مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
یکی از مقامات بهشتی، مقام «پادشاهی» است. این مقام محصول «عبودیت» است. راه های رسیدن به این مقام این است که انسان مؤمن به درجه ای از «مهربانی» برسد که بیشترین خیر را به مردم برساند. کسی که چنین شد، شبیه ترین فرد به خداوند است.
بنابراین، برای دستیابی به «پادشاهی در بهشت»، هم باید از تمام محدودیت ها گذشت و هم باید از تمام کمالات دنیایی و بخش هایی که تحت بخش «فوق عقل» هستند گذشت.
در اصطلاح قرآنی مؤمن همان «انسان» است. یعنی خداوند فقط یک گروه از ۶ گروهی که در میان انسانها دسته بندی کرده را برخوردار از باطن انسانی می داند و آن مؤمن است. چنانکه می فرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ/ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ... = واقعا انسان در زیان است/ مگر كسانى كه گایمان آورده و كارهاى شایسته انجام میدهند» یعنی تنها مؤمن است که این خسران مورد تأکید قرآن را ندارد.
مؤمن در آخرت، جایگاه بلندی دارد که خدا در توصیف آن مقام می فرماید: «وَ إِذا رَأَیْتَ ثَمَّ رَأَیْتَ نَعیماً وَ مُلْکاً کَبیراً= و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی، عالمی پر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی دید». (سوره انسان/آیه 20)
«پادشاهی کبیر» چیست که انسان به آن علاقمند است و آن را می خواهد؟ پیامبر مهربانی (صلی الله علیه و آله) در دو روایت که یکی کف و دیگری سقف این پادشاهی است، این مقام را نشان داده و پاسخ این پرسش را می دهد.
«گداترین فرد در بهشت کسی است که خداوند به او چنان سلطنتی می دهد که اگر بخواهد همه بهشتیان را دعوت کند و مهمانی دهد، می تواند».
گداترین فرد بهشت کسی است که بعد از بخشیده شدن و عبور از ایستگاه های 50 گانه قیامت که هر یک هزار سال معطلی دارد، به این سلطنت دست می یابد.
معصوم (علیه السلام) فرمودند: «مؤمن وقتی وارد بهشت می شود، فرشته ای از فرشتگان خدا نامه ای از خدا برای او می آورد که در آن نامه ذکر شده: «بسم الله الرحمن الرحیم من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لایموت عبدی علیک منی السلام= یعنی از زنده پایداری که هرگز نمیمیرد به زنده پایداری که هرگز نمیمیرد بنده من از من به تو سلام».
رمز مهمی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به آن اشاره می کند، این است که می فرماید اگر کسی بخواهد به پادشاهی برسد و مثل خود خدا بشود، راهش «عبودیت» است. این همان مقامی است که معصوم (علیه السلام) می فرماید: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة= عبودیت گوهری است که کنه و باطنش ربوبیت است». این روایت تفاوت عبادت و عبودیت را تعیین می کند. پس معلوم شد که بین «عبادت» و عبودیت تفاوت وجود دارد. یعنی ممکن است کسی خیلی عابد باشد، اما اهل عبودیت نباشد. مثل شیطان که ۶ هزار سال عبادت کرد، اما «عبودیت» که به معنی بندگی است را نداشت. برای همین از فرمان الهی در سجده به انسان سر باز زد.
پس روشن شد که حاصل عبودیت، ربوبیت است. «ربوبیت یعنی پروردگاری». مؤمن سلطان بهشت است و خودش خلق می کند و می آفریند. یعنی مستجمع همه اسما و صفات الهی است و هر انسان به مقدار قربش، تعداد بیشتری از اسما الهی را در خودش ظهور می دهد.
ناگفته نماند بین این کف تا سقف، بی نهایت مراتب وجود دارد که به مراتب آدم ها در آخرت بستگی دارد.
دومین خصلتی که پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) در کلام گهربارشان به آن اشاره می کنند، منفعت رساندن به مردم که شاخصه بهترین مردم است. یعنی کسی برای مردم سودمندتر است که نفع بیشتری به دیگران برساند.
روحیه مؤمن، روحیه خدمت گزاری است، نه روحیه آقائی کردن. چنان که حضرت در فرمایش دیگری فرمودند: «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم= آقا و سرور هر گروهی، خدمتگزار آن گروه است». یعنی آقا و بزرگ، کسی است که بیشترین خدمت را به دیگران می کند و سود و منفعت بیشتری به بقیه می رساند.
مؤمن اگر بخواهد وجودش خیر و برکت داشته باشد، باید در هر 5 بخش (جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی) به مردم خیر برساند. هر چه خساست و بخل به خرج دهید، روزی شما کمتر می شود.
قیدی که پیامبر (صلوات الله علیه) آوردند - بهترین مردم- یعنی شبیه ترین مردم به خداوند و شبیه ترین مردم به خداوند کسی است که خیری بیشتری به مردم داشته باشد.
خداوند در این خصوص می فرماید: عمر کسی که به مردم خیر بیشتری برساند، طولانی تر خواهد شد. «مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْكُثُ فِی الْأَرْضِ = آنچه به مردم سود مى رساند در زمین [باقى] مى ماند».(رعد ۱۷).
کافر خوش اخلاق، بهتراست از مؤمن بد اخلاق
در بین اسماء الهی مهمترین اسمی که در واقع پایه هزاران اسم دیگر است، اسم مبارک «رحمان» است که منشا ظهور همه خلقت هاست. هر کس بخواهد به خدا نزدیک شود، باید بیشترین چیزی که از خود ظهور می دهد و ایجاد می کند، «رحمانیت» و «مهربانی» باشد.
یعنی انسان ها به میزان مهربانی شان، می توانند اسماء الله را دریافت کنند. پس اگر می خواهی غفور شوی، مهربانی کن! اگر می خواهی عفو شوی، بیشتر مهربانی کن! اگر می خواهی کریم شوی، اهل کرم باش! اگر می خواهی حلیم یا.....شوی، باید دوره ی آن را بگذرانی. پس تقرب الی الله یعنی رسیدن به اسم شریف «رحمان» و این اسم، زمینه ساز ظهور سایر اسماء در انسان است. مفهوم مخالف اینها هم وجود دارد. یعنی انسان هر چه پرخاشگر، بداخلاق و و بدبین تر باشد، از اسم مبارک «رحمان» فاصله بیشتری می گیرد و نمی تواند مقرب خدا شود.
دقت کنید! معصوم (علیه السلام) می فرماید: «کافر خوش اخلاق، بهتر از مؤمن بد اخلاق است. چون هر جا اسم خدا باشد، بارش رحمت نیز وجود دارد، حتی در وجود انسان کافر!»
بهترین مردم، شبیه ترین آنها به خداست
از جمله ویژگی های بارز مؤمن، مهربانی است. قلمرو مهربانی انسان ها به تناسب ایمانشان است. هر چه توان ایمان فرد بیشتر باشد، شعاع مهربانی او به دیگران نیز گسترده تر خواهد بود. این قلمرو، از خانواده، همسایه و مردم عادی شروع می شود تا اشیا، حیوانات و همه موجودات ادامه می یابد. مؤمن چون تصمیم به شبیه شدن به الله را دارد، به هر چیزی که نگاه می کند، ان را جلوه ای از الله می بیند.
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «المؤمنُ یألَفُ و یُؤلَفُ و لاخیرَ فیمَن لایألَفُ و لایُؤلَفُ و خیرُ النّاسِ أنفَعهُمْ للنّاسِ= مؤمن الفت مىگیرد و با او الفت مىگیرند و كسى كه الفت نگیرد و الفت پذیر نباشد، هیچ خیر و برکتی در او نیست و بهترین مردم كسى است كه براى مردم سودمندتر باشد».
مؤمن در دنیا با همه چیز در صلح است و همه چیز را دوست دارد. اگر جهادی هم بر ضد دشمن دین می کند، جهادش از سر خشونت نفس نیست، بلکه ناشی از رحمت درونش است. چون می داند که برخی از انسان ها مثل علف هرزی هستند که مزاحم تحقق اسماء الله در عالم می شوند و باید کنده و نابود شوند.
نمونه بارز جهاد امیرالمومنین علی (علیه السلام) است که در جنگ هم با رحمت و مهربانی مبازه می کردند. مومن هم این گونه است. هم الفت می گیرد و هم اجازه می دهد که دیگران با او الفت بگیرند. او هر جا باشد، شیرین و نرم و مهربان است.
اما کسی که با دیگران و به خصوص مومنین، حریم دار برخورد می کند، متکبر است و فکر می کند هر کسی حق ارتباط با او را ندارد. به خصوص اگر دارای مقام دنیایی و اعتباری هم باشد. فرمودند در چنین کسی خیری نیست. وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) قاعده «هو انت» را بیان می کند، این یعنی همه آدم ها خود من هستند. پس چرا باید دشمنی و کینه بین آدمها باشد!
هوشیار کسی است که دست از تلخی هایش بر دارد. منشا بد اخلاقی ها این است که انسان با «من» های جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی در میان مردم و در خانواده رفتار می کند و برای خود حریم های خودخواهانه تعیین می کند. این گونه رفتارها منشأ شیطانی دارد. ولی مومن مهربان است و چنین حریم ها را برای خود قائل نیست.
اکثر طلاق ها در کشور ما حاصل نامهربانی افراد به یکدیگر است. اگر زن و شوهر با هم الفت بگیرند، این همه دعوا و درگیری نخواهند داشت. همه مسائل به راحتی با مهربانی برطرف می شود.
کلیدواژه ها:
آثار استاد