مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در این روزها که مردم ناچارند که از ترس ویروس کرونا در خانه بمانند، آدم ها دو گروه هستند: یک گروه کسانی هستند که از قبل بر روی «خود» که همان «دل و قلب و روحشان» است، کار کرده اند و گروه دوم کسانی هستند که در تمام مدتی که خدا به آنان عمر داده بود، به ناخودشان که همان شان های ۴ گانه ی «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» است مشغول بوده و از شأن اصلی که «قلب» و خود اصلی آنها است غافل بوده اند.
چه مصیبتی دارند این گروه اول که معشوق شان دنیا بوده و همیشه به دنیا و زخارف آن مشغول بوده اند؛ و چه شادی هایی دارند کسانی که از دنیا بریده و به دنبال ساختن قلب سالم و رسیدگی به معشوق اصلی شان بوده و آن را به جایی رسانده اند که بالاترین لذتش «تنها بودن» شده است.
گروه اول در این ایام به شدت دل مرده هستند. به طوری که شنیده شد یکی از همین افراد گفته بود: من زخم بستر گرفتم از بس در منزل ماندم. این نشانه ی دل مردگی انسان است.
استاد شجاعی درمورد گروه اول می گوید: خودت می¬فهمی که دل¬مرده هستی و داری می میری. می فهمی که تنهایی خانه، دارد خفه ات می کند. باید بروی ماهواره ای چیزی بخری بیاوری، یک جهنم دیگر بگذاری تا یک طوری از «خودت» غافل شوی. باید مکرر فیلم نگاه کنی و به فضای مجازی بروی و خلاصه با یک چیزی سر خودت را گرم کنی تا نفهمی که چقدر مریض هستی. اصلاً حوصله خودت را نداری. جگرش را نداری با خودت یک روز در خانه تنها باشی. اینها آشکار ترین نشانه های دل مرده بودن است.
در حالی که وقتی دل سالم باشد، بیشترین لذتهای آدم زمانی است که هیچ کس اطرافش نیست. علامت یک آدم سالم این است که چقدر جگر تنهایی دارد و می تواند در خانه تنها باشد و از تنهایی چقدر لذت می برد. اگر نمی توانی از تنهایی لذت ببری، پس باید روی قلبت کار کنی و زحمت بکشی. زیرا تو هنوز به محبت خدا نرسیده ای. هنوز محبت و تعلق به دنیا داری. اگر تعلقاتت به دنیا قطع شود، تو راحت و شاد و آرام می شوی.
یک آدم دنیا دوست نزد عارفی آمد و گفت: «دیدم که تنهایی، آمدم که تنها نباشی. عارف گفت: حالا که آمدی، تنها شدم». در حقیقت این آدم طبیعت گرا، عارف را به خود قیاس کرده بود که از تنهایی رنج می برد.
مهمترین راهکار رنج نبردن از تنهایی، این است که انسان به سالم سازی قلب که مهمترین ماموریت حیات انسان است بپردازد. قلب سالم، قلبی است که پاک از محبت دنیاست. حسرت دنیا را ندارد. چشم و هم¬چشمی و رقابت و ایکاش ندارد. معقولانه در دنیا زندگی می کند و همه دلدادگی و تلاشش این است که یک جایی پیش خدا و خانواده آسمانی¬اش و امام زمان(علیه السلام) پیدا کند.
دل مردگی چگونه حاصل می شود؟
ما اگر یک جایی در زندگی کم می آوریم، برای این است که چربی و قند و نمک بیش از حد مصرف کرده ایم. بدن ترمز می کشد و جیغش در می آید و می گوید: من رو به موت هستم. وقتی ما در دنیا می افتیم و بیش از حد با دنیا ارتباط داریم، مثلاً مشغول کار علمی، درس، گزارش، تحقیق، دکترا، کارشناسی ارشد وتخصص می شویم، می رسیم به جایی که می¬بینیم که ذهن دارد کار می کند ولی دل، مرده است.
یک جایی قاطی می کنی، می¬بینی که اصلاً احساس خوشبختی نداری. حتی ممکن است هزاران و میلیون ها آدم آرزو کنند که جای تو باشند، ولی تو خودت اصلاً آرام نیستی و نشاطی نداری. برای اینکه بخش شادی و آرامش، «دل» است که فقط هم با خدا ارضا می شود. وقتی که تو به این بخش نرسیده ای، با ساعاتی از تنهایی، کم می آوری. تازه می فهمی با آن همه پز دادن و فخرفروشی، نمی توانی خودت را سرپا نگه داری تا با تنهایی، بتوانی به غذای اصلی ات که همان ساختن دل که فلسفه خلقتت است برسی و آن را تامین کنی.
استاد شجاعی موضوع «قلب» را در ۴۰ جلسه بحث کرده و هم اکنون ۲۰ جلسه از آن تنظیم شده و در سایت موسسه منتظران منجی قابل استفاده است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد