مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
عنوان بحثی که پیرامون آن صحبت می کنیم سبک زندگی، شیوه زندگی و چگونه زیستن است. در این چگونگی یک معنای متفاوت به چشم بخورد. دلی که اینگونه زیستن را انتخاب می کند سرشار از آرامش و امید باشد. انسان هایی... که خودشان را قبول دارند و نسبت به دانشجویی و معلمیشان و نسبت به کاسبی و رفاقت شان تردید و سرزنش و خود زنی های درونی ندارند این ها چه ویژگی هایی دارند؟ از سبک زندگی خودشان احساس شادی می کنند؟
عن قریب است که از ما خبری نیست / شیشه بشکسته و می ریخته و ساقی نیست
جمله ای از امام حسین است که در دعای عرفه می فرماید: خدایا هر که تو را گم کرده چه پیدا کرده و هر که تو را پیدا کرده چه چیزی را گم کرده است – معنایش آن می شود که کسی که با خدا نیست به تعبیری عرفی، من بی همه چیز است، مهم این نیست که چه چیزی داشته باشد مهم این است که چیز هایی که دارد چیزی به حساب نمی آید مگر در تخیل خودش برای این ها یک اعتبار قائل می شود.
قرآن کریم می فرماید: «ان الانسان لیتقی ان رئاه استغنی» انسان ها سر از طغیان در نمی آورند اگر خود را بی نیاز بپندارند. بی نیاز که نمی شود اما یک قدرت تخیل، خدا به او داده که جزء ابزار سلوک او بوده که اگر خوب استفاده کند ممکن است راجع به خودش خیالاتی شود ممکن است کسی در اثر تخیل، خودش را در مرزهای خوشبختی بداند اما حقیقت این است که اگر پرده بیفتد نه تو مانی و نه من. اگر با معیار های واقعی بخواهد خودش را ارزیابی کند به این نتیجه می رسد که به یک سبک زندگی موفقی نرسیده است.
تربیت حداقل بر دو نوع است:
1- تربیتی از بیرون که با تلقین ها و آموزش ها و قانون ها و هزینه های سنگین برای هنجار شکنی های با این چیزها به دست می آید که اوج آن را کانت گفت: تو خودت را در جایگاه همه انسان ها قرار بده، وکلایی داری قانون گذاری می کنی و وجدان تو مثلا معیار تشخیص توست. یک نوع این است که تو بالاخره از بیرون داری حرکت می کنی حتی وجدان با این تعریف یک نگاه بیرونی دارد یعنی مکانیکی داری حرکت می کنی ، جا به جا می شوی رویشی شکل نمی گیرد.
سبک زندگی اسلامی از اینجا می جوشد و می روید که انسان بداند که همه چیزش را و همه وجودش را آماده کند برای هزینه کردن غیر از این باشد سبک زندگی اش اسلامی نیست ولو مشترکاتی هم داشته باشد لذا امت مجاهد امتی هستند که سبک زندگی شان واقعی و اسلامی است آن وقت شادی ها شادی های واقعی است.
2- یک نوع نگاه دیگر نگاه دینامیکی است ، نگاه از درون است، نگاه جوششی است نگاهی است که همه آثار رفتاری در درون من از یک عقبه اعتقادی و باوری پشتیبانی می شود و نشأت می گیرند. اینجا دیگر هزینه های اقتصادی و جریمه نیست که مرا به کاری وادار کند در انگلیس هر شهروند به طور متوسط 19 بار در روز در جلوی دوربین های مداربسته و نبسته مشاهده می شود و مردم هم پوست شکلاتی از پنجره بیرون نمی اندازند چون می دانند دیده می شوند ولی به محض اینکه برق برود و بدانند که دیده نمی شوند بزرگترین سرقت ها اتفاق می افتد یعنی انسانی که از بیرون آنرا با تلقین ها تشویق ها صرفا به یک جا های خوبی می بریم.
من نمی گویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید
قفس را انسان در یک باغ ببرد که آن پرنده نباید گمان آزادی بکند که البته خیلی بهتر از آنجایی است که پرنده در باغ نباشد اما اگر یک کسی تصورش این بود که او با تلقین صرف با آموزش ، با افزایش هزینه ها می تواند برسد به یک سبک زندگی اسلامی به نظر بنده از ابتدا راه را اشتباه رفته است پس چه نگاهی است که می تواند انسان را به همه ی شئونات سبک زندگی اسلامی برساند؟
ادامه بحث را در قسمت دوم پی می گیریم، با ما باشید.
کلیدواژه ها:
آثار استاد