مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
تکبر یعنی خودبزرگبینی. یعنی بزرگتر دیدن خودت از اینکه بخواهی دستورات خدا را اجرا کنی یا تن به عبودیت خداوند تبارک و تعالی بدهی. پس محال است کسی در قلبش به اندازهی دانه خردلی تکبر باشد و خدا او را به بهشت ببرد.
بحثمان در مورد عوامل دخول انسان به جهنم است که گفتیم دومین عامل جهنمی شدن، بعد از غفلت، استکبار است. یعنی بزرگبینی خود. نبی اکرم صلی الله علیه و آله در عقوبت این صفت فرمودند: «مَنْ كَانَ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ كِبْرٍ أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی النَّارِ= هر کس به اندازهی دانهی خردلی تکبر در دلش باشد، خدا او را به رو در آتش میاندازد».
لازم است در ابتدا گفته شود که بحث ما در حوزه طریقت، یعنی اخلاق است. فعلاً بحث را از منظر شریعت یا اعتقادی پیش نمی بریم.
کبر یعنی خودبزرگبینی. یعنی بزرگتر دیدن خودت از اینکه بخواهی دستورات خدا را اجرا کنی یا تن به عبودیت یا قوانین الهی در سه شاخهی «شریعت، طریقت و حقیقت» بدهی. تکبر یعنی چرا من باید این کار را انجام بدهم! عاقبت کسی که در مقابل دستورات الهی مقاومت میکند، به رو افتادن در آتش جهنم است. چون کبر یک دروغ محض است.
یادتان نرود که بدن برزخی هر انسانی تابع نفسش است. اگر انسان یک نفس سالم داشته باشد، با شکل انسانی محشور میشود. ولی اگر با چیزی که حقیقت ندارد، روحش پیوند بخورد. مثل جنینی می ماند که در رحم مادر، یک انگشت اضافه یا یک دم یا دست و پای اضافه آورده. در نظام روحی هم اگر انسان چیزی که باطل است را قبول کند، نفسش هنگام تولد به برزخ خراب میشود.
در روایت از امام صادق علیه السلام داریم که خداوند حیوانات را از خلقیات انسان آفریده. این همه حیوانهای مختلف که شما در روی کرهی زمین میبینید، همه ظهورات روحیههای مختلف انسانی هستند که به شکل حیوان ظاهر میشوند. مثلاً انسان فریبکار روباه میشود. آدم بیغیرت و بیحیا، خوک می شود. پرخاشگر سگ میشود. لجباز میمون میشود و همچنین شکلهای مختلف دیگر.
پس وقتی که یک چیزی خرافی است و حقیقت ندارد و آن را قبول میکنید، این باعث میشود که شما در مقابل خدا مقاومت کنید. مثلا عشیره گرایی یا سایر تعصب های بی جا.
اینکه بعضی ها می گویند: ما ترکها اینطوری هستیم؛ ما لرها اینطوری هستیم؛ ما اصفهانیها اینطوری هستیم؛ ما شیرازیها اینطوری رسم داریم؛ اگر اینها مطابقت با قانون خدا نداشته باشد، درست نیست. اینکه می گوییم ما فلان قوم این طوری هستیم، یعنی یک بتی است به نام عشیرهگرایی. درحالی که طبق آیه 24 سوره توبه، عشیرهگرایی و قومگرایی در مقابل قوانین خدا باطل است. اصلاً چنین چیزی در اسلام نداریم. قیمت آدمها به ملیت و نژادشان نیست، به رنگ پوستشان نیست، به استانشان نیست.
اگر عشیرهگرایی، قومگرایی یا گرفتن مهریه سنگین از قوانین خدا بزرگتر شدند و زیر بار احکام الهی نرفتیم، به این استکبار و تکبر در مقابل خدا میگویند.
نفس ما قبر ماست. پس نگذارید دنیا، نفستان را اذیت کند. نگذارید اعتقادات غلط، شیوههای غلط، باورهای غلط در روابط انسانی، روحتان را آزار دهد. این شکنجهی روح است.
سادگی، رمز گشادگی قبر، شادی و آرامش دنیاست. چیزی را سخت نگیریم. گاهی برای برپایی یک مهمانی زن خانه تا مرز مرگ میرود تا بخواهد مراسمی برگزار کند. ده دفعه تشنج و دعوا و صداهایشان بلند میشود سر خرید وسائل، غذا درست کردن، سر یک سوپ، سر یک سالاد، سر یک سس، سر یک سفره، سر رنگ سفره، سر پارچ و لیوانش، سر دیس و... زن و شوهر دائم به همدیگر سخت میگیرند. اینها فشار قبر میشود. این را خدا دوست ندارد.
میگوییم: حق زن این است، حق مرد این است، حق بچه این است، حق داماد این است. میبینی رعایت نمیکند. این تکبر می شود.
تکبر باید از درون دل انسان پاک شود. حتی به اندازه یک دانهی خردل «حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ» نباید در دل باشد. بنابر این، بلا، مصیبت، مریضی، بدهکاری، یک وضع مالی خراب، یک طلاق، هر چیزی که تو را یک ذرّه ای به خودت میآورد، همه شفای روح هستند و نیز محال است کسی در قلبش به اندازهی دانه خردلی تکبر باشد و خدا او را به بهشت ببرد. پس ما باید خود را شناسایی کنیم که اگر واقعاً در قلبمان یک چنین چیزهایی وجود دارد، خودمان اقدام کنیم و آن را از بین ببریم. این پوستکلفتیها را برداریم. چون در برزخ گرفتاری ایجاد میکنند.
ممکن است به بعضی از گناهان، عفو تعلق بگیرد. ولی بعضی از گناهان مثل فخرفروشی، کینه و کبر محال است که بخشیده شود. اصلاً اینطوری نیست که در دل یک کسی یک ذره کبر باشد، بعد آن طرف، او را راحت بگذارند. او باید آنقدر بسوزد و عذاب و خواری بکشد تا این بیماری از او برطرف شود. حالا بهتر نیست که همین جا خود را اصلاح کنیم؟
نتیجه جنگ با کبریایی و عظمت خدا، آتش جهنم است
در مذمت تکبر و خودبینی، پیامبر صلی الله علیه و آله از قول خدا نقل میکند: «قال الله تبارک و تعالی الْكِبْرِیَاءُ رِدَائِی وَ الْعَظَمَةُ إِزَارِی فَمَنْ نَازَعَنِی وَاحِداً مِنْهُمَا قَذَفتُهُ فِی النَّار= والایى رداى من است و بزرگى، پاىْ جامه ام. پس هر كس بر سر یكى از این دو با من بستیزد، او را در آتش مى افكنم».
به لباسهای بلند سراسری ردا میگویند. «الْكِبْرِیَاءُ رِدَائِی»، یعنی وقتی شما به روی وجود خدا نگاه میکنید، بزرگی می بینید و وقتی که دقت میکنید به عظمت میرسید. انسان در نگاه به خلقت هم ردای خدا را می بیند. یعنی یکپارچگی، بلندی و بزرگی را و وقتی ریز میشود که چه کسی اتم، الکترون یا نوترون را طراحی کرده، عظمت را نگاه می کند.
این عظمت انسان را اخذ میکند. روح انسان را میگیرد. انسان را مبهوت میکند. بزرگی مال خداست. ما یک وجود واحد داریم در کل عالم که الله است. غیر از الله هم چیز دیگری نیست.
خدا هستی جاری در کلّ شیء است. خدا وجود جاری در تمام اشیاء است: «إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، «إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ». شما یک اتم را نگاه کن، خدا به آن احاطه دارد. خدا همه جا یکسان است. «وَ بِأَسْمائِكَ الَّتِی مَلَئَتْ أَرْكانَ كُلِّ شَیْءٍ». هر چیزی که شیء است، خدا آنجا حضور دارد. این عظمت است.
هر کس که با خدا در یکی از اینها -چه در کبریایی و چه در عظمت- منازعه و عظمتفروشی و بزرگی کند، گرفتار آتش جهنم می شود.
مثلاً مرد خانه است، در خانه سلطنت راه انداخته و همه از او حساب میبرند، همه از او میترسند و هیچ کس نمیتواند بدون اجازه ی او نفس بکشد. این خیلی وحشتناک است. فضای خانه پادگان نظامی نیست. فضای خانه جای زندگی است. جای عشق است. جای توافق است. جای صلح است. جای آرامش است، کسی حق ندارد "من من" کند.
پوشیدن لباس فاخر، لباس جهنم است
از دیگر مصادیقی که موجب تکبر و بزرگ بینی انسان می شود، لباس فاخر است. امیر المؤمنین علی علیه السّلام فرمودند: «مَن لَبِسَ الثِّیابَ الفاخِرَةَ فَلا بُدَّ لَهُ مِنَ الكِبرِ ولا بُدَّ لِصاحِبِ الكِبرِ مِنَ النّارِ= هر كسى جامه هاى فاخر بپوشد، ناچار دچار تكبّر مى شود و شخص متكبّر هم ناچار در آتش است».
هر کس لباس فاخر بپوشد، مجبور است با آن بزرگی کند. چون لباسش خیلی خاص است. برای امام سجاد علیه السّلام لباسی آوردند و حضرت پوشید، سپس آن را درآورد. گفتند: چه شد آقا؟ فرمود: «کأنّی لست بعلیّ بن الحسین= انگار من در این لباس اصلاً علی بن حسین نیستم».
بعضی ها مخصوصا یک لباسی میخرند که بتوانند با آن فخر بفروشند. درحالی که لباس را باید برای دو هدف پوشید: پوشش و سلامت و زینت. اگر کسی لباس زیبایی داشته باشد، خوب است و اشکالی هم ندارد. قرآن همین را میگوید. نه اینکه بخواهیم به دیگران فخر بفروشیم.
پس وقتی سراغ یک لباس خاص رفتی، چارهای نداری، مگر اینکه پز بدهی. وقتی هم که پز دادی، با آن تکبر میکنی. این هم خیلی خطرناک است. چون خدا آتشت میزند. «قَذفتُهُ فِی النّار= پس د رآتش می اندازمش».
در کلام دیگری، حضرت به لباس مجلل اشاره می کنند و می فرمایند: «مَنْ لَبِسَ الْمُرْتَفِعَ مِنَ الثِّیَابِ فَلَا بُدَّ لَهُ مِنَ التَّكَبُّرِ وَ لَا بُدَّ لِلْمُتَكَبِّرِ مِنَ النَّارِ= كسى كه جامه هاى مجلّل بپوشد، حتما دچار تكبّر مى شود، و شخص متكبّر هم قطعا در آتش است».
«الْمُرْتَفِعَ» یعنی لباسی که نسبت به لباسهای دیگر رفعت زیادی دارد. از لحاظ قیمتی و جنسی با لباسهای معمولی فاصلهی زیادی دارد. خواه ناخواه گرفتار خودبزرگبینی و تکبر میشود. در نتیجه برای متکبر چارهای نیست، جز اینکه به جهنم میرود. یعنی به بهشت راهش نمیدهند. گاهی انسان با پز دادن به سیگارش جهنم میرود. میگوید من باید سفارش بدهم یک سیگاری از کوبا بیاید. بعضیها با ظروف آشپزخانهشان جهنم میروند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «من تکبّر علی الله درجة وضعه الله درجة حتّی یجعله فی أسفل السّافلین= هر کس در مقابل خدا یک درجه تکبر بورزد، خدا یک درجه پایینش میآورد تا به اسفل السافلین میرسد». یعنی پایینترین درجه.
به محض اینکه در مقابل قانون خدا نه بگویی یا پوستکلفتی کنی، خدا یک جا خوارت میکند. آن هم توسط کسی خوارت میکند که تو به خاطر همان کس گناه کردی. همسر، بچه و دیگران نباید جای خدا را بگیرند و به خاطر آنها کار حرام انجام بدهی.
تکبر در عبادت خدا موجب خواری و عذاب جهنم است
آخرین حدیث در مورد تکبر در عبادت است. امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَسْتَجِیبُ لِكُلِّ مَنْ دَعَاهُ وَ یُورِدُ النَّارَ مَنْ عَصَاهُ وَ كُلَّ مُسْتَكْبِرٍ عَنْ عِبَادَتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ= خداوند عز و جل به هر كسى كه او را بخواند، پاسخ مى دهد، و هر كس را نافرمانى اش كند و از عبادتش تكبّر ورزد، به آتش مى برد. خداى عز و جل فرموده است: «مرا بخوانید تا پاسختان دهم. همانا كسانى كه از عبادت من تكبّر مى ورزند، زود است كه با خوارى وارد جهنّم شوند».
عصیان، نافرمانی است. نافرمانی یعنی در مقابل خدا ایستادن. مثلاً شخص نماز نمیخواند و ککش هم نمیگزد. راحت روزه نمیگیرد و همه را به مسخره می گیرد. میگوید روزه چیست؟ نماز چیست؟ این خرافات چیست؟ خمس چیست؟ زکات چیست؟ حجاب چیست؟ همینطوری با تکبر و با تمسخر عصیان میکند و عبادت خدا را انجام نمیدهد. عقوبت چنین نافرمانی و بزرگی کردن، جهنم است. آن هم با خواری. چه خواری از این بالاتر که انسان نماز نخواند؟ نماز نمیخواند یعنی از توقف در مقابل خدا، بهرهمندی از خدا، لذت از خدا، عشق با خدا خودش را محروم و نابود میکند. از این خوارتر هم داریم؟
قا/219
عوامل ورود به جهنم/ تکبر و بزرگ بینی
کلیدواژه ها:
آثار استاد