مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
شیطان، کمالات و خوبی های انسان موانع رشد او در حرکت به سمت ابدیت است. از این رو، برای در امان ماندن از این آفت ها و آسیب ها باید به معصومین (علیهم السلام) پناه ببریم. چون آنها پرچم های تقوا هستند و با در درست داشتن «علم لدنی» می توانند ما را از این آفات نجات دهند.
دومین دشمن انسان که خدا در قرآن معرفی میکند، شیطان است. شیطانی که قسم خوده به عزت خدا: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ[1]= پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى برم». این یعنی محال است که شیطان تا قیامت کوتاه بیاید. چون گفته که به همه بندگانت حمله میکنم، مگر «عبادک مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ= بندگان پاكدل تو را» مخلِص هم نه، مخلَص که اصلاً ما دستمان به آنها نمیرسد. مخلَص یعنی کسی که تمام ابعاد وجودیاش اعم از «جمادی، گیاهی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی» وقف خداست. یعنی اصلاً هیچ چیز از خودش ندارد. تمام حیثیتش را از دکتری، مهندسی، رئیس جمهوری، خانمی و آقایی را برای امام زمانش میگذارد و وقف حضرت میکند. یعنی تمام چیزهایی که دیگران به آن طمع دارند، وقف است و اصلاً از خودش هویتی در مقابل حضرت ندارد. ما دستمان به اینها نمیرسد. شیطان چگونه می تواند چنین کسی را تحریک کند؟ چنین کسی چه چیزی از خودش دارد که وقف نکرده باشد؟ وقتی دستش خالی است، علاقهای وجود ندارد، نه میخواهد رئیس جمهور بشود، نه میخواهد موقعیت اجتماعی داشته باشد، نه شهرت میخواهد، نه محبوبیت و عزت میخواهد، مگر چنین وقفی شوخی است؟ خیلی از بزرگان را نگاه کنید. از عزت شان برای امام زمان (علیه السلام) نمیگذرند و میگویند ما فقط با حفظ آقایی و بزرگی برای امام زمان (علیه السلام) کار میکنیم. اگر جایی قرار است آبرویمان برود و هیچ چیزی برایمان نماند و همه فحشمان بدهند، اصلاً آنجا حاضر نیستیم کار کنیم. جگر میخواهد کسی پای کار حضرت بیایستد و بگوید من آبرویم را هم میگذارم. هر کس میخواهد خوشش بیاید و هر کس میخواهد خوشش نیاید. اصلاً با بقیه چه کار دارم. بگذار همه کره زمین بگویند این آدم چنین و چنان است. اینجور آدم ها گاهی هم بیگناه سرشان به بالای دار میرود.
در زلف چون کمندش، ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بیجرم و بیجنایت
پس شیطانی که بر همه تسلط دارد، میگوید: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ[2]= آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى تازم». یعنی از چهار طرف انسان، به او حمله میکند.
نفس یک داستانی دارد. انسان در برخورد با نفس باید یک بحث تقوایی داشته باشد و یک مانع مهمی به نام شیطان که در صبح و شب و خواب و بیداری با اوست و دائماً از سمت جلو، عقب، راست و چپ حمله میکند. این دشمن، دشمن واقعی و جدی است. ما این دشمن حقیقیمان را رها کرده ایم و دنبال دشمنان مجازی رفته ایم و با آنها میجنگیم. خودمان دوست داریم دشمن درست کنیم و با آن بجنگیم. چون دشمن حقیقی و راستینی که الان با ما هست را اصلاً سابقه مبارزاتی، تمرین کردن و از او خوردن و زدنش را نداریم. هیچ سهمی از دشمنی برای شیطان قائل نیستیم و او را حریف خودمان نمیبینیم. در طول روز از صبح که از خواب بلند میشویم تا شب، انگار که معصوم هستیم، انگار که کاملا در امان هستیم، انگار همه افکار و کارهایمان خوب و درست است و هر چه که در دل ما میافتد، درست است و هر فکری درباره ی هر کس میکنیم، درست است.
گاهی تواناییهای یک آدم میتواند وسیله ای بشود برای شیطان که بر ما غلبه کند، حتی نقاط مثبت و خوب و ارزنده. بنابراین، باید به این چهار حمله توجه کنیم. از این رو، وقتی میخوانیم: «السلام علیک یا أعلام التقی»، یعنی ائمه معصومین علیهم السلام عَلَمهای تقوا هستند. یعنی شما در برخورد با یک دشمنی که دشمنترین دشمنت است، باید به آنها پناه ببری و مراجعه کنی که تو را از دست خودت نجات بدهند. اگر در حملههای ۴ گانه شیطان، به ائمه اطهار توسل نداشته باشی، باز شکست میخوری و این داستان همینطور همیشه وجود دارد.
وقتی میخوانیم: «عَلم»، یعنی خدا حجت را با ما تمام کرده است. یعنی همه کسانی که در این مسیر هر نوع آسیبی ببینند، آن کسی که میتواند آسیب ها را برطرف کند، معصوم است که عَلَم هم است. خدا یک کاری روی زمین کرده که هیچ کس نگوید من نمیدانستم باید پیش چه کسی بروم. توجه به این مسئله خیلی مهم است.
شما وقتی اربعین را نگاه کنید، میفهمید عَلم هدایت یعنی چه. کدام شخصیت را می شناسید مثل امام حسین (علیه السلام) که همه مردم دنیا برایش از همه مذاهب عزاداری کنند. این نشان از «أعلام التقی» بودن حضرت دارد.
گاهی خوبی ها و کمالات، مانع رشد انسان می شوند
سومین مانع، صورت مقدس است. گاهی صورت های مقدس انسان را نابود میکند. خیلی وقت ها دشمنان و خود شیطان میبینند زورشان به یک نفر در آلوده کردنش به حرام نمیرسد، از طریق صورت های مقدس مثل دینداری و کمالات حمله می کند. پیامبر اسلام را همین افراد ظاهر الصلاح اذیت کردند. در روایت هم داریم که پیامبر فرمود: «مَا أُوذِی نَبِی مِثْلَ مَا أُوذِیتُ= هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد». همین طور که امام فرمود: خون دلی که پدر پیرتان از این طایفه خورده از هیچ طایفهای نخورده.
بیشترین کسی که در انقلاب خدمت کرد و اصلاً انقلاب را ایجاد کرد و پیش برد و امروز هم می تواند موانع ظهور حضرت را برطرف کند، جامعه روحانیت است. اما آنهایی که دردسرساز هستند هم بیشتر از این طایفه هستند. بیشترین جامعهای که شهید داد، از همه اقوام و گروهها، روحانیت است و از این طرف هم به قول مقام معظم رهبری، سکولارها و به قول امام، آخوندهای احمق و بیسواد، دردسرسازترین آدمها هستند. بنابراین، صورت های مقدس از همه بدتر هستند.
ناموس خدا در حریم سوم این است که شما باید آنجایی که حتی دین به خطر میافتد وحدتتان خراب نشود. این خیلی مهم است. این کاری است که پیغمبر و امیرالمؤمنین کردند. امیرالمؤمنین اگر میخواست بایستد حقش را بگیرد، دیگر چیزی از اسلام باقی نمیماند. بنابراین، این حریم از همه چیز مهمتر است. پس اگر یک موقعی مثلاً بین شما و برادرت اتفاقی افتاد که ظاهرش ظاهر قشنگی نیست، عیبی ندارد که او را تحمل کنی. این بهتر از آن است که داداشیات به هم بخورد، آن هم دین است، این هم دین است.
موانع راه مومن طبق روایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) 5 تاست: «نفس، شیطان، مؤمن حسود، کافر و منافق». اینها موانعی هستند که شما با آنها درگیر هستید. اما حوزهها چیست؟ «شریعت، طریقت، حقیقت».
روابطتان را براساس حقیقت تنظیم کنید، نه براساس شریعت و طریقت. چون یک جاهایی که در این قسمت ها آلودگی ممکن است شخص داشته باشد، باید بگوید عیبی ندارد. با همان آلودگیاش او را می پذیرم. حضرت آقا در مورد خانم های بد حجابی که دل شان با ماست فرمود: این خانم هایی که شما به آنها میگویید بیحجاب و بدحجاب، همه خودی هستند. یعنی در حقیقت با ما یکی هستند. یعنی این آدم اگر جایش بیافتد، برای امام حسین (علیه السلام) و امام زمان (علیه السلام) جانش را میدهد. درست است که شریعت را رعایت نمیکند و بیتقواست، ولی این را از دستش نده و خراب و ضایعش نکن. چون در ریشه با تو یکی است.
گاه می بینیم که بعضی از کسانی که هیچ رعایتی از شریعت نمیکنند، پاکار حقیقت میایستند و آنهایی که به شریعت چسبیدند و همه چیزشان هم درست است و هیچ گناهی هم ندارند و پاک پاک هستند، میبینی سر بزنگاه اصلاً نه میتوانند در دفاع از حقیقت حضور یابند و نه در طریقت. طریقت یعنی اخلاق؛ و اخلاق بالاتر از شریعت است.
در جایی که تو خیانت و غیبت می کنی و تهمت می زنی و آبروی کسی را می بری به خاطر اینکه یک کسی در شریعت یک گناهی کرده، بدان که شیطان کاملاً سوارت شده است. حضرت میگوید به کسی که به تو خیانت کرده خیانت نکن و نگو چون او خیانت کرد، من هم خیانت می کنم. حوزه اخلاق بالاتر از شریعت است. بعد این خیلی مهم است که ما حواسمان به حقیقت باشد.
پس موانع را گفتیم، حوزهها را هم گفتیم. ما در تمام حوزهها و در تمام موانع، احتیاج به معصوم داریم. یعنی اگر معصوم نباشد، خیلی وقتها موضع اشتباهی میگیریم و به اسم تقوا، بیتقوایی میکنیم. دلخوش هستیم که یک کار تقوایی انجام میدهیم، اما آن کارمان عین بیتقوایی و فساد است. فقط معصوم به داد ما میرسد.
چرا معصومین (علیهم السلام) أعلام التقی هستند؟ چون معصوم متخصص است. وقتی میگوییم متخصص است، یعنی در علم عصمت دارد. هیچ کس اندازه او اطلاعات تخصصی ندارد. وقتی میگوییم معصوم است، یعنی در عمل هم عصمت دارد و اصلاً خطا ندارد. بنابراین، اگر کسی میخواهد از خودش مراقبت کند، باید مراقبت هایش با معصوم باشد. اگر از غیرمعصوم مراقبت بگیرد، منحرف میشود.
انسان برای رسیدن به مقام خلیفة الهی، درحال گذراندن امتحانی الهی است
بحثمان را در توضیح فقره «و أعلام التقی» در شرح زیارت شریف جامعه کبیره ادامه میدهیم. گفتیم چون انسان قرار است به یک هدف بینهایت متعالی برسد، ممکن است در این مسیر، آفات زیادی تهدیدش کند. هر چقدر یک جریان مهمتر و پیچیدهتر باشد، آسیبهایش هم بیشتر است. مثلاً شما با یک گیاه سروکار دارید. پیچیدگیهای یک گیاه کمتر از پیچیدگیهای بدن یک حیوان است و پیچیدگیهای بدن انسان، بیشتر از پیچیدگیهای بدن حیوان است. بنابراین، هر سیستمی هر چقدر پیشرفتهتر باشد، آسیبهایش هم بیشتر است.
حالا یک موجودی که نطفه است و میخواهد تولد پیدا کند، چقدر داستان دارد. حالا به دنیا آمده، قرار است خلیفة الله بشود. اصلاً شوخیبردار نیست. مشکل ما این است که این امور برای ما عادی شده و این حرف ها را جدی نمیگیریم. وقتی وارد برزخ میشویم، آن وقت میفهمیم که چقدر داستان جدی بوده و ما چقدر شوخی گرفتیم. برای همین است که فرمودند:«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا = مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند، بیدار میشوند.»
مسیر انسان خیلی جدی است. برایش دهها هزار پیغمبر کشته شدند، میلیون ها مؤمن کشته شدند. برایش تکتک ائمه کشته شدند. مادرمان حضرت زهرا کشته شد. ولی ما اصلاً آن چه را که امروز به دست ما رسیده است را جدی نمیگیریم. اینها برای چه به وسط میدان رفتند؟ برای اینکه ما به یک جایی برسیم و بتوانیم رشد طبیعی کنیم.
حالا موجودی که قرار است خلیفة الله بشود، باید امتحان پس بدهد. یعنی باید گردنهها را رد کند. اولین مصیبت در سر راه انسان این است که باید با خودش درگیر بشود و از خودش یقهگیری کند. اگر از خودش یقهگیری نکند و با خودش درگیر نشود و نتواند خودش را تربیت کند و سر جای خودش بنشاند، بدبخت میشود و به ته جهنم میرود. چرا که نبود این گونه تقواها باعث می شود که افکار غلط، خیالات، اوهام، سوءظنها و هزار گرفتاری دیگر به سراغ انسان بیاید.
بحث تقوا بحث خیلی مفصلی دارد. آثارش و زمینههایش خیلی زیاد است. ما آنها را قبلا توضیح دادیم و دیگر در اینجا وارد آن نمیشویم.
اعلام التقی/صورت های مقدس
کلیدواژه ها:
آثار استاد
بسیارتشکراززحماتتون خیلی استفاده کردیم