مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
آیا دوست داری کسی با مادر تو چنین کند؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم راضی نیستند با مادرشان چنین شود. بگو ببینم آیا دوست داری با دخترت چنین کنند؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم درباره دخترانشان راضی نیستند.
روزی جوانی نزد پیامبر (ص) آمد و با کمال گستاخی گفت: ای پیامبر خدا آیا به من اجازه می دهی زنا کنم؟
با گفتن این سخن فریاد مردم بلند شد و از گوشه کنار به او اعتراض کردند، ولی پیامبر با کمال ملایمت و اخلاق نیک به جوان فرمود: نزدیک بیا، چون نزدیک آمد و در کنار پیامبر (ص) نشست. پیامبر از او پرسید: آیا دوست داری کسی با مادر تو چنین کند؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم راضی نیستند با مادرشان چنین شود. بگو ببینم آیا دوست داری با دخترت چنین کنند؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: همینطور مردم درباره دخترانشان راضی نیستند. بگو ببینم آیا برای خواهرت می پسندی؟ چون مجدداً انکار کرد (و از سوال خود پشیمان شد). پیامبر (ص) دست بر سینه او گذاشت و در حق او دعا کرد و فرمود:
«خدایا قلب او را پاک گردان و گناه او را ببخش و دامن او را از آلودگی بی عفّتی حفظ کن» از آن به بعد، زشت ترین کار در نزد این جوان، زنا بود.(2)
2. داستانها و پندها 3/137- تفسیر المنار ذیل آیه 104 آل عمران.
منبع : یکصد موضوع 500 داستان ، ج1 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر ناصر
کلیدواژه ها:
آثار استاد