مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
عشق به خمینی، عشق به همه خوبی هاست
حیرت خلایق
تورا انگار خدا فرستاده بود که حیرت خلایق را دامن بزنی و اللّه اکبر آنها را برانگیزی! حیرانیم که چگونه در یک وجود می تواند شهامت و محبت، صلابت و مهر، زهد و جهاد، عرفان و سیاست، عشق و کیاست تجلّی کند. در حیرتیم که چگونه یک نفر با دست خالی و تنها با نیروی ایمان می تواند حکومتی محکم و پولادین را با همه اطلاعات و امنیت و سلاح و تبلیغاتش متلاشی کند و نظام نوی را بنیان نهد. متحیریم که چگونه یک انسان می تواند دستی بر سر یتیمان و مستضعفان داشته باشد و با دست دیگر پایه های تخت ابرقدرت ها را بلرزاند.
و ما هم چنان غرق دریای حیرتیم که تو از کجا آمده بودی؟ چگونه چندی بر خاک دوام آوردی؟ و اکنون تو را خدا در کجا همسایه خویش کرده است؟
نماینده مسیح
به خاطر دارم شب های «نوفل لوشاتو» را که مدت شش شب، نماز مغرب و عشا را در محضر امام بودم روحانیت نماز و نحوه برگزاری آن، آن چنان جالب و دلپذیر بود که گروهی از زن و مرد و کودک مردم محل با این که مسیحی بودند قبل از شروع نماز، با فاصله ای که پلیس معین کرده بود می ایستادند و عاشقانه به جمال ملکوتی امام می نگریستند این تعبیر را همان وقت به واسطه ای از مردم روستا شنیدم که می گفتند: «او اگر مسیح نیست، نماینده مسیح است که در روستای ما تجلّی کرده است».
بهترین الگو
«امام، نصایحشان را فقط در قالب گفتار بیان نمی کردند؛ بلکه رفتار و عمل ایشان مهم ترین الگو برای ما بود. ایشان حتی خطاها و اشتباهات ما را هم زبانی تذکر نمی دادند؛ بلکه عموما نارضایتی خود را با عمل ابراز می داشتند که این برای ما مؤثرتر بود».
امام در خانه
«امام، مقید بودند تا آن جا که امکان دارد کار خود را بر دیگری تحمیل نکنند وکار خودشان را خودشان انجام بدهند. در نجف گاهی اتفاق می افتاد که امام روی پشت بام، متوجه می شدند که چراغ آشپزخانه یا دست شویی روشن مانده. خودشان راه می افتادند و سه طبقه را در تاریکی پایین می آمدند و چراغ را خاموش می کردند.»
امام خمینی رحمه الله ، نگران بشریّت
«دیمتری یازوف» در کتاب ضربات سرنوشت که حاصل سال ها حضور او در صحنه های سیاسی جهان بوده است، به مناسبت نامه حضرت امام خمینی رحمه الله به «گورباچف (آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی)» گریزی به زندگی و شخصیت امام خمینی زده است. وی در این کتاب آورده است: «به اعتقاد من، امام خمینی، قبل از این که نگران دبیر کل حزب ما باشد، نگران بشر بود. به همین دلیل آن پیام مهم تاریخی را برای گورباچف ارسال کرد. امام خمینی، اعتقادی به تسخیر کشورها نداشت و معتقد بود باید قلوب انسان را تسخیر کرد. به همین دلیل میلیون ها نفر از سراسر جهان در روز غم انگیز تشییع پیکر او یک راهروی انسانی زنده تشکیل دادند تا تابوت آیت اللّه از طریق آن حمل شود. جای تاسف است که گورباچف به نصیحت های امام خمینی توجه نکرد و در مسیری گام نهاد که عظمت کشور را دچار خلل کرد».
حاکم قلب ها
امام، از نام دارترین مردان سیاسی قرن بیستم بود، امّا آنچه او را از همگان متمایز می سازد و در گفته های دوست و دشمن تجلی می نماید، عرفان نافذ و معنویت او بود. امام فقط دوبار به میان دریای خروشان مردم در خیابان ها آمد: یکی در استقبال و دیگری در وداع، که در هردو دیدار با شکوه ترین حماسه حضور مردم در تاریخ به ثبت رسید و معنای حکومت بر قلب ها را ترسیم کرد.
بی کران عشق
«خاویر جالنزولا»، خبرنگار اسپانیایی، ایام رحلت امام را این گونه به تصویر می کشد: در این روزها آدمی باید دلی از سنگ داشته باشد تا در تهران تحت تأثیر اندوه عمیق مردم قرار نگیرد. در تهران جمعیت عظیمی از مردان با پیراهن سیاه و زنان با چادر، بر سر و سینه می زدند و سرشار از اندوه و درد بودند و فریاد می زدند «ای حجت خدا ما را تنها نگذار»، یا می گفتند «ای امام کاش تو زنده می ماندی و ما مرده بودیم» یکی از مجروحان جنگ جوانی بود که بیش از 23 سال نداشت و بر روی صندلی چرخ دار نشسته بود و می گفت: «قبلاً حاضر بودم به خاطر رهبرمان کشته شوم ولی حالا که او را از دست داده ام، هیچ دلیلی برای زنده ماندن ندارم». آن جانباز با دو جمله، تاریخ تشیّع را بازگو کرد.
عشق به خمینی، عشق به همه خوبی هاست
هیچ قلمی نمی تواند، اوج حادثه را بیان کند. هیچ بیانی نمی تواند اقیانوس احساس مردمی که امام آسمانی شان را به بستر زمین می سپردند توصیف کند. آری، قطعا تاریخ انسانیت، این گونه روایتی را نه از هیچ گوشی شنیده و نه با هیچ چشمی دیده بود. مردمی که این چنین به سر می زدند، در سوگ کسی می گریستند که عزّت پایمال شده شان را بازگردانده بود. آنان بیش از همه، چون اویی را نیازمند بودند تا بنیان شیطنت شیطان ها را از بیخ برکند و عهد الست خداوند را با فطرت انسانی تجدید نماید. مردم ایران، عاشق خمینی بودند و چه شعار زیبا و گویایی در سالگرد رحلتش انتخاب کردند: «عشق به خمینی، عشق به همه خوبی هاست».
حقیقت همیشه زنده
او جلوه ای از جلوه های «کوثر» بود و کوثر ولایت همیشه در زمین و زمانه ها جاری است و حکایت آن عبدصالح خدا هم چنان باقی است.
گر کسی هست که فریاد کند بودن را
همه از همّت آن رند خداجو باشد
«سلامٌ علیه یوم وُلِدَ و یوم یَمُوتُ و یومَ یُبِعَثُ حَیّا.»
کلیدواژه ها:
آثار استاد