مؤسسه فرهنگی هنری خیریه
بحثمان در شرح زیارت شریف جامعه کبیره به فقره جدیدی به نام «وَ قَادَةَ الْأُمَمِ=رهبران امتها» رسید که بحث خیلی مهمی است. میزان قرب ما به اهلبیت علیهمالسلام، به میزان «معرفت» ما بسته است و اساساً همه کارهای ما با ضریب «معرفت» ارزش پیدا میکند. هر چقدر معرفتمان بیشتر باشد، ارزش عبادت و زیارتها نیز بیشتر و مؤثرتر خواهد بود و ثواب بیشتری دارد. وقتی به معصومین علیهمالسلام نگاه میکنید، آنها را چطور میبینید؟ چگونه در موردشان قضاوت میکنید؟ از چه بُعدی به آنها نگاه میکنید؟ با کدام اسمشان به آنها نگاه میکنید؟ با کدام شأن وجودی خود، درباره آنها میاندیشید؟
در زیارت جامعه کبیره، ما دائماً با خطابهای جدیدی رو به رو هستیم. برای هر خطابی که میکنید، اگر انسان آن را بفهمد و باور کند، یک باب جدیدی از معرفت معصومین علیهمالسلام به رویش باز می شود. مثلا کسی که باور کند آنها اصول کرم هستند و بداند که «أُصُولَ الْكَرَمِ» به چه معناست، یک درجه قرب و سنخیت خاصی برای او حاصل میشود. پس نباید از کنار این عبارتها و کلمات، به راحتی و بی توجه رد شویم.
از امشب میخواهیم یک سلوک و نردبان جدیدی به سوی اهلبیت علیهمالسلام را طی کنیم. در واقع، وقتی به یک معرفت و باور در جان و روحتان نسبت به اهل بیت علیهمالسّلام میرسید، یک سلوک طی میشود. پس این اسمها را به راحتی از دست ندهید. خوب توجه کنید و خوب یاد بگیرید. در ابتدا خوب گوش کنید (استماع)؛ بعد خوب فکر کنید؛ سپس با قلب شهود کنید. اگر با قلب این را گرفتید، حتی در یک جلسه هم باشید، به یک درجه عالی آخرتی و برزخی نائل میشوید. چون انسان با دلش اوج میگیرد نه با فکرش؛ فکر ابزار است. اگر آنچه که فکر میکنید یا با فکر دریافت کردید، قلبتان هم گرفت و باور کرد، اوج میگیرید و بالا میروید.
امام علی علیهالسلام میفرماید: «جَعَلَنا اللّهُ و إیّاكم مِمَّن یَسْعَى بِقَلْبِهِ إِلَى مَنَازِلِ الاْبْرَارِ بِرَحمَتِهِ = خداوند به لطف و رحمت خود، ما و شما را از كسانى قرار دهد كه با دل خویش سعی می کنند و به سوى منزلهاى نیكوكاران ره مىسپارند». امام جواد علیهالسلام نیز فرمودند: «اَلقَصدُ اِلَی اللهُ تَعالی بِالقُلُوبِ اَبلَغُ مِن اِتعابِ الجَوارِحِ بِالاَعمالِ= قصد و تقرّب به سوی خداوند متعال، به وسیله دلها، بسیار رسانندهتر از رنج و سختی دادن به اعضا و جوارح با اعمال است». مثلا خیلیها روزه میگیرند و نماز میخوانند و کارهای بدنی انجام میدهند؛ اما قلبشان حرکت نمیکند. درست است که وقتی بدن به زحمت میافتد، برای همین زحمت هم خداوند اجر و ثواب میدهد؛ درست است که این هم یک نحو سلوک است؛ ولی ضعیف است. اما وقتی با قلب حرکت میکنید، منازل سلوک را بهتر و راحتتر طی میکنید.
بنابراین، هر چقدر نگاه شما به معصوم دقیقتر باشد، در واقع به خداوند معرفت و قرب بیشتری پیدا میکنید.
امامان، پیشوایان امتها هستند
در زیارت جامعه می خوانیم: اهل بیت «وَ قَادَةَ الْأُمَمِ=رهبران امتها» هستند. قادة جمع قائد، اسم فاعل از "قادَ یَقُودُ " و از ریشهی "قُود" است. قود در مقابل سوق است. «قیادت» آن است که انسان از جلو برود و مرکب را پشت سر خود بکشد؛ این یعنی جلوداری؛ امّا سوق آن است که انسان، مرکب را جلو بیاندازد و آن را از پشت براند.
قیادت، رهبری، هدایت، به مقصد رساندن از جلو است؛ یعنی شما از جلو میایستی و مرکب را میکشی. افسار مرکب دست تو است و آن را از جلو میکشی و او هم به دنبال تو میآید.
وقتی میگوییم: «وَ قَادَةَ الْأُمَمِ» یعنی شما اهلبیت، رهبران امتها هستید. به اینمعنا که شما مسیر را جلوتر طی کرده اید و به هدایت رسیده اید. حالا که جلوتر خودتان مسیر را طی کرده اید، به بقیه هم میگویید پشت سر ما بیایید. می گویید: ما رفتیم شما هم دنبال ما بیایید.
پس رسالت رهبر و امام این است که ابتدا خودش باید مسیر را طی کند و برود، بعد امت پشت سرش بیاید. امام ما هم کسی است که خودش تمام مسیر هدایت را تا عالیترین منازل انسانیت طی کرده و رسیده، حالا دست ما را هم میگیرد و ما را هم با خودش میبرد.
«قَادَةَ الْأُمَمِ» یعنی هر شیعهای در وجودش هر دردی میکشد، آن درد به امام هم وارد میشود. این همان آیه شریفه است که می فرماید: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ= بر او دشوار است شما در رنج بیفتید» (سوره توبه/128). حالا ببینید امام زمان علیهالسلام چقدر برای تک تک ما غصه دارد و چقدر باید فشار تحمل کند. چون پدر حقیقی ماست و پدر اعتباری نیست؛ همانطور که پدر و مادر زمینی ما پدر و مادر حقیقیمان هستند. حقیقی نسبت به جسم ما. حالا این پدر و مادر اگر یک ذره بچه مریض بشود، درد بکشد، ببین پدر و مادر چقدر ناراحت می شوند. حالا پدر حقیقی که روح و شخصیت تو از اوست، با گناهان، معصیتها، بداخلاقیها، خراب کردن زندگیمان، با آزاری که به همسر و بچههایمان میدهیم و... امام از دست ما چه میکشد؟ اینها همه در جان امام وجود دارد. اگر اینها را نفهمیم، امامشناسی نداریم. امام باید همه اینها را تحمل کند.
پیغمبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیت= هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد»، اما اذیت شدن امام زمان علیهالسلام از پیغمبر، از سیدالشهداء و سایر ائمه به مراتب بیشتر است. بیشتر غربت و مظلومیت و تنهایی و درد کشیده و هنوز هم درد میکشد. در این اذیت شدنها هم وارث پیامبر و اهل بیت است.
اما خوش به حال کسی که با امام زمان علیهالسلام همدلی کند و فرزندی باشد که بگوید میخواهم یک کمی از دردهای پدرم را کم کنم. او فرزند خیلی مبارکی است.
«قاده»، یعنی امامی که همه مسیرهای سخت را رفته و هنوز هم سختی میکشد. مثلاً یک امام هفت سال در زندان است و شکنجه میبیند؛ یا انبیاء را که میکشتند و زنده زنده ارّه میکردند یا سر میبریدند. امام یعنی او جلو میافتد و باید مصیبتها را تحمل کند.
منظور از اینکه اهلبیت «قَادَةَ الْأُمَمِ» هستند، این است که در حقیقت امتها را رهبری میکنند.
ابراهیم یک امت بود
«امت» از «امم» جمع امت است. امت هم در قرآن با تعابیر مختلف امت اسلامی، امت پیامبر آمده. ما نیز امت پیغمبر هستیم. امت با ملت فرق دارد. وقتی ملت میگوییم، باز در اصطلاح فارسیاش تا اصطلاح عربی فرق دارد. می گوییم: «بِسمِ الله وَ بِالله وَ عَلی مِلَّةِ رَسُولِ الله»؛ ما در ملت رسول الله هستیم، یعنی در کیش و آیین رسول الله هستیم و جزء ملت ایشان حساب میشویم. امت از ریشه اَم یا اَمه، به معنی توجه و قصد مخصوص است. اگر جمعی ویژگیهایی داشته باشند که با این ویژگیها شناخته بشوند، به آنها توجه بشود؛ به آنها نگاه بشود؛ ما به الامتیاز داشته باشند؛ میگوییم اینها امت پیغمبر هستند یا امت عیسی هستند یا امت موسی هستند.
مرحوم مستوفی در التحقیق اینطور نوشته است: «هُوَ الْقَصْدُ الْمَخْصُوصِ أَیِ الْقَصْدَ مَعَ التَّوَجُّهِ الخَاصِ إلَیْهِ= قصد مخصوص و قصدی که همراه با یک توجه خاص است، به سوی آن». هر چیزی که یک قصد مخصوص از آن داریم، و نگاه خاص به آن داریم، توجه ویژه به آن داریم و به نوعی مطلوب واقع می شود و مورد توجه و مورد گرایش واقع میشود، به آن امت میگویند.
«فَالْأُمَّةُ تَدُلُّ عَلی مَا یَقْصُدُ مَحْدُودًا وَ یَتَوَجَّهُ إِلَیهِ مُشَخَصاً= پس امت دلالت میکند بر چیزی که به صورت محدود مورد قصد قرار میگیرد، و به آن توجه میشود».
«سَوَاءٌ کانَ مُتِشَکِلاً مِنَ الْأَفْرَاد اَوْ مِنْ قِطَعَاتِ الزَّمَانِ اَوْ مِنَ الْعَقیدَه وَ الْفِکر اَوْ یَکُونَ فَرْداً مُشَخَصاً یُتَوَجَّهُ إلَیْهِ = این تقسیمبندیها در افراد باشد، اینها امت هستند، یا قطعاتی از زمان باشد، یعنی یک تعلق زمانی، اینها را به صورت یک امت در میآورد یا یک توجه اعتقادی و فکر است؛ حتی امت میتواند یک فرد باشد». پس امت میتواند یک آدم هم باشد و چون قصد خاص و توجه ویژه به او میشود و همه میخواهند شبیه به او بشوند و به او برسند.
گاهی قرآن به یک نفر امت میگوید. مثل «إِنَّ إِبْراهِیمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِله[1]= همانا ابراهیم امتی مطیع و فرمانبردار بود». گاهی یک نفر یک لشکر میشود؛ گاهی یک نفر میلیونها آدم میشود؛ گاهی یک نفر آنقدر قدرتمند میشود که در روز قیامت پنج نفر، ده نفر، صد نفر، هزار نفر، ده هزار نفر، صد هزار نفر، میلیونها آدم با او محشور میشوند؛ یعنی جزء شئون روحی او هستند. مثل امام امت که همه ما جزء شخصیتهای او هستیم، یعنی هر خیری تا قیامت به ما برسد، از قِبل این مرد می رسد. خیرهایی مثل استقلال، امنیت، شرافت، عزت و هر خیر دیگری که ما داریم، از این مرد بزرگ داریم.
اسلام یک سیستم تربیتی دارد که به وسیله آن، یک نفر میتواند یک امت باشد. مثلا در دعای ماه رمضان اینطور دعا میکنیم: «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُور= اى خدا! تو بر اهل قبور نشاط و سرور عطا كن». آدمی که خیرش به همه اموات میرسد، او میتواند یک امت شود. چون با کل سر وکار دارد. روحش با کل پیوند خورده. اصلاً تکخور نیست. اگر تنها خودش باشد، در هیچ حالتی لذتی نمیبرد.
تأثیر یک آدم هم خیلی مهم است. گاهی تأثیرش محسوس است، گاهی هم نامحسوس. مثلاً هزاران و میلیونها انسان به دعای او شبها ایمن میخوابند یا خیرهای زیادی به آنها میرسد.
خدا امام را رحمت کند که می فرمود: «سعی کنید هر کدام از شما یک لشکر باشید، نه یک سرباز». یکی میگوید من نمیخواهم سرباز باشم، میخواهم یک لشکر باشم. اما آدمی که میخواهد یک لشکر باشد، باید خوابش را کم کند؛ حوصله خستگی بیشتر و تحمل بیشتر و دوندگی بیشتر و فکر بیشتر را داشته باشد؛ چنین کسی بزرگ میشود.
آدمی که خیرش به هیچ کس نمیرسد، آدم بیمصرفی است؛ چون اصلاً دغدغه مردم را ندارد.
در آیه دیگر واژه ملت این چنین آمده: «مِلَّةَ أَبِیكُمْ إِبْراهِیمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ[2]= این آیین پدرتان ابراهیم است. او اسم شما را مسلمان گذاشت».
یوسف (سلام الله علیه) میگوید: «تَوَفَّنِی مُسْلِماً[3]= مرا مسلمان بمیران». مسلم چیز کمی نیست. این اسم خیلی عظمت دارد. شرافت یک انسان به میزان تسلیم بودن و اطاعت کردنش است. به میزانی که مقاومت و عدم پذیرش در مقابل آیین خدا ندارد، مقاومت در مقابل دستورات دین ندارد.
میزان پوست کلفتیهایمان مربوط به بخشهای پایینی است که اجازه نمیدهد بخشهای بالاتر رشد کنند؛ زیر بار نماز نمیرود؛ زیر بار حجاب نمیرود؛ زیر بار خمس نمیرود؛ زیر بار حج نمیرود؛ زیر بار روزه نمیرود؛ زیر بار شوهرداری اسلامی، زنداری اسلامی، بچهداری اسلامی نمیرود، دائم میخواهد طفره برود. چنین آدمی تسلیم نیست. این «تسلیم»، همان است که بعد از نمازهای می گوییم: ان الله و ملائکته .....یا ایهاالذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما».
عبد المطلب روز قیامت بهعنوان یك امت محشور شود
جد پیغمبر، عبدالمطلب، شخصیت بسیار بزرگی داشتند. ایشان آدم خیلی قَدَر و بزرگی بوده، توحیدش هم فوقالعاده بالا بود. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «یُحْشَرُ عَبْدُ اَلْمُطَّلِبِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ أُمَّةً وَاحِدَةً عَلَیْهِ سِیمَاءُ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ هَیْبَةُ اَلْمُلُوكِ= عبد المطلب در روز قیامت خود یك امت محشور می شود كه رخساره پیغمبران دارد و هیبت ملوك سلاطین».
عبدالمطلب وقتی پیش ابرهه میرود، ابرهه میگوید بفرمایید چه کار دارید؟ میگوید این نیروهای شما، شترهای من را گرفته اند، دستور بده آزادش کنند. ابرهه میگوید تو با این عظمت و بزرگی آمده ای از من شترهایت را میخواهی؟ اگر میگفتی برگردم به خاطر تو برمیگشتم، اگر میگفتی کعبه را خراب نکنم، به خاطر عظمت تو این کار میکردم. تو فقط آمده ای از من یک شتر میخواهی.
ایشان این طور جواب میدهد: «أَنَا رَبُّ الاِبِل وَ الْبَیتِ رَبُّ الآخَر= من رب شترهایم هستم؛ بیت خودش رب دارد». اعتقاد را ببینید. او تأثیر بسزایی در اسلام گذاشت. طوری بود که زمینه را برای پیغمبر فراهم کرد. پیغمبری آمد و میلیاردها انسان را نجات داد.
جامعه کبیره/ قائد امم
کلیدواژه ها:
آثار استاد