مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
مردی در زمان رسول خدا (ص) گناهی کرد و از ترس تعزیر(مجازات) پنهان شد.
روزی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که طفل بودند، به تنهایی یافت و بر دوش خود سوار کرده و بر پیامبر (ص) وارد شد.
عرض کرد: یا رسول الله! من به خدا و به این دو فرزندانت (از عقوبت کردن) به شما پناه آورده ام و از آن گناهی که کرده ام، درگذر.
پیامبر چنان بخندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: برو آزادی! و به امام حسین (ع) فرمود که شفاعت شما را در حق او قبول کردم.(2)
2. منتهی اللامال 1/284.
منبع :400 موضوع 2000 داستان ،ج2 ، نوشته ی سید علی اکبر صداقت ، نشر تهذیب
کلیدواژه ها:
آثار استاد