مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
عید سعید غدیر به فرموده امام صادق (علیهالسلام) بزرگترین عید شیعیان است. وظیفه ما در برخورد با این عید این است که آن را بزرگترین عید خودمان بدانیم و به مناسبت این روز، بیشترین شادی و بهجت و سرور را ابراز کنیم. اینکه روز عید دو سه تا جعبه شیرینی بگیریم، چراغانی کنیم، شام و ناهار بدهیم، خوب است و ثواب دارد؛ ولی این عید و بازگشت، اساسا باید در درون ما اتفاق بیفتد و ما با حقیقت عید آشنا شویم و با آن پیوند برقرار کنیم.
وقتی روزی را عید اعلام کردند، آن روز را تعطیل میکنند. شربت و شیرینی و شام میدهند، شادی میکنند و تبریکی هم میگویند. اما این برای یک انسان «فطرت گرا» کافی نیست. عید یعنی اینکه شما خودت، ادراک عید بودن را بکنی و این عید در درون خودت اتفاق بیفتد. عید از «عود» به معنای بازگشت است. عید بهترین زمان و فرصت است که بتوانی به حقیقت و معشوق اولیه خودت بازگشت کنی و با آن آشتی کنی. وقتی یک نفر با عزیز و محبوبی که قهر است، صلح و آشتی میکند، چقدر شاد است. بنابراین، باید این حس، به خود انسان دست دهد و اثر عمیق این بازگشت و آشتی با معشوق و محبوب و حقیقت اولیه در شخص درک شود و شیرینی اش باید در ذائقه بیاید.
اعمال روز عید، آنقدر قدرت دارد که اگر کسی ۶۰ سال هم گناه کرده باشد، ولی روز عید را خوب و با معرفت درک کند، می تواند انسان را به حقیقت اولیه خودش برگرداند. روزه این روز، معادل ۶۰ سال دنیا میتواند برای ابدیت، سازندگی داشته باشد. اعمال این روز، باید به ما بفهماند که در حرکت مان به سمت ابدیت، باید تکیه گاهمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و هیچ کس جز امیرالمؤمنین (علیه السلام) نمی تواند به ما در قوس صعود و مسیر دنیا تا بی نهایت کمک کند.
خدا دین بدون امیرالمومنین علیهالسلام را قبول ندارد
اساس دین، پیوند عمیق خوردن با امیرالمؤمنین و جایگاه ولایت است و بدون آن، خدا دینی را قبول ندارد.
روز عید غدیر آنقدر مهم است که خداوند تبارک و تعالی آن را معادل کل زحمت ۲۳ ساله پیغمبر قرار داده است و در قرآن فرموده: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِینَ [1] = اى فرستاده ما! آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان و اگر نكنى (نرسانى) اصلا پیغام پروردگار را نرسانده اى و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد. زیرا خدا كافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند)».
بدون غدیر، هیچ چیز درست و کامل نیست و خداوند دین بدون غدیر و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را قبول ندارد. برای همین هم وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) منصوب میشود، خداوند در قرآن میفرماید: «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینا [2]= امروز، دین شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم».
بدون امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و بدون ولایت، امکان ندارد کسی بتواند حرکت صحیح انسانی بکند و در مسیر ابدیت، موفق شود. برای همین هم فرمودند: همه عبادات متکی به نماز است و نماز ستون دین است؛ اما خود نماز هم متکی به ولایت است. یعنی اگر کسی ولایت نداشته باشد، نمازش هم که ستون است، به درد نمیخورد. نماز ستون است، اما این ستون برای برپا شدن، یک صفحه محکم میخواهد که آن صفحه، صفحه ولایت است.
ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام خوراک اصلی، حیات و قوت روح انسان است
همانطور که مأمور هستیم با خداوند سرمست باشیم، باید با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز سرمست شویم. عید، زمانی است که من بفهمم بزرگترین دارایی من امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است و خداوند تبارک و تعالی او را به من عطا فرموده است.
آدم فطرتگرا، غیر از طبیعت گراست. طبیعتگرا وقتی میخواهد نعمتهای خدا را بشمارد، به چیزهایی مثل گاو و گوسفند، خانه، ساختمان، غذا، پول و... فکر میکند و الحمدلله میگوید که خداوند اینها را به او داده است. ولی فطرت گرا اینطور نیست. فطرت گرا چون خودش را یک موجود ممتد از طبیعت تا بینهایت میبیند، میداند نظام فطری آن طرف، به چه چیزی احتیاج دارد. درک میکند که فقط امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای سیر یک فطرت سالم به سمت بینهایت به درد میخورد. فطرتگرا از اینکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را دارد و میتواند با او پیوند و ار تباط برقرار کند، خیلی سرمست و شاد است. میفهمد که اگر اهل بیت (علیهمالسلام) در زندگیش نبودند، زندگیش جهنم بود. میفهمد که خداوند نعمت را کامل کرده و عالی ترین نعمت را به او داده، چون مثل خدا نگاه میکند و هم نظر با خداست. از اینکه بعضی از نعمتهای طبیعی را ندارد و در بعضی از جنبه ها ضعیف است و توان ندارد، اصلاً غصه نمی خورد. چون بالاترین چیزی که ممکن است خدا به انسان بدهد را الحمدلله دارد.
شیعه باید سرمست و دلخوش باشد از اینکه ائمه (علیهمالسلام) را دارد. وقتی دلخوش نیست، قدرش را هم نمیداند. وقتی با داشتن امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و اهلبیت (علیهمالسلام) احساس بدبختی میکند، حتماً اهلبیت (علیهمالسلام) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را کوچک کرده، ولی فرض بفرمایید وقتی که یک ماشین میخرد و احساس خوشبختی می کند، آن ماشین را بزرگتر از نعمت ولایت و اهل بیت (علیهمالسلام) می داند.
لذت نهایی هر شخص، شأن او را نشان می دهد
«لذت نهایی» یعنی وقتی با نعمتی هستی، سرمستی و عالیترین لذت زندگیت همان است. وقتی آن را داری، احساس شادی و غنا میکنی و چیز دیگری را آرزو نمی کنی. مثل نوزاد که عالی ترین لذتش این است که هم شیر بخورد و هم از قیافه مهربان مادر و گرمای بدنش ارضای عاطفی کند.
اگر کسی ولایت بالاترین نعمتش باشد، وقتی با ولایت است، خیلی سرمست است. مثل بسیاری از شعرهایی که در دیوان ها، در مورد اهل بیت (علیهم السلام) نوشته میشود که شاعر آنها خیلی بدمستی کرده و سر حال بوده. اینها محصول کار عقلی و علمی نیست. محصول عشق است. محصول این است که شخص، امام زمان را دیده و درک کرده است. یعنی ادراکش توأم با شعور و محبت و عشق است.
جایی ممکن است خلأ انسان را بگیرد و اذیت شود، کسی ممکن است او را دور بزند و به او هجوم بیاورد؛ ولی انسان خودش را با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آرام می کند. در این صورت خوش به حال انسان. چون با عالی ترین و حقیقی ترین کس، خودش را آرام کرده. اگر در مشکلات با بقیه چیزها مثل تلویزیون نگاه کردن، موسیقی گوش کردن، قرص خواب خوردن و با کسی حرف زدن خودش را آرام کند، همه آنها سراب هستند.
بالاترین ثروت انسان، ائمه (علیهم السلام) هستند
وقتی انسان امام زمان، امام حی را دارد، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را دارد، سیدالشهداء (علیهالسلام) و امام رضا (علیهالسلام) را دارد؛ این عالیترین و بالاترین ثروت و دارایی انسان است و با آن سرمست و دلخوش است و در میان انسانها برد کرده؛ چون انسانها همه از نظر دارایی یکی نیستند. مثل خیلی از انسانها که میلیاردها ثروت دارند؛ ولی سواد ندارند و از سواد نداشتن رنج زیادی هم نمیبرند؛ چون پول، آنها را سر پا نگه داشته و دلشان به دارایی شان خوش است. پشتشان به آن گرم است و شجاعت پیدا می کنند.
خداوند در قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَكُونَ [3]= آری، بدكاران در دنیا پیوسته به مؤمنان میخندیدند.» اما فطرت گراها دلشان به ائمه (علیهمالسلام) خوش است و به ایشان تکیه میکنند و دنیاگراها را ریز میبینند و کسی نمیتواند آنها را تحقیر و شخصیت شان را خرد کند. حتی اگر جایی خواستند، نهی از منکر کنند، دست و پایشان نمی لرزد و پشت شان به خدا گرم است.
کسی که امیرالمؤمنین (علیهلسلام) را ندارد، ذلیل و بدبخت و خوار است و یکسره به خاطر اینکه دیگران تحویلش نمیگیرند، تحقیر و مچاله میشود. اما کسی که با اینها رفت و آمد دارد، خرد نمیشود. وقتی آدم با اشراف و بزرگانی مثل ائمه (علیهمالسلام) میپرد، آدم هایی که هیچ حیات انسانی ندارند و سراسر زندگی شان امور «جمادی و حیوانی و نباتی» است و از فطرت تهی هستند، نمی توانند با آدم کاری بکنند.
با مدعی نگویید، اسرار عشق و مستی
تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
با شعف و ناتوانی، همچون نسیم خوش باش
بیماری ام در این ره، خوشتر ز تندرستی
رفاقت با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را باید در دنیا آغاز کرد
در عید غدیر، از اینکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داریم باید دور هم جمع شویم و غزل و ترانه بخوانیم و شاد باشیم. اگر بعد از مرگ بفهمیم آنها که بودند و ما در رفاقت با آنان چه کردیم، خیلی بد میشود. خدا کند الآن بفهمیم و رفاقت را شروع کنیم. معرفت یعنی این که قبل از ظهور، و قبل از آن که اهل بیت ع به این دنیا رجعت کنند، آدم مقام آنان را بفهمد و با آنان رفاقت را برقرار کند. در فرازی از دعای علقمه داریم: آقا من زمانی آمدم با شما رفیق شدم که خیلی از مردم از شما روی برگرداندند. من با شما رفیقم، شما هم رویتان را از من برنگردانید.
رفاقت این طوری خوب است که جوانی با امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) رفاقت کند و مأنوس شود و برای آنها بخواند و مداحی کند. مثل جوانانی که نیمه شب روی زمین مسجد گوهر شاد برای امام رضا (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) میخوانند. این که یک جوان فرصت کند با امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) عشق ورزی کند، خیلی اشرافی است. هر کسی این توفیق را پیدا نمی کند.
عمر و جوانی میگذرد و تمام میشود؛ اما برزخ و قیامت و زندگی ابدی در راه است. بعد میسوزیم که چرا در اینجا با اهل بیت ع عشق و حال نکردیم. آنجا ممکن است که سیدالشهداء (علیهالسلام) ما را در خانه شان دعوت کند و مهمانی بدهند و ما هم شرفیاب شویم. ولی وقتی برویم، می فهمیم چه چیزهایی را از دست داده ایم و میگوییم: ای کاش در دنیا با اهل بیت ع میخانه درست کرده و عشق و حال می کردیم.
[1] قرآن کریم / سوره مائده / آیه 67
[2] قرآن کریم / سوره مائده / آیه 3
[3] قرآن کریم / سوره مطففین / آیه 29
[4] قرآن کریم / سوره بقره / آیه 40
[5] قرآن کریم/ سوره نساء / آیه 69
کلیدواژه ها:
آثار استاد