مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی از عوامل ترس، جدائی از تلخی و «خسارت» است و به تعبیر امام باقر (علیهالسلام) کلید همه بدبختیها تنبلی و بی حوصلگی است. آدم ترسو به خاطر دوری از خسارت و خطر دچار تنبلی و بیحوصلگی است، زیرا دائماً در تصمیم گیریهایش نگران است، مثلا در کار تجاری شخص باید شجاعت داشته باشد و از خطرات آن نترسد و قدرت خطر کردن هم داشته باشد.
این ترس یا به صورت تربیتی یا انتقال وراثتی به فرزند منتقل میشود، مثلاً مادری که در دوران بارداری فیلمهای ترسناک نگاه میکند این در روحیه فرزندش تاثیر میگذارد.
نبی اکرم به فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) سفارش میکرد که به میدان جنگ نگاه کند تا فرزندی که در راه دارد، شجاع بار بیاید. هر چیزی که انسان جذب میکند از شئون مختلف جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوقعقلی بخشی از وجود انسان میشوند، ترس هم میتواند از راههای مختلف بخشی از وجود انسان شود.
از دیگر عوامل ترس، «رفاه زدگی» است، زیرا آدمهای ترسو از ترس این که مبادا گرسنگی و محدودیت به سراغشان بیاید یا در زندگی کم بیاورند، سعی میکنند از بخشهای اخلاقی و معنویشان بزنند تا با کار بیشتر پول و رفاه بیشتری داشته باشند. چنین فردی مثل حمالی میشود که فقط دنبال پول است. چنین فردی حس پروازهای معنوی ندارد.
آدمی که در طول روز دلش درگیر وسایل زندگی است که مبادا آسیبی به آنها برسد یا ترس از دست دادن آنها را دارد، نمیتواند حسهای معنوی خوبی داشته باشد؛ به شادی و آرامش هم نمیرسد؛ از زندگی دنیاییاش نمیتواند لذت ببرد و در آخرت هم گرفتار خواهد بود.
آدم ترسو نمیتواند نماز خوبی بخواند، زیرا تمام دلشورهها و نگرانیهای حیوانیاش سر نماز به سراغش میآید و حتی در حرم معصومین هم نمیتواند با امام ارتباط برقرار کند.
مثل والدینی که بچهها را وادار به درس خواندن و رفتن به کلاس کنکور میکنند و با این کار بسیاری از مشکلات روحی و روانی را در آنها به وجود میآورند. والدین چون میترسند از این که نکند فرزندشان در کنکور قبول نشود. یا به خاطر چشم و هم چشمی که با فامیل دارند.
ترس به هر شکلی انسان را نابود و احمق میکند. امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میفرماید: من ندیدم کسی را که در رابطهاش با خدا احمقانه عمل کند. همه کاره زندگی ما خداست. «لاحول و لاقوه الا بالله العلی العطیم». فقط هم خدا میتواند به ما کمک کند: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ = فقط تو را میپرستیم و فقط از تو کمک میخواهیم».
آدم ترسو نمیتواند از اذکار الهی کمک و استمداد بگیرد. حتی زمانی برای گفتن ذکر، تعقیبات و عشق بازی با خدا نمیگذارد، چون ترس او موجب اذیتش میشود و یادش رفته که برای چی به این دنیا آمده.
شیطان از ترس ـ که حمله شیطان از پشت سر است ـ استفاده میکند تا تعادل ما را رو صراط به هم بزند. چون کسی که میترسد به کارهای دنیا چسبیده و نمیتواند از آنها دل بکند و با خدا و معنویات رابطهای برقرار نمیکند.
ترس به انسان صدمه زیادی میزند، پس باید بر آن غلبه کرد که یکی از راههای آن «تلقین» است، یعنی باید به نفس زور گفت و به تعبیر حضرت امیر علی (علیهالسلام) هر گاه از چیزی میترسی خود را در آن بیفکن.
فرد ترسو در پیشقدم بودن برای آشتی با دیگران ابا دارد، چون نگران و دلهره این را دارد که چه میشود، در حالی که اگر انسان شجاعت داشته باشد همه کارهایش به روال خواهد بود.
از دیگر مواردی که شخص ممکن است بترسد، ترس از «نه گفتن» است. لازم است انسان در جاهای «نه» بگوید. بعضی افراد به خاطر اینکه نمیتوانند «نه» بگویند پیشنهاداتی را قبول میکنند یا حتی ازدواج میکنند. بعد پشیمان میشوند و نمیتوانند ادامه بدهند.
ترس باعث میشود که ما از ابدیت و رشد بیفتیم و نتوانیم مسیر ابدی مان را درست طی کنیم.
ترس های دروغین، چه ترسهائی هستند!
گاهی ترسها دروغند، مثلا شخص میترسد که روزی 50 آیه قرآن بخواند. چون فکر میکند زمان زیادی از او میگیرد؛ در حالی که همین شخص صد برابر وقت برای کارهای بیهوده میگذارد. این ترس دروغ است که باعث از دست رفتن خیر و برکت در عمر و زندگی میشود.
شیطان به راحتی انسان را میترساند که موجب میشود انس با خدا را رها کند و کارش به تاخیر میافتد. اگر این انس باشد انسان به آرامش و انرژی زیادی میرسد. باعث موفقیت در درس و مطالعات درسی میشود.
کلیدواژه ها:
آثار استاد