مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
موقعی که شخص غضب میکند و در آن لحظه به یاد خداوند تبارک و تعالی بیفتد، واقعاً کار سختی است. این کار سخت، پاداش هایی دارد که در کلام گهربار رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میخوانیم.
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: «أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیِّهِ دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا ذَكَرَنِی عَبْدِی حِینَ یَغْضَبُ ذَكَرْتُهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ فِی جَمِیعِ خَلْقِی وَ لاَ أَمْحَقُهُ فِیمَا أَمْحَقُ[1] = خداوند عزّ و جلّ به پیامبرش حضرت داود عَلَیْهِ السَّلاَمُ وحى فرستاد: بندهی من اگر هنگام غضب مرا یاد كند، او را در قیامت در حضور تمامى خلایق یاد مىكنم و او را با دیگر افراد نابود شونده نابود نمىگردانم.»
«ذَکَرْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی جَمِیعِ خَلْقِی» میلیاردها انسان در روز قیامت در محشر گرفتار و مشغول به خود هستند، همه هم دلهره دارند و با ابدیت روبرو اند، حالا در آن شلوغی و حال بدی که افراد در قیامت دارند، خداوند تبارک و تعالی به انسان توجه کند و در بین تمام خلق در روز قیامت یادش میکند و انسان را بیرون بکشد. یاد خدا که مثل یاد ما نیست. ما فقط یاد میکنیم و یاد ما اثری ندارد. یاد خدا اثر عملی دارد. یاد خدا مساوی است با عمل خدا. یعنی وقتی یادش میکنم، با او کار دارم، آن یاد خیلی مهم است. وقتی منِ خدا یادش میکنم، دیگر او هلاک نخواهد شد.
اما خیلی ها هستند که حاضر نیستند به این پاداش های الهی برسند. این ها کسانی هستند که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در مورد آنها فرمودند: «إِنَّ لِجَهَنَّمَ بَاباً لَا یَدْخُلُهَا إِلَّا مَنْ شَفَى غَیْظَهُ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ تَعَالَى = برای جهنم دری هست که از آن در به جهنم داخل نمیشود مگر کسی که غیظ و خشم خودش را با معصیت خدا آرام کند.»
«حب ذات» راهی برای غلبه بر غضب
این غضب آنقدر زشت است و آنقدر باطن را خراب میکند و آنقدر بلا سر باطن انسان میآورد که خداوند به روشهای مختلف به انسان تلقین کرده و تذکر داده که با توسل به یکی از این اسباب که من در اختیارت میگذارم، غضبت را از بین ببر. یعنی غضب چیزی است بسیار زشت و نابودکننده و بسیار خطرناک. اما خداوند راه فرار و راه غلبه بر آن را زیاد قرار داده که یکی از آنها همان حب ذات است. یعنی اگر بر غضبت غلبه بکنی، خودت نجات پیدا میکنی.
خیلی ها هستند که هیچ انگیزه دیگری شاید در آنها مؤثر نباشد. اما همین که متوجه باشند، اثر این کنترل غضب، به خود انسان برمیگردد و اگر این آتش غضب را که از ناحیه شیطان برافروخته میشود، خاموش نکنند، اول خودشان خواهند سوخت، از عصبانیت اعراض میکنند. اصطلاحاً هم خودمان میگوییم که این شخص در آتش غضب میسوزد و عجیب است که هیچ یک از حالت های انسان به اندازه غضب شبیه به آتش نیست.
میفرماید، میخواهی این آتش غضب الهی را خاموش کنی؟ خیلی قدرت میخواهد. میگوید اگر میخواهی آن آتش قوی را خاموش کنی، همین که در دنیا الان به سراغ تو آمده، این را خاموش کن تا آن خاموش شود. این آتشی است که قدرتش کم است و آن آتشی است که بینهایت قوت و قدرت دارد. اگر به این غلبه کردی، آن آتش قوی و عظیم را خاموش خواهی کرد. این کم یاوری نیست که در اختیار ما قرار داده اند. این کمک زیادی است، هنگامی که ما عصبانی و غضبناک میشویم، با تذکر به این نکته که اگر من به این غلبه کنم و این را خاموش کنم، آن آتش خاموش خواهد شد. قبلاً هم گفتیم که خاموش کردن این آتش، مساوی است با بهشت. از بین بردن آتش در برخوردها این قدر اثر دارد. اگر شما در جاهایی که قرار است برخورد خشمگین بکنید، اتفاقاً برگردید و غلبه کنید و بخندید و برخورد شیرین بکنید، حاصل شیرین آن را خواهید دید.
ایمن شدن از غضب خدا، با فروخوردن خشم
شدیدترین و سختترین چیزها غضب خداست. یعنی موقعی است که خدا به خشم بیاید و بخواهد یک نفر را عذاب کند. علی (علیه السلام) میفرماید، من آتش دنیا را که از رحمت تو برافروخته شده، نمیتوانم تحمل کنم. چگونه میتوانم آتش قیامت را که از غضب توست، تحمل کنم؟
خداوند خطاب به موسی (علیهالسلام) فرمود: « مَكتوبٌ فِی التَّوراةِ... : یا موسى، أمسِكْ غَضَبَكَ عَمَّن مَلَّكتُكَ علَیهِ، أكُفَّ عنكَ غَضَبِی[2]= در تورات نوشته شده است : اى موسى! خشم خود را از كسى كه زیر دست تو قرارش داده ام باز گیر، تا من نیز خشم خود را از تو باز گیرم.»
کسی که بندگان خدا را با خشم و غیظ خودش میسوزاند، فردا با غضب الهی روبرو است. چیزی که از هر چیز دیگری بدتر و سختتر است. برای همین دائم تذکر میدهد:«أَمْسِکْ غَضَبَکَ عَمَّنْ مَلَّکْتُکَ عَلَیْهِ= از کسی که من اختیارش را به تو دادم، غضبت را دور کن تا من هم غضبم را از تو دور کنم».
امام صادق علیه السّلام از قول پدر بزرگوارشان مى فرمایند: حواریون به عیسى بن مریم گفتند: «أَیُّ اَلْأَشْیَاءِ أَشَدُّ قَالَ أَشَدُّ اَلْأَشْیَاءِ؟ غَضَبُ اَللَّهِ[3] = كدامین اعمال سخت تر است؟ گفت: سخت ترین آنها خشم خداوند است.»
ما جداً مظاهر جلال الهی را که در طبیعت میبینیم از همه آنها میترسیم مثل عقرب، مار، تمساح، سوسمار، پلنگ، شیر، درختان وحشی گوشتخوار، مورچههای ریز گوشتخوار. از پرندگان تیزپنجه و خشن میترسیم. از آتش، سیل، زلزله میترسیم. اینها مظاهر جلال الهی هستند که به واسطه رحمت خداوند تبارک و تعالی در این دنیا قرار گرفته اند.
حال فکر کنید همین مظاهر شدت پیدا کند به غضب الهی؛ یعنی ماری که مأمور است نه از روی رحمت، بلکه به غضب الهی مأمور شود و به سراغ انسان بیاید. درندهای که به غضب الهی مأمور است که به سراغ انسان بیاید. آتشی که به غضب الهی مأمور است تا بسوزاند. یک مقدار که رعد و برق زیاد میشود دلها همه میلرزد. وقتی که صدا شدید باشد، همه میترسند. اما این صدا که از رحمت الهی است، وای از وقتی که خدا بخواهد با آن صدای خشن انسان را بترساند. انسان خیلی ضعیف است و اینطور نیست که بگویی من در مقابل هر صدایی مقاومت میکنم. اینجا مظاهرش را داریم میبینیم که در طبیعت نمیتوانیم مقاومت بکنیم. صدا وقتی زیاد میشود تمام ترس وجود انسان را میگیرد. حتی خیلیها میمیرند. چون نمیتوانند صدا را تحمل کنند. ملائکه که به سراغ انسان میآیند صدای خشنی دارند، حالا خداوند میخواهد با صدایی که از غضبش تولید شده، انسان را عذاب کند، این شوخی نیست.
هیچ چیزی شدیدتر از غضب الهی نیست و خیلی هم خوب است که انسان متذکر این باشد که اگر بخواهد با خشم خدا شوخی و بازی بکند و خودش را در معرض خشم خدا قرار بدهد چه به روزش خواهد آمد. تذکر به خشم الهی خیلی انسان را جدی خواهد کرد.
بسیاری از مواقع اگر ما متوجه باشیم که امام زمان (علیهالسلام) دارد این حرفها را میشنود و رفتار ما را میبیند، خداوند تبارک و تعالی میشنود و در محضر او هستیم، متذکر می شویم و میبینیم که جرأت نمیکنیم خیلی از حرفها را بزنیم. اتفاقاً غلبه به خیلی از شهوات، میلها و غضب ها در همین حالت راحت است. به علی (علیهالسلام) عرض کردند، چگونه میشود به نگاه بر نامحرم غلبه کرد. نگاهی که شهوتآلود است؟ فرمود: این که متذکر باشید تحت نگاه یک سلطان مقتدر هستید. اگر متوجه باشیم که یکی دارد ما را نگاه میکند، کسی که به فرموده علی علیه السلام هم شاهد است و هم قاضی است، دیگر دست به نگاه حرام نمی زنیم. وقتی متذکر باشیم کسی که مالک یوم الدین است ما را در هر لحظه میبیند، آن گاه در رفتار مان با بچه و زن و پدر و برادر و به خصوص زیردست، دقت میکنیم. فرمانده هستی، مدیر هستی، رئیس هستی، توجه به مرئوسها مهم است.
«تکبر» و «تَجَبُر» سرآغاز غضب اند
در روایت چند تا سرآغاز برای غضب شمرده اند. یکی «تکبر» است. دیگری «تجبر» است. تَجَبُر با تکبر فرق دارد. جبر یا تجبر یعنی بگویی همین که من میگویم باید باشد و خلاف این نباید صورت بگیرد. زورگویی و یکدندگی و خودرأیی مستبدانه، اینکه خلاف حرف من نباید باشد. اگر خلاف حرف من شد، من ضایع میشوم. اراده من است و جز این نیست. این یکی از نقاط آغاز تکبر این است.
زن و شوهری دعوایشان شده بود. زن میگفت: من از هیچ چیزی ناراحت نیستم. این مرد فقط دائم من را کتک میزند. به پهلویم زده و شکسته و یک بار زده بازویم عیب کرده، یک بار چشمم عیب کرده، رفتم دکتر گفته مویرگ چشمت پاره شده. خواهش می کنم فقط به او بگویید مرا نزند. من با همه سختیها و بداخلاقی هایش میسازم. البته نه اینکه زن هم بیتقصیر بود. او هم زبان درازی میکرد و حرفهای ناشایست میزد. به مرد گفتم: زدن میدانی چقدر جرمش زیاد است؟ ما حقی نداریم بزنیم. میدانی این چه عقاب و فشار قبر دارد؟ گفت: جلوی زبانش را نمیگیرد. تکبر اینطوری است که انسان را به غضب وادار میکند.
گفتم حالا حرف زده خلاف حرف تو هم در آمده، تو باید کتکش بزنی؟ دیدم دائم دارد توجیه میکند. گفتم: مرد حسابی تو خجالت نمیکشی؟ خدا این زن و دو سه بچه را دست تو امانت سپرده، عرضه داری اینها را نگه داری یا نه؟ اسم خودت را مرد میگذاری؟ چرا دست رویش بلند میکنی؟ چطوری روی خودت قضاوت میکنی؟ چگونه در مورد خودت ارزیابی میکنی؟ سهتا امانت. سیدالشهدا (علیه السلام) کلامی با این مضمون دارند: زنها امانت خدا در دست شما هستند، بترسید از خدا در مورد این امانت. تو سالها گناه کردی و خدا چقدر تحمل کرده و چقدر حلم نسبت به تو به خرج داده، این سه نفری که به تو سپرده، عرضه نداری نگهشان داری؟! خودت از خدا خجالت نمیکشی که دست روی اینها بلند میکنی؟ سه نفر امانت دست تو سپرده گفته من میتوانم روزی اینها را بدون تو هم بدهم. ولی این زن و بچه را به تو سپردم، روزیشان را بده. زحمت بکش و کار کن. تو اینها را سرپرستی کن. این را هم نمیتوانی؟ خانمی میگفت: من هر کاری میکنم که این بچهها را یک ذره به پدرشان راغب کنم نمیتوانم. هر مردی را ببینند با یکذره اخلاق خوش، میگویند، کاش این پدر ما بود. یعنی پدر جایگاه تربیتی خودش را از دست داده. هر وقت از خانه میرود، بچهها خوشحالند و هر وقت میآید ناراحتند.
از مسیح علیهالسلام سؤال شد: « قَالُوا: فِیمَ یُتَّقَى غَضَبُ اَللَّهِ قَالَ بِأَنْ لاَ تَغْضَبُوا قَالُوا وَ مَا بَدْءُ اَلْغَضَبِ قَالَ اَلْكِبْرُ وَ اَلتَّجَبُّرُ وَ مَحْقَرَةُ اَلنَّاسِ= گفتند: چگونه مى شود از خشم خدا بر كنار بود؟ گفت: به اینكه غضب نكنید، گفتند: غضب چگونه شروع مى شود؟ گفت: به وسیله كبر و خود پسندى و كوچك شمردن مردم.» به چه وسیلهای میشود انسان از غضب خدا دور بماند و خودش را نگهدارد و غضب نکند؟
چگونه از خشم و عذاب خدا در امان باشیم؟
«رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ـ لَمّا سَألَهُ رَجُلٌ: اُحِبُّ أن أكُونَ آمِنا: لا تَغضَبْ على أحَدٍ تَأمَنْ غَضَبَ اللّه ِ و سَخَطَهُ[4] = رسول الله صلیاللهعلیهوآله در پاسخ مردى كه عرض كرد: دوست دارم از غضب و سَخَط خدا ایمن باشم. فرمود: بر هیچ كس خشم مگیر، تا از خشم و ناخشنودى خدا ایمن باشی.»
نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ كَفَّ اللّه ُعَنْهُ عَذابَهُ[5]= کسی که غضبش را نگه دارد، خداوند عذابش را از او نگه میدارد.»
دل کَندَن از دنیا، یکی از راه های درمان غضب است
بعضی از درمانهای غضب را ذکر کرده اند؛ اما مهمترین قدم برای درمان غضب این است که انسان دندان طمع را از دنیا بکَنَد. «حُبُّ الدُّنیا رَأسُ کُلَّ خَطیئَه= دنیادوستی، سرآمد همه بدی هاست.» خوب است، انسان این فرمول را تمرین کند. بسیار مؤثر است که برای دنیا خشمگین نشوید. اگر انسان این را دائم به خودش بگوید که من در خانه یا جای دیگر برای دنیا غضبناک نشوم، خیلی کمک خواهد کرد.
خیلی مهم است کسی عصبانی نشود و خوش اخلاق باشد. در روایت داریم که نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) حکم کرد که دو نفر را اعدام کنند. جبرئیل (علیه السلام) نازل شد، عرض کرد: یا رسول الله خداوند فرموده فلانی را اعدام نکن؛ زیرا او آدم خوش اخلاقی است. به واسطه این اخلاق خوش ما از قتل او درگذشتیم. او را نکشتند و اما آن دیگری را اعدام کردند. آن شخص از پیامبر علت را پرسید. حضرت فرمود: خداوند به علت اخلاق خوش تو اینطور دستور داد. شخص گفت: کسی از اخلاق من خبردار نبود. معلوم است که تو پیامبر خدا هستی و ایمان آورد و مسلمان شد. خداوند برای غضب نکردن در اخلاق و رفتار انسانی اهمیت زیادی قائل شده است. حتی اگر یک کافر هم غضب نکند از عذابش کاسته خواهد شد. فرق است بین کافر خوش اخلاق، با کافر بداخلاق. مسأله ذاتاً ارزش دارد، اینکه انسان غضب نکند. این یک بحث دقیق معرفتی است که چرا اصلاً اینگونه است. یعنی جدای از اینکه انسان اتصال به خدا داشته باشد یا نداشته باشد، غضب نکردن او چنین جایگاهی دارد.
منشأ دیگری که ایجاد غضب میکند، حقیردانستن مردم است
در روایتی که در بالا ذکر شد، وقتی از حضرت عیسی علیهالسلام سؤال شد، غضب از چه چیزهایی شاخه میگیرد؟ حضرت تکبر و تجبر و حقیردانستن مردم را نام برد.
تحقیر یعنی کوچک شمردن. انسان یک نفر را تحقیر کند، اگر مؤمن است که «أعظَمُ حُرمَةً مِنَ الکَعبَه= حرمتش از کعبه بالاتر است». چه فقیر چه غنی. در روایت داریم، کسانی که به دیگران به خاطر ثروت و مالشان احترام میگذارند و به بعضیها به خاطر فقرشان بیاحترامی و تحقیر میکنند، عذاب سختی دارند. اگر مسلمان هم نیست، انسان است. اگر مؤمن نیست، یک مسلمان عادی و انسان است. همنوع تو است. معلوم نیست ما بیشتر از کس دیگر شرافت داشته باشیم. نقطه آغاز حرکت صحیح و اولین پله به سمت خداوند تبارک و تعالی این است که انسان هیچ کس را بیآبروتر از خودش نبیند. تا وقتی که انسان فکر میکند حتی از یک نفر بالاتر است، گرفتار است و اشتباه فکر میکند. اشتباه فکر کردن، یعنی روی دیده او پرده است. بصیرت ندارد و حقیقت را نمیبیند. یعنی دروغ و سراب، با سراب انسان به مقصد نخواهد رسید. اول انسان حقیقت خودش را بفهمد که عین ذلت و پستی است.
حضرت سجاد (علیهالسلام) در دعا دارد «کَیفَ أدعُوک وَ أنَا أنَا= خدایا چگونه ترا بخوانم، در حالی که من، من هستم.» یعنی وقتی به خودم نگاه میکنم، میبینم که نمیتوانم دعا کنم. «اِلهی مَن أنَا حَتّی تَغضِبَ عَلَیَّ= خدایا من چه کسی هستم که اصلاً تو بخواهی به من غضب بکنی!» ببینید حضرت چگونه مناجات میکند. «فَوَعِزَتِکَ ما یَزینُ مُلکِکَ اِحسانی= قسم به عزتت که کارهای خوب من هرگز یک ذره از خلقت تو را زینت نداده.» حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) دارد میگوید، که به او گفتند «زینالعابدین». ولی خود حضرت فرمود:«ما یَزینُ مُلکِکَ اِحسانی».
«وَ لا یُقَبِحُهُ اِساءَتی = و هرگز گناه و زشتی و بدی من خلقت تو را زشت نکرده.» یعنی من هیچ هستم. نه احسانم و نه اسائه ام تأثیری در خلقت تو ندارد.
با این اوصاف، برای چه دیگران را تحقیر بکنیم؟ آنجایی که موسی (علیهالسلام) حق ندارد خودش را بالاتر از یک سگ بداند، ما چه بگوییم؟ در روایت داریم که خداوند فرمود مواظب باشید من مدافع ضعیف هستم. آنهایی که شما پست و حقیر میدانید، من وکیلشان هستم. در روایت داریم از دعای مظلوم بترسید که او چسبیده به عرش الهی و دعای مظلوم مسموع است.
دیده اید، بعضیها میخواهند دزدی و ظلم و حقخوری کنند، زورشان به گردن کلفتها نمیرسد، بعد مال بیچارهها و بی سوادها و مستضعف ها و کسانی که زبان و قدرت ندارند را میخورند. میگویند اینها که زورشان به ما نمیرسد. این درست نیست و اشتباه محض است. خدا وکیل شان است و انتقام آنها را میگیرد.
خداوند فرمود: «الخَلقُ عِیالی = خلق عائله من هستند.» هیچ کس اینجا بیصاحب نیست. یک مورچه هم بیصاحب نیست که شما بخواهی از روی میل خودت با یک مورچه رفتار کنی. با یک گیاه حق نداری به میل خودت رفتار کنی. چه کسی حق دارد با یک بوته گل، مورچه، حیوان ضعیف بد رفتاری بکند؟ خیلی باید دقت شود که ما چه اختیاری داریم واقعاً؟ اگر ما یک موقع هایی از حیوان استفاده میکنیم، خودش اجازه داده. ولی فرمود: بدانید که حیوانات هم حقوق دارند. حقوقشان را رعایت کنید.
مرحوم آقا میرزا جواد آقای تهرانی (رحمتاللهعلیه) سبزی میخرند. میگویند سبزی را پس از طی مسافتی دوباره به مغازه برگرداند. سبزی را پایین گذاشت. گفت: یک مورچه روی آن است که از خانه اش دور شده، مورچه را به جای اولش برگرداند. یعنی احساس میکند که در مورد مورچه حق ندارد کیلویی برخورد کند. حساب و کتاب دارد. ملک خداست.
تأکید من به دلیل این است که ما گرفتار این مسائل هستیم. تا چهارتا کتاب یاد میگیریم، چهار تا کلاس میرویم، یک دفعه دیگران را کوچک میبینیم. خوش به حال کسی که جایگاه افراد را میداند. خوش به حال کسی که مشغول خودش است و همه را دوست دارد. عاشق همه است. برای انسان احترام قائل است.
ع ل 186
غضب / خشم خدا/ تکبر و تجبر
کلیدواژه ها:
آثار استاد