مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در حدیث شریف معراج به این فراز رسیدیم: «ان احببت ان تکون اورع النّاس فازهد فی الدنیا و ارغب فی الاخره» اگر میخواهی پارساترین مردم باشی نسبت به دنیا بیرغبت باش و به آخرت رغبت داشته باش. در واقع تولد موفق به آخرت در گرو کم کردن رغبت به گرایشات فطری و کاهش مشتهیّات طبیعی است. گاهی انسان به قدری گرفتار تمایلات حسی، خیالی و همی و حتی عقلی میشود که فوق عقل او کاملاً به محاق رفته و آخرت مسئلهی فرعی زندگی او میشود.
قرآن به صراحت انسانیت انسان را در گرو عشق به خدا و معصوم و جهاد میداند که بالاترین عشق شمرده میشود. این قاعده را کسی بیان میفرماید که خالق کل جهان است. خداوند همهی ریاضیات و اندازهها را ایجاد فرموده و همین خداوند است که تأکید میکند که اندازهی ما بینهایت است و فقط با او آرام میگیریم. مسیر زندگی و ارتباطات و انتخابها فقط با یک سلسله قواعد خاص الهی، میتوانند انسان را به بینهایت برسانند که در غیر این صورت ساقط میشود. اگر در غیر مسیری که الله تعیین کرده قرار بگیریم فاسق هستیم. ما باید با خدا سنخیت پیدا کنیم تا به قدرت برسیم. باید کریم بودن، غفار بودن، و ستار و حنّان و منّان و ... بودن در شخص متجلی باشد تا شباهت و سنخیت احراز گردد.
قرآن مقیاس را تعیین میکند و ظاهر مقدس اعمال ما اعم از نماز، روزه، هیأت رفتن و جهاد و ... را مهم نمیداند بلکه با محصول کار دارد. آیا شباهت به خدا و تخلق به اخلاق الهی پیدا کردهایم؟ دستورالعمل رسیدن به چنین وضعیتی را کسی میتواند رعایت کند که به باور رسیده باشد. خداوند دنیا را باشگاه ما برای تمرین انسانیت و قدرت یافتن قرار داده است و ما استفاده نمیکنیم و برعکس در جهت دور شدن از خدا از آن استفاده میکنیم. انسان تا کودک عزیز روان را نشناسد و باورش نکند در رحم و قرار مکین، جای نمیگیرد. ما اول باید سبک زندگیمان را به گونهای تنظیم کنیم که از ابتدا در قرار مکین جای بگیریم تا امنیتمان تأمین شده و آسیب نبینیم. در غیر این صورت گرفتار گرایشات حسی، خیالی، و وهمی و عقلی میشویم و دائماً مشغول فعالیتهای صرفاً دنیایی خواهیم شد. البته منظور خداوند بیتوجهی به معشوقهای هشت گانه (قل ان کان ابائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و ... یعنی پدران و پسران و برادران و همسران و ... آیه 24 سوره توبه) نیست، بلکه عدم آسیب دیدن از آنها مورد نظر خداست. طبق آیه ی مذکور ترجیحِ عشق خدا، معصوم و جهاد نسبت به 8 معشوق است. آنچه که برای خداوند مهم است این است که نهایتاً ما به آخرت سالم متولد شویم. هنگامی که ملک الموت به سراغ ما میآید برای حضرت زهرا «سلام الله علیها» مهم است که شبیه ایشان شده باشیم.
خداوند 124 هزار پیامبر و ائمه (علیهم السلام) و قرآن، علما و مراجع و ... را فقط برای میوه شدن انسان به راه انداخته است. خداوند پیامبرش را به معراج برده و این سخنان مهم را با او می گوید که فرمول سلامت و جای گرفتن در قرار مکین را به او بیاموزد؛ کاهش رغبت به دنیا و افزایش تمایلات اخروی.
همانطور که کشاورز تحمل میکند که محصولش، تبدیل به میوه گردد. چه بسا کسانی که فرزند معصوم بوده، یا در رکاب معصوم جنگیده و میوه نشدند. خداوند از ما خواسته که هر ارتباطی که به ضرر میوه شدن ماست آن را قطع کنیم؛ ازدواجی که مانع رسیدن ما به قرب الهی میشود ممنوع است: «ان من ازواجکم و اولادکم عدوُ لکم» هیچ چیزی خود بخود اصالت ندارد، اصل تولد سالم است و اصالت با چیزهایی است که به این تولد کمک میکنند. اگر همسر نامناسبی در کنار ماست که به سلامت ما کمک میکند مبارک است و اگر ارتباط و وابستگی به چیزی مانع تولد سالم ما به برزخ است، باید پیوند را با آن قطع کنیم.
هجرت یعنی وقتی کارخانهای محصول مناسب نمیدهد باید تعطیل شود. کسی به سلامت رسیده است که نه آسیب دیده باشد و نه آسیب برساند. کسی که تصمیم میگیرد سلامتی کسب کند باید ارتباطات فاسد گذشته را قطع کند و اگر بخواهد همان دوستان و همان رشتهی تحصیلی و شغل و محل سکونت و سایر علائقش در گذشته را حفظ کند خودش را مسخره کرده است.
شخصی مراجعه کرده بود و میگفت شما برای مشکلات من برنامه دادهاید و من فرصت نمیکنم آن ها را اجرا کنم. ممکن به من ذکر یا دعایی بدهید؟ عرض کردم که شما تا زمانی که قصد رفتن به باشگاه و حرف شنیدن و عمل کردن را نداشته باشید به جایی نمیرسید. ما در میان شاگردان پزشکانی را داریم که روز کلاس مطب خود را تعطیل میکنند زیرا جدی هستند. ما در مجموعهی خودمان هنوز جدیت لازم را برای ایجاد مقدمات ظهور حضرت نداریم. انگار که ما امام حاضر و مظلومی که هر روز ندای «هل من ناصر ینصرنی» سر میدهد، نداریم. چون اساساً در رحم قرار نگرفته ایم.
«علیکم انفسکم لا یضرّکم من ضلّ اذاهدیتم = بر شما باد بر مراقبت از خودتان که اگر هدایت شوید گمراهی دیگران به شما لطمهای نمیزند». در صورتی ما آسیب پیدا نمیکنیم که مجموعهی رغبتهای بخشهای پایینی و حیوانی به رغبت فوق عقل لطمه نزنند و اگر غیر از این باشد در مقدسترین چهره در حال خسران هستیم. گرایش به خلوت و گرفتن مقام و ناراحت نشدن از نشانههای سلامت است. وقتی موقعیتی را از کسی میگیرند در واقع فراغتش برای خلوت با خداوند بیشتر است. در ستاد بودن بهتر از در صف بودن، و نزد شاه بودن از وکیل و وزیر بودن بهتر است. ما باید با اهل بیت (علیهمالسلام) مأنوس باشیم.
زهد یعنی غلبهی کششهای فوق عقلانی بر مجموعهی تمایلات پایین. خداوند در آیه 38 سورهی توبه خطاب به انسان اینگونه میفرماید: «أرضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا فی الاخره الا قلیل= آیا شما به حیات پست در مقابل آخرت راضی شده اید؟ پس کالای دنیا در مقایسه با آخرت جز اندکی نیست». فهم این آیه در حد کمال فقط با توجه به «نسبت» میسر است. خداوند با تعجب از انسان سوال میکند که آیا به حیات (محدود) دنیا در مقابل آخرت (بینهایت) راضی شدهاید؟ زمانی که جنین در رحم است اصلاً امکاناتش قابل مقایسه با بعد از تولد به دنیا نیست و مدت زمانش به قدری کوتاه است که اصلاً در برابر حیات دنیا به حساب نمیآید و جزء عمر او نیست. رحم در دنیاست و دنیا بر آن احاطه داشته و ادارهاش میکند.
علی (علیهالسلام) میفرماید: «الدنیا فی الاخره = دنیا در آخرت است». مانند رحم که در دنیاست و توسط آخرت و به مدد فرشتگان اداره میشود. تمام حرکات و سکنات و فعالیتهای مختلف ما توسط فرشتگان به عنوان قوای عالم اداره میشود. ما لحظه به لحظه به طور مستمر از فرشتگان قوا دریافت میکنیم و حیات و فعالیتهایمان به یاری ایشان تداوم مییابند.
در ادامهی آیه خداوند دنیا را نسبت به آخرت، قلیل میدانند، درست مانند کوچکی رحم در برابر دنیا. به آن لذتهای که از دنیا بردهایم بیندیشیم، جز توهم چیزی باقی نمانده است. دنیا در مقابل آخرت مانند دانهای شن یا ماسه درون اقیانوس بیکران است. ما در قیامت مدت توقف در دنیا را یک روز یا کمتر از آن به خاطر میآوریم: «لبثنا یوماً او بعض یوم» موجوداتی خداوند خلق کرده که مدت حیاتشان سه ثانیه است در صورتی که خودشان آن را عمر میپندارند و کوتاه نمیبینند.
حضرت آدم (علیهالسلام) چند هزار سال است که در برزخند و معلوم نیست چه مدت دیگر به طول بینجامد و اگر از ایشان دربارهی عمرشان در دنیا بپرسیم از آن تعبیر به خوابی خواهند کرد. خداوند به ما اختیار میدهد، بعد از اینکه قیمتها را به ما معرفی میکند. مشکل ما در باور نکردن قیمت آخرت است، و برای همین است که حاضریم آخرتمان را به دنیا بفروشیم. حتی کسانی که وارد باشگاه یا بیمارستان شدهاند که در درمان و کسب قدرت نایل گردند ولی حاضر نیستند ارتباط شان را با بیماریها و عوامل آنها قطع کنند زحمات پزشک و استاد هدر میرود.
فهم اندازههایی که خداوند ارائه داده است انسان را آزاده میکند. یکی از آقایانی که سالها پیش در کلاس شرکت میکرد شغل آزاد داشت به طوری که با انواع خانمها ارتباط داشت به این نتیجه رسید که این اشتغال مزاحم اوست لذا شغلش را تغییر داد و بعد از مدتی از شغل جدیدش هم کناره گرفت و به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و در حال حاضر قریب الاجتهاد است و در درس خارج مقام معظم رهبری شرکت میکند. این مصداق بیرغبتی به دنیا و نداشتن شهوت است. ما باید از امام زمانمان بخواهیم که اگر در زندگی مان چیزی است که مزاحم خدمت ماست رابطه ما را با آن قطع کند؛ «... و بخدمتک موصوله...» باید به حفظ سلامت نفس هجرت کرد.
ما باید در عشق به الله و معصومین (علیهمالسلام) و قرار گرفتن در مسیر جهاد مصمم باشیم. جهاد یعنی اینکه امام زمانمان را به عنوان مجاهد قبول داشته باشند.
جهاد یعنی تلاش و از نفس افتادن و خطرپذیری و فداکاری و ... خوشان به سعادت کسی که امام زمانش به او بگوید که تو مجاهدی. چنین کسی سبک زندگیاش درست است و در رحم دنیا سالم زیسته است که اصالت را به سه موردی که قرآن فرموده، داده است. در طول روز دائماً باید خودمان را بسنجیم که اصالت را به چه چیزهایی میدهیم و سهممان از خدا و معصوم را بررسی نماییم.
اگر خدا ما را به رفاقت نپذیرند فاجعه است و وای بر ما اگر معصومین (علیهم السلام) ما را به فرزندی قبول نداشته باشند. در این صورت زندگی چه قیمتی دارد؟ در حدیث معراج انسان میتواند که به وضوح خودش را ارزیابی کرده و در این آینه خود را نظاره کند. خداوند در آیه 26 سورهی رعد میفرماید: «... و رحوا بالحیوه الدنیا و مالحیوه الدنیا فی الاخره الا متاع» از زندگی دنیا ذوق زده شدند و حیات دنیا در برابر آخرت کالایی بیش نیست. «فرح» غیر از شادی است شادی و سرور که مانعی ندارد. شما یک کالا اعم از لباس، کفش و سایر لوازم را در نظر بگیرید این یک کالا محسوب میگردد در مقابل دنیا، این دنیا به طور کلی نسبت به آخرت کالایی است و نه هیچ چیز دیگر. در بهشت فقط یک کاخ مؤمن از زمین بزرگتر است.
جنین در رحم با آن همه محدودیت زندگی میکند ولی وقتی به دنیا میآید از هزاران تنوع بهره میبرد. نفس وقتی وارد آخرت میشود به قدری عظمت پیدا میکند که چنین فضایی هم به حسابش نمیآید. امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «ان کنتم راغبین لا محال فارغبوا فی جنّه عرضها السموات والارض» اگر چارهای جز رغبت و تمایل ندارید پس رغبت کنید به بهشتی که عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین است. «كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا = هر گاه میوه اى از آن روزى ایشان شود مىگویند این همان است كه پیش از این [نیز] روزى ما بوده»(بقره/25).هر میوهای که (در بهشت) روزیشان میشود میگویند که این شبیه همان است روزی است که در دنیا داشتیم.
ما را به این بهشت دعوت کردهاند: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ = و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى كه پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید»(آل عمران/133). سرعت بگیرید به سوی بهشتی که عرض آن مانند وسعت آسمانها و زمین است دنیا به قدری پست است که خداوند از وقتی خلقش کرده نگاهش نکرده است.
خداوند در قرآن میفرماید که اگر حسادت شما مومنین نبود من سقف خانهی کفار را از نقره میکردم. ما باید بدانیم که صرف شنیدن ما را تبدیل نمیکند بلکه باید دائماً با توجه تمرین کنیم و چنانچه که چشممان به جاذبههای دنیا افتاد به عنوان «متاع قلیل» به آن نگاه کنیم. یکی از اساتید نقل میکرد که ما وقتی از سر کلاس علامه میآمدیم افراد خیلی متمول را که میدیدیم دلمان برایشان میسوخت. اصلاً ما نباید نگاه کنیم زیرا افسوس و حسرت برای دل ما برازنده نیست. خدا چیزهایی برای ما آماده کرده که همین الان نقد است. در ادامهی حدیث معراج که در جلسات بعدی به آن خواهیم پرداخت خداوند دستورالعمل بیرغبتی به دنیا را به انسان میدهد.
کلیدواژه ها:
آثار استاد