www.montazer.ir
شنبه 22 فوریه 2025
شناسه مطلب: 1195
زمان انتشار: 14 دسامبر 2014
ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام

ياري امام حسين عليه السلام، بالاترين درجه ياري امام عصر عليه السلام

ياري امام عصر عليه السلام با ياري امام حسين عليه السلام

یکی از راه هایی که ائمه اطهار علیهم السلام برای یاری امام زمان علیه السلام به ما آموخته اند، کمک به حضرتش از طریق یاری امام حسین علیه السلام است. همان گونه که خود امام حسین علیه السلام در کربلا به یاران خویش فرمودند:
جدّم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من خبر دادند که فرزندم حسین در بیابان کربلا در حال غربت و تنهایی و تشنگی کشته می شود. پس کسی که او را یاری کند، به تحقیق مرا و فرزندش «قائم علیه السلام» را یاری کرده است. (1)
یاران امام حسین علیه السلام در حقیقت، یاران امام زمان علیه السلام هستند و اگر کسی امام حسین علیه السلام را یاری کند، در حقیقت به یاری قائم آل محمد علیهم السلام شتافته است.
اصحاب امام حسین علیه السلام ولی نعمت خویش را با گرانمایه ترین سرمایه ی انسان، یعنی جان خود، یاری کردند و به بالاترین حد یاری امام زمان علیه السلام دست یافته، در زمره‌ی سادات شهدا قرار گرفتند. (2) امیرالمؤمنین علیه السلام درباره‌ی ‌بالاترین حدّ یاری اهل بیت علیهم السلام فرمودند:
کسی که ما را به قلبش دوست بدارد و با زبانش یاری کند و همراه ما با دشمنان ما بجنگد، پس (در قیامت) با ما و در درجه ی ما خواهد بود.وکسی که ما را دوست داشته باشد و با زبانش یاری کند، ولی همراه ما با دشمنان ما نجنگد، در درجه‌ی پایین تری قرار دارد. (3)
کسانی که در زمان غیبت امام عصر علیه السلام قرار گرفتند، باید از خدا بخواهند تا معرفتی به آنها عطا کند که بفهمند اگر چه در زمان سیدالشهدا علیه السلام نبوده اند، ولی می توانند از طریق یاری ایشان عملاً به این توفیق دست یابند.

یاری سیدالشهدا علیه السلام در زمان ما

اکنون بیش از 1360 سال از شهادت امام حسین علیه السلام گذشته است، اما باز هم می توان از طریق یاری ایشان در زمره‌ی یاری کنندگان امام زمان علیه السلام قرار گرفت. یکی از راه های یاری ایشان در این زمان، این است که انسان قلب خود را با آن امام علیه السلام گره بزند و به وسیله ی محبت قلبی عمیق به حضرتش، به این فوز اکبر دست یابد. مانند جابر بن عبداللّه انصاری، یکی از یاران باوفای پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم که در روز عاشورا موفق به شرکت در لشکر امام حسین علیه السلام نشد، ولی در روز اربعین همان سال به زسارت قبر ایشان شتافت و چون نابینا بود، از عطیه ی عوفی خواست که دست او را روی قبر سیدالشهدا علیه السلام بگذارد و سپس - از شدت ناراحتی و مصیبت - از هوش رفت. وقتی به هوش آمد، سه بار «یا حسین» گفت و افزود:‌
«حبیب لا یجیب حبیبه. »
‌دوستی که پاسخ دوستش را نمی دهد.
سپس به ارواح شهدا سلام نمود و عرض کرد:
قسم به خداوندی که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را به حق مبعوث کرد، ما با شما در هر آن چه شما وارد شدید شریک شدیم.
عطیّه از جابر پرسید: ما که کوه و دشتی را طی نکردیم و شمشیر نزدیم در حالی که بین سرها و بدنهای ایشان و نیز بین آنها و فرزندانشان جدائی افتاد و زنهای ایشان همسران خود را از دست دادند. پس ما چگونه با ایشان شریک شدیم؟!
جابر در پاسخ گفت:
ای عطیّه! از حبیبم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم شنیدم که فرمودند: کسی که گروهی را دوست بدارد، با آنها مشحور می شود و کسی که عمل گروهی را دوست بدارد، در عمل آنها شریک می شود. ... قسم به کسی که محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم را به حق برانگیخت، نیّت من و اصحابم (دوستانم) همان نیّتی است که امام حسین علیه السلام و اصحابش داشته اند. (4)
محبت، یک عمل قلبی است که می تواند انسان را به محبوب خویش برساند و کسانی که در کربلا نبوده اند، می توانند با «نیّت» و «محبت» خود، همراه ایشان شده، حتی فیض شهادت در رکاب حضرت را ببرند؛ چرا که نیّت، روح و جان اعمال جوارحی است.
امام باقر علیه السلام در باره‌ی ارزش نیّت فرموده اند:
نیّت مؤمن از عمل او بهتر است زیرا (فرد مؤمن) کار خوبی را نیّت می کند که به (انجام دادن) آن نمی رسد. و نیبت کافر بدتر از عمل اوست، زیرا قصد و آرزوی کار بدی را می کند که به (انجام دادن) آن نمی رسد. (5)
به همین دلیل است که خداوند، مردم را روز قیامت بر اساس نیّت هایشان محشور می گرداند. (6) هر کس نیّت جدی برای یاری امام حسین علیه السلام داشته باشد، اجر آن را می برد؛ همان طور که امام صادق علیه السلام خود را در زمره‌ی شهدای کربلا شمرده اند: من خود را خارج از شهدای دشت کربلا نمی دانم و پاداشم را کمتر از آنها نمی شمارم؛ زیرا نیّت من این است که اگر آن روز را درک می کردم (امام حسین علیه السلام) را یاری می نمودم. و هم چنین شیعیان ما شهیدان (محسوب) هستند هرچند که در بسترهایشان از دنیا بروند. (7)
امام رضا علیه السلام به یکی از یاران خود به نام ریّان بن شبیب چنین آموخته اند:
ای پسر شبیب! اگر خوشحال می شوی از این که مانند ثواب کسانی را که همراه امام حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند، داشته باشی، هر وقت به یاد آنها می افتی، بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزاً عظیماً»: ای کاش من با آنها بودم، و به رستگاری بزرگی دست می یافتم. (8) مرحوم سید بن طاووس در کتاب «مصباح الزّائر» در بخشی از زیارت جامعه ی ائمه المؤمنین علیه السلام نقل می نماید که:
ای آل پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم پدر و مادرم فدایتان باد... ما خدا را شاهد می گیریم که با دوستان و یاران دیرین شما در ریختن خون ناکثین و قاسطین و مارقین (اصحاب جمل و اصحاب صفین و نهروان در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام) شریک هستیم. نیز در ریختن خون کشندگان ابی عبداللّه علیه السلام سید جوانان اهل بهشت در روز کربلا - با نیّت ها و دل ها و با تأسف خوردن به جهت از دست دادن موقعیت هایی که یاران شما به خاطر یاری کردن شما داشته اند - شریک هستیم. و بر شما باد درود و رحمت برکات خداوند. (9)
اظهار «تأسف» بر عدم توانایی یاری امام حسین علیه السلام و دیگر ائمه ی معصومین علیهم السلام نشانه ی بارز برای وجود این آرزوی قلبی است و اگر کسی واقعاً در دل حسرت درک آن شرایط را بخورد، با این معرفت و محبت و نیّت می تواند امیدوار باشد که از یاران امام حسین علیه السلام محسوب می گردد و به وسیله ی یاری آن حضرت، امام زمان غریبش را یاد کند.

شعار امام عصر علیه السلام و یارانش

یکی از مهم ترین مأموریت های الهی امام عصر علیه السلام در زمان ظهور، انتقام خون سیدالشهداء علیه السلام از دشمنان ایشان است. این مسأله آن قدر اهمیت دارد که شعار اصلی آن حضرت محسوب می شود. در زیارتی خطاب به ناحیه ی مقدسه ی آن حضرت چنین می خوانیم:
« السلام علی الامام العالم الغائب عن الأبصارو الحاضر فی الأمصار و الغائب عن العیون و الحاضر فی الأفکار بقیه الأخیار الوارث ذالفقار، الّذی یظهر فی بیت اللّه الحرام ذی الأستار و ینادی بشعار «یالثارات الحسین»: أنا الطالب بالأوتار أنا قاصم کل جبار، القائم المنتظر ابن الحسن، علیه و آله أفضل السلام. » (10)
سلام بر امام دانای پنهان از دیدگان و حاضر در شهرها و پنهان از چشم ها و حاضر در اندیشه ها، باقیمانده ی نیکان، وارث ذوالفقار، همان کسی که در خانه ی پرده پوش خدا آشکار می شود و شعار خون خواهی حسین علیه السلام را سر می دهد (و می گوید): من قصاص خون های بناحق ریخته ام، من خردکننده ی هر ستمگر هستم، و آن قیام کننده ام که در انتظارم بوده اند. پسر (امام) حسن که بر او و خاندانش بهترین درود ها باد.
معمولاً در شعار های هر کس، عصاره و چکیده ی هدف او را می توان یافت. شعار خون خواهی حضرت مهدی علیه السلام از جد مظلوم خود در هنگام ظهور، اهمیت این امر را در نزد خدای عزّوجلّ و امام زمان علیه السلام نشان می دهد.
یکی از اوصاف یاران امام زمان علیه السلام نیز این است که در زمان ظهور، به تبعیت از مولای خویش، به خون خواهی امام حسین علیه السلام بر می خیزند؛ زیرا خون حضرت سیدالشهداء شرافت بسیاری نزد پروردگار دارد که انتقام ریخته شدن آن هنوز گرفته نشده است و لذا شعار یاران امام زمان علیه السلام «یا لثارات الحسین» است. (11) این شعار، همه ی اهداف و خواسته های آنها را یک جا بیان می دارد. برای آشنا شدن با اهمیت این هدف، مطالعه ی احوال و اوصاف یاران امام حسین علیه السلام ضروری است.

احوال یاران امام حسین علیه السلام

آرزوی بزرگان شیعه همواره این بوده است که در زمره ی یاران سیدالشهداء علیه السلام باشند. البته این افراد باید از احوال یاران حضرتش مطبّع باشند و بدانند که آنها چه نیّتی داشته اند و چگونه در راه یاری امام زمان خویش همه ی دارایی و هستی خود را فدا کردند. هر کسی نمی تواند ادّعا کند که نیّت اصحاب سیّدالشّهداء علیه السلام را دارد.
اصحاب امام حسین علیه السلام تا وقتی زنده بودند، اجازه ندادند که هیچ یک از فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به میدان بروند. آنان همه چیز خود را فدای امام حسین علیه السلام و اولاد ایشان نمودند و همواره نسبت به اهل بیت علیهم السلام اظهار ارادت می کردند و در عمل نیز محبت قلبی خود را نشان دادند. شرح فداکاری اصحاب سیّدالشهّداء علیه السلام، در حوصله ی این کتاب نمی گنجد.
ما در این جا تنها به ذکر از جان گذشتگی دو تن از یاران امام علیه السلام می پردازیم و خوانندگان را به مطالعه ی بیشتر در این زمینه توصیه می کنیم.
روز عاشورا هنگام ظهر، امام حسین علیه السلام به «زهیر بن قین» و «سعید بن عبدالله حنفی» فرمودند که جلوی آن حضرت بایستند.
سپس ایشان با عدّه ای از یارانشان به نماز خوف ایستادند. یک تیر به سوی حضرت آمد. سعیدبن عبدالله حنفی خود را در مسیر تیر قرار داد و آن را به جان خرید و هر تیری که به سمت حضرت می آمد به استقبال آن می رفت تا این که بر زمین افتاد. در حالی که مخالفین را لعنت می کرد و می گفت: «خدایا به پیامبرت سلام مرا ابلاغ کن و ایشان را از درد زخم های من آگاه کن. من می خواستم پاداش یاری فرزند پیامبر را ببرم. » سپس از دنیا رفت. در حالی که غیر از زخم هایی که بر اثر ضربه های شمشیر و نیزه پذیرفته بود، سیزده تیر در بدنش باقی بود. (12)
یکی دیگر از اصحاب با وفای امام حسین علیه السلام «عمرو بن قرظه الانصاری» است که هم خود می جنگید و هم از امامش دفاع می کرد.
هر تیری به سوی امام حسین علیه السلام می آمد، او با دستش جلوی آن را می گرفت و هر شمشیری به سمت امام علیه السلام روانه می شد، جانش به استقبال آن می رفت به طوری که در آن مدت، به امام علیه السلام هیچ ناراحتی نرسید. سرانجام از شدت جراحت به زمین افتاد و رو به امام علیه السلام کرد و گفت: ای پسر رسول خدا! آیا وفا کردم؟ حضرت فرمودند: بله تو در بهشت پیش روی من هستی. از طرف من به رسول خدا سلام برسان و به ایشان بگو من هم به دنبال خواهم آمد. عمرو جنگید تا به شهادت رسید. (13)
می بینیم که اصحاب امام حسین علیه السلام در روز عاشورا از همه ی هستی خود گذشتند. اینان الگو و اسوه ی کسانی هستند که آرزوی یاری امام حسین علیه السلام را در این زمان دارند. ما هم اگر چنین آرزویی داریم، باید وضعیت خود را بررسی کنیم و ببینیم تاکنون از چه چیز خود در راه امام زمان علیه السلام گذشته ایم؟ آیا حاضر هستیم از پول و مقام و موقعیت دنیایی خود در مواقع لازم به خاطر اهل بیت علیهم السلام بگذریم؟ آیا آبروی خود را خرج امام زمان علیه السلام و رفع گرفتاری از دوستان ایشان می کنیم؟ آیا در مواردی که راحتی و رفاه ما به خطر می افتد، برای دفاع از حریم امامت و ولایت و مبارزه با دشمنان ائمه علیهم السلام همت می کنیم؟ اگر به ما بگویند همین امروز امام زمان شما ظهور می کند، آیا تعلقات ما به این و آن، اجازه می دهد که بدون تأخیر و درنگ به یاری آن عزیز بشتابیم؟
از خداوند می خواهیم چنان معرفت و محبتی به ما عطا کند که مانند یاران سیدالشهداء علیه السلام پا به رکاب امام زمانمان باشیم و همه ی هستی خود را فدای ایشان کنیم.

فداکاری های بانوان کربلا

علاوه بر جانفشانی هایی که مردان همراه امام حسین علیه السلام در رکاب ایشان برای دفاع از آن حضرت انجام دادند، زنان فداکاری هم بودند که در حادثه ی کربلا به شکل دیگری امام خود را یاری کردند.
این ها الگویی مناسب برای بانوانی هستند که می خواهند با نیت و عمل خود از طریق یاری سیدالشهداء علیه السلام امام زمان خود را یاری کنند. ما در این جا به ذکر دو نمونه اکتفا می کنیم.

نمونه ی اول:

«امّ خلف» همسر مسلم بن عوسجه بود. پس از شهادت مسلم بن عوسجه پسرش آماده نبرد شد. امام حسین علیه السلام به او فرمودند: ای جوان! پدرت شهید شد. اگر تو نیز کشته شوی، مادرت در این بیابان در پناه چه کسی بگریزد؟ پسر مسلم خواست برگردد، مادرش شتاب زده سر راه او را گرفت و گرفت: فرزندم! تو سلامتی خود را بر نصرت پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ترجیح می دهی؟ من هرگز از تو راضی نمی شوم. پسر مسلم به طرف میدان جنگ برگشت و حمله ی سختی کرد. مادر از پشت سر پیوسته به او می گفت، ای پسر! شاد باش که هم اکنون از ساقی کوثر سیراب خواهی شد. جوان مردانه کوشید و سی نفر از مشرکان را به قتل رساند و شربت شهادت نوشید. کوفیان سر او را بریده و به سوی مادرش افکندند، مادر سر او را برداشت و بوسید و چنان گریست که همه به گریه افتادند. (14)
امّ خلف می توانست از پاسخ امام حسین علیه السلام مجوّز و توجیهی برای نجات جان پسرش بسازد و بدون این که ظاهراً اشکال شرعی و عرفی بر عملش وارد شود، از زندگی بهتر دنیوی بهره مند شود. اما او دفاع از اهل بیت علیهم السلام را بر همه چیز ترجیح داد. آیا به راستی عمل او افراط و زیاده روی از حدّ و مرز دین بود؟! حال اگر بانوان از بعضی آسایش طلبی های دنیایی، به خاطر حفظ دین خود بگذرند و رعایت ورع را پیشه سازند، آیا مرتکب افراط و مقدّس مآبی شده اند؟!

نمونه ی دوم:

«زهیر بن قین» از مکه به طرف عراق حرکت می کرد. وی به دلیل ترس از بنی امیه، به گونه ای راه می پیمود که با امام حسین علیه السلام مواجه نشود. به هر منزلی می رسید، جایی خیمه می زد که نزدیک خیمه های امام حسین علیه السلام نباشد. در یکی از منازل، وقتی مشغول خوردن غذا شد، از جانب امام علیه السلام فرستاده ای آمد و گفت: «ای زهیر بن قین! ابوعبدالله علیه السلام تو را می طلبد». جماعت همراه او، از مخالفت با بنی امیه سخت هراسان شدند، در عین حال، نافرمانی امام حسین علیه السلام را آسان نمی شمردند. لذا، از شدت ناراحتی، لقمه ها را بر زمین گذاشتند.
در این هنگام، همسر زهیر بن قین - که «دیلم» نام داشت - گفت: «سبحان الله! پسر رسول خدا کسی را به سوی تو می فرستد و تو را طلب می کند، و تو، به او پاسخ نمی گویی؟! برخیز و شتاب کن و بشنو که او چه می گوید». زهیر برخاست و با شتاب رفت. زمانی نگذشت که خندان و شادان برگشت؛ گویی که از چهره اش خورشید بر می تابد. به محض رسیدن، دستور داد که خیمه ی او را کندند، و اثاثیه او را جمع نموده، به طرف لشکرگاه امام حسین علیه السلام حمل کردند. زهیر گفت: من تصمیم قطعی گرفته ام که در ملازمت حسین علیه السلام کوچ کنم و جان خود را فدای او بنمایم. آن چه مال داشت بین زن و پسر عموهای خود تقسیم کرد و گفت: «دیلم» را به اهل خود برسانید، چرا که من دوست ندارم اسیر شود. «دیلم» گریه کرد و گفت: تو می خواهی در رکاب پسر علی مرتضی علیهما السلام جان بازی کنی، چرا من نخواهم در خدمت دختر مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم سرافرازی کنم؟! پس همراه زهیر روانه شد. (15)
این بانوی فداکار، به همه ی بانوان ارادتمند به امام زمان علیه السلام درس گذشتن از مادیات و خوشی های دنیا در راه یاری اهل بیت علیهم السلام می دهد. آیا ما حاضر هستیم از اندکی رفاه خویش در راه یاری امام زمان علیه السلام بگذریم؟! و به راستی چقدر در راه دفاع از حضرت بقیه الله علیه السلام فعالیت و کوشش می کنیم؟!

پی نوشت :

1. فوائد المشاهد: ج 2 ص 466.
2. امیرالمؤمنین علیه السّلام: ... آگاه باشید او (امام حسین علیه السّلام) و اصحابش در روز قیامت در زمره ی سادات شهداء هستند. (بحارالانوار: ج 36 ص 253)
3. بحارالانوار: ج 27 ص 89 ح 39.
4. بحارالانوار: ج 101 ص 196.
5. وسائل الشیعه: ج 1 ص 39 ح 17.
6. امام صادق علیه السّلام فرموده اند: «إنّ اللّه یحشر النّاس علی نیّاتهم یوم القیامه». (وسائل الشیعه: ج 1 ص 34 ح 5)
7. مکیال المکارم: ج 2 ص 228 به نقل از شرح صحیفه سجّادیّه سیّد نعمت اللّه جزایری.
8. بحارالانوار: ج 44 ص 286.
9. مفاتیح الجنّان: مرحوم شیخ عبّاس قمّی.
10. بحارالانوار: ج 102 ص 193 و 194.
11. امام صادق علیه السّلام در توصیف یاران امام زمان علیه السّلام فرموده اند: آرزو می کنند که در راه خدا کشته شوند، شعار ایشان «یالثارات الحسین علیه السّلام» است... خدا به وسیله آنها امام حقّ را یاری می کند. (بحارالانوار: ج 52 ص 308 ح 82).
ثاراث جمع ثار به معنای «خون» است. ترکیب «یالثارات» در مصیبت ها به کار می رود که انسان از شدّت آنها «ندبه» یعنی «زاری و فریاد» می کند. پس منظور از «یالثارات الحسین» ندبه برای خونخواهی امام حسین علیه السّلام است.
12. اللّهوف علی قتلی الطفوف: ص 110 و 111.
13. همان : ص 107 و 108.
14. ریاحین الشّریعه: ج 3 ص 305 با اندکی تغییر ادبی.
15. ریاحین الشّریعه: ج 3 ص 306 با اندکی تصرّف ادبی.

منبع: کتاب آشنای غریب

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed