مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً
روز 12 بهمن ماه در تقویم ایران با عنوان بازگشت امام خمینی (ره) به ایران در سال 1357 و آغاز دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی به ثبت رسیده است. روزی که انقلاب اسلامی لحظه های سرنوشت سازی را سپری می کرد. در گرماگرم آن روزها، حوادث و رویدادها به سرعت برق و باد سپری می شدند و تاریخ نظاره گر یک تحول ژرف در عرصه جهان بود. نگاه ها به تهران و فرودگاه مهرآباد دوخته شده بود.
ساعت 11 به وقت محلی فرانسه و 3:30 به وقت تهران، فرودگاه شارل دوگل مردی را سوار بر هواپیما کرد که مسیر تاریخ را تغییر داد. اما چه شد که ایرفرانس حاضر به رساندن امام خمینی (ره) با وجود خطرات و تهدیداتی که از سوی دولت بختیار و ارتشی ها به تهران شد. بازاریان ایرانی هواپیمای ایرفرانس را بیمه می کنند تا در صورت هر خسارتی، زیانی به این شرکت وارد نشود. وقتی بختیار تهدید کرد فرودگاه ها را بسته و هر هواپیمایی را با موشک خواهد زد، ایرفرانس حاضر نشد هواپیمایی برای حضور امام به تهران اختصاص دهد، علاء میرمحمد صادقی، بازاری معروف اصفهانی، وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک در جا که می گویند ۲میلیون دلار بوده ، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد تا پرواز انقلاب انجام شود.
پیش از طلوع خورشید، امام خمینی به نماز ایستادند و یاران نیز به او پیوستند و نماز صبح را با جماعت در هواپیما اقامه کردند. ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد: هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امام خمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبانش نقش بست.
پرواز تاریخی در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست و تاریخ در ایران بار دیگر ورق خورد. میلیون ها مشتاق منتظر ورود امام بودند و بیش از 175 هزار نفر ستاد استقبال از ایشان را تشکیل داده بودند. این واقعه مهم را می توان از زوایای گوناگونی نگریست و موضوعات جذابی را از آن بیرون کشید اما در این میان سرنوشت کسانی که در پرواز ایرفرانس امام را همراهی می کردند، می تواند هم جذاب و هم آموزنده باشد. براساس گزارش ها، اخبار و خاطرات منتشر شده نزدیک به 30 نفر از اطرافیان و یاران امام خمینی (ره) در فرانسه ایشان را در این سفر همراهی می کردند. همچنین دهها خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی نیز در این سفر تاریخی حضور داشتند.
این ایام که مصادف با اربعین امام حسین(علیه السلام) و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.
انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.
به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند. امام« قدس سره» در روز پنج شنبه پنجم بهمن که از بازگشت ایشان به ایران جلوگیری شد، ضمن مصاحبه ای فرمود:(1)
«من از ایرانیانی که با من همراهی کرده اند متشکرم. من می خواستم فردا را در میان ملت باشم و هر رنجی که آنها می برند من هم با آنها باشم. لکن دولت خائن از این امر مانع شده و همه ی فرودگاه های ایران را بست. من پس از باز شدن فرودگاه ها، بلافاصله به ایران خواهم رفت به او خواهم فهماند که شما غاصب هستید و خائن به ملت ما، و ملت ما دیگر تحمل شما نوکرهای خارجی را نخواهد کرد. باری اینها باید بدانند که وقت آن که قلدری بکنند گذشت. من ملت ایران را به ادامه ی نضهت دعوت می کنم تا این قلدرها را بر جای خودشان بنشانند، لکن آرامش را از دست ندهند. من از همه ی ملت ایران تشکر می کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم که به ملت برگردانم. خداوند همه ی شما را توفیق بدهد، ملت ایران باید بداند که این شخص که متکفل حکومت شده است، به ایل خودش خیانت می کند. آن ایلی که پشتوانه ی ایران بودند و رضاشاه آنها را از پای در آورد. این شخص به ایل خودش، به ملت خودش خیانت می کند. باید ایل بختیاری بداند که این اشخاص را که به آنها خیانت می کنند از جلو راه ملت بردارند. باید ارتش بداند که اینها خیانتکارند و به آنها کمک نکنند. باید همه ی ایران بدانند که توطئه ای در کار است. از این توطئه باید جلوگیری شود. این آخرین قدمی است که این خائنین بر می دارند و ما ان شاء الله این قدم را هم می شکنیم و پیش شما می آییم و آنها را به جای خودشان خواهیم نشاند.»
از امام« قدس سره» سؤال شد: چه وقت تصور می کنید که خواهید توانست به ایران بروید؟ فرمود:
«هر وقت که منع برداشته شود و فرودگاه ها باز شود من به ایران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بریزد، در پیش رفقای خودم و همراه جوان های ایران بریزد. ما از این هیچ باکی نداریم و سرافرازی اسلام و ایران را می خواهیم.»
از ایشان سؤال شد: آیا توصیه می کنید که مردم با برداشتن سلاح فرودگاه را برای بازگشت شما باز کنند؟ امام خمینی پاسخ دادند:
«عجالتاً بنا ندارم که امر به برداشتن سلاح بکنم. هر وقت صلاح دیدم این امر را می کنم و به آنها می فهمانم که چه باید بکنند.»
از امام« قدس سره» سؤال شد: ممکن است به یک فرودگاه کشور نزدیک ایران بروید و از آنجا عازم ایران شوید؟ ایشان پاسخ دادند:
«باید مطالعه شود.»
پرسیده شد: با توجه به این که بازگشت شما ممکن است باعث خونریزی های بیشتر شود، آیا باز هم اصرار به بازگشت خواهید داشت؟ امام خمینی فرمودند: «من باید پیش برادرهایم باشم.»
و در پاسخ به این پرسش که آیا این آغاز یک جهاد جدید است؟ فرمود: «ممکن است.»
بختیار مدعی می شود که به امام قدس سره نزدیک شده و قرار ملاقات با ایشان دارد. امام بلافاصله ادعای وی را تکذیب و عموم را از فریبکاری های او بر حذر داشتند. در همین زمان رییس شورای سلطنت در پاریس ضمن استعفا اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است.
کلیدواژه ها:
آثار استاد