مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
1. یکی از آفات بحثهای سیاسی این است که مبانی عقیدتی و فکری آن بیان نشود و به قیل و قال و جرّ و بحث و مراه و... بیانجامد.
2. از نظر اسلام انسان طبیعتی و فطرتی دارد، انسانیت انسان و حقیقت او همان فطرت است. از همان نفخه الهی است.
3. طبیعت وسیلهای است برای تکامل بشر، بدون وجود طبیعت انسان معنا پیدا نمیکند، انسان یعنی فطرتی که آمیختگی با طبیعت دارد.
4. انسان آرمانی فطرتگراها یک انسانی است که فطرت او مسلط بر طبیعت اوست کاملاً طبیعت را کنترل و تربیت کرده است.
5. فطرتگرا طبیعت را وسیله و مرکب خود میداند و به او و خواستههای او احترام میگذارد امّا کاملاً تحت فرمان فطرت او.
6. گاهی بعضی از حکّام و سلاطین را ما داریم که به راحتی برای رسیدن به مطامع نفسانی خود یک میلیون نفر را کشتهاند.
7. در برخورد و تربیت طبیعت است که انسان رشد مییابد، امّا اگر او را آزاد گذاشت همین طبیعت او را به خلاف میسری که برایش آفریده شده است میکشاند.
8. برقی را اگر کنترل کنیم میتوانیم از آن کمک بگیریم. وقتی تربیتش و کنترلش کردیم و کنترل شده به ما استفاده رساند منشأ خیرات و برکت میشود.
9. طبیعت شبیه چاقوست، مثل آتش است که میتوانیم درست از آن استفاده کنیم میشود منشأ خیرات و برکات اما وقتی کنترل نشود مایه بلای جان انسان میشود.
10. جامعه مورد علاقه و نظر اسلام و خداوند جامعهای است که از انسانهای فطرتگرا تشکیل شده است یعنی انسانهایی که طبیعت خود را کنترل و تربیت کردند.
11. وقتی در زندگی طبیعی چیزهای خطرناک را تربیت و کنترل کنید خواهید دید که چهقدر جذّاب است و چهقدر به نفع انسان و مایه آسایش هستند.
12. دو دوست که شریک هستند و خرید و فروش میکنند وقتی هر دو فطرتگرا هستند میبینید که روز به روز کارشان رشد مییابد و راحت در کنار هم میتوانند زندگی کنند، برکت را جذب نمایند.
13. انسانهایی که به فطرتگرایی کامل رسیدند یعنی انسانهایی که نهایت تربیت و تسلط را نسبت به طبیعت خود اعمال کردند و رهبری جامعه به دست اینهاست.
14. وقتی یک نفر بر روی صندلی ریاست مینشیند تمام ساختار طبیعت او، شاکله او شروع به اثرگذاری در زیرمجموعه تحت مدیریت او میکند.
15. هر جا کسی مختصری تربیت شده است این جنبهئ مختصر اثر گذاشته و میگذارد.
16. در اسلام کسی که میتواند رهبری سیاسی را به عهده بگیرد بعد از مسئله معصومین تمام شرایطی که برای یک فقیه غیرمعصوم در نظر گرفتند فقیهی است که نزدیک به مرز عصمت است.
17. امام زمان«علیهالسلام» برای فقیه چهار شرط میگذارند:
18. آیةالله اراکی صد سال داشتند ولی تا ضرورت اجتماعی اقتضا نکرد رساله خود را بیرون ندادند، اسوه فقه و زهد و تقوی بود.
19. کسی که نخواهد به سمت مرجعیت برود و تسلط بر نفس خود داشته باشد شیفته خدمت باشد نه شیفته قدرت، چنین اشخاصی جامعه آرمانی فطرتگراها را تشکیل میدهد.
20. هیچ مقطعی بعد از رسول خدا به این سمت در تاریخ سابقه نداشته است که اینقدر انسان تربیت شود.
21. در چند سال اخیر مسئولین و روحانیون ما به جای حفظ روحیه فطرتمداری به سمت طبیعتگرایی کشیده شدند.
22. اگر مسئولین فطرتگرا بار بیایند و اهل غلبه بر طبیعت شوند زیردستان آنها حتماً رعایت خواهند کرد.
23. اگر فطرتمدارها حاکم باشند وقتی فطرتمدارها به حکومت میرسند، هر زمان صحبت از ریاست و حکومت میشود قرآن خصایصی را که ذکر مینماید خصایص فطرتگرایانه است.
24. ادعای برخی افراد که فکر میکنند هیچکس نمیتواند امر به معروف و نهی از منکر نماید و تشخیص آن را منوط به اجتهاد میدانند.
25. به این اندازه مسائل منکر در جامعه رخ میدهد و رشد نموده و در حال رشد است، کسی نمیتواند آنها را نهی از منکر نماید؟
26. همه رساله مراجع نوشتهاند وقتی میخواهید امر به معروف و نهی از منکر کنید همه مراحل را میتوانید بروید ولی اگر مسئله به ضرب و شتم کشید باید از حاکم اجازه بگیرید.
27. وقتی فطرت مدارها حاکمیت سیاسی را به دست گرفتند ضعفای از فطرتمدارها را کمک مینمایند و طبیعت مدارها به طور طبیعی تحت قوانین خوب و سالم و بدون فشار به سمت فطرت مداری و فطرتگرایی کشیده میشوند.
28. هر تعریفی راجع به آزادی شنیدیم همه آزادی طبیعت بوده یکبار راجع به آزادی فطرت، اینکه انسان حق انسانیت و دین دارد حرفی نزدند.
29. تمام احکامی که در اسلام برای ارضاء طبیعت و حیوانیت به صورت کنترل شده هست احکام آسانی است.
30. مؤمن کسی است که فطرت او بر طبیعتش غلبه دارد و به همین دلیل همهاش عبادت محسوب میشود.
31. اسلحه، چاقو - آب - برق - گاز - آتش طبیعت حلالترین وجه استفاده آن و طبیعیترین مجرای آن این است که دست فطرتمدار باشد.
32. هر جا تفکر طبیعت مدارانه هست طبیعت آسیبدیده، محیط زیست بیشترین صدمهاش مال طرز تفکرات طبیعتگرایانه است.
33. طبیعتگرا طبیعت را ضایع میکند، هم طبیعت که در وجود بشر هست یعنی طبع و حیوانیت او هم طبیعتی که در خارج است را تباه میکند.
34. شأن طبیعت این است که تحت تربیت قرار گیرد، آزاد باشد انفجار هست، حد آن محکومیت است.
35. فطرت اگر بخواهد انسان را به مقام شایسته خود برساند حقّ او (فطرت) حاکمیت است.
36. کل نظام هستی در یک حرکت یکنواخت عالی بالنده به سمت مبدأ خود در حرکت است فقط انسان است که مختار میباشد.
37. زمانی که انسان مسبّح میشود تازه در جریان طبیعی خود قرار میگیرد و با کل نظام آشتی میکند و این کل نظام همگی باهم متحد به سمت خداوند میروند.
38. وقتی یک نفر فطرتمدار در فطرتمداری شدت میگیرد حیوانات درنده دیگر با او کاری ندارند چون او همراه کل نظام شده است.
39. طبیعت خود را به دست فطرتمدار تسلیم میکند، طبیعت با او رفیق میشود، مار میآید ولی نمیگزد، شیر میآید امّا کمک میکند او را، نمیدَرد.
40. اگر شما نتوانتستید زمانی که شیر، پلنگ یا مار جلوی شما میآید حواستان به فطرتمداریتان باشد اینکه شیعه امام حسین«علیهالسلام» و شیعه علی«علیهالسلام» هستید تو را نمیزند.
41. چرا بچههای تفحص وقتی میروند جنازه شهدا را پیدا کنند مارها و پرندهها، جنازهها را به آنها میآیند نشان میدهند.
42. ما که خود محکوم طبیعت هستیم، جز طبیعت چیزی نمیشناسیم طبیعت با ما راهی نمیآید.
43. ما فطرتهای ضعیفی هستیم ولی خداوند به همین هم احترام میگذارد وقتی همه جمع شویم فطرتهای ضعیف ما جانی میگیرد در کنار هم.
کلیدواژه ها:
آثار استاد