مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
در جلسات قبل، از قاعدهای نام بردیم با عنوان «قلب ما قبر ماست»، یا همان قاعده ی«نفس ما قبر ماست». هر کس میخواهد بداند که قبرش چگونه است، باید به نفس خود نگاه کند و ببیند که آیا در نفسش بهشت هست یا جهنم. محتوای نفس ما، همان آخرت ماست. آخرت هر کس براساس داراییهای قلب و نفس اوست. ملاکِ چگونه گذشتنِ ما از روی صراط، دل ماست.
در بحث نسبت، با ترسیم قوس صعود و نزول انسان، گفته شد که انسان در بالاترین درجه دارایی از خلقت خلق میشود. خداوند در قرآن کریم میفرماید:«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ[1] = براستى که انسان را در نیكوترین حالت اعتدال آفریدیم». انسان قبل از اینکه به زمین بیاید، در اوج خوشبختی و دارایی و نزدیکترین موجود به خدا بود. «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ[2]= سپس او را به پست ترین [مراتب] پستى بازگردانیدیم». سپس، انسان با یک قوس نزول، به طبیعت و دنیا یعنی عالم ناسوت آمد که یک جای محدود است. از این رو، ما به تعبیری که بزرگان بیان کردند، به جهنم آمدیم و این جهنم که همان دنیا است، مسیری است که ما باید طی کنیم تا به جایگاه اولیه خود مان یعنی بهشت برگردیم. پس مسیر همه انسانها بدون استثناء، از داخل جهنم به بهشت میگذرد. علت اینکه روز قیامت هم هر کسی از صراط که داخل جهنم است، رد میشود، همین است. حتی انبیاء هم از آن عبور میکنند: «وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا[3] = و هیچ كس از شما نیست مگر [اینكه] در آن وارد مىگردد». ملاکِ چگونه گذشتنِ ما از روی صراط، دل ماست. کسانی از این صراط در یک چشم به هم زدن میگذرند و اصلاً متوجه نمیشوند که از داخل جهنم رد شدند، میگویند: رد شدیم، ولی خاموش بود. اینها کسانی هستند که وقتی در دنیا بودند، به دنیا آلوده نشدند. هر چقدر میزان گناهان، فسق، فجور، حرص و جوش، بداخلاقی، زودرنجی، عصبانیت، حساسیت، حسادت و تکبر انسان در دنیا بیشتر میشود، در آن جهنم بیشتر معطل میشود. چون با خودش آلودگی کسب میکند. پس این که در آن جهنم یا در عبور از صراط چه به روز ما میگذرد، بسته به این است که ما اینجا چگونه از صراط رد میشویم.
چگونه میشود در جهنم بود، ولی نسوخت؟
اینکه انسان در جهنم باشد، عیبی ندارد. چون همانطور که فرمودهاند: ممکن است انسان در جهنم باشد و نسوزد و برعکس، اوج بگیرد. زیرا جهنم مسیری است برای رسیدن به عالی ترین درجات بهشت و بالاتر از بهشت. پس میشود ما در جهنم دنیا باشیم، اما نسوزیم.
قاعدهی نسوختن هم این بود که انسان باید نظام محبتی را در دل خودش تنظیم کند. یعنی مشخص کند که چه چیزهایی دوست داشتنی تر هستند. در واقع هر کس وقتی محشور میشود، براساس نوع محبوب خود محشور میشود. اگر محبوب انسان بهشت باشد، انسان بهشتی است. اگر بالاتر از بهشت باشد، انسان بالاتر از بهشت است. اگر محبوب انسان جهنمی باشد، انسان هم جهنمی است. پس محتوا و محبوب قلب ما تعیین کننده نوع تولد ماست و محتوای قلب نشان میدهد که یک نفر در دنیا و آخرت چه وضعیتی دارد. محتوای قلب هم با محبوبهایش است. یعنی این که دل به چه چیزی گرایش داشته باشد، ساختار قلب معلوم میشود. چیزهایی که انسان میتواند به آن گرایش داشته باشد، یا جهنم است یا بهشت است یا بالاتر از بهشت است.
قرآن برای اینکه تکلیف دل ما را روشن کند فرمود:«یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[4] = روزى كه هیچ مال و فرزندى سود نمى دهد، مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بیاورد». هیچ چیز در آخرت به درد نمیخورد، مگر دل سالم. دل سالم هم با نوع محبوبش معلوم میشود. محبوبش هر چه باشد، میزان سلامتش هم همان است. چون نفس بینهایتطلب است و اگر بینهایت را بخواهد، پس سالم است. اگر محدود را بخواهد، سالم نیست. این یک امر کاملاً طبیعی است که ذات ما بی نهایت طلب و عاشق بی نهایت یعنی الله است، در این صورت دارد طبیعی عمل میکند. اگر عاشق بینهایت نشد و به جهنم یعنی به دنیا علاقمند شد، انحراف و فسق در او ایجاد میشود و مصداق آیه 24 سوره توبه میباشد.
از نظر قرآن، کدام دل، دلِ بهشتی است؟
از نظر قرآن[5] دلی سالم و بهشتی است که سه تا چیز جزو محبوبترین ها و معشوقهای او باشد:«خدا، رسول و اهل بیت (علیهمالسلام) و جهاد در راه خدا» و هر چه از دنیا جذب کند، در خدمت معشوق و محبوب خودش، یعنی الله، چهارده معصوم و جهاد در راه خدا استفاده میکند.
عواملی که قلب را به سمت جهنم سوق میدهند
قلب بر اثر این رفتار و اعمال به سمت جهنم میرود.
- آنجایی که دنیا به آدم فشار میآورد و یک امر دنیایی میتواند او را مچاله کند، قلب به سمت جهنم سوق داده میشود. در این حالت، فشار قبر ایجاد میشود، زیرا گفتیم، قلب ما قبر ما است. اگر من الان میخواهم بدانم که آیا فشار قبر دارم یا نه، باید به وضعیت قلب خودم نگاه کنم.
- آدمهایی که غصه دنیا را میخورند و دنیا میتواند به آنها فشار بیاورد و از آنجایی که دنیا متنِ جهنم است، پس جهنم توانسته آنها را اذیت کند. چون روز قیامت ما برای این که به بهشت برسیم، از جهنم رد میشویم. باید این مدتی که روی صراط در جهنم بودیم، آتش نتواند ما را بگیرد. چون اگر ما را بگیرد، گرفتارمان کرده و معطل میشویم.
- افرادی که زودرنج و عصبی، پرخاشگر و لوس هستند، هر چیزی میتواند، اذیتشان کند. حرف مادرزن، مادرشوهر، پدرزن، پدرشوهر، باجناق، جاری، استاد، خواهر و ... به آنها بر میخورد. حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: در کوچه که میروم، وقتی که به من فحش میدهند، میگویم با یک علی دیگری هستند. در اینجا حضرت چون نمیخواهد آتش بگیرد و بسوزد، راحت رد میشود. اما کسی که دوست دارد بسوزد، اقدام به مشاجره میکند و میخواهد ثابت کند که طرف مقابل، حتما منظوری داشته و حق به جانب خودش است. حال اگر طرف مقابل منظوری هم نداشته باشد و عذرخواهی کند، باز هم از او نمیپذیرد. از این رو پیغمبر میفرماید، بدترین افراد امت من کسی است که عذر نمیپذیرد. برای اینکه این آدمی که عذر نمیپذیرد، دنبال جهنم است.
- آدمهایی که سوءظن دارند و بدبین هستند و دائماً رفتارهای دیگران را تحلیلهای منفی میکنند، قلب شان در شُرُف حرکت به سمت جهنم است و فشار قبرشان خیلی زیاد است. به همین خاطر سفارش شده که اگر میدانی، طرف دارد دروغ هم میگوید، نایست تا به او ثابت کنی که اشتباه کرده و دارد دروغ میگوید. کسی که گناه کسی را ثابت میکند، صد تا گناه پای خودش مینویسند. چون اسلام نمیخواهد گناه کسی به راحتی فاش شود. برای همین میگویند اگر کسی آمد و چیزی را فاش کرد، باید 4 نفر شهادت بدهند. چون اسلام نمیخواهد مچ کسی را بگیرد. نمیخواهد گناه را برملا کند. نمیخواهد گناه را شیوع بدهد. اسلام میخواهد که مردم آرامش و پاکی داشته باشند. اگر معصیتی هم هست، بین بنده و خدا مخفی باشد. کسی که گناه دیگران را فاش میکند یا کسی را به خاطر گناهش سرزنش میکند، معلوم است که این آدم جهنم دارد. پس آدمهایی که سختگیر هستند و عذر نمیپذیرند و بدبین هستند، مدام دنبال دلیل میگردند که از کسی ناراحت شوند.
- بعضیها به حدی بدبخت هستند که چیزهایی را که طرف مقابل هیچ نقشی در داشتنِ آن ندارد، به رخش میکشند؛ مثل زشتی، کچلی، مریضی. اینها به طرف مقابل خود می گویند: مادرت اینطوری و پدرت آن طوری است. اینها چه ربطی به این بنده خدا دارد؟ یا می گویند چرا جهیزیه ات اینطوری بود؟ جهیزیه دختر به دختر ربطی ندارد. جهیزیه دختر را یک کس دیگری تهیه میکند و خود دختر نقشی ندارد. یا می گویند برادرت معتاد است. یا سواد پایین او را به رخش میکشند. به خاطر این نیش و کنایهها مدتها و سالها باید شخص در جهنم بماند. پس در واقع هر چیزی که نفس را فشار میدهد، یا تو به وسیله آن، به نفس کس دیگری فشار میدهی، برای خودت تولید فشار قبر و عذاب قبر میکنی. اما در کنار مؤمن، همه راحت هستند و امنیت دارند. برای همین است که میگویند مؤمن مثل عسل شیرین است. چون کسی از او فشار نمیبیند. خودش هم نمیگذارد به خودش فشار وارد شود.
روایاتی درباره رابطه و وضعیت قلب در دنیا
حال که نوع و محتوای قلب ما قبر و قیامت ما را میسازد، باید وضعیت قلب در دنیا را مورد توجه قرار داد. باید وضعیت قلب ما در دنیا برایمان مهم باشد و این که قلب ما گرایش به کدام سمت دارد، به سمت دنیا یا آخرت. در این باره روایات زیادی از معصومین (علیهمالسلام) بیان شده که تعدادی از آنها را بیان میکنیم.
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«مَن تَقَحَّمَ فِی الدُّنیا فَهُوَ یَتَقَحَّمُ فِی النّار[6] = هر كه بى فكر و تأمّل، خود را در دنیا بیفكند، خویش را در آتش افكنده است». چون دنیا مظهر جهنم است و دنیا محدود است. دنیا مستقلاً به درد نمیخورد، مگر اینکه انسان در استخدام آن سه محبوبِ خود، از دنیا استفاده کند.
قرآن میفرماید: « مَنْ كانَ یُرِیدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً[7] = هر كس خواهان [دنیاى] زودگذر است، به زودى هر كه را خواهیم [نصیبى] از آن مىدهیم. آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرر مىداریم». یعنی هر کس از خدا دنیا را بخواهد، خدا به او میدهد. بعضی افراد هستند که دنیا را میخواهند، ولی چون خدا آنها را دوست دارد، دنیا را به آنها نمیدهد. جلوی شان را میگیرد و مشکلاتی را سر راه شان ایجاد میکند که به سمت جهنم نروند. ولی برای بعضیها که خباثت زیادی دارند، خداوند به آنها دنیا را میدهد. نتیجه این میشود که آنها را به حالت نکبت و خواری و دور راندن، به جهنم پرت میکنند.
افسوس خوردن برای دنیا، انسان را به آتش نزدیک میکند
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در حدیث دیگری درباره رابطه و وضعیت قلب در دنیا فرمودند:«مَن أسِفَ عَلى دُنیا فاتَتهُ اقتَرَبَ مِنَ النّارِ مَسیرَةَ ألفِ سَنَةٍ، ومَن أسِفَ عَلى آخِرَةٍ فاتَتهُ اقتَرَبَ مِنَ الجَنَّةِ مَسیرَةَ ألفِ سَنَةٍ[8]= هر كه براى از دست دادن چیزى از دنیا افسوس بخورد، به اندازه مسافت هزار سال راه، به آتش نزدیك شده است؛ و هر كه براى از دست دادن چیزى از آخرتش افسوس خورد، به اندازه مسافت هزار سال راه، به بهشت نزدیك شده است». یک اتفاق دنیایی برای کسی پیش میآید و او غصه اش میگیرد. مثلاً پولش را میبرند، ماشینش را میبرند، یک چیزی از مال دنیا را از دست میدهد. هر کس برای اینها افسوس بخورد، به اندازه هزار سال به آتش نزدیک میشود.
حال تصور کنید، یک روحی که برای دنیا افسوس نخورد، چه درجهای از شادی و آرامش دارد. من آدمهای بزرگ را دیدهام که همه دنیا را داشتند و خدا یک جا هم همه دنیا را از آنها گرفته، ولی یک ذره لبخندشان کم نشده. یک ذره اخلاقشان تغییر نکرده. یک ذره روحیات و معنویات شان تغییر نکرده است. برای هر چیزی غصه بخوری، قیمتت هم همان است و بلافاصله پایین میآیی و سقوط میکنی و بیارزش میشوی. علی(علیهالسلام) فرمود: کسی که غصهاش شکمش و خوراک و مزه و اسیر این چیزهاست، قیمتش هم چیزی است که از او خارج میشود.
تمرینهایی برای اینکه بدانیم، دل ما بهشتی یا جهنمی است؟
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند، دلی که برای دنیا افسوس بخورد، به آتش نزدیک میشود و برعکس، دلی که برای از دست دادن چیزی در آخرت افسوس بخورد، به بهشت نزدیک میشود. برای ارزیابی دلمان، تمرینی را باید انجام بدهیم تا بفهمیم که ما افسوس چه چیزهایی را میخوریم. تمرین از این قرار است که در هفته یک جدول برای خودتان بگذارید و بنویسید که من در این یک هفته، برای چه چیزهایی غصه خوردم و از شنیدن چه خبرهایی ناراحت شدم؟ برای چه چیزهایی افسوس خوردم؟ برای چه چیزهایی داد زدم؟ برای چه چیزهایی عصبانی شدم؟
تمرین دوم این است که مرقوم بفرمایید که چه چیزهایی قلبتان را فشار داده است؟ تمرین سوم این است که شما چند نفر را تحت فشار گذاشتید؟ یعنی از کلام و رفتار شما چند نفر مثل همسرتان، فرزندتان، پدر و مادرتان، چند روح، چند تا نفس از این رفتار شما در فشار قرار گرفته اند؟
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «مَن بَکی عَلَی الدُنیا دَخَلَ النّار= هر کس برای دنیا گریه کند، داخل جهنم میشود.» برای این که قیمت تو دنیا نیست. معشوق قلب تو طبق آیه 24 سوره مبارکه توبه باید «الله، چهارده معصوم و جهاد» باشند. قرآن فقط همین گروه را انسان میداند. غیر از این باشد شخص فاسق است. میگوید تو وقتی که بینهایت را رها میکنی و سراغ محدود میروی و برای محدود گریه میکنی، از حیثیت انسانی خودت خارج میشوی. نفس مثل بدن میماند. بدن وقتی از تعادل خارج شود، به بیماری و درد مبتلا میشود. انسان هم وقتی فسق دارد، در آتش میسوزد. شاید الان و در دنیا متوجه نیست که دارد میسوزد. البته متوجه هم هست که وقتی برای دنیا گریه و جزع و فزع میکند، دارد میسوزد. وقتی اعصابش از دست کسی خرد شده و حرص و جوش میخورد، دارد میسوزد. انسان همان لحظه آتش را میفهمد که خودش دارد بدبخت میشود و میسوزد.
معطل شدن در گذشته، آینده ما را ضایع میکند
عامل دیگر در بهشتی شدن دل، این است که بگویی: آنچه که گذشت، گذشته و دیگر به دست نمیآید. آینده ای که سر راه ما هست به فرمایش قرآن، بهشتی به اندازه همه آسمانها و زمین است. ما آنقدر کارهای جدی برای آینده داریم و آنقدر آینده بزرگی خدا برای ما قرار داده که اگر بخواهیم اینجا بایستیم و معطل شویم که در گذشته چه شد و در گذشته زندگی کنیم، همه آن آینده ی خوب ضایع میشود.
اگر بلایی، یا یک مریضی آمد، یا کسی در حق تو ظلم کرد و تو طلبکار شدی، غصه نخور. چون خدای متعال که ازلی و ابدی است، به بهترین نحو جبران میکند. در روایت داریم که درجاتی در بهشت هست که انسان جز با بیماری به آن نمیرسد. درجاتی هم هست که فقط با گرسنگی به آن میرسد. در بهشت درجاتی هست که انسان با از دست دادن عزیزی به آن میرسد. پس تو چرا اینقدر غصه میخوری؟ تو که هر چیزی در دنیا به سرت آمده، برای آخرتت ذخیره شده و میلیاردها برابر هم به تو برگردانده میشود و از طرفی هم کفاره گناهانت است. کسی که به گذشته برمیگردد و فکر میکند، گذشته او را نگه میدارد. این آدم دارد یک آینده بهتر را از دست میدهد و این حماقت است. همیشه آینده ما بهتر از گذشته بوده است.
بنابراین، همیشه یادتان باشد که در هر درجه ای از مشکلات هستید، اگر بخواهید در آن بمانید و غصه دار شوید و خود را بدبخت بدانید، حتماً درصد خیلی بیشتری از خوشبختی را در آینده، از دست خواهید داد. این یقینی است. مثلا کسی در حق ما ظلم کرده، یا در حق ما جفا کرده، باید بدانیم که همه ی اینها را خدا جبران میکند. اینقدر جبران میکند که حضرت میفرماید: مؤمن دعا میکند، ای کاش در دنیا من را با قیچی تکه تکه میکردند. بیشترین سرمایه داران بهشت کسانی هستند که بیشتر مورد ستم قرار گرفتهاند. «مَرارَتُ الدُنیا حَلاوَۀُ الآخِرَۀ= تلخی دنیا شیرینی آخرت است».
فقط کسانی باید غصه بخورند که آخرت را از دست داده باشند و ناامید به آخرت باشند و آخرت را باور نکرده باشند. میزان بهشتی بودن شما و قدرت شما و موفقیت شما این است که به راحتی له نشوید. اگر کسی به راحتی له نشد و همه ی تحقیرها و توهین ها را تحمل کرد و غصهدار نشد، آتش برایش خاموش میشود و کفاره گناهانش هم هست.
آدمهایی که همه با آنها با احترام صحبت کردند و هیچ حرف تندی از کسی نشنیدند و یک سیلی برای خدا نخوردند و هیچ سختی برای خدا نکشیدند، گرسنگی برای خدا نکشیدند، گرمای آفتاب ندیدند، آدمهایی که همیشه «زرورقی» و نازک نارنجی بودند، اینها آنطرف بدبخت و دست خالی هستند. از طرفی هم آنهایی که دنیادار و زیرک بودند و میدانستند که چطوری دنیاداری کنند تا به ضرر آخرت شان تمام نشود، عافیتطلب، تنبل و تنپرور نبودند، اهل تجملات نبودند، در آن طرف، دست شان پر خواهد بود.
چرا بعضی از خیِّرینِ مؤمن جهنمی میشوند؟
بعضی از پولدارهای خیِّر هستند که کار خیر زیاد میکنند. مثلاً جهیزیه میدهند، شکم سیر میکنند، نماز میخوانند، روزه میگیرند. اما چه میشود که آنها را به سمت آتش میبرند؟ به خاطر این که کشته - مرده ی دنیا و شیفتهی دنیا بودند و اگر دنیا به آنها پیشنهاد میشد، آن را میقاپیدند و آن سه معشوق اصلی «الله، اهل بیت و جهاد» برای شان اصلا مهم نبود. دنیا برایشان لذیذتر و عزیزتر از خدا و رسول و جهاد بود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:« لَیَجِیئَنَّ أَقْوَامٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ لَهُمْ مِنَ اَلْحَسَنَاتِ كَأَمْثَالِ اَلْجِبَالِ جِبَالِ تِهَامَةَ فَیُؤْمَرُ بِهِمْ إِلَى اَلنَّارِ فَقِیلَ یَا نَبِیَّ اَللَّهِ أَ مُصَلُّونَ قَالَ كَانُوا یُصَلُّونَ وَ یَصُومُونَ وَ یَأْخُذُونَ وَهْناً مِنَ اَللَّیْلِ لَكِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا لاَحَ لَهُمْ شَیْءٌ مِنَ اَلدُّنْیَا وَثَبُوا عَلَیْهِ [9]= روز قیامت، مردمانى مىآیند كه به اندازه كوه ها كار نیك دارند؛ امّا امر مىشود كه آنان را به آتش ببرند. گفته شد: اى پیامبر خدا! آیا نمازگزار هم بوده اند؟ فرمود: «آرى؛ نماز مىخواندند، روزه مىگرفتند، و پاسى از شب را هم به عبادت مىگذراندند؛ اما آدمهایى بودهاند كه هرگاه چشمشان به چیزى از دنیا مىافتاد، به طرف آن مىشتافتند». « وَثَبُوا عَلَیْهِ» یعنی دنیا را میقاپیدند و به سمت دنیا میشتافتند.
ما در این 8 سال دفاع مقدس چقدر از این پولدارها را میشناختیم که مجلس زیارت عاشورا و روضه میگرفتند، اما اصلاً به روی خودشان نمیآوردند که صدها هزار نفر جوان دارند کشته میشوند. اسلام، شیعه و نوامیس اسلامی و نوامیس شیعه همه در خطر بودند. در همه لباس هم بودند. شما از آخوند و مجتهد بگیرید الی آخر. زمان جنگ، علمایی بودند که از این کلاسها و جلسات اخلاق و عرفان تشکیل میدادند و اصلاً به رویشان هم نمیآوردند که جنگ و جبهه هست. یا این همه مستضعف در دنیا دارند مورد تجاوز قرار میگیرند. افغانستان هر طوری شود، عراق هر طوری شود، فلسطین هر طوری شود، بحرین هر طوری شود، اصلاً صدایشان در نمیآمد.
در زمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وقتی که حضرت جنگ میکرد، کسی به حضرت گفت: این جنگهای شما خشن است. من شک دارم که حق با شما باشد. حماقت را ببینید. آدم به معصوم بگوید: من شک دارم که حق با توست یا نه. به معصوم به خلیفۀ الله میگوید این کار شما کار خوبی نیست. پس چون دل من شک دارد، من را یک گوشه ای بفرست که بروم فقط عبادت کنم. امام حسین (علیهالسلام) را در کربلا تکه تکه کردند، این اصلاً به روی خودش نیاورد که پسر پیغمبر با آن همه بزرگان کشته شدند. به او گفتند که امام حسین را کشتند. گفت، عجب کار بدی کردند. نهایت اظهار تأسفش همین بود. بعد هم استغفار کرده بود که چرا این دو کلمه را هم گفتم. کاش به جای آن ذکر گفته بودم. قرآن میفرماید:«فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ= مثل این گونه عالمان مَثَلِ سگ است».
پس این خیرین که به سوی جهنم سوق داده میشوند، دنیا قاپ بودند. ما الان از این دنیاقاپ ها خیلی داریم. همه انگشتر عقیق و تسبیح شاهمقصود به دست دارند و به نماز جمعه میروند و صف اول مینشینند. هیئت راه بیندازند، مسجد راه بیندازند، خیرات کنند، ولی اینها نفس چرانهای حرفهای هستند. نمازشب هم میخوانند. روزه هم میگیرند. پس موضوعِ مهم، گرایش قلب و اصل شخصیت است. گرایش قلب به دنیا که حاصلش جهنم میشود و یا گرایش قلب به الله، چهارده معصوم و جهاد در راه خدا که باعث نجات از جهنم میشود.
پس وقتی داریم راجع به فشار قبر و قلب صحبت میکنیم، ملاک این است که قلب تو عاشق چه و عاشق کیست؟ شخصیتاً و ذاتاً دلت کجا میرود؟ پس خدا کاری ندارد که تو نماز شب میخواندی، کربلا رفتی، حاج خانم بودی، حاج آقا بودی، یکسره مجلس برقرار کردی، شام و ناهار دادی، هیئت برقرار کردی؛ بلکه به این کار دارد که تو دلت کجا بوده و محبوب اصلی تو چه کسی بوده است؟ یک کسی فقیر است و اصلاً از این کارهای خیر هم ندارد، ولی واقعاً عاشق خدا و چهارده معصوم و جهاد است. یک کسی هم ثروتمند است، بیشتر ثروتش هم در دین صرف میشود، اما دلش با دنیا است.
اگر دنیا و آخرت به شما پیشنهاد شود، کدام یک را انتخاب میکنید؟
دائماً و در هر لحظه دنیا و آخرت دارد به ما عرضه میشود. صبح که از خواب بلند میشویم تا شب، دنیا و آخرت به ما پیشنهاد میشود و ما دائماً در حال انتخاب هستیم. کدام سمت و کجا برویم و کدام یک را انتخاب کنیم؟
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«وَ مَنْ عَرَضَتْ لَهُ دُنْیَا وَ آخِرَةٌ فَاخْتَارَ اَلدُّنْیَا عَلَى اَلْآخِرَةِ لَقِیَ اَللَّهَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ وَ لَیْسَتْ لَهُ حَسَنَةٌ یَتَّقِی بِهَا اَلنَّارَ[10]= و هر كس اختیار یكى از دنیا یا آخرت به او پیشنهاد شود و او دنیا را بر آخرت برگزیند، خداوند را در قیامت دیدار كند در حالى كه حسنهاى در دیوان عملش نباشد تا بدان از آتش خود را نگهدارد».
مثلاً یک عروسی دعوتت میکنند، میدانی جهنمی است و گناه دارد. میدانی اگر آنجا بروی خدا راضی نیست. فرشته ها راضی نیستند. این امر دنیاییاش است. آخرتیاش این است که نروی. وقتی میروی، سقوط میکنی. ما یکسره در معرض انتخاب، ارتباط، رفتار و افکار مختلف هستیم. خواستگار آمده برای دخترت، یا آقایی هستی که میخواهی به خواستگاری دختری بروی که میدانی داری به خاطر پول پدرش و به خاطر موقعیت پدرش و به خاطر دنیا داری میروی و از او خواستگاری میکنی و ایمان برایت مهم نیست. این یک انتخاب جهنمی است. محل زندگی که انتخاب میکنی، میدانی یک محله جهنمی است. رشته تحصیلی انتخاب میکنی که میدانی اگر در این رشته بروی، نمیتوانی دینت را حفظ کنی. یا شغلی را انتخاب میکنی که میدانی در این شغل نمیتوانی دینت را حفظ کنی و باید مرتکب حرام شوی و حقوق مردم را بخوری؛ ولی تو سراغ این شغل میروی چون میگویی آب و نان بیشتری دارد.
لباس میخواهی انتخاب کنی، میدانی اگر این لباس را بپوشی، لباس جهنمی است، چون میخواهی با آن پز بدهی و به رخ دیگران بکشی و فخر بفروشی، می روی آن را می خری. اما یک لباسی است که اگر آن را بپوشی، روحات اذیت نمیشود. بعضیها را دیده اید که همیشه برای خودشان یا فرزندانشان لباسهایی را انتخاب میکنند که در چشم دیگران بیاید. کریستالی که میخرند با دیگران فرق داشته باشد. تلفن همراهشان، اتومبیل، پرده و ... با دیگران فرق داشته باشد. اینها در انتخاب بین دنیا و آخرت همیشه دنیا را انتخاب میکنند.
قرآن میفرماید: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً [11]= آن سراى آخرت را براى كسانى قرار مى دهیم كه در زمین خواستار برترى و فساد نیستند و فرجام [خوش] از آن پرهیزگاران است».
خداوند متعال آخرت را برای کسانی قرار دادهاست که نمیخواهند روی دست بقیه بلند شوند و نمیخواهند فساد کنند. اگر به چشم و همچشمی و رقابت افتادی، اینها برایت جهنم میشود. خودت باش و خودت، اگر یک مبل خوشگل دوست داری و میخواهی از آن فقط خودت لذت ببری، برو بخر. اما این که میخواهی با کسی مسابقه بگذاری، خوب نیست. باید دقت کرد و دید که چه چیزی ما را راضی میکند و چه چیزی واقعاً برای ما کارآیی دارد یا ندارد. از تلفن همراه و اتومبیل گرفته تا سایر وسایل زندگی، همه اینها مفاهیم جهنم هستند.
4 چیزی که پیامبر(ص) از آن به خدا پناه بردند
پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از شر 4 چیز به خدا پناه برده و فرمودند: «للَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفَقْرِ وَ مِنْ وَسْوَاسِ الصَّدْرِ وَ مِنْ شَتَاتِ الْأَمْرِ وَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ وَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ[12]= خدایا! من به تو پناه میبرم از فقر، از وسوسه سینه، از پراکندگی کارها، از عذاب آتش و عذاب قبر».
جلسه گذشته کمی راجع به تشتت دل صحبت کردیم که در اثر پراکندگی کارها اتفاق میافتد. پراکندگی امور معضلی است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از آن به خدا پناه میبرد. چون این پراکندگی، اعصاب آدم را خرد کرده و باعث جهنمی شدن میشود. کارها را باید ردیف و منظم انجام داد. به طوری که در محاصره آنها قرار نگرفت. به عبارتی، باید کارها را طوری سازماندهی کنیم که بتوانیم به آخرت مان هم برسیم. مدام سر خود را خیلی شلوغ نکنیم. حتی اگر حلال هم باشد، دلیل نمیشود که چون حلال است، پس ما میتوانیم خیلی سر خودمان را شلوغ کنیم. باید برنامه ریزی ما طوری باشد که به خودسازی، آخرتسازی، معنویت و عبادت خوب و به شادی و آرامش ما لطمهای وارد نشود.
در واقع «فقر، وسواس صدر، شتات امر» مقدمه میشوند برای جهنمی شدن آدم. وسواس صدر، یعنی من خیلی وقتها میدانم فلان چیز ارزش فکر کردن و اذیت شدن را ندارد، اما در موردش فکر میکنم و ذهنم را مشغول میکنم. یک حادثهای بوده در گذشته اتفاق افتاده و رد شده رفته، من دوباره به آن فکر میکنم. میدانم که این حمله ی شیطان است، ولی نمیتوانم از شرش راحت شوم. کینه یکی از آن وسواس های صدر است. بددلیها و دلچرکینیها چیزهای خیلی خطرناکی هستند و اینها را نباید انسان در دل خودش نگه دارد.
قلب/جهنمی شدن/دنیاطلبی/
پی نوشت:
[1] . سوره تین/4.
[2] . سوره تین/5.
[3] . سوره مریم/71.
[4] . سوره شعرا/88-89.
[5] . سوره توبه/24.
[6] . شُعب الإیمان : ج 7 ص 342 ح 10513 عن أبی هریرة ، كنز العمّال : ج 3 ص 197 ح 6148 .
[7] . سوره اسراء/ 18.
[8] . كنز العمّال : ج 3 ص 197 ح 6147 نقلاً عن الرازی فی مشیخته عن ابن عمر .
[9] . أعلام الدین : ص 343، التحصین لابن فهد: ص 29 ح 52، عدّة الداعی: ص 295، تنبیه الخواطر: ج 2 ص 217 كلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 77 ص 186 ح 10 .
[10] . من لا یحضره الفقیه, جلد۴, صفحه۳ .
[11] . سوره قصص/83.
[12] . من لا یحضره الفقیه، ج2، ص: 543-542.
ع ل 392
کلیدواژه ها:
آثار استاد