مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
ما باید هم ظهور امام را آرزو کنیم و هم برای ظهورش مقدمات را فراهم نماییم. خدا رحمت کند پدران و مادران ما را اینگونه انتظار آقا را میکشیدند که وقتی سفره پهن میکردند، اولین بشقاب را میکشیدند و میگفتند: «این سهم امام غائب است». این کار برای این است که اگر امام زمان از تمام جهان به ایران آمد و از تمام ایران، به شهر ری آمد و از تمام شهر ری دَرِ این خانه را زد، غذایش آماده باشد.
پدران ما هر لحظه منتظر بودند که امام زمان ظهور بفرماید. شمشیرشان را زیر متکایشان میگذاشتند و میخوابیدند که وقتی امام زمان آمدند، در رکاب حضرت با ظلم، کفر، جهل، نادانی و ستم بجنگند. طبیعی است که وقتی کسی این گونه منتظر بود، دیگر دروغ نمیگفت؛ غیبت نمیکرد؛ تهمت نمیزد؛ مال کسی را نمیخورد. میگفت من منتظر امام زمان عدل پرور هستم، پس ظلم نباید بکنم. منتظر امام زمان ظلم ستیزم، پس خودم هم نباید ستم بکنم. گاهی ما به خودمان ظلم میکنیم.
چه زمانی به خود ظلم میکنیم؟
زمانی که گناه میکنم به خودم ظلم و ستم روا میدارم. در ادعیه داریم که «ظلمت نفسی و تجرأت بجهلی = خدایا من از روی جهل و نادانی، به خودم ستم کردم».
من اشرف مخلوقات و گل سر سبد عالم وجود هستم. موقعی که گناه میکنم، خودم را از اوج کرامت انسانی به حضیض ذلت و خواری حیوانیت سقوط میدهم. چه ظلمی بالاتر از این است؟ شخصی در نامهای به ابوذر نوشت: «ای ابوذر! از این علومی که در سینه داری مرا بهره مند کن». ابوذر هم برایش نوشت:«کسی را که دوست داری، اذیت نکن». گفت: «چشم بسته غیب میگویی، این را که میدانستم. چیزی بگو که نمیدانم؛ یک مطلب مهم بگو». ابوذر گفت: «مهمتر از این دیگر چیست که تو خودت را بیش از همه عالم دوست داری. وقتی گناه میکنی، خودت را گرفتار آتش خشم خدا میکنی».
امام باقر علیهالسلام فرمودند:« من تعجب میکنم از کسانی که از جهنم میترسند، ولی به جانب آن جهنم گام بر میدارند». آدم از چیزی که میترسد، از آن فرار میکند. مثلاً، من از مار میترسم و در جهت مخالف آن میروم. چگونه است که من از مار بترسم و به استقبالش بروم؟ کسی که دروغ میگوید، غیبت میکند و خلاف امر خدا انجام میدهد، دارد به طرف جهنم میرود. سپس فرمودند:« تعجب میکنم کسی که طمع بهشت دارد، اما کار خوب را ترک میکند». واجبات را ترک میکند. وظایفش را کنار میگذارد. کسی که طمع به بهشت دارد، وسایل رفتن به بهشت را فراهم میکند. کسی که از جهنم میترسد، راه فرار از جهنم، یعنی پرهیز از گناهان و معاصی، و عمل به واجبات را پیش میگیرد.
داشتن «نبوت» بدون «ولایت» ممکن نیست
کسی که «ولایت» دارد، «نبوت» هم دارد. کسی که ادعای پذیرش نبوت دارد و به ولایت اعتقادی ندارد، ادعای او دروغ است.
پیامبر گرامی فرمودند: «وَ کَذَبَ عَلَیَّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِبُّنِی وَ یُبْغِضُکَ = دروغ میبندد بر من، هر کس گمان میکند من را دوست دارد ولی تو را دشمن میدارد».
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند، جبرئیل به من گفت: «اگر کسی هزار سال مابین رکن و مقام، همه روزها را روزه دار باشد و شبها تا صبح مشغول تهجد و نماز و شب زنده داری باشد، اما بغض و عناد علی علیهالسلام در دلش باشد، حتما جهنمی است. البته خیلیها هم هستند که شیعه نیستند، اما حب علی علیهالسلام را در سینه دارند و با احترام، نام او را میبرند و حتی نام فرزندانشان را علی میگذارند. همه غیر شیعیان مبغض علی و دشمن علی نیستند. خیلی شان دوستدار علی هستند. ان شاءالله همین دوستی موجب نجات آنها بشود. ما سعادت همه مسلمان ها را می خواهیم.
گفت دل به عشق تو علی عجین دارم مُهر مِهر تو بر جبین دارم
من ولایت مدار و حیدری ام شکر حق را فقط همین دارم
باز فرمودند: « أنَا مَدینَةُ العِلمِ وعَلِیٌّ بابُها، فَمَن أرادَ العِلمَ فَلیَأتِ البابَ[1]= من شهر دانشم و علی، دروازه آن است. آن که دانش می خواهد، باید از [این] دروازه در آید».
دو نشانه ی درست فرستادنِ صلوات
صلوات فرستادن با صدای بلند و کامل، یعنی صلواتی که هم بر پیامبر و هم بر آل او درود بفرستید. دو نشانهی درستِ صلوات این است.
از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پرسیدند: صلواتی که قرآن میگوید، کدام است. فرمودند: صلواتی که قرآن می گوید: دو نشانه دارد: 1) صداهایتان را در صلواتِ بر من بلند کنید. بعد پرسیدند: فایده ی صلوات بلند چیست؟ فرمودند: «صلوات با صدای بلند نفاق، دورویی و دورنگی را از مابین شما بیرون میبرد».
2) صلواتی که بر من می فرستید، «ابتر» یعنی بدون دنباله نباشد. گفتند صلوات ابتر کدام است؟ فرمودند: «درود بر پیغمبر باشد و درود بر آلش نباشد. صلوات ابتر را نه من می پسندم و نه خدا اجری بابتش می دهد».
اگر کسی از ما پرسید که چرا آل محمد را به صلوات اضافه کردید؟ میگوییم: به دلیل آیه ی 64 سوره نحل که خداوند میفرماید: « وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ= ما قرآن را بر تو نازل نكردیم، مگر برای اینكه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها تبیین كنی».
نزول آیات الهی توسط خداوند تبارک و تعالی است. اما تبیین کننده، بیان کننده، باز کننده و شکافندهی علوم قرآنی پیغمبر گرامی و دیگر معصومین علیهمالسلام هستند. مثلاً جایی در قرآن نداریم که نماز صبح دو رکعت است. کل قرآن را بگردیم چنین چیزی نیامده است. واجبات نماز، واجبات رکنی، شکیات، مبطلات، مقارنات نماز این طور است. فقط گفته شده:« وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ[2]= و نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى دارد». پیغمبر فرمود: « صَلُّوا كَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی = نماز بخوانید این طور که میبینید من می خوانم».
بنابراین، پیامبر در تبیین صلواتی که قرآن این گونه فرموده:«إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ[3]= خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند» فرمودند: آن صلواتی که خداوند میفرماید، من و فرشتگان میفرستیم، شما هم بفرستید. صلوات بر من و بر آلم باید خیلی محکم و پر طنین و همگانی باشد.
امام حسن علیه السلام پایه گذار اصلی نهضت سیدالشهدا علیه السلام است
حقیقتی وجود دارد که شاید برای خیلی از ما جدید باشد و آن این است که پایه گذار نهضت آقا امام حسین، وجود نازنین امام مجتبی علیهالسلام بودند. این ظلم به امام مجتبی است که میگویند: قربان امام حسین بروم که سر پرشوری داشت، ولی امام حسن اهل سازش بود. ابدا چنین چیزی نیست. اصلا پایه گذار و بنیان گذار و زمینه ساز قیام امام حسین علیهالسلام وجود نازنین آقا امام مجتبی علیهالسلام بودند.
هر معصومی در زمان خودش دقیقاً به وظیفه خود عمل کرده است. امام مجتبی سال 50 هجری به شهادت رسیدند. امام حسین سال 60 هجری قیام کردند، در مدت این 10 سال چرا امام حسین قیام نکردند؟ چون شرایط، شرایط برادرشان بود و وظیفه داشتند که طبق آن عمل بکنند. موقعی که فرماندهانی در لشکر اسلام خیانت کردند، معاویه در خزانه ها را باز کرد و گفت هر چه میخواهید بردارید. بیایید در طلا و جواهر بغلتید، همه اش مال شماست. اما دست از حسن بن علی بردارید.
شر غالباً اینگونه است، دنبال شهرت و مکنت و شهوت و ثروت و قدرت و ... است. مردم گول خوردند و مال دنیا آنها را فریب داد. بعضیها میگویند: امام حسن با معاویه صلح کرد. این ستم به امام مجتبی است. اگر کسی این جمله را بگوید، بزرگترین ظلم را به امام مجتبی کرده است. مگر نور با ظلمت آشتی میکند؟ مگر حق با باطل آشتی و صلح میکند؟ «صلح کردن»، یعنی هر چی تو میگویی، قبول است. اما امام مجتبی برای این که کیان اسلام و اصل اسلام از دست نرود، در شرایط خاص و سخت آن زمان، خیلی زیرکی کرد و موادی را نوشتند و امضا کردند. ولی معاویه از آنجایی که تشنهی قدرت بود و چاره ای هم جز این نداشت، زیر تمام موادی را که امام مجتبی نوشته بودند، امضا کرد و قسم خورد که من این مواد را عملی میکنم. اما بعدا به وعده اش عمل نکرد.
نرمشِ قهرمانانه ی تاریخ
خدا رحمت کند آقای دکتر طه حسین را کتابی راجع به امام مجتبی علیهالسلام نوشته و می گوید: «این صلح نبود، بلکه نرمش قهرمانانه ی تاریخ بود».
حضرت آیت الله العظمی مکارم مفاد عهدنامه را که خیلی مفصل است در 5 ماده خلاصه کردهاند. امام حسن علیهالسلام با علم به این که معاویه به هیچ کدام از اینها پایبند نیست، خواستند این را به مردم ثابت کنند و چهره کریه معاویه را نشان بدهند و ضرورت قیام امام حسین علیهالسلام را علیه بنی امیه به مردم تفهیم کنند.
حال بدون مقدمه، 5 مورد از این مفاد را میخوانیم تا ببینید که چقدر امام مجتبی زیرکی کرده اند.
1) «حسن بن علی علیهمالسلام حکومت و زمامداری را به معاویه واگذار میکند، مشروط بر آن که معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر صلی الله علیه و آله رفتار کند». یعنی نمیتواند هر کاری دلش خواست بکند. البته او کرد هر کاری که دلش خواست. امام مجتبی میخواستند نشان بدهند که معاویه پایبند به هیچ اصلی نیست.
2) «بعد از معاویه خلافت از آن حسن بن علی علیهمالسلام خواهد بود و اگر برای او حادثه ای پیش آید، حسین بن علی علیهمالسلام زمام امور مسلمانان را در دست می گیرد و نیز معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند». که معاویه این کار را هم برخلاف عهد نامه انجام داد و یزید را به جای خودش نشاند. با این که این قضیه گفته شده، باز امام مجتبی تاکید میکند، معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.
3) «بدعت، ناسزاگویی و اهانت نسبت به امیرمومنان علیه السلام و لعن آن حضرت در حال نماز، باید متوقف گردد و از علی علیهالسلام جز به نیکی یاد نشود». چون اصلا قانون گذاشته بودند که هرکس میخواهد نماز بخواند، اول لعنت به علی علیهالسلام بکند و ناسزا بگوید. شخصی که یادش رفته بود چنین چیزی را بگوید، میگوید: شب تا صبح گریه کردم که خدایا مرا ببخش که یادم رفت علی را لعنت کنم. در چنین موقعیتی این عهدنامه دارد امضا میشود. این نقشش از جهاد روز عاشورا کمتر نیست و شاید بالاتر هم باشد.
4) «مبلغ 5 میلیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است، از موضوع تسلیم به معاویه مستثنی است و باید زیر نظر امام مجتبی علیهالسلام مصرف شود». آن موقع هم 5 میلیون درهم مبلغ خیلی بالایی بوده و امام مجتبی دارند با این کار، یک فرصت اقتصادی را هم در اختیار میگیرند. یعنی اگر معاویه دارد به او واگذار می کند خیلی هم مفت و مجانی نیست.
5) «معاویه تعهد میکند، که تمام مردم اعم از سکنه شام و عراق و حجاز از هر نژادی که باشند، از تعقیب و آزار وی در امان باشند و از گذشتهی آنها صرف نظر کند و احدی از آنها را به سبب فعالیتهای گذشتهشان بر ضد حکومت معاویه، تحت تعقیب قرار ندهد». یعنی درست خلع سلاح کردن معاویه است و مخصوصا اهل عراق را بخاطر کینه های گذشته آزار نکند.
«علاوه بر این، معاویه تمام یاران علی علیهالسلام را در هر کجا که هستند، امان میدهد که هیچ یک از آنها را نیازارد و جان و مال و ناموس شیعیان و پیروان علی علیهالسلام در امان باشند و به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نگیرند و کوچکترین ناراحتی برای آنها ایجاد نشود. اموالی که از بیتالمال در دست شیعیان علی علیهالسلام است از آنها پس گرفته نشود. باید هیچ گونه خطری از ناحیه معاویه، حسن بن علی علیهالسلام و برادرش حسین بن علی علیهالسلام و هیچ کدام از افراد خاندان پیغمبر صلی الله علیه و آله را تهدید نکند و مورد آزار قرار ندهد و نباید در هیچ نقطهای موجبات خوف و ترس آنها را فراهم سازد».
«در پایان پیمان، معاویه تعهد کرد که تمام مواد آن را محترم شمرده و دقیقاً به مورد اجرا بگذارد. او خدا را بر این مسئله گواه گرفت و تمام بزرگان و رجال شام را نیز گواه گرفت و آنها به این امر گواهی دادند».
اما معاویه همه اینها را زیر پا گذاشت و همه میدانیم که با امام مجتبی چه کرد. «ابوذر» را که از یاران پیغمبر و یاران علی علیهالسلام بود، به صحرای بیآب و علف «ربذه» تبعید کرد. «حجر بن عَدی» را در «مَرجُ العذراء» در بیرونِ دمشق، با فرزندش سر برید. زمینهی قتل «میثم تمار» را فراهم کرد. شبانه دهها و صدها شیعه را گردن زد و تحت تعقیب قرار داد. حقوق شان را از بیت المال قطع کرد. شما ببینید در زمانی که معاویه خدعه کرده، قرآن را بالای نی بردند، مردم گول خوردند و برعلیه امام حسن قیام کردند، سجاده را از زیر پای امام حسن کشیدند، او را مذل المؤمنین نامیدند، فحش و ناسزا گفتند و به علی علیهالسلام هم فحش و ناسزا دادند. آن وقت شما حساب کنید در چنین شرایط سختی، امام مجتبی با چه زیرکی این مواد را بیان کردند. ولی ما در یک حالت عادی گوش میکنیم و میگوییم، خوب است خیلی هم مهم نیست، در حالی که خیلی مهم است.
و آخرین مسئلهای که معاویه زیر پا گذاشت، مسئله حکومت بعد از خودش بود. یعنی یزید را به جانشینی خودش معرفی کرد. همین امر زمینه ساز شد که امام حسین علیهالسلام قیام کند.
یکی از اهداف قیام امام حسین این بود که چهرهی یزید را به مردم نشان بدهند. امام حسین فرمود: من میخواهم این ماسک فریب را از چهرهی کریه یزید کنار بزنم. درون متعفن و بسیار زشت و خبیث او را به مردم نشان بدهم و امام حسین این کار را کرد. امام حسین پیروز شد. امام حسین شکست نخورد. پیروز صحنه امام حسین بود نه یزید. یزید شکست خورد و بنی امیه شکست خوردند.
اگر امام حسین علیهالسلام پیروز شد، پس چرا عزاداری میکنیم؟
ما برای مظلومیت امام حسین علیهالسلام گریه می کنیم، نه برای این که او شکست خورد. درحقیقت امام حسین پیروز شد. ما بر مظلومیت حسین علیهالسلام گریه می کنیم. گریه برای این است که این پیروزی با این که خیلی برای ما بزرگ است، چرا باید به قیمت بالا رفتن سر حجت خدا بر نی باشد.
مقام معظم رهبری در مورد انقلاب خود ما هم فرمودند:«انقلاب ما یک انقلاب پیروزمند مظلوم است. مظلوم است که تمام جنایتکاران به خودشان حق میدهند که با این نظام اسلامی مقابله بکنند». ما هم پیروزمند صحنهی انقلاب هستیم. منتهی پیروزمندی که مظلوم است و خسارت زیادی دادهاست. شهدایی مثل «بهشتی»، «مطهری»، «باهنر»، «همت»، «زین الدین» و «محلاتی» و ... تقدیم کردهایم.
انتظار/گناه/ولایت و نبوت/ صلوات صحیح/صلح امام حسن/ برای حسین ع گریه کنیم یا شادی؟
[1] - المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۳۸.
[2] - عنکبوت/45.
[3] - احزاب/56.
کلیدواژه ها:
آثار استاد