. شما لباست را هر طوری انتخاب کنی، شخصیتت با آن بالا و پایین می‌شود. لباس می‌تواند یک کسی را پست و جهنمی و بی‌شخصیت و حقیر و عصبانی و غمگین و ناامیدش کند. یک لباسی را آدم می‌پوشد در آن تشخص و احترام و امید و اعتماد به نفس و قدرت ایجاد می‌کند.

آن لباس بهشتی بخشی از خوراک روح شماست و بخشی از مقام شماست، بخش مهمی از شخصیت شماست. ما الان اینها را نمی‌فهمیم. ما اصلاً از اینها درکی نداریم. پوشش آن لباس نورانیت، قدرت، لذت، امنیت، تشخص و خیلی چیزها برای انسان می‌آورد. لذا حضرت می‌گوید که خدایا نصیب ما کن که از آن لباسها بپوشیم.

بخشی از دعا که راجع به دارالمقامه بودن بهشت هست نرسیدیم، ان‌شاءالله جلسه بعد.

قا/215

بهشت/دارالمقامه

[1] . سوره حج/ آیه 23.

صوت

1 - کمک به مردم، پلی برای بهشتی شدن است

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed