مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
«ریاست طلبی» و «اراده علو و برتری جوئی» یکی از مصادیق بارز حرکت در جهت کمالپنداری و دورغین است که نهایت آن هلاکت و دوری از خداست. چه بسیارند كسانى كه در همه چیز اراده ی علو دارند. در تهیه مسكن، مركب، لباس، كلام، ازدواج و حتی نامگذارى فرزند، كارى مى كنند كه در جامعه نمودى داشته باشند و مردم متوجّه آنان شوند كه به فرموده آیه شریفه، اینها که اراده برترى در زمین دارند، از بهشت محرومند.
بحث مان در معادشناسی درباره جهنم به موضوع «ظلم» رسیده بود. گفتیم که ظلم مصادیق مختلفی دارد. مواردی از آن را نیز، برشمردیم. اکنون می گوییم که اراده علو و ریاستطلبی نیز، از جمله موارد ظلم است.
در روایت داریم، آدمی که به دنبال ریاست است و ذاتاً ریاست را دوست دارد، هلاک میشود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَكَ= هر کس برای خود ریاست را بطلبد هلاک شده است». از ریاست طلبی در قرآن کریم، به عنوان صفت «علوّ» یاد شده است: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً[1]= ما این دار (بهشت ابدی) آخرت را برای آنان که در زمین اراده علوّ و فساد و سرکشی ندارند مخصوص میگردانیم».
بنابراین، اگر کسی چنین روحیه ای داشته باشد، یعنی اراده علو و فساد کند، اهل بهشت نیست. جالب اینجاست که نفرمود به ریاست برسد، بلکه می فرماید حتی اراده ی ریاست و برتری جویی داشته باشد، جایش در بهشت نیست. یعنی خیلی ها هستند که به ریاستی نمی رسند، اما روحیه ی ریاست طلبی دارند.
در مورد مومنین که می دانند به قول معصوم ع «آخرین حبی که از دل مومن بیرون می رود، حب ریاست است»، نمیگوید: «لا یألون» میگوید: «لا یُریدُونَ عُلُوًّا» اراده علوّ هم ندارند. یعنی نمیخواهند از کسی برتر باشند.
مردی که دوست دارد در خانه از زنش برتر باشد، یا همه از او حساب ببرند، یا زن دوست دارد زنسالاری کند یا لباسی بپوشد که سرتر از همه باشد، یا عروسی بگیرد که بهتر از همه باشد، ماشینی بخرد که گرانتر از ماشین همکارانش باشد، چادری داشته باشد که فاخرتر از همه باشد، انگشتری داشته باشد که از همه گران تر باشد و.... همین مقدار علوّ هم خطرناک است. چون انسان را هلاک و از سعادت محروم میکند.
«وَ لا فَساداً» فساد نکند. مثلاً به هم زدن بین دو نفر یا دو خانواده به خاطر مطامع شخصی یا فاش کردن اسرار کسی. اینها همه خطرناک هستند. چون باعث محروم شدن انسان از سرای بهشت می شود.
خدا امام امت را رحمت کند. می فرمود: همین مقدار که انسان بخواهد امام جماعت باشد. مثلاً چند طلبه یا چند نفر باشند، او بگوید من جلوتر بایستم، یا حق من است جلوتر بایستم، همین مقدار که انسان در روحش احساس کند که بالاتر از بقیه است، جهنمی است. یکی از مفسران در خصوص این آیه شریفه می فرمود: حتی اگر به ذهنت بیاید که بند کفش من بهتر از دوستم است، مشمول این آیه شده ای و از بهشت محروم می شوی.
ادب این است که خود را برتر از کسی ندانی
به سیدالشهدا (علیه السّلام) عرض کردند: آقا ادب چیست؟ حضرت فرمود: ادب یعنی به هر کسی میرسی او را بالاتر از خودت بدانی.
آدمی که خودشیفته است و فکر میکند با بقیه فرق میکند و باید بالاتر از همه باشد، باید خاصتر باشد، این بیادب و وحشی و متجاوز است و هم برای خودش و هم برای دیگران مصیبت درست میکند.
وجود مقدس امام رضا (علیه السّلام) وقتی میخواست در منزل غذا بخورد، تا آن مسئول اسطبلش پای سفره نمیآمد، حضرت غذا را شروع نمیکرد و حتی فرمودند که اگر یک موقعی شما را صدا میکنم و با شما کار داشتم، اگر غذا میخورید، کسی بلند نشود دنبال کار من بیاید، سر غذا بلند نشوید.
این خیلی مهم است که انسان در برخورد با دیگران ادب داشته باشد. فکر نکند در منزل باید به همه دستور بدهد که مثلاً برای من میوه بیاورید، آب بیاورید. مستحقترین افراد برای اینکه بخواهند به دیگران خدمت کنند، آن است که از موقعیت بالاتری برخوردار باشد.
مستحقترین افراد برای تواضع و خدمت به مردم عالِم است. گاهی عالِمی که 4 سال درس خوانده و حالا مورد احترام مردم است، فکر میکند همه باید به او احترام بگذارند و باید کارهای او را انجام بدهند. گاهی دیگران را به استخدام میگیرد. این جور کارها برای یک عالِم، مورد رضای خدا نیست، این عالم تربیت شده نیست.
عالِم تربیتشده، عالمی است که برای خودش برتری نسبت به دیگران قائل نیست، اگر در جایی یا مسافرتی هست، مثل بقیه کار میکند، مثل بقیه زحمت میکشد، امتیازی برای خودش نمیبیند و متواضعترین افراد و خدمتگزارترین افراد است.
سرانجام مدیری که عدالت ندارد، عذاب روز قیامت است
نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «إِنْ شِئْتُمْ أَنْبَأْتُكُمْ عَنِ الْإِمَارَةِ وَمَا هِیَ أَوَّلُهَا مَلَامَةٌ، وَثَانِیهَا نَدَامَةٌ، وَثَالِثُهَا عَذَابٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، إِلَّا مَنْ عَدَلَ= اگر بخواهید شما را از حقیقت و ماهیت امارت و ریاست با خبر سازم، (بدانید که) آغازش ملامت است و به دنبالش ندامت خواهد آمد و سرانجامش عذاب روز قیامت است، مگر آن كس كه عدالت بورزد».
حالا شما نگاه کنید در این کشور چقدر افراد تلاش میکنند که به شورای شهر بروند، مدیر و رئیس بشوند، نماینده مجلس بشوند، رئیسجمهور بشوند. چقدر تلاش میکنند برای کنار گذاشتن و بیرون کردن دیگران، چقدر تلاش می کنند برای بریدن نان دیگران. اینها همه ناشی از روحیه ی علو است و عواقب بسیار وحشتناک است به دنبال دارد.
البته بعضی ها حق شان است و لیاقت دارند که به ریاست برند. به همین جهت حضرت در آخر استثناء میکند: «إِلَّا مَنْ عَدَلَ= مگر کسی که عدالت داشته باشد». یعنی کسی که عادل است، مقام ریاست را برای رضای خدا میپذیرد. واقعاً برای خدمت میپذیرد. خدا شهید بزرگوار، بهشتی، را رحمت کند. ایشان فرمود: «ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنگان قدرت». یعنی اگر هم الان در کار هستیم و برای مردم تلاش میکنیم، نه اینکه ما دنبال ریاستی بگردیم. ما واقعاً شیفته خدمت هستیم.
اکثر بزرگانی که بعد از انقلاب از قم آمدند و وارد دستگاه خدمت در نظام جمهوری اسلامی شدند، آدمهای گرانقیمتی بودند. مثل مجتهدین والامقامی که الان بعضی از آنها جزء مراجع تقلید هستند. اما اینها پس از سالها، همه سر درس و بحثهایشان برگشتند. عشق شان آنجا بود. مثل مرحوم آیت الله حائری شیراز.ی.
زمانی در منزلشان به ایشان عرض کردم: دلتان برای قم تنگ نشده؟ گفت: الهی قربان آب شورش بروم. آخر هم شما دیدید که ایشان چند سال قبل از فوتشان که دیگر نماینده ولی فقیه در شیراز نبودند، به قم آمدند و همان کارهای درس و بحث خودشان را ادامه دادند. یعنی هیچ چیز برای عالم راستین شیرینتر از این نیست که برگردد سر درس و بحث و تحقیقات و مطالعاتش.
حالا شما این را بگذارید در مقابل ظلمهایی که الان در مسئولین میبینید که با مال مردم، با آبروی مردم، با زندگی مردم چه کار میکنند. تصور کنید مسئول دولتی اموال مردم، جنس مردم، خوراک مردم را در بیابان قاچاق کنند، انبار کنند، احتکار کنند تا این بیاید و از آن بهرهبرداری سیاسی کند. روز قیامت چه میخواهد بشود؟ در اثر این گونه کارهای فلان مسوول، چقدر زندگی ها به طلاق و گرفتاری میافتد و چقدر بچهها پناه شان را از دست میدهند؟
یک نفر برای ریاستطلبی خودش، برای مصالح حزب و جناح خودش، با جان مردم بازی میکند، یا میلیارد میلیارد دزدیها و میلیارد میلیارد اختلاسها، ایجاد سوءاستفاده برای خیلی ها می کند. او چطور میتواند فردای قیامت جوابگو باشد؟
هر كس به بندگان خدا ظلم كند، خداوند از طرف بندگانش دشمن او مى شود
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) درباره ظلم فرمایشات تکان دهنده ای دارند. از جمله:
هر کس به بندگان خدا ظلم کند، غیر از بندگان، خود خدا هم دشمن او خواهد شد، و هر کس که خدای سبحان دشمن او بشود، بهانهها و دلایل او که ظلم کرده، همه را باطل میکند، و او را در دنیا و آخرت عذاب خواهد کرد.
الان یک چیزی که خیلی مرسوم است و زیاد در مشاورهها داریم، خوردن مهریه خانمها توسط آقایان است. مرد با بداخلاقی، سخت گرفتن، اذیت کردن، دعوا و درگیری، زن را تحت فشار قرار میدهد که مهریهاش را ببخشد یا مرد اموالش را به اسم دیگران میکند تا چیزی به همسر و فرزندان شان نرسد.
میخواهند ارث تقسیم کنند، میبینی یک نفر زیادهخواهی میکند نسبت به خواهر و برادران دیگر و حق خواهر و برادر خودش را میخورد، حق مادرش را میخورد. اگر پدر فوت کرده باشد، چون میخواهد سهم بیشتری بردارد، می رود جعل سند میکند.
این ظلم ها به خانواده و خانواده همسر، تبدیل به مریضی و درد و بلا میشود. مال حرامی که به بچههایت میدهی، بچههایت دشمنت میشوند. نزدیکترین کسانت که تو به خاطرشان ظلم و دزدی و سواستفاده میکنی، همینها دشمن تو میشوند. همینها عاطفهشان را نسبت به تو از دست میدهند. همینها منتظرند تو زودتر بمیری تا اموالت را بخورند.
یک ظلم دیگر این است که در یادگیری مسائل همسرداری و تربیت فرزندت تنبلی کنی. این بچه بزرگ میشود در حالی که ۷ سال اول باید به شکل خاصی با او رفتار میکردید و نکردید. در ۷ سال دوم باید به شیوه خاصی با او رفتار میکردید و نشده. در ۷ سال سوم باید به گونه دیگری رفتار میشده و نشده. حالا آمده میگوید این بچه بیتربیت است و نمیدانم چرا اینطوری است؟ خوب باید گفت: چه کسی باید این را تربیت میکرده؟ اگر بیتربیت است، درواقع خودت بی تربیت هستی؟ این کوتاهیها و تنبلی در یادگیری، بیتقوایی و گناه است. این ظلم به خودت و دیگران است. وقتی تو یاد نمیگیری که چطور باید باشی و چطور باید رفتار کنی، ظلم و بیتقوایی است.
روز قیامت به ظالم میگویند تو در حق این آدم ظلم کردی. میخواست ازدواج کند، وام ازدواجش را خوردی.
الان این مشکلاتی که سر ارز و دلار، قیمتهایی که اصلاً هیچ توجیهی ندارد، قیمتها یک دفعه بالا میرود و عدهای به خاک سیاه مینشینند، شغلهایشان را از دست میدهند، زندگیهایشان را از دست میدهند، گرسنه میمانند. چه کسی میخواهد اینها را در قیامت جواب بدهد؟
انسان باید تلاش کند که اطرافیانش از او دلهره نداشته باشند و همه از دستش درامان باشند. نه اینکه بترسند از اینکه الان اگر حرفی بزنیم، او عصبانی میشود و داد و جیغ میزند. گاهی زن و شوهرها با هم خوب زندگی میکنند. اما وقتی به جدائی می رسند، میبینی این زن آبروی مرد را میبرد و نابودش میکند، یا این مرد آبروی زن را میبرد و نابودش میکند.
یکی از ظلم ها سوالات بی جا است
تمام سؤالاتی که حریم شخصی افراد است و او نمی خواهد یا دوست ندارد به شما جواب بدهد ظلم است. مثلا بپرسی یک هفته قبل کجا خوابیدی؟ حالا کجا میخوابی؟ چه کسی با تو بود؟ چه کسی با تو نبود؟ چند نفر بودید؟ کجا رفتید؟ چرا زنت را طلاق دادی؟ چرا از شوهرت طلاق گرفتی؟ اینها همه ظلم است. چون او را وادار میکنی به دروغ گفتن و جهنمی شدن و تو عامل این جهنمی شدنش هستی. پس چرا سؤال میکنی؟
می بینید که بسیاری از سوالات ما از دیگران ظلم و جنایت است و به خودمان حق میدهیم که در حریم خصوصی افراد وارد شویم. حتی اگر همسرت باشد، یا پدر و مادرت است، یا خواهر و برادرت است، نباید به خودمان اجازه دهیم که در حریم افراد برویم.
جهنم/ظلم
پی نوشت:
[1] . سوره قصص، آیه 83.
قا/236
کلیدواژه ها:
آثار استاد