www.montazer.ir
یک‌شنبه 24 نوامبر 2024
شناسه مطلب: 11903
زمان انتشار: 31 اوت 2020
چه چیز باعث شد که دست شان به خون خلیفه خدا آلوده شود؟

قلب، جلسه 48، 1390/09/19

چه چیز باعث شد که دست شان به خون خلیفه خدا آلوده شود؟

ماه محرم درس‌ها، پیام‌ها و عبرت‌های زیادی دارد که هیچ کدام از اینها هم با بحث «قلب» بی ارتباط نیست. یکی از چیزهایی که ما باید از عاشورا یاد بگیریم، این است که اساساً چرا عاشورا اتفاق افتاد؟ چطور می‌شود که خلیفۀ الله، مظهر خدا و یک متخصص معصوم که بهترین انسان زمان خودش است و دوست و دشمن به فضیلتش اعتراف دارند، به دست کسانی کشته بشود که به او علاقه داشتند، دعوتش کردند و منتظرش بودند؟ سیدالشهدا (علیه‌السلام) را کسانی کشتند که جزء منتظران او بودند.

چرا یک شخصیت برجسته ­ای مثل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که دوست و دشمن به فضیلتش اعتراف دارند و چقدر در موردش آیه و فرمایشات نبوی داریم، آن‌طور باید تنها بماند و کشته بشود؟ یک شخصیت برجسته ­ای مثل امام حسن (علیه‌السلام) که شیعه و سنی نقل کردند: «اَلحَسَنُ وَ الحُسَین اِمامان قاما اَو قَعَدا= حسن و حسین امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند». یعنی چه قیام کنند و چه صلح کنند، هر دو امام اند و یا در مقام ایشان گفته شده: «سَیِّدَی شَبابِ اهَلِ الجَنَّۀ= آقای جوانان بهشت هستند». اینها همه در فرمایشات نبوی و در اعترافات دوست و دشمن وجود داشت. حضرت پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم از قبل، جریان کشته شدن امام حسین را خبر داده بودند و معلوم است آنهایی که حضرت را می‌کشند، می‌دانستند دارند چه کار می‌کنند. پیغمبر با گریه می‌فرمودند:«مالی و لیزید= من با یزید چه کار دارم که یزید با من این کار را می‌کند؟» چطور می‌شود مردم با اطلاع و آگاهی از این مسائل، خلیفۀ الله را می‌کشند؟

سیدالشهدا (علیه‌السلام) در روز عاشورا می‌فرمایند: همه شما من را می‌شناسید. حضرت زین­ العابدین (علیه‌السلام) هم در خطبه ­ای در کوفه و شام همین را می‌فرماید. بعضی‌ها نمی‌شناختند، ولی خیلی‌ها می‌شناختند. چطور می‌شود انسان به چیزی که یقین دارد، علی­رغم یقینش لجبازی می‌کند؟ قرآن می‌فرماید: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا[1]= و با آنكه دل های شان بدان یقین داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند». پس یکی از بیماری‌های دل انسان همین است که انسان می‌داند که خدا و پیغمبر حق است، قرآن حق است، نماز حق است، روزه حق است، حجاب حق است، خلیفه خدا حق است و با آن لجبازی و مخالفت می‌کند، تا جایی که دست به ریختن خون خلیفه خدا می‌آلاید.

معیت با امام معصوم، ضامنِ غفران در دنیا و آخرت است

نکته خیلی مهم که در سعادت ما و در جبران گذشته هر کدام از ما فوق ­العاده اهمیت دارد، جمله ­ای است که سیدالشهدا (علیه‌السلام) به جناب حُر می‌فرمایند: ای حُر! این را بدان که خداوند تو را به گناهان گذشته ­ات مؤاخذه خواهد کرد، ولی اگر من را یاری بکنی، علاوه بر اینکه گذشته تو مورد مغفرت قرار خواهد گرفت، تو در زمره یاران من و با من هم خواهی بود.

حُر خطای بزرگی کرد و امام حسین (علیه‌السلام) و خاندانش را در کربلا نگه داشت. اگر حُر نبود، امام حسین می‌توانست برگردد، ولی حُر آنها را نگه داشت. اما امام حسین به او گفت: تو بیا به کمک و یاری من، گذشته تو جبران می‌شود. این اتفاقی بود که در گذشته افتاد. اما آن چیزی که خیلی خیلی اهمیت دارد و مربوط به حال ماست، این است که ما یک امام زمان داریم که حسین زمان ماست و در اثر همان مشکلاتی که امام حسین داشته، الان 1180 سال در آوارگی و غربت و تنهایی است. مشکل مردم زمان امام حسین (علیه‌السلام) بی­ وفایی نسبت به امام شان بود و جالب اینجاست که امام زمان (علیه‌السلام) هم وقتی مشکلات شیعیان را بیان می‌کند، از دو مشکل «بی‌وفایی و عدم همدلی» در بین شیعه نام می‌برد که مانع ظهور حضرت است. پس باز هر دو به یک چیز برمی‌گردد. چون این مسئله، مسئله مهمی است.

خداوند یک عهد فطری از همه انسان ها گرفته است

عهد فطری که خداوند از انسان گرفته است، در این آیه بیان  شده اشت که امام حسین (علیه‌السلام) از زمانی که حرکت می‌کنند، زیاد آن را می‌خوانند:«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً[2] = از میان مؤمنان مردانى‏ اند كه به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نكردند».

خداوند تبارک و تعالی از همه انسانها یک عهد درونی گرفته و هیچ انسانی نمی‌تواند این عهد را انکار کند و آن، عهد فطری است که در نهاد همه انسانها هست و کسی نمی‌تواند بگوید: خدایا تو از من این قول را نگرفته بودی.

یکی اینکه انسان کمال را دوست داشته باشد. هیچ کس نمی‌تواند بگوید: من از زیبایی خوشم نمی‌آید، از لذت خوشم نمی‌آید، از عمر جاودان خوشم نمی‌آید، از علم خوشم نمی‌آید، از قدرت، سعادت و خوشبختی خوشم نمی‌آید. زیرا همه عاشق کمال مطلق هستند و عشق به کمال، فطری انسان است. این قولی است که خدا از همه ما گرفته و این در نهاد همه ما هست که انسان همیشه عاشق کمال مطلق است و عاشق آدم‌های کامل است. یعنی هر چقدر کمال انسان بیشتر شود، محبوبتر می‌شود و این طور نیست که به آدم صاحب کمالی علاقه نداشته باشد. به خصوص اگر این صاحب کمال، خودش مظهر کمال مطلق، یعنی معصوم باشد و شخصی باشد که انسان را به سمت خداوند ببرد و خودِ خداوند او را معرفی کرده باشد که فقط این شخص می‌تواند شما را پیش من بیاورد و به کمال مطلق برساند. این دوست داشتن هم فطری است. هیچ کس نمی‌تواند این را دوست نداشته باشد.

تبعیت از متخصص هم فطری است. اگر کسی نزد دکتر رفت و از او اطاعت نکرد، روز قیامت جهنمی می‌شود. به خاطر اینکه به بدنش ظلم کرده و به خاطر پیمانی که خدای متعال در عقل، از او گرفته که از متخصص پیروی کند، مواخذه خواهد شد. به او گفته خواهد شد: چرا هر چه دکتر گفت، پیروی نکردی و بدنت مریض شد؟ تو به بدنت ظلم کردی. پس این ظلم، یک حماقت است. اگر کسی بدون نظر مهندس خانه ساخت و خانه با یکی دو ریشتر زلزله روی سرش ریخت و همه مردند، خودکشی محسوب می‌شود. تو باید متخصص را می‌آوردی که او خانه را ضد زلزله می‌ساخت. تبعیت از متخصص پیمانی است که خداوند در درون ما از ما گرفته است. از این رو امام حسین‌ (علیه‌السلام) در طول مسیر آیه مذکور را تلاوت می‌فرمودند. یعنی با خدا عهد کرده‌ام. همه ما عهد کردیم که عاشق خدا باشیم. چون در نهاد همه ما عشق به کمال مطلق و خداوند هست. «لا اله الا الله» یک عهد فطری است. هیچ کس نمی‌تواند بگوید «لا اله الا الله» در نهاد من نیست. مؤمنین کسانی هستند که به این عهدی که در درون‌شان نسبت به خدا و نسبت به دستورات خدا هست، پایدار ماندند.

عامل مهم تنها ماندن امامان معصوم «بی‌وفایی» است

حضرت بزرگترین مشکل را در روز عاشورا و قبل از عاشورا در صحبت با حُر «بی ­وفایی» بیان می‌کند و می‌فرماید: شما برای من نامه نوشتید و من را دعوت کردید و به این عهدتان وفا نکردید و این بی‌وفایی از شما، چیز عجیب و تازه‌ای نیست. شما قبلاً با پدر و برادر من هم همین کار را کردید. هزاران نامه نوشتید و به هیچ کدامش عمل نکردید. همان کسانی که نامه نوشته بودند، آمدند که سیدالشهدا (علیه‌السلام) را بکشند. بی ­وفایی‌ از طرف نویسندگان نامه است.

خیلی‌ها با سیدالشهدا تا عاشورا هم آمدند که تعدادشان زیاد بود. شب عاشورا سیدالشهدا (علیه‌السلام) می‌خواهد آنهایی که واقعاً وفادار نیستند را برگرداند. نمی‌خواهد کسی ناخالص در آنها باشد. وقتی اعلام می‌کند که فردا همه شما کشته می‌شوید، پس از تاریکی استفاده کنید و بروید. حتی مشعل‌ها را هم خاموش می‌کنند تا هر کس می‌خواهد برود، برود، یک عده می‌روند. بعد از اینکه همه می‌روند، سیدالشهدا (علیه‌السلام) تازه به آنهایی که پایدار و مطمئن هستند، می‌فرماید: «اِنّی لا اَعلَمُ اَصحاباً اَوفی وَ خَیراً مِن اَصحابی= من سراغ ندارم، اصحابی را وفادارتر و بهتر از اصحاب خودم». وقتی معصوم (علیه‌السلام) می‌گوید: «لا اَعلم= من نمی‌شناسم» یعنی وجود ندارد. پس پای کار امام بودن، کار هر کسی نیست. وفادار به امام بودن، کار هر کسی نیست و آنهایی که ماندند، خیلی انسان‌های بزرگی بودند که به امام شان وفادار ماندند. آیا اگر ما جای آنها بودیم، چه می‌کردیم؟

بعد از این جریان، امام حسین (علیه‌السلام) به یاران وفادارش که نرفتند و ماندند، بهشت و فردای شان را به آنها نشان می‌دهد. شهادت‌شان را و بعد از شهادت‌ و مقام و درجات‌شان در بهشت را نشان می‌دهد. برای همین بود که از همان شب عاشورا می‌افتند به شوخی کردن و بگو و بخند و انتظار برای فردا. آنقدر شوق داشتند که حضرت فرمود: «لَم یَجِدُوا اَلَمَ الحَدید= درد شمشیر و نیزه را حس نمی‌کردند». آنها از بس مست بودند، درک نمی‌کردند و ادراکی برای این دردها نداشتند. چون هر کدامشان شوق و انتظار رسیدن به مقاماتی که حضرت به آنها نشان داده بود را داشتند. مثل همین بچه بسیجی‌های خودمان در جبهه. من یادم هست با چه اشتیاقی اینها در میدان مین می‌دویدند و از خدا می‌خواستند که خدا شهادت را نصیب‌شان کند. تیر و ترکش هم که می‌خوردند، آخ نمی‌گفتند. آنقدر مست بودند که فقط یا زهرا، یا حسین، یا مهدی، یا الله از آنها می‌شنیدی. چون روح شان فوق­ العاده با بالا پیوند داشت.

عنصر بی‌وفایی، گریبانگیر شیعیان آخرالزمانی شده است

عمده­ ترین مشکل امروز ما «بی ­وفایی» است که این مشکل الان در ما هم وجود دارد. همه ما نسبت به امام زمان عج این بی‌وفایی را داریم. چون امام زمان (علیه‌السلام) هنوز در آوارگی و طردشدگی و غربت به سر می‌برند و هر کدام از ما در این آوارگی و طردشدگی سهیم هستیم. تازه مسئله به اینجا ختم نمی‌شود؛ بلکه مسئله این است که از 50 سؤال روز قیامت، مهمترین سؤالش سؤال در مورد امام زمان (علیه‌السلام) است. یعنی شما اگر در سؤال مربوط به خدا، توحید، نبوت و رسالت هم قبول شده باشی؛ در سؤالات قرآن، برخورد با همسایه و پدر و مادر و همسر و بقیه مردم هم قبول شده باشی، اگر در وفاداری به امام زمانت قبول نشوی، هیچ فایده ­ای ندارد. انسان رد است.

این موضوع هم جالب است و هم خطرناک. جالب بودنش به این است که اگر کسی وفادار باشد، در لحظه‌ای که چهره به چهره امام زمان قرار می‌گیرد، به خوشبختی می رسد؛ و خطرناک بودنش هم موقعی است که وقتی از او سؤال کنند و او نتواند سرش را بلند کند. چون در قرآن می‌فرماید: «یَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[3]= [یاد كن] روزى را كه هر گروهى را با پیشوای شان فرا مى‏ خوانیم».

حضرت می‌فرماید: مردم زمان پیغمبر با پیغمبر، زمان امیرالمؤمنین با ایشان و زمان حسنین با آنها و زمان امام زمان با امام زمان (علیهم‌السلام) سنجیده می شوند. پس هر کدام از من و شما یک مسئولیتی نسبت به امام زمان خودمان داریم. یعنی از ما راجع به امامان گذشته نمی‌پرسند. ولی از ما راجع به غربت، مظلومیت و تنهایی امام زمان خودمان، صد در صد سؤال می‌کنند. مهمترین سؤال قیامت هم این است. حال اگر در این مهم قبول شویم، بقیه ­اش هم قبول است. همانطور که سیدالشهدا (علیه‌السلام) به حُر فرمود: اگر من را یاری کنی، خداوند از گناهان تو می‌گذرد. حتی اگر انسان گناه و معصیتی هم نداشته باشد، بزرگترین بی ­تقوایی و بزرگترین معصیت انسان همین است که انسان امام خودش را تنها بگذارد و به او وفادار نباشد. حال هر کدام از ما باید بررسی کنیم که آیا واقعاً نسبت به امام زمان (علیه‌السلام) وفادار هستیم؟

چگونه به امام زمان(ع) وفادار باشیم؟

وفا و وفاداری یعنی چه؟ آیا وفا و وفاداری به این معنی است که بگوییم آقا اگر آمدی، ما یاری‌ات می‌کنیم؟ این که چیز زیادی نیست. وقتی حضرت بیایند، حق بر همه روشن می‌شود و کسی راهی ندارد، جز یاری امام زمان. وفاداری یعنی، الآن شما نگذارید امام‌تان در تنهایی و غربت و آوارگی بماند. او الان در اوج سختی‌ها و اضطرار است. دو هفته قبل که من یک مقدار در کلاس شهرری در مورد امام زمان عج صحبت کردم. شب یک برادر شهید به من زنگ زد و هر چه می‌خواست صحبت بکند، گریه امانش نمی‌داد. بالاخره کمی که آرام شد، گفت: دیشب که شما این حرف‌ها را راجع به امام زمان گفتید، من شب، حضرت را خواب دیدم. دیدم آقا تنها یک جا نشسته و پوتین پوشیده، اول پوتین‌های آقا را بوسیدم و بعد دستهایش را و آقا به من گفت: من خیلی غریب و تنها و مظلوم هستم و همینطوری این حرف را تکرار می‌کرد. من به آقا گفتم: آقا این حرف‌ها را دیشب آقای شجاعی در کلاس می‌زد. آیا همین طور است که می‌گفت؟ گفت: آقا دوباره تکرار کرد که این را به همه بگویید که من چقدر تنها و غریب و مظلوم هستم.

وفاداری یعنی اینکه انسان به لوازم یک رابطه التزام داشته باشد

روایات زیادی در خصوص یاری رساندن به دیگران داریم. در روایت هست، اگر کسی بتواند کاری برای کسی بکند و نکند، اگر بهشتی هم باشد، یک مار در بهشت هر روز او را نیش می‌زند که تو چرا وقتی می‌توانستی کمک بکنی، نکردی. آنقدر این مسئله مهم است که امام صادق (علیه‌السلام) در طواف واجب در حج تمتع، به یکی از اصحاب که به نیاز یک شیعه جواب نداده بود، اجازه ندادند به طواف واجب ادامه دهد و فرمودند: اول باید نیاز آن شیعه را برآورده سازی.

پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود:«مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَ بِاُمُورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم[4]= کسی که صبح می‌کند و اهتمام به کارهای مسلمانان ندارد، اصلاً مسلمان نیست». مسلمان کسی است که وقتی صبح از خواب بلند می‌شود، با درد همه مردم از خواب بلند شود. یعنی هر کس هر کاری توانست، باید بکند. ما که نمی‌توانیم دنیا را نجات بدهیم. باید امام زمان بیاید و دنیا را نجات بدهد. اما ما برای نجات امام زمان که می‌توانیم کاری بکنیم که از آن فشار در بیاید. هر کس باید ببیند چه کاری می‌تواند بکند.

اما چرا ما برای امام زمان اینطوری نیستیم و دقیقاً مثل مردم کوفه هستیم؟ یعنی صبح که از خواب بلند می‌شویم، درد امام زمان و درد جامعه مسلمانان در دل ‌ما نیست. درد فقرا و این همه جوانانی که ازدواج نکرده‌اند، بیوه­ ها، ایتام، مشکلات جهیزیه، مشکلات تحصیلات، از همه مهمتر مشکلات فکری و فرهنگی و روحی مردم، چرا اینها برای ما مهم نیست؟ چرا اگر کاری می‌توانیم بکنیم، نمی‌کنیم؟

حال اگر ما این عرضه را نداریم که مثل پیغمبر روح بزرگی داشته باشیم که با فکر به مشکلات دیگران، صبح از خواب بلند شویم و شب هم با فکر به مشکلات بخوابیم و حداقل غصه یک نفر را در دل‌مان می‌توانیم داشته باشیم. آن یک نفر هم امام زمان (علیه‌السلام) باشد و واقعاً غصه­ اش را بخوریم و بدانیم که او امام ماست. غیر از این که امام ماست، پدر حقیقی ماست. خداوند ما را از او آفریده و روح او در روح ماست. در جامعه کبیره می‌خوانیم:«اَنفُسُکُم فِی النُفُوس = روح تان در همه روح هاست». ایشان از پدر زمینی و مادر زمینی به ما نزدیکتر هستند و حق بیشتری بر ما دارند. برای همین هم ما به آنها می‌گوییم: «بابی انتم و امی= پدر و مادرم به فدای شما».

چون حضرت را جزء خانواده خود حساب نمی کنیم، در سبد خانوارمان سهمی ندارد

حضرت پدر ماست، ولی ما هزینه ­ای برای این پدر حقیقی مان در نظر نمی‌گیریم. برای همه اعضای خانواده هزینه می‌کنیم، اما برای امام زمان هزینه نمی‌کنیم. مثلاً ما اگر هر مقداری درآمد داشته باشیم، آن را صرف خانواده می کنیم، اما امام زمان هنوز به عنوان پدر حقیقی ما در سبد خانوارمان سهمی ندارد.

مثلاً اگر من 5 میلیون تومان هزینه خانه‌ام است و ما 5 نفر هستیم، باید درآمدمان را بین 6 نفر تقسیم می‌کنیم؛ زیرا یک نفر هم امام زمان است که در خانه ماست. اما نگاه ما این است که متاسفانه داریم به امام زمان صدقه می‌دهیم. این در حالی است که پول و درآمدمان را داریم از دست امام زمان دریافت می‌کنیم. زیرا در مورد ایشان داریم که:«بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری= از برکت وجود او (یعنی حجت و نماینده الهی) مردم روزی می خورند».

معصوم (علیه‌السلام) فرمود: وقتی تو نصف مالت را به دوستت بدهی، تازه او را با خودت یکی دانسته‌ای. در حالی که آنچه خدا از تو می‌پسندد، این است که همیشه دوستت را به خودت برتری بدهی. ولی ما امام زمان را به خودمان برتری نمی‌دهیم. واقعاً اگر کسی فکر بکند که منتهای کاری که من می‌توانم برای امام زمان انجام بدهم چقدر است، می‌بیند بیشتر از این هم می‌تواند انجام بدهد. کار زبانی، با قلم، کار تبلیغاتی، فرهنگی، آبرو و اعتبار گذاشتن و پول دادن و فعالیت‌های گروهی و هر کار دیگر به معنی وفاداری به حضرت است، حالا همدلی بماند. حضرت فرمود: دو تا ضعف شیعیان دارند، یکی ضعف در وفاداری و دیگری عدم همدلی است. یعنی باید به هم کمک کنیم و دور هم جمع شویم و با هم فکر کنیم و به همدیگر هم فکری بدهیم و از همدیگر کمک بخواهیم، مشورت بگیریم که چه کاری می توانیم برای حضرت انجام بدهیم. راه اندازی جلسات دعا برای امام زمان (علیه‌السلام) کمترین کاری است که برای حضرت می توانیم انجام دهیم.

حداقل کاری که می‌توانیم برای امام زمان (علیه‌السلام) بکنیم، دعاست که این را هم دریغ می‌کنیم. دعا یعنی اینکه انسان درخواست برطرف شدن موانع ظهور حضرت را داشته باشد. این دعا اولا انسان را آماده می‌کند برای ملاقات حضرت و ثانیا رحمت خدا را جلب می‌کند. زیرا دعا بسیار مؤثر است. پس همانطوری که برای خودتان دعا می‌کنید، برای امام زمان هم دعا کنید. مثلاً وقتی که مریض هستیم، یا مریض داریم، همسر، فرزند و عزیزترین کس مان مریض است و با سوز و اضطرار دعا می‌کنیم، برای امام زمان هم همانگونه دعا کنیم.

آیا برای امام زمان تا به حال ۵ دقیقه اینطوری دعا کرده‌ایم؟ اگر مردم یاد بگیرند که اینطور با سوز دعا کنند، یقیناً خداوند تبارک و تعالی همه ی موانع ظهور امام زمان را در زمان بسیار بسیار کوتاهی برطرف خواهد کرد.

معرفی امام زمان (ع) در فضای رسانه،‌ تکلیف امروز ماست

یکی از نزدیکان آیت الله سیستانی برای من تعریف کردند که ایشان خواب امام زمان(ع) را دیده بودند و حضرت به او گفته بود که آنهایی که قدیم‌ها برای ما کتاب می‌نوشتند تا به دست شیعیان برسد، کار سختی کردند و اینهایی هم که الان سعی می‌کنند از طریق رسانه­ ها مثل تلویزیون و غیره کار کنند و ما را معرفی کنند، دارند زحمت می‌کشند و کار خوبی است. ایشان وقتی این خواب را برای یکی از مراجع تعریف کرده بود، این مرجع تقلید در یکی از کشورهای خارجی دو تا کانال ماهواره زده که امام زمان را به صورت جهانی معرفی کند. این یعنی امروز دیگر منبر یا جلسات حضوری کفایت نمی‌کند، بلکه باید از فضای مجازی بعنوان یک رسانه ی کارآمد استفاده کرد. یعنی ما باید بتوانیم امام زمان را با بلندگوهای جهانی به دنیا معرفی کنیم.

در دنیا الان حدود صد و اندی فیلم علیه حضرت ساخته شده و در تمام ماهواره ­ها الان دارند علیه امام زمان تبلیغ می‌کنند و امام زمان را یک چهره خشن، خونریز و بداخلاق معرفی می‌کنند. ما هم باید مثل آنها از طریق رسانه‌ها عمل کنیم و چهره مهربان و عدالت گستر امام زمان را معرفی کنیم. امروز جنگ، جنگ رسانه است. کسی که می‌تواند و بلد است، الان باید در فضای سایبری بجنگد. فکر نکنید جنگ یعنی اینکه برویم جنوب و اسلحه دست‌مان بگیریم و بجنگیم. یک نفر در خانه ­اش می‌تواند پشت یک دستگاه بنشیند و بجنگد و هر لحظه ثواب شهادت را ببرد. کسی که زبان خارجی بلد است و می‌تواند تبلیغ کند باید به این کار مشغول شود. هر کس هر کاری می تواند باید برای حضرت انجام دهد. اما کسی که کاری بلد نیست، می‌تواند پول بدهد و کمک مالی کند به کسانی که دارند می‌جنگند. زمان جنگ یادتان هست؟ یک عده می‌جنگیدند و یک عده از پشت جبهه هزینه­شان را تأمین می‌کردند. باید هر کسی بگوید: آقا من الان خودم نمی‌توانم کار خاصی بکنم، اما می‌توانم کارهایی بکنم یا حداقل دعا بکنم که آنهایی که دارند می‌جنگند، خوب بتوانند بجنگند.

سبک زندگی باید با «وفاداری» به امام زمان(ع) تناسب داشته باشد

من زمانی نسبت به امام زمان وفادار محسوب می‌شوم که بتوانم حضرت را به عنوان یک وزنه در زندگیم احساس کنم و بدانم که یک پدر دارم و باید به این پدرم برسم و باید برای این پدر هزینه کنم. باید برای این پدر وقت بگذارم و به چادرش بروم. هیچ زمانی بهتر و آسانتر از الان برای رفتن در چادر امام زمان نیست. اگر کسی خودش را به چادر امام زمان برساند، می تواند همه گذشته­ اش را جبران می‌کند. سبک زندگی باید به گونه ­ای چیده شود که با وفاداری به امام زمان تناسب داشته باشد.

هر کس باید ببیند وفاداری او نسبت به امام زمانش چطوری است؟ نکند خدای نکرده ما خانواده زمینی‌مان را بیشتر از خانواده آسمانی‌مان دوست داشته باشیم. توجه کنیم که الان در کشور ما هنوز فرهنگ عزاداری خیلی خوب نیست. میزان عشق و علاقه و گریه­ ای که مردم پای امام حسین می‌ریزند، بیشتر از میزان عشق و علاقه ­ای است که پای امام زمان می‌ریزند. امام زمان زنده است و مضطر و غریب و تنها و مظلوم است. امام حسین (علیه‌السلام) از دنیا رفته و به بهشت خودش رفته است؛ اما الان ما پدری داریم به نام امام زمان که در اضطرار و آوارگی است و ما را به کمک خودش فرا می‌خواند. هیچ کس نیست که بتواند بگوید امام زمان من را صدا نکرده؛ هیچ کس نیست که بتواند بگوید امام زمان به من نیازی ندارد، یا با من کاری ندارد. سبک زندگی باید به گونه ­ای باشد که با وفاداری به حضرت سازگاری داشته باشد و بتوانیم با هم کار بکنیم و همدلی داشته باشیم. همدلی یعنی من می‌روم دیگران را هم به کمک جمع می‌کنم. همه را صدا می‌کنم که بیایید کاری برای امام‌مان که تنهاست، انجام دهیم.

چاره‌ی دردِ «کمیِ تعداد مان»، «همدلی» است

دشمنان مان در سطح جهانی دارند علیه حضرت کار می‌کنند. در دعای افتتاح می‌خوانیم: «اَللّهُمَّ اِنّا نَشکُو اِلَیکَ فَقدَ نَبِیِّنا= خدایا ما شاکی هستیم از اینکه پیغمبر در بین ما نیست» ؛ یا «وَ غَیبَۀَ وَ لِیِّنا= از غیبت ولی‌مان امام زمان شاکی هستیم»؛ یا«وَ کَثرَۀَ عَدُوِّنا= از زیادی دشمنان مان شکایت هستیم»؛ یا «وَ قِلَّۀَ عَدَدِنا= از کمی تعداد خودمان هم ما شاکی هستیم». حال که ما از تعداد کم مان شاکی هستیم، باید جمع شویم و بیشتر شویم و همدلی کنیم.

متأسفانه ما ضعف معرفت داریم و نمی‌دانیم امام زمان پدر حقیقی ماست. برای همین هم حس فرزندی نسبت به او نداریم و به عنوان فرزند هم عاطفه پایش نمی‌ریزیم. متأسفانه این ضعف معرفت ما مشکل ساز شده است. حتی آنهایی که معرفت هم داشتند، در حق حضرت بی­ وفایی کردند؛ چه برسد به وقتی که ضعف معرفت باشد که دیگر اوضاع بدتر می‌شود. هر کدام‌ از ما باید این درس وفاداری را از شهدای کربلا یاد بگیریم. چون بزرگترین مشکلی که 11 تا امام را به کشتن داد، بی­ وفایی بود و آن عاملی هم که باعث شده، دوازدهمین شان هزار و صدو چند سال در آوارگی و تنهایی و غربت و مظلومیت باشد، باز همین بی­ وفایی و عدم همدلی است.

ننشینیم و فقط اقوام گذشته‌ را ملامت کنیم و لعنت بفرستیم و بگوییم: «فلعن الله امۀ سمعت بذلک فرضیت به» و بعد، خود ما همان گونه و مثل آنها عمل ‌کنیم. مهمترین مسئله ای که امام حسین را به کشتن داد، نفهمی شیعیان بود. مهمترین چیزی که امام زمان را در این همه سال، از شیعه دور نگه داشته فقر فرهنگی شیعه است. باید این مشکل برطرف شود.

باید از خدا بخواهیم که غیبت را کوتاه کند. وارد شده که دعای فرج (اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن) را در مهمترین شب سال، یعنی شب 23 ماه مبارک رمضان بخوانیم، زیرا شب قدر شب امام زمان است. در آخر این دعا  می‌خوانیم: «حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعا». «طوعا» یعنی رغبت. یعنی دل بخواه. یعنی زمین خودش را از روی آگاهی و دل بخواه در اختیار امام زمان قرار بدهد. یعنی مردم تا نفهمند، خودشان را در اختیار امام زمان قرار نمی‌دهند. این طوعا برای ما مسئولیت می‌آورد. ما باید کاری بکنیم که جامعه جهانی و مردم از روی آگاهی بیایند و تسلیم امام زمان بشوند. جهاد ما برای امام زمان یک جهاد فرهنگی و یک جهاد فکری است. ما باید تلاش‌های فکری و فرهنگی بکنیم که اول از همه کشور خودمان و مردم ما قوی شوند و سپس بیرون از این کشور و سایر مردم جهان قوی بشوند و همه امام زمانشان و پدرشان را بشناسند. پس ما باید به «طوعا» اهمیت بدهیم. هر کس غیر از اینکه دعا می‌کند، باید فکر کند که من در این جهت چه نقشی دارم و چه کاری می‌توانم بکنم؟ چقدر می‌توانم برای این کار شمشیر بزنم؟ هر کس می‌تواند یادداشت بکند که من چه کارهایی می‌توانم انجام بدهم؟ یک فهرست تهیه بکنید از کارهایی که خودتان شخصاً می‌توانید انجام بدهید. این یعنی شما به حضرت وفادارید. دیگر اینکه از کارهایی که همدلی در آن است. یعنی به کمک همدیگر بروید. باید ببینیم که چه جمع‌هایی را می‌توانیم متحول کنیم؟ چه هیئت‌ها و چه کلاس‌ها و چه جلسات و محافلی را می‌توانیم به حرکت بیاوریم؟

اتفاقاً من دیروز که در تلویزیون برنامه داشتم و آخرین برنامه‌ام بود، دیدم تهیه ­کننده برنامه آدم باصفایی بود. وقتی فهمید من دارم می‌روم خارج از کشور، گفت: من 13 حلقه فیلم برای امام زمان ساخته‌ام به زبان انگلیسی. هزینه­ اش را هم داده‌ام و حاضرم همه را رایگان به شما بدهم. شما این را ببرید به هر کس خواستید بدهید. هزینه 13 حلقه فیلم 30 دقیقه ­ای چقدر ارزش دارد؟ از فلسفه مهدویت تا بعد از حکومت امام زمان، همه را به زبان انگلیسی ساخته بود. دو سال هم برای آن وقت گذاشته بود. این کار است. این یک شوق است. پس هر کس می‌تواند هر کاری انجام بدهد، باید انجام بدهد. هر کدام از ما می‌توانیم یک لشکر برای امام زمان باشیم. هیچ کس نمی‌تواند بگوید من یک زن خانه­ دار هستم، چه کاری می‌توانم بکنم؟ یا من یک مرد هستم، چه کار می‌توانم برای امام زمان انجام بدهم؟ اصلاً اینطور نیست. هر کدام از ما می‌توانیم یک لشکر باشیم.

پی نوشت:

[1] . سوره نمل/14.

[2] . سوره احزاب/23.

[3] . سوره اسراء/71.

[4] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 163، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.

ع ل 398

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed