مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بعد از «توکل»، نیکوترین عمل نزد خداوند، «راضی بودن» به مقدرات اوست. یعنی اگر انسان به وظیفهی خود عمل کرده و به خدا اعتماد کند، و به هر آنچه خداوند برای او مقدر کرده است راضی باشد، محبوب درگاه الهی خواهد شد.
در حدیث شریف معراج، «فقال الله عزوجل لیس شیءٌ افضل عندی من التوکلُ علیَّ والرضا بما قسمته = هیچ عملی نزد من، محبوب تر و نیکوتر از توکل به من و رضا به آنچه که برای بندهام قسمت کردهام نیست»، خداوند نیکوترین عمل را بعد از «توکل»، «راضی بودن» به آنچه خدا برای انسان مقدر کردهاست، معرفی میکند.
خداوند کسی را که در مقابل خواسته های اجابت نشده اش بیشتر راضی است تا خواسته های اجابت شده اش، بیشتر دوست می دارد.
آیات زیر، بیان می دارد که چه کسانی به آنچه خداوند برایشان مقدر کردهاست، راضی هستند: «ومنهم من یلمزك فی الصدقات فإن أعطوا منها رضوا وإن لم یعطوا منها إذا هم یسخطون(58) ولو أنهم رضوا ما آتاهم الله و رسوله و قالوا حسبنا الله سیؤتینا الله من فضله ورسوله إنا إلى الله راغبون (59) = برخى از منافقان کسانى هستند که (از روى خودخواهى) درباره تقسیم صدقات بر تو ایراد مىگیرند. پس اگر از صدقات به آنان داده شود، راضى مى شوند. اما اگر از آن به ایشان داده نشود، ناگهان به خشم مى آیند (58) اگر آنچه را خدا و پیامبرش به آنان داده، با رضایت مى گرفتند و مى گفتند: خدا ما را بس است و ما امید داریم که خدا از فضل خود به ما بدهد و پیامبرش نیز به فرمان او به ما عطا کند، چرا که ما به فضل خدا دل بسته ایم. (59)»سوره توبه.
بعضی از مردم در نحوهی تقسیم صدقات که پایین ترین مرتبه از غنائم دنیوی است، به خدا و پیامبر ایراد میگیرند. در مراتب بالاتر مانند تقسیم رزق و روزی مادی و معنوی، سلامتی و علم و معرفت و ... نیز همین طور است. به طور مثال، انسان دوست دارد به زیارت ائمه (علیهم السلام) یا به جبهه برود و یا قرآن بخواند و عبادت کند و خداوند رزقهای گوناگون به او ببخشد. اگر خداوند خواستهی او را برآورده کند، خشنود میشود، «و إن اعطوا منها رضوا = اگر به آنها چیزی داده شود خوشحال میشوند». اما گاهی خدا هیچ کدام از دعاها و درخواستها را برای یک درخواست کننده دوست ندارد و به صلاح او نمی داند. حتی به او میفرماید: باید بیمار باشی و در رختخواب ناله کنی و منتظر بمانی تا از دنیا بروی. اینجاست که ما همیشه خود را در مقابل خدا قرار می دهیم و زمانی که خداوند آنچه را که میخواهیم به ما نمیدهد، خشمگین و ناخشنود میشویم. «وإن لم یعطوا منها إذا هم یسخطون = و اگر آنچه را که میخواهند به آنها ندهیم، ناگهان خشمگین میشوند.»
و سپس میفرماید: «و لو انهم رضو بما اتاهم الله و رسوله = اگر اینها به آنچه که خدا و رسول به آنها داده، راضی می شدند....»
خداوند دوست دارد رضایت بندهاش را در حالی ببیند که خواستههای برآورده نشده و مشکلات بر او چیره گشته و در تنگنا و سختی است، اما با این حال، به خواست خدا راضی است و میگوید: «و قالوا حسبنا الله = خدا برای ما کافی است».
یکی از یاران حضرت نزد ایشان میرود و به حضرت میگوید: آقا فقیر و بیچاره ام و نزد ایشان که کلید تمام خزائن عالم در دست اوست، (إن من شئی إلا عندنا خزائنه=هیچ چیزی نیست، مگر این که گنجینه اش در دست ماست)، گله میکند. امام میفرماید: تو فقیر نیستی و چیزهای زیادی داری. آن شخص میگوید: چه دارم؟ حضرت میفرماید: ولایت ما را داری. حاضری همهی ثروت دنیا را به تو بدهم و ولایت ما را نداشتهباشی؟ و او پاسخ داد: نه. حضرت به او میفرماید: می بینی که چیز گرانبهایی داری که حاضر نیستی آن را با ثروت دنیا عوض کنی. پس به تو خیلی دادهایم.
فهم این نکته شعور خاصی میخواهد و رسیدن به این درجه که انسان جزء کسانی باشد که خداوند آنها را دوست دارد، لیاقت بالایی میخواهد.
آیه شریفه در ادامه میفرماید: « سیاتینا الله من فضله و رسوله = خدا و رسولش به فضل خود به ما میدهند.» و در آخر میفرماید: «إنا الی ربنا = ما مشتاق خداییم».
محبوبان درگاه الهی این گونهاند که هیچ چیزی نمیخواهند. مثلا «بهلول» در حالی که برادر هارون الرشید بود، تمام اعتبارات دنیا را رها کرد و به خواست امام (علیه السلام)، دیوانگی پیشه کرد و یا بسیجیانی که همه چیز را از زن و فرزند و دانشگاه و حوزه و تمام مدارج دنیوی را رها کردند و جان بر کف روی سیم خاردار و مین میخوابیدند، چنان که امام (ره) به حالشان غبطه میخورد.
خداوند میفرماید: عدهای این گونه هستند که نه تنها به آنچه که خدا به آنها داده، راضیاند، بلکه هیچ درخواستی هم ندارند، و می گویند: «حسبنا الله و سیاتینا الله من فضله و رسوله ». این عده به درجهای رسیدهاند که میدانند خدا و رسولش، آنها را بیشتر از خودشان دوست دارند. این افراد خداوند را وکیل خود قرار داده و بر آنچه خداوند برای آنها مقدر میکند، خشنودند و می گویند: «نعم المولی و نعم الوکیل = چه نیکو مولی و وکیلی»، و وظیفهی خود را دعا به درگاه خداوند میدانند و با پیروی از مولایشان حضرت علی (علیه السلام) که در استغاثه میفرماید: «امکان ندارد به کسی دعا بدهند و به اجابت نرسد.»، معتقدند که وظیفهی آنها دعا کردن است، حال، آنچه که میخواهند، خداوند به فضلش به آنها میبخشد و یا هر آنچه که مصلحتشان در آن است، به آنها تعلق میگیرد، خواه راحتی باشد، خواه سختی و رنج، و در همه حال، به خواست خدا راضی و خشنودند.
کلیدواژه ها:
آثار استاد