www.montazer.ir
پنج‌شنبه 16 می 2024
شناسه مطلب: 9517
زمان انتشار: 21 اوت 2018
نگرانی های زندگی به خاطر تعلقات دنیایی است

زهد؛ جلسه 12؛ 97/04/23

نگرانی های زندگی به خاطر تعلقات دنیایی است

زهد یعنی هیچ چیزی برای من جذابیتی ندارد که من بخواهم چنان به آن بپردازم که از اصل وظائفم بمانم. انسانی که زاهد است، به همه کارهایش می‌رسد و نامتعادل و شکست‌خورده نیست. چون به هیچ چیز بطور مستقل نگاه نمی‌کند که تعادلش را به هم بزند. در هر کاری از دنیا که به آن مشغول باشد، آسیبی به او نمی رسد.

زهد شاه‌کلید بسیار مهمی برای شادی و آرامش انسان است. افرادی که در چهار مرحلۀ «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» تعلقاتی دارند، علاوه بر تعلق به آسمان، هیچ وقت به باطن انسانی راه پیدا نمی‌کنند، مگر اینکه آن تعلقات را کنار بگذارند.

تمام اشتباهات، انحرافات و گناهان، برای این است که ما اضافه‌‌تر از آنچه که باید در چهار مرحله جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی داشته باشیم، وابسته می‌شویم و این معشوقها به جای اینکه برای ما وسیله باشند، غایت می‌شوند و چون غایت می‌شوند یک جاهایی با مصالح بخش انسانی و ایمانی مان تعارض پیدا می‌کنند. اینجاست که انسان دچار یک تضاد درونی می‌شود. انگار از درون او را می‌کشند. چون خواسته‌هایش مربوط به بخش‌های دنیایی است که با مصلحت بخش انسانی اش جور در نمی‌آید. اینجاست که انسان از وحدت در می‌آید و دچار تشتت و اضطراب می‌شود. پس اصالت در وجود آدمی با بخش فوق‌عقلانی است، هر چقدر هم با این اصالت به بخشهای پایینی‌ بپردازید، مثلا کار تجارت یا کار علمی ‌کنید یا فعالیت‌های اجتماعی ـ سیاسی داشته باشید؛ آن هم در سطح بسیار تخصصی و کلان،  اصلاً دچار تضاد و تعارض نمی‌شوید و یک فرد بسیار آرام، شاد و موحد خواهید بود.

آدم حریص دچار تضاد و اضطراب و عدم تعادل می شود

در جلسه گذشته فرمول بسیار مهمی از امام صادق علیه‌السلام نقل کردیم که فرمودند: «خداوند هیچ بابی از امر دنیا را به روی بنده‌اش باز نمی‌کند، مگر اینکه یک بابی از حرص را به رویش باز می‌کند».

این امر دنیا در هر مرحله ای از شئونات جمادی، گیاهی، حیوانی یا عقلی می تواند، انسان را حریص کند. انسان حریص، چون حد خودش را نمی‌شناسد، دچار تضاد، تناقض و اضطراب می‌شود.

 حرص ورزیدن به دنیا از موانع زهدورزی است. بر همین اساس، حرص به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و آثار زیان‌باری در ابعاد مختلف برای آن بیان شده است. مهم‌ترین ویژگی انسان حریص، عدم تعادل شخصیتی اوست. کسی که زهد ندارد، چون شخصیت درونی اش نامتعادل است، به هم‌ریختگی دارد، زیبایی و توازن ندارد. در عبادتها هم کوتاهی می کند. مثلا به نماز اول وقتش نمی‌رسد. در حالی که کسی که به نماز اول وقتش نمی‌رسد، به انحراف رفته، یعنی یک جای کار را خراب کرده. معلوم است یکی از چهار معشوق دنیایی، جای آخرت را برایش گرفته.

اما انسانی که زاهد است، به همه کارهایش می‌رسد. نامتعادل و شکست‌خورده نیست؛ آدم زاهد، به هیچ چیز مستقل نگاه نمی‌کند که تعادلش را به هم بزند. در هر کاری از دنیا مشغول باشد، آسیبی به او نمی رسد. پس زهد یعنی هیچ چیزی برای من جذابیتی ندارد که من بخواهم آنقدر به آن بپردازم که از اصل وظائفم بمانم.

ما چقدر آدمهای خوب، زحمت‌کش، مؤثر برای کشور و مردم و نظام داریم که آنقدر سر خودشان را شلوغ کردند که ناموس و فرزندان شان را از دست دادند. اصلاً این قضیه توجیهی ندارد.

نکته: مشغله های اضافی که نمی‌گذارند وظائفمان را درست انجام بدهیم و به واجباتمان برسیم، حرام و فسق هستند. تنها چیزی که می‌تواند مانع حرص‌های انسانی شود و جلوی «وقت ندارم» و «نمی‌رسم‌ که برای خدا و امام زمان کار کنم»را بگیرد، زهد است.

 زهد یعنی تضمین انسانیت

زهد یعنی برای چهار جنبه «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی»ات استقلال قائل نشوی. فقط یک جنبه تو استقلال دارد و اصیل است؛ عاشقی تو با خدا، شبیه شدن تو با معصوم و آدم شدن.

هر فعالیت اجتماعی، سیاسی، زناشوئی و... حتی اگر مقدس‌ترین فعالیت باشد، مانع ارتباط تو با خدا شود، یک جهنم است و باید آن را کنار بگذاری.

پس اینکه ما برای خود اصلی‌مان وقت نداریم، چون من استاد دانشگاه هستم، چون مبلغ هستم، چون تدریس دارم، چون مؤسسه دارم، چون استاندارم، چون رئیس‌جمهورم، چون وزیرم... همه اشتباه و بی‌خود و نشان از فسق است. اینها نشان از نداشتن باطن انسانی است. هر چند ظاهرش این است که کار بدی نکردی، وقت گذاشتی دکتر و مهندس و... شدی، ولی برای خودت کاری نکردی. تو اگر می‌خواهی دکتر و مهندس بشوی، اول باید تضمین کنی آدم خوبی هستی، بعد دکتر و مهندس بشوی. این خیلی مهم است.

بنابراین، هم قرآن کریم در این زمینه سنگ تمام گذاشته و هم معصومین (علیهم السّلام) که هر ارتباطی می‌خواهید با دنیا در چهار بخش «جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی» بگیرید، در مظاهر مختلفش با احتیاط سراغ آن بروید.

آموزه‌های دینی نمی‌گوید از دنیا استفاده نکن؛ بلکه می‌گوید از دنیا هر چه هم می‌خواهی استفاده کن و لذت ببر ولی با حفظ شادی و آرامش. زهد باعث می‌شود انسان در بخش های جمادی، گیاهی، حیوانی و عقلی بیشترین لذت را ببرد؛ ولی با آرامش. مثلاً لذت بردن از همسر و فرزندش، راضی بودن از زندگی و سطح درآمدش ... ولی یک کسی همه چیز دارد و نتواند از آن لذت ببرد.

خدا اصلاً در فسق آرامش و شادی قرار نداده. امکان ندارد انسان بی‌تعادلی کند و در همین دنیا به شادی و آرامش برسد.

چگونه به زهد برسیم؟

در ادامه حدیث معراج، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از خداوند تبارک و تعالی سؤال مى‌كند: خداوندا؛ چه راهى را بپیمایم تا به زهد دست یابم؟ خداى سبحان در جواب مى‌فرماید: «فَقالَ: خُذْ مِنَ الدُّنْیا کَفافاً= در اندکی از دنیا بهره بگیر»، یعنی هر چه اندازه‌ات و شأن توست، از دنیا بگیر.

 اندازه برای همه یکی نیست. مثل غذا می‌ماند. برای یک نفر یک پرس و نیم بخورد، اندازه‌اش است. یک نفرهم  یک پرس برایش زیادی است. باید نیم‌پرس بخورد. آدم ها با هم فرق دارند. لباس برای هر کس یک طور نیست، هر کس باید شأن خودش را در نظر بگیرد. حق نداریم که خودمان را با کسی مقایسه کنیم. چون از کفاف در می‌آییم و به شهوت، چشم‌ و هم‌چشمی و رقابت می‌افتیم.

آدمی که در زندگی اش گرفتار رقابت و مقایسه با دیگران است، بدبخت است «خسر الدنیا و الاخرة=دنیا و آخرت را از دست می دهد»؛ و از آن بدتر آدمی است که در زندگی اش حسادت وجود دارد. او خیلی شقی است. چون  از شکست، لغزش، محرومیت و زمین خوردن دیگران خوشحال است و خیر را برای کسی نمی‌خواهد.

از امام صادق (علیه السّلام) نقل است: «یَا حَفْصُ مَا أَنْزَلْتُ اَلدُّنْیَا مِنْ نَفْسِی إِلاَّ بِمَنْزِلَةِ اَلْمَیْتَةِ إِذَا اُضْطُرِرْتُ إِلَیْهَا أَكَلْتُ مِنْهَا= ای حفص! من دنیا را نازل نکردم در نفس خودم مگر به اندازه مردار كه هرگاه ناچار شدم، از آن مى خورم». یعنی حضرت می‌گوید من کلاً به دنیا به شکل اضطراری نگاه کرده ام، یعنی تا واجب برایم نشود، تا برایم ضروری نشود، از آن بهره‌برداری نمی‌کنم.

مثلا اگر یک پراید یا ماشین ایرانی مشکلت را حل می کند، بالاتر نرو. چون ممکن است هم دنیا را از دست بدهی هم آخرتت را. از طرفی حرص های جدیدی پیدا می‌کنی. اگر ماشین پژو را تبدیل به ماشین خارجی کردی، یک حرصهای دیگری داری. خانه‌ات از یک مکان به جای دیگری رفت، یک داستان دیگر پیدا می‌کنی. امام صادق (علیه السّلام) این را به ما تذکر می دهد که من به اندازه اضطرار از دنیا بهره می‌برم. البته کلام حضرت به این معنا نیست که کار نکنیم. بلکه کار و پول را  برای دنیا مصرف نکنیم و برای آخرت خرج کنیم. بالاخره این بهشت بی‌نهایتی که به اندازه همه آسمان‌ها و زمین است را باید پر کنیم. زمینش خالی است. مثل یک زمین کنار دریاست که هیچ چیزی در آن نیست. زمین بهشت تو هم خالی است. تجارت  بکن، هر چقدر بهتر، ولی برای آخرتت بفرست، مدام دنیایت را آباد نکن.

در ادامه حدیث معراج خدا یک قاعده به حضرت می‌دهد که ریاضی است. «دُمْ عَلی ذِکری= و بر ذکر من مداومت نما». در یاد خدا مداومت داشته باش که اگر قطع بشود، فایده ندارد. چون یاد خدا به انسان قدرت، انرژی و نشاط می دهد. بنابراین، اگر می‌خواهی جان داشته باشی، ذکر بگو؛ خلوت و سحر داشته باش؛ تسبیح دستت باشد و ذکر بگو.

زهد/ آثار زهدورزی

نظری داده نشده

Top
برای عضویت در خبرنامه پست الکترونیکی خود را وارد کنید

خبرنامه سایت منتظران منجی

Stay informed on our latest news!

اشتراک در خبرنامه سایت منتظران منجی feed