www.montazer.ir
شنبه 18 می 2024
شناسه مطلب: 1568
زمان انتشار: 13 ژانویه 2015
 ولایت ‌‌، جلسه ۶۲

از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی

ولایت ‌‌، جلسه ۶۲

متمرکز شدن در خدا، ایجاد کرامات، تصرف در طبیعت، قدرتمند شدن این‌ها همه مال عشق و ذوب شدن در خداوند است چون عشق با قدرت است لذا کارهای با قدرت و قدرتمند می‌دهد. اثر عشق در روح که به معشوقش رسیده عمران و آبادی است و بر بدن گداختن و ضعیف شدن یعنی رابطه معکوس.

به گزارش منتظران منجی «عج»، جلسه شصت و دوم «ولایت»، استاد محمد شجاعی به ادامه بحث پرداختند که عناوین آن در زیر می آید:

1. عشق الهام‌بخش و قهرمان‌ساز برای همه.

2. اگر عشقِ جهت دار و سالم به چیزی پیدا شد، همین عشق موجب ابتکار و خلاقیت فرد می‌شود و بدون عشق زندگی سالم نیست و معنایی ندارد.

3. خداوند انسان را عاشق عشق آفرید و در انسان حس جفت‌طلبی، محبوب خواهی و نیاز به تکمیل است و انسان با عشق احساس کمال می‌کند.

4. نفس انسان بدون عشق کارآیی ندارد.

5. انسان‌هایی که در نفسشان عشقی وجود ندارد ناموفق اند حتی نسبت به افرادی که عشق غیرحقیقی دارند. (غیرخدایی)

6. ورود عشق در دل با خروج استعدادات و ابتکارات در نفس همراه است.

7. عشق همت و بالا و ضعف و تنبلی را برطرف می‌کند.

8. عشق در انسان ایجاد انگیزه و نیّت می‌کند (امام صادق«علیه‌السلام»: ما ضَعُفَ بدنٌ امّا قَویت علیه النیّه)

9. انسان بی عشق و آثار ناشی از آن: زدگی از زندگی، تنبل، دلسرد، همیشه در خواب، بی ابتکار، بی خلاقیت.

10. عشق و تمرکز در خدا موجب تساعد در عالم علوی می‌شود.

11. متمرکز شدن در خدا، ایجاد کرامات، تصرف در طبیعت، قدرتمند شدن این‌ها همه مال عشق و ذوب شدن در خداوند است چون عشق با قدرت است لذا کارهای با قدرت و قدرتمند می‌دهد.

12. عشق موجب از بین رفتن ناخالصی‌ها (خودخواهی، بخل، جبن، تنبلی، تکبّر) می‌گردد.

13. معنی حقیقی عشق وقتی است که معشوق را برای خودش و فی نفسه بخواهی نه برای خودیّت و منیّت خود مثل ارتباط (مادر و بچّه)

14. وقتی عشق در دل عاشق آمد، عاشق همه زحمت‌ها و از خودمایه‌گی‌ها را نمی‌بیند چون در قبال این‌ها چیز با ارزش‌تری هست، معشوق است. دوندگی و زحمت برای رسیدن و برای داشتن معشوق.

15. اگر عشق مطرح نباشد بین افراد معامله می‌شود حتی بنده با خدا. وقتی عشقی بینِ بنده و خدا نباشد بنده فکر می‌کند با خدایش معامله دارد.

16. وقتی بنده عاشق خدا هست همیشه در شُکر است. عبادت می‌کند شاکر است چون می‌داند لا مؤثّر فی الوجود اِلّا ا... همه چیز حتی شکر جلوه اوست.

17. فرد عاشق به هیچ وجه منیت در خود نمی‌بیند و شاکر است که برای معشوق کار می‌کند و همه‌ی ظلم‌ها را از خود می‌بیند و همه‌ی کمالات را از خدا. (ما أابکم من میبةٍ فمن أنفسکم و ما أابکم من حسنةٍ فمن الله)

18. انسان در صورت نرسیدن به معشوق و محرومیت در عشق عقده‌ای شده و دست به کینه می‌زند.

19. اثر عشق در روح که به معشوقش رسیده عمران و آبادی است و بر بدن گداختن و ضعیف شدن یعنی رابطه معکوس.

20. ضعف بدن در اثر عشق به خاطر ندیدن شهوات است برای رسیدن به معشوق. (لذت‌های مادی، و... را نمی‌خواهد)

21. انسان باید در عشق دقیق باشد و بشناسد دنبال چه عشقی است و دنبال معشوق‌های قلّابی نباشد.

22. معشوق‌های قلابی خیانتکار هستند و ایجاد عقده و کینه و مریضی در نفس می‌کنند.

23. از نظر روحی و فردی تکوینی است زیرا تولید قوّه، رقت، صفا و... می‌کند و کدورت و تفرق را می‌زداید.

24. محبوب‌های غیرحقیقی در نفس ایجاد ترس می‌کنند قد خاب من دسّیها یعنی آلوده می‌کند نفس را و چنین انسانی در خسران است.

25. وِلاء در دین واجب است امّا نه هر ولاء و محبتی توصیه و امر به ولایت اهل بیت علیهم السلام شده.

26. عامل نگهداری روحانیون و علماء در شکنجه‌های 20 و 30 ساله فقط عشق به اهل بیت‌علیهم السلام.

27. در فرهنگ عشق صبر معنا ندارد.

28. در راه عشق به‌خاطر معشوق، کتک، اسارت، شکنجه، زندان را تحمل می‌کند: أصبر علی عذابک فکیف أصبر علی فراقک.

29. حصار شکنی یعنی انسان از حصار خودش خارج شود.

30. محبوب دارای صفاتی از قبیل دلیری، دلاوری، هنرمندی، علم،... این‌ها انسان را از خودی و خودپرستی دور می‌کند و از حصارش دور می‌سازد.

31. انسانِ از خود بیرون نرفته، ضعیف، ترسو، بخیل، کم‌صبر، متکبر و... این‌ها همه حصار است و موجب کم‌نشاطی و لعان روح می‌شود.

32. در عاشورا حسارشکنی در شخصیت‌های حُر، زُبیر، بُریر و بقیه‌ی اصحاب به چشم می‌خورد حصار را شکسته و وارد در جاذبه‌ی سیدالشهداء شده و چه کارهایی که برای محبوب نکرده‌اند.

33. عشق وقتی چنین آثاری دارد باید عاشق شد.

34. جنین به تعداد بیماری‌هایی که با خود به دنیا می‌آورد درمان و رنج می‌بیند انسان در آخرت به مقدار بیماری عذاب می‌بیند (به‌خاطر یک گناه صد سال عذاب می‌بیند)

35. توصیه‌ی علماء اخلاق اینکه ضدّ رذیله را ببین و با آن مبارزه کن ولی زیرکان درمان یک جا را در عشق به خدا می‌بینند.

36. عاشق خدا شدن، دست برداشتن از رذایل، کم بودن زمان بر تصفیه و تزکیه و عدم درگیری فقط 20 سال مبارزه با حسادت مگر چه‌قدر می‌خواهی عمر کنی.

37. هر عشقی این خصوصیت را دارد که دغدغه نداری با نفس

38. المؤمنُ بین خمس شدائد 1- حسادت 2 - شیطان 3- کافر 4- منافق 5- نفس

39. در عشق به خاطر معشوق از ناخودت می‌گذری نه از خود.

40. دین محدودیت برای ناخود (طبیعت) می‌آورد تا موجب ارتقاء و آزادی خود (فطرت) شود

41. ذبح اسماعیل توسط ابراهیم و عاشورا، یعنی محدودیت و زندانی طبیعت (فرزند، زن، بچه و...)

42. وقتی به محضر خدا روی در بارگاه قدسش ورود طبیعت ممنوع است چون او تو را می‌خواهد ببیند که متعلقات و ناخودت را.

43. برای رسیدن به عشق ناخود فشار می‌بیند، خود (فطرت) ارضا می‌شود باید انسان خودش را بخواهد و بشناسد که به آن تعبیر حب ذات شده آن وقت ارتقاء حاصل می‌شود.

44. چه حرفی است که قید همسر و فرزند و... باید زد این‌ها طبیعت‌اند. خیر به این‌ها وقتی رنگ فطری داده می‌شود خوب‌اند (پیامبر فرمودند: أحب من دنیاکم ثلاث: زن و عطر و قرة عین فی الصلاة)

45. اصلاح انسان در کاستی دادن به او نیست در تکمیل و اضافه شدن است.

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed