www.montazer.ir
شنبه 11 می 2024
شناسه مطلب: 9842
زمان انتشار: 11 دسامبر 2018
وسواس، اعمال را باطل و انسان را از خدا دور می کند

دشمن شناسی، جلسه 38

وسواس، اعمال را باطل و انسان را از خدا دور می کند

امام خمینی در کتاب «اربعین حدیث» می فرماید:« پس ای عزیز اکنون معلوم شد، عقلاً و نقلاً این وسوسه‌­ها شیطانی است و این خطرات از عمل ابلیس است که اعمال ما را باطل و دل ما را از حق تعالی منصرف می کند.»

آدم وسواسی، نمی تواند مسیر یک رابطه عاشقانه و دوستانه با خدا را طی کند؛ همیشه اضطراب و دلشوره دارد و دل­ نگران است. خیلی حماقت است که انسان خودش را اینطور دست شیطان بسپارد؛ می داند کارش غلط است ولی ادامه می دهد.

خداوند در قرآن می فرماید:«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ»[1] = پناه می برم به خدا از شر کسی که در سینه­های مردم وسوسه می کند». شیطان در ذهن و سینه ما افکار منفی، بد، زشت و غلط تولید می کند. باید با این پیشنهادها و افکار شیطانی مقابله کرده و  مسیر رشدمان را طی کنیم و از این آزمایش خوب بیرون بیاییم.

دانایی، باید به دارایی تبدیل شود

دانایی با دارایی فرق می کند. ما می دانیم که مرده با ما کاری ندارد؛ ولی چند نفر حاضرند یک شب با مرده در یکجا بخوابند؟ چند نفر می توانند به مرده­ شورخانه بروند و یک مرده را بشویند. این علم که به دارایی منجر نشود، فایده ندارد. علم باید باور ایجاد کند. یعنی فقط دانایی به درد نمی خورد؛ باید دانایی تبدیل به دارایی شود.

شخصی برای درمان وسواس پیش من آمده بود. برایش همه مسائل را مفصل توضیح دادم. دیدم که خیلی سرد با حرف های من برخورد می کند. انگار که این حرفها را قبلاَ شنیده و می داند. گفتم: من هر چه می گویم شما می دانید؛ پس چرا وقتی می دانید، عمل نمی کنید؟ گفت پایان­ نامه دوران دانشگاهی­ ام، راه های درمان وسواس بوده است.

انسان وسواسی، عاشق بیماری خودش می شود

شخص وسواس می گوید: خودم می دانم کار من الهی نیست و این اندازه ­های خدا نیست؛ ولی نمی توانم ادامه ندهم. یعنی وقتی راه خیلی راحت را در اختیارش قرار می دهی که بتواند خودش را معالجه کند، انگار که به این حالتهای خودش عادت کرده باشد، دوست دارد ادامه بدهد و دوست ندارد خوب شود. اینها مثل کسانی هستند که دوست دارند همیشه موضوعی برای دغدغه ذهنی و نگران شدن و غمگین بودن داشته باشند. خود این هم یک نوع وسواس است. وقتی زمینه ­هایی را برایش فراهم می کنی که نسبت به خیلی چیزها نگران نباشد و دلشوره ­ها کنار برود، می بینی برای خودش موضوع می سازد تا نگران شود و غصه بخورد و به خودش بدبین باشد و خودش را تحقیر کند. انگار آرامش، شادی، نشاط، بی­ مشکلی به این شخص نیامده و خودش نمی خواهد این را بپذیرد.
در بیماری وسواس کافی است که وسواسی ها تصمیم بگیرند و بگویند تا الان این مسیر غلط بوده و از این به بعد این راه را نمی روم. اما اگر دیدیم کسی حاضر به  این کار نیست، بدانیم که با این بیماری انس گرفته است. وقتی می گویی وسواس مخالفت با خدا و حرام است و عبادت تو را باطل می کند و تو را منفور فرشته ­ها و محبوب شیطان می کند، باز هم به وسواسش ادامه می دهد.

تولید افکار منفی، از حملات راست شیطان است

امام خمینی در کتاب «اربعین حدیث»  فرموده اند:« بدان که شیطان به این وسوسه در عمل، مانند شستشو و طهارت و وضو گرفتن و غسل کردن قانع و راضی نشود و شاهکار خود را به کار ببرد و وسوسه در عقائد و دین و دیانت شما ایجاد کند و تو را در مبداء و معاد مردد نماید.»

گاهی اگر شیطان ببیند دست از خدا برنمی داری، تو را طوری عصبانی می کند که به خدا، قرآن، معصومین و مقدسات و مراجع دین و اساتید فحش می دهد تا تو را ناراحت کند. این نجوای شیطان است.

قرآن می گوید:« إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا» [2]= نجوا از شیطان است تا مؤمن را غمگین، عصبی و ناراحت کند».

موارد زیادی است که شخص مراجعه می کند و می گوید: من خدا، امام زمان، ائمه، معصومین و قرآن را دوست دارم، ولی نمی دانم چرا وقتی نماز یا قرآن می خوانم، فکرهای بد به سرم می آید. بعد هم از خودم خیلی متنفر می شوم. حتی می خواهم خودم را بکشم. من تحمل این همه توهین که در وجودم به خدا و معصومین می شود را ندارم. آیا من آدم خیلی بدی هستم؟

ما هم در جواب به آنها می گوییم: اصلاً این تو نیستی که فحش می دهی. گناه تو فقط دوست داشتن خداست، تو به جرم دوست داشتن خدا و معصومین و قرآن مورد حمله قرار گرفته ای. شیطان می داند تو نسبت به اینها حساس هستی و خدا، ائمه و قرآن و مقدسات برایت مهم هستند و برای اینکه اعصابت را خرد کند، به عزیزترین کسانت، در ذهنت فحش می دهد.

دشمنان خارج نشین نیز مانند شیطان، به مقدسات توهین می کنند

دشمن خارجی هم مثل شیطان است. الان دشمنان ما در کانالهای ماهواره ای، قرآن را باز می کنند و آیات را می خوانند و مسخره می کنند. احادیث ائمه را می خوانند و می خندند و به خدا و ائمه فحش می دهند. آنها هم مثل شیطان منحرف و بی ­اعتقاد و جاهل هستند و می خواهند مردم را ضعیف کنند.

شیطان هم یک موجود خارجی است، فقط فرق شیطان با کسانی که در ماهواره می ­نشینند و این حرفها را می زنند، این است که شیطان دیده نمی شود؛ ولی آنها دیده می شوند. چون شیطان شخص خارجی است و طبیعی است که نمی خواهد بگذارد تو رشد کنی. در ضرب المثل آمده؛ «الغَریقُ یَتَشَبَثُ بِکُلِّ حَشیشٍ» = کسی که دارد غرق می شود، به هر دستاویزی چنگ می زند». وقتی شیطان می­بیند که تو رشد می کنی ودر وجود خودت و در پاکی های خودت غرق، له و خردش می کنی و مسیر پیشرفت را داری جلو می روی، نمی تواند تحمل کند. برای همین، به مقدسات تو فحش می دهد. همین کاری که الان آمریکاییها و غربیها و خودفروش­ها انجام می دهند.

با ایجاد افکار منفی توسط شیطان،  نباید از خدا و آسمان فاصله گرفت

ما نباید نگران باشیم و اگر فحش و توهین به مقدسات در ذهن و دلمان آمد، نباید خودمان را آدم های بدی بدانیم. اصلاً نباید بگوییم که من چقدر آدم بدی هستم. من چقدر ناشکر و ناسپاس هستم که به خدا و مقدسات فحش می دهم.

تا می خواهی حرم امام رضا، مسجد بروی، چیزی به ذهنت می اندازد و می‌گوید: «با این فکرهایی که در سرم هست، من دیگر نمی توانم حرم و مسجد بروم». تا می‌خواهی قرآن بخوانی، فکر بدی را در ذهنت تولید می‌کند که قرآن نخوانی. تا می‌خواهی با خدا عاشقانه حرف بزنی، می‌بینی که رویت نمی‌شود. در حالی که باید خیلی حواسمان باشد، اینها هیچ کدام مال ما نیست، مال هیچ کس نیست؛ مال شیطان است. اتفاقاً چون شما پاک و خوب هستید و رابطه­تان با خدا خوب است، شیطان دو به هم زنی می‌کند تا احساس کنی که این فحش ها و حرف های بد و شک و تردیدها، تزلزل‌ها و بی­‌اعتقادی ها مال خودت است. شیطان این کارها را می کند تا خودت را بد و به دور از خدا بدانی و از خدا فاصله بگیری. این کارها را می کند تا دیگر هیچ وقت هوس نکنی به سمت خدا که معشوقت است حرکت کنی. هیچ وقت هوس  نکنی خدمتگزار امام زمان باشی و با پدر حقیقی‌­ات آشتی کنی. هیچ وقت هوس نکنی رشد عرفانی کنی و مراحل معنوی و دینی را طی کنی. شیطان می‌خواهد که بگویی من آدم آلوده و بدی هستم. هر وقت می خواهی به سمت مقدسات بروی، فکرهای بد می آید. اما اگر آنها را رها کنی، دیگر آن فکرها نمی آید؛ شیطان هم همین را می خواهد.
بنابراین، آن حرفها هیچ کدام مال شما نیست. هر وقت فکر منفی آمد، آنها را به خودتان نسبت ندهید. فکر منفی مال ما نیست، شیطان دارد این کار را می کند تا ما خودمان را آلوده ببینیم. اگر شما در ذهنتان فحش به خدا و معصومین و ائمه داده باشید، آنها از شما متنفر نمی شوند. چون شما بچه‌­های آنها هستید. آنها این را می دانند که شیطان به شما حمله کرده است. اهل بیت ع به این واقف هستند که چرا این افکار منفی در ذهن شما آمده و می دانند که شما ناراحت هستید و حیا هم می کنید.

راههای مبارزه با افکار منفی که توسط شیطان ایجاد شده

اگر این شک و تردیدها، فکرهای بد، فحش و مسائل منفی در ذهن ما آمد، توقعی که خدا و ائمه از ما دارند، این است که اول، اینها را به خودمان نسبت ندهیم و نگوییم مال ماست. ما همان آدم‌های خوبی هستیم که خدا را هم دوست داریم و قبولش داریم. رابطه مان هم با خدا خوب و پاک و سالم است. دوم این که حتی از اینکه این فکر در سرتان آمد ناراحت نشوید. چون ناراحت شوید شیطان برده و کیف هم می کند و می گوید: نگاه کن! اعصابش را خرد کردم.
قرآن می گوید: «لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا»[3] = می خواهد مؤمن را غمگین کند». اگر این فکر آمد، بدان که یکجا کار خوبی کرده ای و روی دُم شیطان پا گذاشته ای و شیطان را عصبی کرده ای و اوست که فحش می دهد. بنابراین، اگر ناراحت شوی، او برده و دشمنت را خوشحال کرده ای.
هیچ وقت تلاش نکنید فکرهای منفی از سر بیرون رود. مثل آدمی که در باتلاق افتاده، هر چه تلاش می‌کند بیرون بیاید، بیشتر فرو می رود. پس تلاش نکنید از فکر منفی بیرون بیایید؛ بلکه باید فکر منفی را رها کنید و اصلاَ به آن فکر نکنید.

هیچ درمانی برای وسواس و این نوع فکرهای منفی، بهتر از بی­ توجهی به آنها نیست. اگر قرآن می خوانی و فحش به ذهنت می آید، بگو: باشه، تو این فحش‌ها را بده، من قرآن خودم را می‌خوانم. یک مدت که به آن بی­ توجهی کنی، می‌­بیند بی­‌تأثیر شد. اما اگر شیطان توانست در موقع قرآن خواندن، حرف‌های رکیک در ذهنت بیاندازد تا تو قرآن نخوانی، او برده است. چون می‌گوید: من مؤثر واقع شدم. به مقدساتش توهین کردم. این بیچاره هم ترسید! عجب حربه خوبی است! عجب آدم ساده ای است!

همیشه باید به سمت فکرهای قشنگ و مثبت برویم تا جا برای فکرهای منفی نماند. زمانی این فحشها در سرمان می آید که خلأهای معرفتی، عبادی، عاطفی با خدا داشته باشیم. این نوع فکرهای منفی سراغ آدمهایی می آید که فقیر هستند و کم به خودشان رسیده اند، غذای روحی کم خورده اند. تغذیه معنوی و معرفتی کم کرده اند. وقتی لیوان را پر از آب کردید، دیگر جایی برای هوا نمی ماند. وقتی شما تغذیه معرفتی کردید و پر شدید و ظرف وجودی­تان را مشغول فکرهای قشنگ، مشغله­‌های خوب و عبادت کردید، دیگر فکرهای منفی نمی آیند.
وسواس، فکرهای منفی و آزاردهنده، غم، ترس و اضطراب و بیماریهای این چنینی سراغ کسانی می آید که بیکاری زیاد دارند و به کارهای معرفتی خوب نمی پردازند. وجودشان را از چیزهای قشنگ و زیبا پر نمی‌کنند و به اندازه کافی، غذای خوب و پاک استفاده نمی کنند. « عَلَیْكَ بِنَفْسِكَ إِنْ لَمْ تَشْغَلْهَا شَغَلَتْكَ [4] = اگر نفس را مشغول نکنی، مشغولت می کند.»

یکی از خصوصیات شیطان این است که دائماً دور قلب ما طواف می کند. وقتی فضای خالی می­بیند، با چیزهای هرز و آلوده و کثیف آن را پر می کند. بعد هم تو غصه می خوری. ما باید همیشه مشغله و برنامه عبادی، معرفتی و معنوی خوب، از واجبات و مستحبات داشته باشیم. اساتید،کلاسها، کتابها و فیلمهای خوب را شناسایی کنیم. برنامه­‌های خوب تلویزیون و رادیو را تعقیب کنیم.

وقتی شما برای ناراحت بودن و نگران بودن وقت نداشته باشید، فکرهای منفی سراغ شما نمی‌آید. اگر هم احیاناً آمد، باید با آن درست برخورد کنید. اگر مضطرب و غمگین شوید، بترسید، به زور و با تلقین سعی کنید از خودتان بیرون کنید. اگر بگذارید در وجودتان بماند، در ضمیر و خیالتان بیشتر می ماند. باید مثل مار با آن برخورد کنید. اگر تکان بخورید و بترسید، نیش می زند. اگر عکس‌­العملی نشان ندادید و در همان حال، قرآن و نمازتان را خواندید و به حرمها رفتید و کارهای خوب را انجام دادید؛ احساس بی­حیایی، گناهکاری، آلوده بودن و دور بودن از خدا هم نکردید و با خدا صمیمی و خوب بودید و رفت و آمدتان خیلی خوب بود، شیطان نمی‌تواند حریف‌تان بشود. اما اگر بداند با تولید فکرهای منفی می‌تواند کاری کند، کارش را ادامه می دهد تا جایی که تو می‌گویی من دیگر نماز نمی خوانم. چون هر وقت نماز می خوانم، افکار منفی نسبت به خدا در ذهنم می آید. شیطان هم همین را می خواهد. تو بگو: نه من نمازم را می خوانم و هر چه فکر منفی آمد مال شیطان است و گناهش هم با اوست. چرا من رابطه‌­ام را با خدا قطع کنم؟

وسواس، از بعضی گناهان کبیره بدتر است

وسواس و فریب افکار منفی را خوردن، از هزاران زنا بدتر است. زیرا در عمل زنا، انسان  نامحرم را در حریم خودش راه می دهد. فرموده اند: عرش خدا با این کار به لرزه می افتد. با خوردن دو بدن نامحرم به هم، آن همه تعابیر تند و عذاب برایش در نظرگرفته شده است. چطور انسان، نامحرمی مثل شیطان را در دلش که خانه خدا است، بیاورد و جا دهد و مطیعش هم بشود.

حضرت امام در کتاب «اربعین حدیث» ادامه می دهند: «و با القاء شک و تردید در وجودتان، سعی می کند شما را به بدبختی و شقاوت ابدی برساند؛ کارش این است که بعضی از شما را که از راه فسق و فجور و فحشا نمی تواند اغوا کند و به ضلالت و هلاکت بکشاند، از طریق عبادات و احکام الهی و اعمال نیک پیش آمده و با عقائد شما بازی می کند.»
«پس باید هر طوری که شده و با هر رنج و ریاضتی که هست، درصدد معالجه رذیله وسواس برآیند. زیرا همانطور که گفته شد، وسواس از خطورات یا خطرات شیطانی و اعمال ابلیس لعین می باشد که به وسیله آن، اشخاص وسواسی را افسار زده و در بند کرده است.»

گناه وسواس از شراب خوردن، قماری کردن و  دزدی کردن خیلی بدتر است؛ چون دشمن خدا را در خانه خدا که دلت هست می آوری و بعد هم خدا را بیرون می کنی و هر چه او دستور می دهد، عمل می کنی.

همین فکر که پذیرش وسواس و وسوسه‌­ها و تردیدها و شکها باعث می شود تمام عبادات و زحمات من باطل شود و من از خدا دور شوم، کافی است. برای اینکه ما دیگر وسواس را کنار بگذاریم و بدانیم که خیلی گناه بزرگی است. باید عادی با آن برخورد نکنیم.

قرآن در مورد وسواس، تعابیری دارد

قبول وسواس و وسوسه، مخالفت با خداوند تبارک و تعالی است. مسخره کردن اندازه‌­ها و حدود الهی است. قرآن برای کسانی که ریاضیات را به هم می زنند، تعابیری آورده است:

می فرماید: «وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[5] =  كسانى كه از حدود احكام الهى تجاوز كنند، آنان همان ستمكارانند». آنهایی که اندازه‌­های خدا را رعایت نمی کنند و آنها را تغییر می دهند و به دیگران هم راجع به حدود الهی دروغ می گویند و از خودشان اندازه و رقم می نویسند، اینها ظالم هستند. هم به خودشان و هم به مردم ظلم می کنند.

اگر خانمی حجابش کامل نباشد و آرایش کند و لباس پوشیدنش، نامحرم را تحریک کند و اندازه خدا را در حجاب رعایت نکند، او ظالم است. هم به خودش ظلم کرده و هم به دیگران ظلم می کند. آرامش جامعه و خانواده ­را به هم می ریزد و به خانواده‌­ها ظلم می کند.

هر کس حدود الهی را به هم بزند؛ کافر است. خیلی وقتها کفر، کفر نظری نیست. خدا و ائمه را قبول دارند؛ ولی نماز نمی خوانند؛ یا حجاب را رعایت نمی کنند و موسیقی حرام گوش می کنند و اختلاط زن و مرد دارند. خمس و زکات نمی دهند و معاملات حرام و لقمه حرام دارند. اما در عین حال، به زیارت امام رضا ع هم می روند، هیئت هم می روند و قربانی هم می دهند. این کفر را کفر عملی می گویند. یعنی در عمل کافر است و در عمل جلوی خدا می‌­ایستد. بعضیها هم که کفر نظری دارند، حدود الهی  و رساله را مسخره می کنند و اصلاً این حرفها را قبول ندارند. این خیلی خطرناک است.

بعضیها نماز هم می خوانند و سبحان الله می گویند. سبحان الله یعنی خدا از هر عیب و ظلم و نقصی مبراست. به زبان سبحان الله می گویند؛ ولی در عمل، خدا برایش زیر سؤال است و به خدا گیر می دهد.

آنهایی که اندازه­‌ها و حدود الهی را رعایت نمی کنند، فاسق هستند. فسق یعنی خروج از حد طبیعی، مثلاً گوسفند گوشت بخورد و یک گربه که گوشتخوار است، فقط سبزی بخورد. شیر که باید گوشت بخورد، گیاهخوار شود. اصطلاحاً می گویند فسق حاکم شده و از مزاج طبیعی انحراف پیدا کرده است. مثلاً یک نفر زکام می گیرد و از بوی غذا بدش می آید و حالش به هم می خورد یا مریض می شود و از بوی گُل بدش می آید، می گویند: دچار فسق شده و انحراف مزاج پیدا کرده است.
خداوند می گوید: من شما را بر اساس دین خودم خلق کردم. بین شما و دین من، هماهنگی کامل وجود دارد. وقتی شما این حدود را رعایت نمی کنید، از اندازه­‌هایی که متناسب با خوشبختی و سعادت شماست، تجاوز کرده اید و فاسق شده اید.
فاسق یعنی کسی که اندازه­‌های خدا را کنار می‌زند و غیرطبیعی زندگی می‌کند. بنابراین، کسی که در واجبات و محرمات، معاملات، کسب، اقتصاد، کار، زن­داری، شوهرداری، تربیت فرزند، دیدنیها، شنیدنی‌ها، خوردنی‌ها، در اخلاق، معاشرت و عقائد؛ ریاضیات و اندازه‌­هایی را که خدا داده، رعایت نمی کند و اندازه های خودش و شیطان را رعایت می‌کند، اصطلاحاً می‌گویند فاسق شده و گناه کرده است. یک مسیر طبیعی را کنار گذاشته و با مسیر غیرطبیعی و غلط جلو می رود.

فرقه سازی و دین سازی، کار شیطان و شیطان صفتان است

یکی دیگر از حمله‌­های راست شیطان، بدعت و دین­‌سازی است. یعنی ما آهسته آهسته در هر قسمتی از دین یک تعداد از ارقام و عددهای خدا را تغییر می دهیم و خودمان برایش اعداد و ارقام می نویسیم. در احکام جدا، در اخلاقیات جدا، در عقائد جدا؛ و در آخر کار، یک دین جدید درست می شود.
حضرت فرمود: بعد از من، مسلمانها به 73 فرقه تقسیم می شوند. الان ما چقدر تصوفها و عرفانهایی داریم که در داخل کشور تولید می شوند، در حالی که رساله و ائمه را قبول ندارند. عرفانهایی نیز هستند که کتابهای‌شان در کشور ما پخش می شوند، که از خارج می آیند.
برای اینکه هم شیطان و هم شیطان صفتان می دانند که اگر مردم، اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) را رعایت کنند، دیگر جایی برای شیطان و استکبار و ظالمین نمی‌ماند. از آنطرف هم نمی‌توانند به شما بگویند دیندار نباشید، می آیند در جامعه ایران، مصر، عراق، هند و کشورهای اسلامی که مردم به دین علاقه دارند و مرکز صدها دین هست، دین­‌سازی می‌کنند و عقاید خودشان را آموزش می دهند. یک نفر می آید و مسئول دینی می شود که فقط عدد و اندازه‌­های خدا در آن نباشد. ما الان در سطح جهان چقدر دیندار داریم که در واقع عابد شیطان هستند و به قول حضرت علی(علیه السلام) «رُبَّ مُتَنَسِکٍ وَ لا دینَ لَه»[8] = بسیار عبادت­‌کننده­ هست که دین ندارد».
مکتب­‌سازیها را از دانشگاه و اساتید شروع می کنند، بعد عرفان­‌درمانی و... همینطوری انواع عرفانها و تصوف‌ها و انواع مسائل مذهبی را سر راه جوانها می گذارند.

دین خدایی که خالق آسمان و زمین، انسان، دنیا و آخرت است و رب العالمین است کجا؟ و دین من­‌درآوردی فلان آقا کجا؟ چقدر انسان باید حماقت کند که خدا را رها کند و سراغ اینها برود. قرآن می گوید هر کس این کار را بکند، عقل و شعور ندارد و فردای قیامت هم جوابی ندارد.
خدا می گوید: من و دین من را رها کردی، قرآن را رها کردی و سراغ چه کسی رفتی؟ معصوم برایت فرستادم، معصوم را رها کردی و سراغ چه کسی رفتی؟ هیچ عذری هم پذیرفته نیست.

آنها چه شناختی از انسان و جسم و روح دارند؟ آیا جسم را کامل می شناسند؟ روح را کامل می شناسند؟ قوانین رابطه جسم و روح را می شناسند؟ عالم طبیعت را می شناسند؟ روابط جسم و روح با طبیعت را می شناسند؟ ماجرای حرکت روح انسان از خدا تا دنیا را می شناسند؟ حرکت انسان از وفات تا قیامت را می شناسند؟ هیچ کدام از این هفت دسته اطلاعات تخصصی را بلد نیستند. چطور ما به اینها اعتماد کنیم و بگوییم شما استاد و ما شاگرد شما هستیم و هر چه شما بگویید، ما گوش می کنیم و مرید شما می شویم.

حماقت و اشتباه بزرگی است که انسان مرید اینها بشود. پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم) در حدیث ثقلین  فرمودند:«إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثِّقْلَیْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ  [9]= من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها می‌گذارم؛ یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترتم ؛اهل بیت را، تا وقتی که به این دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد. این دو یادگار من هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند، تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». غیر معصوم، هیچ کس حرفی برای گفتن ندارد. کارشناسانی که از طرف معصوم نیز با ما صحبت می کنند، حرفی از خودشان نمی زنند و هر چه به ما می گویند، آیات الهی و روایتهای معصومین است و حرفهای تخصصی آنهاست.

بنابراین، شیطان در طول تاریخ هجمه‌های زیادی به انسانیت وارد کرده و این از طریق دین­‌سازی و بدعت در انواع و اقسام مکتب‌هاست؛ از بی­خدایی کمونیسم گرفته تا عرفان‌های قلابی و انواع تصوف‌های منحرف و منحرف­کننده.

در جامعه ایران هم رمز پیشرفت و رشد در مقابل توطئه‌­های دشمنان و رمز استقلال مردم ایران این است که به سمت اسلام ناب رفتند. برای اینکه بتوانند این جوانها و مردم را از اسلام ناب دور کنند، از طریق ماهواره، اینترنت، فیلم، کتاب، اساتید منحرف و فاسد وارد شدند.

برای ما، تولید دین و روشهایی غیر از روشهای اسلام ناب می کنند تا حس عرفانی و معنوی جوان ارضاء شده اما طرف خدا نرود و اسلام ناب نداشته باشد. می گوید مگر مذهب، معنویت، عبادت، شب زنده­داری  نمی خواهی؟ ما همه اینها را به شما می دهیم؛ فقط این چیزها را کنار بگذارید.
لذا کسانی هستند که ادعای عرفانی سنگین دارند اما ابتدایی­‌ترین مسائل قرآن را هم رعایت نمی کنند. با رساله و اخلاقیات ارتباط ندارند و عقائد را هم آنطوری که قرآن مطرح می کند؛ اصلاً قبول ندارند و خودشان و شاگردانشان را به سمت جهنم می کشانند.

درمان وسواس

پی نوشت:
[1] قرآن کریم / سوره ناس / آیه 4 و 5

[2] قرآن کریم / سوره مجادله / آیه 10

[3] قرآن کریم / سوره مجادله / آیه 10

[4] مجموعة ورّام , ج 2 , ص 134

[5] قرآن کریم / سوره بقره / آیه 229

 [8] غرر الحکم و درر الکلم / ج 1 / ص 257

[9] وسائل الشیعه / ج 27 / ص 33

امیر (کاربر مهمان)

با سلام درست همین افکار شیطانی در من که اهل نماز بودم وعشق میکردم به وقت اذان و نماز جماعت و عشق میکردم از ماه رمضان رخ داد و من را دیوانه کرد و ترسان از خدا و من را هراسان وگریزان انگار الان برسرم خدا بلا نازل میکند شروع کردم به استغفار و نماز توبه خواندن و گریه بسیار استغفر الله مثل یک انسانی که پیش ظالمی التماس میکند هی به خدا میگم که نمیدانم چطوری مغزم را شیطان احاطه کرد رحمی کن دعاهای بسیاری میخوانم خواب ندارم و میترسم تو را خدا کمکم کنید

خانم علیزاده

با سلام برای رزرو وقت مشاوره با شماره تلفن 5- 55972450 - 021 داخلی 139 تماس بگیرید.

عاشق خدا (کاربر مهمان)

اجرتان با امام حسین که مردم را راهنمایی و کمک میکنید..

م (کاربر مهمان)

میشه بگین چکار کردین که خوب شین من مشاوره رفتم دارو مصرف کردم باز خوب نشدم

م (کاربر مهمان)

عالی خدادرا شکر که خوب شدم

میانگین (4 رای)

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed