مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم فرموده: اگر میخواهید به من تقرب پیدا کنید، از وسایل کمک بگیرید. این یک امر معقولی است که در امور روزمره، وقتی بخواهیم به یک مقام شریف و منبع و بزرگ تقرب پیدا کنیم، از واسطه ها استفاده کنیم. چون آنها در آن مقام، آبرو و حیثیت دارند.
بعضی می گویند: مگر خداوند به ما نزدیک نیست؟ مگر او مشکلات ما را نمی داند؟ مگر افراد دیگر از خداوند به ما مهربانترند؟ مگر امام زمان (عج اللهتعالیفرجهالشریف) بیشتر از خدا ما را دوست دارد؟ مگر پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بیشتر از خدا ما را دوست دارد که مشکلاتمان را به او بگوییم و او ما را شفاعت کند؟ هیچ کس به اندازه خداوند تبارک و تعالی ما را دوست ندارد. گناهان انسان را پنهان میکند و نمیگذارد، هیچ کس متوجه آنها شود. همه اینها درست است. اما خود خدا در قرآن میفرماید: «وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ= وقتی به سوی خدا می روید، با وسیله بروید».
با وسیله ارتباط داشتن، خیراتی برای مؤمنین و جامعهی اسلامی دارد. سراغ وسیله رفتن باعث میشود که با تجلی خدا ارتباط برقرار شود. خط گم نشده و جامعه بدون رهبر و امام نماند. اینها را قبلاً در بحث «ولایت» توضیح داده ایم.
توسل به اولیاء الله، از مصادیق وسیله می باشد
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در خطبه 110 نهج البلاغه، اعمال صالح و ایمان را برای انسان وسیله میداند. همچنین دومین مصداق از مصادیق وسیله را، توسل به انبیاء و اولیای خدا ذکر فرمودهاند. چون در نزد خداوند آبرو دارند.
مثالی از منابع اهلسنت: مسند احمد بن حنبل و کتاب«شیعه پاسخ میگوید» برایتان نقل کردم. داستان نابینایی که به پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عرض کرد: دعاکن که خداوند مرا شفا دهد. حضرت نیز دعایی به او تعلیم داد. آن دعا، توسل به خود پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و نابینا شفا گرفت [1] .
دومین مثال، از کتاب صحیح عبدالله بخاری است که یکی از معتبرترین صحاح سته می باشد. در این کتاب آمده؛ «حَدَثنی أبی عَبد الله بن مَثنی عَن ثَمامة بن عَبد اللهِ بنِ اَنَس: أَن عُمَرِ بنِ خَطاب کانَ إِذا قَحطوا، اِستَسقی بِالعَباس ِبنِ عَبدُ المُطَلِب. فَقال : اَللهُم إِنا کُنّا نَتَوَسَلُ إِلَیکَ بِنَبیِنا فَتَسقیِنا وَ إنَا نَتَوَسَلُ إِلَیکَ بِعَمَّ نَبِیِنا. فَاسقِنا. قالَ: فَیُسقون [2] = از ثمامة بن انس نقل شده که عمر بن خطاب هر زمان گرفتار قحطی میشد، به وسیله عباس بن عبد المطلب از خداوند طلب باران میکرد. خلیفه دوم دعا میکرد : خدایا ما در زمان رسول خدا، همیشه به ایشان متوسل میشدیم و تو برایمان باران میفرستادی و ما را سیراب میکردی و الآن ما به عموی پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)) متوسل میشویم. پس خدایا برای ما باران بفرست و ما را سیراب کن. راوی میگوید: باران هم آمد.»
این خودش بی اعتقادی عمر را میرساند. چون در زمان حیات پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) کسی برای ایشان ارزش قائل نبود و اعتقادی به ایشان نداشتند. اصلاً ریشه اینکه وهابیت اعمال مذهبی شیعه را شرک میداند، از همین رفتارها گرفته شده است. این بزرگان، ممات و حیات شان یکی است. بیماران در زمان حیات امام خمینی (رحمتاللهعلیه) که همه ما درکش کردیم، پیراهن شان را میپوشیدند و شفا میگرفتند. بعد از رحلت شان هم مرقدشان شفا میدهد. ایشان که یکی از نوکران و شاگردان اهلبیت (علیهمالسلام) بودند. حالا ما چطور نمیتوانیم بعد از وفات پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به او توسل پیدا کنیم؟
اهل تسنن انکار نمیکنند. خودشان گفتهاند و در منابع شان هم آوردهاند که ما هر وقت توسل کردیم، جواب گرفتیم. یکی از بزرگترین دانشمندان و علمای اهل سنت، روی کفشهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که در مرکزی در دمشق، نگهداری میشود، میافتد و گریه و توسل و طلب شفا می کند.
مرحوم علامه امینی (رحمتاللهعلیه) در الغدیر، موارد زیادی از توسلات علمای اهل تسنن را ذکر کردهاند. مردم به خود علامه امینی نیز توسل می کردند و ایشان کرامت داشت. شفا میداد و مشکلات را حل میکرد. فرزند یکی از وزرای عراق، در حال مرگ بود. به علامه میگوید: کاری از امامتان بر نمیآید. ایشان میگویند: برو حرم! بچه ات شفا میگیرد. او میرود و بچهاش شفا میگیرد.
در کشور ما اگر کسی بگوید: اینها خرافات است، باید آدم احمق و دیوانهای باشد. چون در حرم امام رضا (علیهالسلام) و حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در دفتر شفا یافتگان، مشخصات همهی آنها ثبت است. در همین جلسه خودمان، کسانی هستند که از امام رضا (علیهالسلام) شفا گرفتند. دکترها به یکی از اعضای همین مجتمع خودمان، گفتند: دیگر بیشتر از 20 روز نمی شود برایتان کاری کرد. حتی گفتند: دیگر عمل جراحی هم ارزش ندارد که انجام شود. شب در مرقد پدرشان، توسل کردند. خواب دیدند که حضرت رضا (علیه السلام) آمد و قلبی به او نشان داد و مقداری آب به آن قلب پاشید و فرمود: این قلب خیلی سیاه و کدر بود. ولی یک دفعه، سفید و روشن شد. او نزد دکتر رفت و گفت: من ضمانت می دهم، اگر بمیرم شکایتی نکنم. مرا عمل کنید! او را عمل کردند و خوب خوب شد.
وهابیت، سعی در تضعیف توسل به ائمه (ع) را دارد
خداوند در قرآن میفرماید[3]: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ = کافران میخواهند تا نور خدا را به گفتار باطل (و طعن و مسخره) خاموش کنند و البته خدا، نور خود را هر چند کافران خوش ندارند، کامل و محفوظ خواهد داشت». با چهار تا مقاله در روزنامه، با حمله کردن به تشیع و مسخره کردن عزاداران و سیاه پوشان نمیتوان جلوی نورش را گرفت. خداوند این اعتقادات را در دل مردم دنیا قرار داده و کسی نمی تواند از آنها جدا کند. چون جزء وجودی و ذاتی مردم دنیاست. فرقه وهابیت نیز برای این آمده که بتواند کلاً مسئله توسل و قدرت و توانایی های اهل بیت ع را انکار کند. ولی این مسئلهای نیست که کسی بتواند پنهان و انکارش کند.
توسل به وسیله، عشق به وسیله و ارتباط قلبی به وسیله را زیاد میکند. راه وسیله را در درون ما باارزش نشان می دهد. پیروی از وسایل، سیر الی الله را در دل ما مستقر میکند. تحمل اینها برای وهابیت که یک مکتب ساختهی انگلیس میباشد، سخت است. سابقه کینهای که استکبار و به خصوص انگلیسیها، نسبت به تشیع و ائمه (علیهمالسلام) دارند، خیلی عجیب است. از زمانی که آنها در ایران، ابرقدرت و استعمارگر بودند، شدیداً کینه داشتند و تلاش زیادی کردند که بتوانند این قدرت را بگیرند و شیعه را ضعیف کنند. یکی از علما میفرمود: یکی از دختران امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به نام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در قاهره مصر، دفن است. اهل آنجا همه سنی هستند. به ندرت ممکن است که یک زاهد شیعه داشته باشند. ولی همه به ایشان اعتقاد دارند و توسل میکنند و بسیار شلوغ است. ما هم خودمان در ایران، میبینیم که حرم حضرت رضا (علیهالسلام) و حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و امام زادگان، زائر فراوان دارند و به ایشان بسیار توسل میشود.
تصرف در طبیعت یا «ولایت تکوینی» چیست؟
ما به اهلبیت (علیهمالسلام)، معصومین و امام زادهها توسل میکنیم. برای این که خداوند به آنها اذن داده و امور دست خود آنهاست. خودشان مستقیماً میتوانند تصمیم بگیرند و اقدام کنند. در مواقعی هم ممکن است آنها برای ما دعا کنند. اما در اکثر موارد این گونه است که معصوم از قدرت خودش استفاده کرده و حاجت میدهد. بحث «ولایت تکوینی» و اینکه انسان چگونه میتواند، تصرف در طبیعت کند را در بحثهای «معرفت» و «معاد» مفصل توضیح داده ایم.
حدود 17، 18 سال پیش، با یکی از دوستان که بیماری داشتند، خدمت یکی از اولیاء خدا رسیدیم. دوستمان گفت: من دائماً درد دارم. آن ولی خدا فرمودند: کجایت درد می کند؟ دوستمان گفت: اینجا! ایشان فرمودند: باشد، از این به بعد میگویم که درد نگیرد.
شخصی به مرحوم شیخ رجبعلی خیاط گفت: آقا! موریانه همه چیز خانه ما را خورده. ایشان میگوید: این کاغذ را در دیوار خانه ات بگذار! او گفت: گذاشتم و همه موریانه ها رفتند. بعد با خودم گفتم: ببینیم چه نوشته که همه موریانه ها رفتند. باز کردم، دیدم نوشته: ای موریانه ها! بروید!
در دفاع مقدس، موج انفجار بر روی یکی از دوستان اثر بدی گذاشته بود. طوری که تشنجهای شدید میکرد و در خیابان جلوی ماشین میافتاد. با هر بار تشنج هم قسمتی از مغز او آسیب میدید. دکتر گفت: او بیشتر از 1 ماه زنده نیست. او را تحمل کنید. یکی از رفقا، او را خدمت یکی از آقایان برد. ایشان یک لحظه دست روی سرش گذاشت و گفت: خوش آمدی! ما خدمت یکی از اولیای خدا بودیم. به ایشان گفتیم: فلانی مریض است و مشکل است او را اینجا بیاوریم. 1 حبه قند برداشت و به من داد و گفت: خودت از طرف من، سوره حمد بخوان و به او بده! این کار را کردیم و نتیجه گرفتیم.
انسان با شناخت خانواده آسمانی، دیگر گناه نمی کند
توجه به اصل، به انسان عزت میدهد و جلوی گناه را میگیرد. انسان باید در موقع گناه به این توجه کند که پدر و مادرش راضی نیستند و دوست ندارند. باید با خودش بگوید: من میخواهم پیش پدر و مادرم بروم و با آنها روبرو شوم. اگر بفهمند من گناه کرده ام، خیلی بد می شود.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:«أَنَّ اَللَّهَ یَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا[4] = خدا با غضب فاطمه غضب میکند و راضی است به رضای فاطمه (سلاماللهعلیها)». همچنین پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:«أنا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة[5] = من و علی، دو پدر این امت هستیم.» اول باید خودمان را بشناسیم و به قیمت پایین خودمان را نفروشیم. مادر ما چنین خانمی است. باید خودمان را فرزند ایشان بدانیم. سرمان را بالا بگیریم و افتخار کنیم. کسی حق ندارد با داشتن مادری مثل فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و پدری مثل امیرالمؤمنین (علیهالسلام) احساس بیهویتی، بیکسی، کمبود، حقارت و پستی کند و کم بیاورد و احساس باخت داشته باشد. وقتی خداوند ما را این قدر تحویل گرفته و چنین خانوادهای را برای ما گذاشته، حق نداریم خودفروشی کنیم و سراغ معصیت برویم. بدبختی ما این است که پدر و مادرمان را گم کردهایم و یتیم هستیم. پدران و مادران زمینی، سر جای خودشان؛ ولی مادر حقیقی ما فاطمه زهرا (سلامللهعلیها) است. پدر حقیقی ما امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. این حقیقت انسانیت است. از زمان تولد، حقیقت ما فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است.
در زیارت جامعه میخوانیم[6]؛ «وَ عَناصِرَ الَابرار = شما عنصر وجودی ابرار هستید.» مردم از شما تشکیل شده اند. «أنفُسُکُم فِی النُفُوس = نفسهای شما در نفس های مردم است.» در زیارت رجبیه نیز، امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) فرموده اند[7]: «اَسْئَلُكَ بمَا نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِكَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعادِنَ لِكَلِماتِكَ وَ اَرْكانَاً لِتَوْحِیدِكَ وَ آیَاتِكَ وَ مَقَامَاتِكَ الَّتی لا تَعْطِیلَ لَهَا. فِی كُلِّ مَكَانٍ یَعْرِفُكَ بهَا مَنْ عَرَفَكَ لا فَرْقَ بَیْنَكَ وَ بَیْنَهَا اِلاَّ اَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ. فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بیَدِكَ بَدْؤُهَا مِنْكَ وَ عَوْدُهَا اِلَیْكَ. اَعْضَادٌ وَ اَشْهَادٌ وَ مُنَاةٌ وَ اَذْوَادٌ وَ حَفَظَةٌ وَ رُوَّادٌ فَبهِمْ مَلأْتَ سَمَائِكَ وَ اَرْضِكَ حَتَّی ظَهَرَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ فَبذَلِكَ= درخواست مىكنم به آنچه مشیتت در آنان ناطق است؛ كه معدن اسرار كلمات خود قرارشان دادى و اركان توحید تو و آیات و مقامات توأند كه در آن آیات تعطیل نخواهد بود. در هر مكان، هر كه تو را شناسد به آن آیات شناسد و میان تو و آنها جدایى نیست، جز آنكه آنان بنده مخلوق توأند. فتق و رتق آن آیات به دست تو و آغاز و انجامش بسوى توست. پشتیبان دین تو و گواه و حامى و مدافع و نگهبان و مبلغان دین تو اند؛ كه از تو و آنها آسمان و زمین تو پر است؛ براى آنكه آشكار شود كه خدایى جز تو نیست.» رجز سیدالشهداء (علیهالسلام) در روز عاشورا، این بود که شما می دانید، من فرزند فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستم. حضرت زینب نیز می فرماید: « مَا رَأَیتُ اِلا جَمِیلا [8]= من جز زیبایی چیزی ندیدم».
علما نیز در ساختار احکام و مقررات دینی و بحث ارزشی بسیار مهم هستند. چون آنها ایتام آل محمد(صلیاللهعلیهوآله) را کفالت میکنند. اساتید، بزرگان، علما و امام امت، زحمت کشیده اند و پدر و مادرمان را به ما معرفی کردهاند تا ما بفهمیم اصلاً که هستیم، از کجا آمده ایم و شجره نامه مان کیست و به کدام خانواده و خاندان متصل هستیم. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند[9]: «رَحِمَ اللّهُ اِمْرَاً عَلِمَ مِن أینَ وَفی أینَ وَ إلی أینَ = خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و درکجا هست و به کجا میرود». یعنی وقتی شب اول قبر میپرسند: از کجا آمدهای؟ باید بگوییم: پدرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و مادرم حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) است. از اینجا آمده ام، در اینجا هم هستم و بعد میخواهم پیش آنها برگردم و با آنها زندگی کنم.
شناخت خداوند با شناخت معصوم(ع)، رابطه دارد
قبلاً در شرح حدیث امام رضا (علیهالسلام) توضیح دادیم که اساس خداشناسی بدون معصوم، عقیم است. اگر کسی خدا را بشناسد و به معصوم نرسد، قطعاً در خدا شناسی اش باید شک کند و توحیدش، توحید ضعیفی است. معصوم شناسی هم که دست ما را در دست خدا نگذارد، غلط است. ائمه (علیهمالسلام) ارکان توحید و عشق هستند. به وسیله آنها ثابت می شود که هیچ الهی جز خداوند وجود ندارد. اگر توحید روی کره زمین ظهور دارد، به برکت اهل بیت (علیهمالسلام) است.
اگر ما بدانیم در حرم به زیارت چه کسی میرویم و چه کسی ما را نظاره میکند، آن وقت دیگر تکبر نمیکنیم و ضریح را میبوسیم. نمیگوییم: بوسیدن ضریح و دیوار و زمین و سنگها، کار روستاییهاست. آنها خیلی خوب میفهمند چه کار میکنند. امام شناسی آنها خیلی بهتر از ماست و درست هم عمل میکنند. ما بدبخت هستیم که حجابهای مختلف نمیگذارد با ائمه (علیهمالسلام) ارتباط برقرار کنیم.
باید معارف زیارت نامه اهل بیت (علیهمالسلام)، جامعه کبیره، زیارت عاشورا را فهمید. باید موقع خواندن، این دعاها از وجود انسان بیاید؛ نه اینکه فقط لقلقهی زبان باشد و حوصله انسان سر برود و خسته شود. انسان به اینها احتیاج دارد و نمی تواند آنها را کنار بگذارد. بدون آنها فطرت میمیرد و فقط حیات طبیعی و حیوانی باقی می ماند. انشاءالله در بهشت، وقتی در جوارشان قرار گرفتیم، خیلی حیف است نتوانسته باشیم در دنیا درست آنها را بشناسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم. فهم این معارف، موقع مردن خیلی به انسان کمک میکند و در برزخ نیز، ما را میلیاردها سال جلو میاندازد. زیبایی و ارزش دنیا این است که می شود این کارها را کرد. چون در برزخ و آخرت نمیشود. به خاطر این است که میگویند: حتی خوبان نیز در برزخ آرزو میکنند، 5 دقیقه به دنیا برگردند.
روح اولیای خدا، در همه جا حضور دارد
امام رضا (علیهالسلام) شخصیتی نیست که فقط مربوط به مشهد مقدس باشد و امام فقط در آنجا ما را ببیند. یا اینکه امام فقط در اطراف ضریح بر ما احاطه داشته باشد. آنها روح شان وسیع است و در آسمانها و زمین حضور دارند. بنابراین، وقتی اینجا به امام رضا (علیهالسلام) توسل کنی، میبینی که جوابت را میدهد.
علی (علیهالسلام) در نهج البلاغه فرمودند[10]: «درباره آسمان و راههای آسمان از من بپرسید. من به راههای آسمان آگاه تر هستم تا راههای زمین.»
کتاب «روح مجرد» مربوط به زندگی نامه مرحوم سید هاشم حداد که یک آهنگر است، میباشد. در این کتاب نقل شده وقتی یکی از این اطرافیان ایشان خطایی میکرد، ایشان به او میگفت: تو چه چیزی را از من مخفی میکنی؟ می خواهی از آسمان چهارم فلان چیز را بیاورم و اینجا حاضر کنم؟ یعنی من همهی اینها را طی کرده ام.
در زندگی نامه حاج شیخ رجبعلی خیاط یا کتاب «لالهای از ملکوت» که زندگی نامه مرحوم آقا شیخ جعفر مجتهدی است میبینیم که اینها چگونه از گذشته و حال افراد مطلع بودند. این راهها بر کسی بسته نیست و فقط مخصوص آنها هم نبوده است. یکی از بستگان مرحوم آقا شیخ جعفر مجتهدی میگوید: من در آلمان بودم. یک روز وقتی خانه آمدم، دیدم که آقا شیخ جعفر با رنگ سبز برایم یادداشت گذاشته اند که: من کار داشتم، آمدم سری هم به تو بزنم. اگر خواستی مرا ببینی، بیا فلان جا! گفت: من تعجب کردم. اینجا کجا وآقا شیخ جعفر کجا؟ ایشان برای چه آمده است؟ گفت: بالآخره به آدرسی که داده بود، رفتم. در یک منطقه کوهستانی، آقا شیخ جعفر کنار کلبهای نشسته و خانم مسن آلمانی هم آنجاست و با هم صحبت میکنند. گفتم: حاج آقا سلام، اینجا چه کار میکنید؟ بعد به خانم هم گفتم: شما آقای مجتهدی را از کجا میشناسید؟ گفت: پسرم مریض بود و خوب نمیشد. دکترها جوابش کردند. متوسل به حضرت مریم (سلاماللهعلیها) و حضرت عیسی (علیهالسلام) شدم. آنها به خواب من آمدند و فرمودند: پیغمبر آخرالزمان دختری به نام فاطمه دارد. آن دختر هم پسری به نام مهدی دارد که تو او را به پسرش قسم بده و توسل کن که بچهات را شفا دهد. گفت: من همیشه کارم همین بود. یا محمد، یا فاطمه، یا مهدی میگفتم و توسل میکردم. چند روز است این آقا آمده. به او گفتم: شما حضرت مهدی هستید؟ گفت: نه من غلامش هستم و به بچهام دست زد و او خوب شد.
در اروپا انسانهای بسیار برجسته و صاحب مقامات معنوی زندگی میکنند که ارتباط شان با اهل بیت (علیهمالسلام) بسیار عالی است. اولیای خدا به آنها سر میزنند و آنها را از نظر معنوی، تغذیه و تقویت می کنند. اهل بیت (علیهمالسلام) در همه جای عالم حضور دارند و در همه جا می توان به آنها توسل کرد. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نیز نزد همه انسانهاست.
[1] مسند احمد‚ جلد ۴ صفحه ۱۳۸
[2] بخاری، الجامع الصحیح المختصر ج ۳ ص ۱۳۶۰. دار النشر، دار ابن کثیر, الیمامة - بیروت - ۱۴۰۷ - ۱۹۸۷، الطبعة، الثالثة، تحقیق، د. مصطفی دیب البغا
[3] قرآن کریم/ سوره صف/ آیه 8
[4] روضة الواعظین/ ترجمه مهدوی دامغانی / جلد 1 / صفحه 249
[5] بحارالأنوار/ ۱۶ ۹۵ / باب ۶
[6]مفاتیح الجنان
[7]مفاتیح الجنان
بحارالانوار / ج 5 / ص 116 [8]
[9] ملاصدرا، اسفار اربعه، تهران، انتشارات الحیدریه، چاپ اول، 1379، ج8، ص355
[10] نهج البلاغه/ خطبه5 / 189
ظ- 25
کلیدواژه ها:
آثار استاد